امشب اسیر باغچه، مدهوش خانهام
گویا نشسته عشق در آغوش خانهام
اینجا میان هر تپش قلب زندگی
پیچیده است نام تو در گوش خانهام
نسپردهاند صورت ماه تو را به ذهن
آیینههای یاد فراموش خانهام
هر شب سکوت بکر تو تکرار میشود
در ضبطصوت عاشق و خاموش خانهام
آه ای درخت بید که مجنونتر از منی
افتاده است زلف تو بر دوش خانهام
از لطف همنشینی با چشمهای تو
خو کرده است خنده به دمنوش خانهام
ای دست گرم عشق بدون حضور تو
غم میشود دومرتبه تنپوش خانهام
#عاطفه_سادات_موسوی
هر روز میمیرم غمی دشوار را بیتو
باید تحمل کرد این تکرار را بیتو
زیر پتویی چشم میبندم که از بغضش
روی سرم حس میکنم آوار را بیتو
در انتظار بوسههای مرگ میبندم
چشم سپید شامگاه تار را بیتو
هی میشمارم جای میخ و قاب عکست را
این زخمهای کهنهٔ دیوار را بیتو
میخوابم و با دلخوری نادیده میگیرم
گستاخی این ساعت بیدار را بیتو
تنها همین را خوب میدانم نمیخواهم
موی بلند و دامن چیندار را بیتو
با دستهای خسته دور گردنم بستم
موهای مشکی؟ نه! طنابِ دار را بیتو
#عاطفه_سادات_موسوی
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهٔ سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهٔ مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشیِ مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد
#عاطفه_سادات_موسوی
تقدیم به #مادران_شهدا
به صبح چشم سیاه تو عید باید گفت
به سالگرد تو عید سعید باید گفت
شبیه بخت بلند است تا لباس عزا
به رنگ مشکی شالم سپید باید گفت
"عزیز" دادم، عزیزی که بهتر از جان بود
به مادر شهدا هم شهید باید گفت
خدا چنانچه بخواهد به پیش هر داغی
هزار مرتبه "هَل مِن مَزِید" باید گفت
به دلبریدن و دلبستنِ به این دنیا
نَبَرد بین حسین و یزید باید گفت
دلم خوش است به تبریک در شهادت تو
که تسلیت به دل ناامید باید گفت
چنان به وعدهٔ رجعت امید دارم که
به روز وصل تو حبلالورید باید گفت
مسیح ما به تو جانی دوباره خواهد داد
به بازگشت تو عهد جدید باید گفت
#عاطفه_سادات_موسوی
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
إنا من المجرمین منتقمون...
حضور عقربه حس میشد، زمان اگرچه تعلل داشت
اگرچه درد سخن می گفت،سکوت شوق تکامل داشت
جهان خواب زمستانی،به فکر زخم فرو میرفت
هنوز در وسط دی ماه،حیاط خانهی ما گل داشت
نسیم آمد و بغض آلود درون حوض تنش را شست
چقدر سرخی بکری بود،چقدر رنگ به کاکل داشت
نسیم از تو سخن می گفت، از این که چشم تو روشن بود
از اینکه خاطر آرامت، چقدر عطر گلایل داشت
اگرچه حاجت خود را تو،گرفته بودی و میرفتی
عقیق روی زمین اما هنوز دست توسل داشت
عقیق راز مگویت بود،عقیق زخم عمیقت بود
چقدر بغض تو سنگین بود،چقدر شانه تحمل داشت
نرفته بودی و میرفتی که عشق پشت سرت باشد
که با وجود تو این لشکر همیشه پیش قراول داشت
نرفته بودی و میرفتی که قدس مقصد آخر بود
که جسم خسته و خونینت،هنوز روح توکل داشت
مسیح خواست که برخیزیم به قصد موعظهای تازه
اگرچه لحن یهودا نیز،هنوز مستی الکل داشت
به اعتبار تو پر کردیم، خشاب خشم تلافی را
که قلب مردم آزادی به سمت فتح تمایل داشت
#عاطفه_سادات_موسوی
#نصرمن_الله_وفتح_قریب
#قاسم_هنوز_زندست
سلام ای مرقدت از صبح بیت النور زیباتر
سکوتت از صدای خندههای حور زیباتر
همیشه دوست دارم بیشتر نزدیکتان باشم
اگرچه هست گاهی گنبدت از دور زیباتر
به چشم ما سر ظهر خیابان ارم در قم
همیشه بوده از شبهای نیشابور زیباتر
میان گریههای شوق از سمت ضریح تو
صدایی میرسد از نغمهٔ ماهور زیباتر
به سویت آمدند از راههایی دور این مردم
به شوق خندهای از "سعیکم مشکور" زیباتر
عجیب این است بین این همه دلداده میبینم
مدارا کرده با این وصلهٔ ناجور زیباتر
بسوزان دختر موسای عاشقها گناهم را
میان شعلههای آتشی از طور زیباتر
#عمه_جانم
#حضرت_معصومه
#عاطفه_سادات_موسوی
30.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی در نشست ادبی ارادت
