دستی که ریزشی نکند شاخ بیبر است
نخلی که میوهای ندهد خشک بهتر است
#صائب_تبریزی
باران شدی، نمنم خدایت را صدا کردی
خون خدا! خون گریه کردی و دعا کردی
از آفرینش خواندی و از خلقتت گفتی
آن وقت ما را با خدایت آشنا کردی
دلتنگ دیدار نیاکان خودت بودی
دلتنگ بودی و شهادت را دعا کردی
"من کان فینا باذلاً مهجه" سرودی و
دیگر مسیر روز را از شب جدا کردی
آه ای نسیم صبحدم عطری پراکندی
هم مکه را، هم کربلا را با صفا کردی
ای آسمان هر چند روی خاک افتادی
با مهربانی خاک را هم کیمیا کردی
لبخندهایش آرزویت بود حالا... آه
بر گریههای مادرت آغوش وا کردی
فصلالخطاب پندهایت لحن قرآن بود
بر روی نیزه حق مطلب را ادا کردی
#طاهره_سادات_ملکی
در زندگیاش به غیر تشویش نبود
انگار کسی عاقبتاندیش نبود
باید بنویسند مورّخها که
انسان مدرن مردهای بیش نبود
#رباعی
#عباس_جواهری_رفیع
شمعی به سرای خود چرا بر نکنیم؟
در عشق حماسهای چرا سر نکنیم؟
مردان وطن به خون خود غرقه شدند
انگشت چرا به جوهری تر نکنیم؟!
#رباعی
#انتخابات
#محمدرضا_ترکی
من با غم تو نشسته خاموش شدم
انگار که نیستم فراموش شدم
وقتیکه تو رفتی و خبر از تو نبود
من با غم بیکسی همآغوش شدم
#صدیقه_شادابنیک
در پس معرکهای کشتهٔ شمشیر خودم
محو در آینهای خیره به تصویر خودم
ماندهام گوش به پژواک نفسگریهٔ باد
غرق در مرثیه از کوچ نفسگیر خودم
چه نمازی است در این مظلمه چاووشان را
فارغ از همهمهها با تب تکبیر خودم
چه خبرهاست به شبگریهٔ این رود، دریغ
رودم و بیخبر از گریهٔ شبگیر خودم
کشتهٔ حرمت نان و نمک هیچکسم
بنویسید بر این سفره نمکگیر خودم
نفسی سوختهام بیخبر از صیرفیان
کیمیا ساختهام از دم اکسیر خودم
بیخبر ماندهام از جمع تناقضهایم
رند شیراز شما عارف کشمیر خودم
کفر من زیر سر شیخ مبینید ای قوم
دست در محکمهام بود به تکفیر خودم
گفتی آن روز به من خندهزنان: پیر شوی
سخت خونینجگر از این دل بیپیر خودم
دو سه خط تیره کشیدند به پیشانی من
محو در نامهٔ تاخوردهٔ تقدیر خودم
پر خود را چه عقابانه کشیدم بر کوه
که بر این دامنه پرریخته با تیر خودم
زخم از دست شغادان برادر خوردم
من در این چاه هم از دولت تدبیر خودم
تو بر آن گستره با ماه پلنگانه به رقص
من در این دایره با زخمه به زنجیر خودم
سربهزیرانه بر این کوه زمینگیرم کرد
نفس خستهٔ از قلّه سرازیر خودم
میرسم همسفر سورهٔ یوسف تا چاه
زندگی چاه عزیزی است به تفسیر خودم
یک نفس دیر رسیدم به کمینگاه، دریغ
تا قفس هست سرافکندهٔ تاخیر خودم
تو بر آن قله دو دستت به کلاه سبلان
من براین دامنه پابستهٔ پامیر خودم
ابن سیرین بگذر از شب کابوسی من
بگذرد خواب شب و گرگ به تعبیر خودم
#محمدحسین_انصارینژاد
حالا هم گفتند تبلیغ کانال نکنم
و هم بعضی اعضای کانال اعتقاد دارند بنده توی باغ شعر نیستم و سواد شعری ندارم
ولی با همهء این حرفها عضو کانال استاد انصارینژاد بشید و اشعارشون رو بخونید، ببینید چقدر لذتبخشه شعرشون 👇👇👇
https://eitaa.com/delnakhahi
https://eitaa.com/delnakhahi
https://eitaa.com/delnakhahi
واقعا منی که سواد شعری ندارم خدا میدونه چقدر از خوندن اشعار ایشون لذت میبرم 👌😊🌸
فتوحِ مملکتِ دل که صد سپاه نکرد
هجومِ نرگسِ مستت به یک نگاه گرفت...
#یغمای_جندقی
@robaiiyat_takbait
.
یک نکته بگویمت به تحقیق بسنج
گر عاقل و کاملی مرنجان و مرنج
رنجاندن خلق و رنجشت از طمع است
بگذر ز طمع که این به است از صد گنج
#رباعی
#صفی_علیشاه
عید قـربان اسـت فـردا و منم قـربانیات
چون ندارم صبر امروزم فدا کن یا حسین!
#حبیبالله_چایچیان
رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد
ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم
#میرنجات_اصفهانی
چه فرقی میکند نوروز باشد فطر یا قربان؟
تو را هرگاه میبینم برایم بیگمان عید است!
#محمود_احمدی
و اسماعیل میدانست آن چاقو نمیبرّد
که صیادی که من دیدم دل از آهو نمیبرّد
#مهدی_جهاندار
هرچه میگردم متاعی نیست قابلدار تو
عید قربان است باید جان به قربانت کنم
#ونوس
یک نگاه از تو و در باختن جان از من
یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من
جان بهکف منتظر عید لقایت تا کی؟
روی بنمای جمال از تو و قربان از من
#رباعی
#فیض_کاشانی
میشوی از رفتنت روزی پشیمان منتها
موقع برگشتنت دیگر من آن من نیستم
#عرفان_دهقانی
عالَم همهسو نشسته بر خوانِ غدیر
مـایـیم هـمـه ز ریــزهخـوارانِ غدیر
قــربان آمـد به پـیشـوازش، یـعـنی
جـانِ هـمه عاشـقان به قـربانِ غدیر
#رباعی
#مبین_اردستانی
بگذار بفهمند که در شهر ولایت
همسایهٔ دیوار به دیوار غدیریم
#پریسا_مصلح
#عید_سعید_قربان
حیران علی مرتضی کن ما را
مهمان علی مرتضی کن ما را
حالا که رسیده عید قربان یارب
قربان علی مرتضی کن ما را
#سیدمجتبی_شجاع
چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم
که یک هفته جلوتر میروم از خود به قربانش
#محمد_سهرابی (معنی زنجانی)