eitaa logo
سرزمین شعرها 🍎
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
657 ویدیو
87 فایل
«مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.» هرکس به خدا توکّل کند، خدا برایش کافی خواهد بود. (سورهٔ طلاق، آیهٔ ۳)
مشاهده در ایتا
دانلود
۶ ماه پیش، ۱۵ اسفند ذخیره‌اش کرده بودم امشب گوش دادم شما هم گوش بدید
«شرح حال» گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگاروار دارم دلبستهٔ امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر می‌زدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نَبوَد روا که گیرم جا در حضیض پَستی سِیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
ناکوک‌ترین نوای هیچستانم در بازی روزگار، نافرمانم گاهی عقب و گاه جلوتر ز زمان من عقربه‌ی ساعت نامیزانم @abadiyesher
چندی است نجوشیده ز طبعم اثری نه شوق کلام تازه! نه شعر تری! ذوقم شده کور و کر، خدایا نکند پیدا شده شغل آبرومندتری
رفت و شده‌ام دوباره بیمار ای شعر مجموعهٔ غصه‌های بسیار ای شعر حالا که مرا دوری‌اش از پا انداخت دست از سر من بیا و بردار ای شعر
یک بیتِ خوب، پیشِ من از یک کتاب، بِه یک گُل ز دستِ یار، بِه از بوستانِ گُل...
به ثروت من و تو غبطه می‌خورد دنیا که هیچ چیز نداریم و مال هم هستیم
آیینه هم شاید بد نباشه یا منظومه آیینهٔ غصه‌های بسیار ای شعر منظومهٔ غصه‌های بسیار ای شعر
تاریخ لای چرخ زمان گیر می‌کند تقویم روی فصل خزان گیر می‌کند وقتی کنار حوض، وضو تازه می‌کنی در سینهٔ مناره اذان گیر می‌کند این قدر ابروان خودت را گره نزن آرش میان این دو کمان گیر می‌کند هر بار پلک می‌زنی انگار ناگهان دریا درون قطره‌چکان گیر می‌کند در کوچه‌ها بدون هدف راه می‌روم از راه می‌رسی و زبان گیر می‌کند از شهر کوچ می‌کنی و لقمه‌های نان یک‌باره در گلوی جهان گیر می‌کند در پارک‌ها مجسمه‌ها پیر می‌شوند در پخش‌ها نوار بنان گیر می‌کند هر شب برای عطر تنت آه می‌کشد پیراهنی که در چمدان گیر می‌کند
کاش از نزدیک می‌شد لحظه‌ای می‌دیدمت لحظه‌ای حتی اگر می‌شد به چشم خواهری
هدایت شده از راه آسمان
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏ ص فَجَاءَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَشَكَا إِلَيْهِ الدُّنْيَا وَ ذَمَّهَا اصبغ بن نباته روایت می‌کند: من نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) نشسته بودم که مردی نزد ایشان آمد و از دنیا شکایت کرد و آن را نکوهش نمود. 🌹فقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: ✨"إِنَّ الدُّنْيَا مَنْزِلُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَ دَارُ عَاقِبَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا."✨ 🌹امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: 🖌"همانا دنیا خانه راستی و صداقت است برای کسی که با آن صادق باشد و خودش را نفریبد، و خانه بی‌نیازی است(محل بی‌نیازی است یعنی جایی که با آن می توان بی نیاز شد و ثروت معنوی جمع کرد) برای کسی که از آن توشه برگیرد، و سرای عاقبت است( یعنی دنیا برای عاقبت است و با آن عاقبت محقق می شود) برای کسی که از آن بفهمد." ✨"مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَتِهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَائِهِ؛ اكْتَسَبُوا فِيهَا الْجَنَّةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ."✨ 🖌"دنیا مسجد دوستان خداست، جایگاه نزول وحی الهی و محل نماز فرشتگان او، و تجارتخانه اولیای خدا که در آن بهشت را به دست آوردند و در آن رحمت الهی را به سود می برند." ✨"فَلِمَا ذَا تَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِانْقِطَاعِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا؟"✨ 🖌"پس چرا دنیا را نکوهش می‌کنی؟ در حالی که دنیا به جدایی‌اش خبر داده، و با انقطاعش ندا سر داده(با تمام شدن خودش به همه اعلام کرده است که موقت است و روزی به پایان خواهد رسید)، و خود و اهلش را به فنا معرفی کرده است؟" ✨"فَمَثَّلَتْ بِبَلَائِهَا إِلَى الْبَلَاءِ وَ شَوَّقَتْ‏ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ، رَاحَتْ بِفَجِيعَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِعَافِيَةٍ تَحْذِيراً وَ تَرْغِيباً وَ تَخْوِيفاً."