#عاطفه_سادات_موسوی
شمعدونی
کانال اشعار خانم موسوی:
@atefesadatmoosavi
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
عزیز رهبر رفیق مردم رییس جمهور دل کجایی؟
خبر رسیده که باز تنها بر آن شدی تا حرم بیایی
گره به بندکفن زد این غم شراره بر جان من زد این غم
قصیده ی قطعه قطعه گشته،هجا هجا بی صدا چرایی؟
رسیده ای با نگاه نافذ بدون همراهی و محافظ
تو با تمام غریبی خود به چشم این مردم آشنایی
کم است اگرچه سه سال خدمت ، خدا به کار تو داده برکت
گواه این مدعای من شد شکوه یک ماهه ی رجایی
گره به کار جماعت دل رسیده یا ایها المزمّل
مگر که با دست بسته ی تو کند خدایت گره گشایی
حرم قرق شد به پیشوازت بیا برای غبار بوسی
درون آن جامه ی سپیدت بدون عمامه و عبایی
برو کنار در ورودی درست پایین پای مولا
بایست آنجا و نوکری کن تو تا ابد خادم الرضایی
#عاطفه_سادات_موسوی
❤️ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»
🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
برای گریه نبود و به لطف توبه نبود
خدا گذشت از آدم به احترام حسین
#عاطفه_سادات_موسوی
سحر روی پلک تماشا نشسته
سر شب به امّید فردا نشسته
به امّید فردا که دنیا ببیند
خدا پای وصل دو دریا نشسته
حیا زیر چادر نماز شرافت
شده قرص ماهی که بالا نشسته
ولی روبهروی بهشت مجسّم
سر چشمه سار تولّی نشسته
سپر میفروشد چه باکی ز دشمن
به بازو اگر حرز زهرا نشسته
سر سفرهٔ عقد در وصف این دو
هر آیینه آیینه از پا نشسته
پی دیدهبوسیِ دختر، پیمبر
سر راه امابیها نشسته
کمی دیر شد بین سجّادهٔ اشک
گمانم که زهرا به نجوا نشسته
و یا سائلی بر سر راه بانو
پی مسألت با تمنّا نشسته
در این شادی اما ز دوری مادر
غمی در دل تنگ زهرا نشسته
#ازدواج
#روز_ازدواج
#عاطفه_سادات_موسوی
@atefesadatmoosavi
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
در خشکی دهانِ بیابان مباهله
سوگند خورده است به باران مباهله
پیش از غدیر چشمه ی جوشان عشق را
انداخت مثل رود به جریان مباهله
آرام و با وقار سخن گفته از علی
در آیه های محکم قرآن مباهله
گلدسته ی اذان علی دوستانِ شهر
سجاده ی اقامه برهان مباهله
جاریست در تمامی قرآن بدون شک
حقیست غیر قابل کتمان مباهله
در سوره ی سعادت انسان شروع راه
در سوره ی مجادله پایان مباهله
در لحظه های سخت و نفس گیر جنگ نرم
می ایستد میانه ی میدان مباهله
می ایستد میانه ی میدان اعتقاد
با تیغ آب دیده و عریان مباهله
با تیغ آب دیده و عریان منطقش
گردن بریده است فراوان مباهله
گردن بریده است فراوان به دست خویش
از دسته های لشکر شیطان مباهله
از دسته های لشکر شیطان نداشت باک
در جنگ با اهالی نجران مباهله
در جنگ با اهالی نجران زبان گشود
با آیه های سوره ی انسان مباهله
با آیه های سوره انسان رسیده است
مثل تمام دشت به ایمان مباهله
هر قدر گفته است غدیر از اباالحسن
فریاد کرده است دو چندان مباهله
گفتیم اباالحسن دلمان را روانه کرد
بعد از نجف به سمت خراسان مباهله
پرسید از بزرگ ترین مدح جد او
شد منبر سلونی سلطان مباهله
قربان آن امام رضایی که گفته است
بوده است اوج فضل به قرآن مباهله
#عاطفه_سادات_موسوی
#مباهله
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهٔ سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهٔ مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشیِ مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد
#حجاب
#عاطفه_سادات_موسوی
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
سلام
مرحله ی دوم سرزمین شعر
امشب ساعت۲۱از شبکه چهار
#عاطفه_سادات_موسوی
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
❤️ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»
🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
برای گریه نبود و به لطف توبه نبود
خدا گذشت از آدم به احترام حسین
#عاطفه_سادات_موسوی