✨ 🖌"دنیا با بلای خود، بلایی دیگر را مثال زده و با سرور خویش به سرور دیگر مشتاق ساخته است. در حالی که با مصیبت‌ها و فجایع همراه است، گاهی نیز به‌طور ناگهانی با آسایش و سلامت آغاز می‌شود. هدف از این وضعیت‌ها، هشدار، ترغیب (به انجام کارهای نیک و دوری از خطا) و ترساندن (از عواقب گمراهی و بی‌توجهی به حقیقت است. )" ✨"فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ؛ ذَكَّرَتْهُمْ فَذَكَرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا."✨ 🖌"گروهی از مردم در روز پشیمانی(روزی که با مشکلات دنیا و دنیا پرستی خودشان روبرو می شوند)، دنیا را نکوهش کردند ولی گروه دیگری آن را می ستایند؛ (این گروه کسانی هستند) که پند گرفتند، متذکر شدند و آنانی که به سخنان دنیا(مبنی بر زود گذر بودن و ...) گوش سپردند، و سخن او را تصدیق کردند." ✨"فَيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُعْتَلُّ بِتَغْرِيرِهَا، مَتَى اسْتَذَمَّتْ إِلَيْكَ الدُّنْيَا وَ غَرَّتْكَ؟"✨ 🖌"ای کسی که دنیا را نکوهش می‌کنی و به فریب دادن آن تظاهر می‌کنی، کی دنیا به سوی تو آمده و تو را فریفته؟" ✨"أَ بِمَنَازِلِ آبَائِكَ مِنَ الثَّرَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ مِنَ الْبِلَى؟"✨ 🖌"آیا با جایگاه‌های پدرانت در خاک یا با بستر مادرانت در گور؟" ✨"كَمْ مَرَّضْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ عَلَّلْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِي لَهُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُ الْأَطِبَّاءَ؟ لَمْ يَنْفَعْهُ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تعفر [تَعُقْهُ‏] طَلِبَتُكَ."✨ 🖌"چند بار با دستانت بیماری‌ها را مداوا کرده‌ای؟! و چند بار با دستان خود شفای او را خواسته‌ای؟ (کنایه از اینکه عاجز از درمان بودی و آنها از این دنیا رفتند پس چرا خودت را گول می زنی؟)آیا دلسوزی تو سودی داشت؟! یا جستجوی تو برای درمان اثری داشت؟!" ✨"مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ."✨ 🖌"دنیا با سرنوشت آن بیمار خودش را به تو نشان داده و با مرگ او، مرگت را تصویر کرده است." ✨"فَجَدِيرٌ بِكَ أَنْ لَا يَفْنَى بِهِ بُكَاؤُكَ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّهُ لَا يَنْفَعُكَ أَحِبَّاؤُكَ."✨ 🖌"پس سزاوار است که گریه‌ات با آن پایان نیابد، در حالی که می‌دانی که دوستانت تو را نجات نمی‌دهند." 🔻برای آشنایی بیشتر با احادیث امیرالمومنین علی (علیه السلام) در کانال راه آسمان👇عضو شوید. 🔺 💠@RAHEASEMAN_ARAMESH💠 🪄انتشار مطالب کانال با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع جایـــــــــز اســـــــت.
کلامُ الامیرِ، امیرُ الکلام ✔️✔️✔️
غزل شمارهٔ ۳۰۸۷ به مقدار تمنّا داغ در دل جلوه‌گر باشد به قدر خار و خس در آتش سوزان شرر باشد ز سیلاب حوادث عارف از جا در نمی‌آید کمند وحدت صاحبدلان موج خطر باشد مَنِه خشت اقامت بر زمین در عالم امکان که چون ریگ روان اجزای عالم در سفر باشد حقارت پیشه کن گر اعتبار از عشق می‌خواهی که پیش پادشاهان مهر کوچک معتبر باشد محبت بیشتر دلهای شاهان را به دام آرد حباب و موج بحر عشق از تاج و کمر باشد حواس جمع خواهی نازک‌اندامی به دست آور که این اوراق را شیرازه از موی کمر باشد شود ریحان تر خواب پریشان، گرد بالینش ز اسباب جهان آن را که خشتی زیر سر باشد به عقل ناقص خود داشتم امّیدها صائب ندانستم که دام مرغ زیرک سخت‌تر باشد
ز بدخویی چرا بازیچهٔ شیطان شود آدم؟ ز خلق خوش توان تا مظهر لطف الهی شد
عزیزان جهان را خوار سازد پاکدامانی اسیر چاه و زندان ماه مصر از بی‌گناهی شد
به اندک روی گرمی پشت بر گل می‌کند شبنم چرا در آشنایی این‌قدر کس بی‌وفا باشد؟
عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید گره بر دل نچسبد گرچه پهلوی گهر باشد
ندارد در حریم قرب ره آیینه‌رویان را میان عشقبازان هر که آهش در جگر باشد
عمری که سوختیم برای تو سوختیم کتاب "گنج غزل" از مهدی سهیلی
شعری بخوان به لهجهٔ باران برای من با گویش قشنگ خراسان برای من حرفی بزن دوباره دلم تنگ گفتگوست ای بهتر از شکوه بهاران برای من چون قایقی که گم شده در اضطراب باد چیزی نمانده تا خط پایان برای من هرگز کسی شبیه تو پیدا نمی‌شود آری میان این همه انسان برای من آغوش گرم توست شروع دوباره‌ای پایان روزهای زمستان برای من شعری بخوان که حال دلم را عوض کنی آسوده‌تر شود غم زندان برای من @darroudishaer
با غصّهٔ دوری‌ات دلم درگیر است بی‌روی تو از تمام دنیا سیر است هر دم که بدون بودنت می‌گذرد مانند غروب جمعه‌ها دلگیر است
گل به دستِ گل‌فروشان رنگِ بیماران گرفت آبِ غربت، نازپروردِ گلستان را نساخت
شاعر شنیدنی است، ولی دست روزگار نگذاشت اینکه بشنوی‌ام یا بخوانی‌ام