eitaa logo
سرزمین شعرها 🏴
1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
578 ویدیو
77 فایل
«مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.» هرکس به خدا توکل کند، خدا برایش کافی خواهد بود. (سورهٔ طلاق، آیهٔ ۳) @javadmd14
مشاهده در ایتا
دانلود
35.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد دلی با اهالی زبان فارسی محمدمهدی سیار برنامهٔ سلام تهران صدا و سیما
☆ تا نام حسین بر لب مردم ماست در معرکه‌ها شکست دشمن پیداست معنای بلند لعن بر شمر و یزید «امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
هدایت شده از محمدمهدی سیار
2275716.mp3
8.72M
🎙 «هم قدم» به مناسبت ایام اربعین حسینی 🔺️خواننده: 🔺️شاعر: 🔺️آهنگساز: 🔹️به همت مرکز موسیقی حوزه هنری @mmsayyar
در لشکر نور، انقلابی هستیم پر شور و شعور، انقلابی هستیم ثابت‌قدم و غیور، ان‌شاءالله تا صبح ظهور، انقلابی هستیم
سلام ای بهارانِ از ره رسیده! چه گل‌ها که در پیشوازت دمیده سلام ای که باران و لبخند با توست که عطرِ سلامِ خداوند با توست بهارانِ من! چشمِ عید از تو روشن! دلِ مادرانِ شهید از تو روشن! چه گل‌های سرخی‌است در آستینت چه سروی‌است هم‌سفرهٔ هفت‌سینت نترسیده‌ایم از زمستان، بهارا! بیا گل بنه یک‌به‌یک شاخه‌ها را ببین باز کردیم مشتِ خزان را رجزخوان شکستیم پشتِ خزان را بهارا! تمام است کارِ زمستان نماندیم ما زیرِ بارِ زمستان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی آقای محمدمهدی سیار در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب در شب میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام
خاموش لب به هجو جهان باز کرده است این زخم ناگهان که دهان باز کرده است چشمم بساط چشم فروبستن از جهان در این جهان چشم‌چران باز کرده است اشکم برآمد از پس گفتن چه خوب هم طفلک اگر چه دیر زبان باز کرده است این چاک پیرهن که از آن شمع داشتیم خود لب به پاک بودنمان باز کرده است من خود به چشم خویش شنیدم هزاربار هر غنچه‌ای لبی به اذان باز کرده است
هدایت شده از محمدمهدی سیار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋[ در بهار... ] آری! هوا خوش است و غزل خیز در بهار باریده است خنده یکریز در بهار از باد نوبهار -حدیث است- تن مپوش باید درید جامه پرهیز در بهار! اما خدا نیاورد آن روز را که آه ... گیرد دلی بهانه پاییز در بهار بی دید و بازدید تو تبریک عید چیست؟ چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار با دیدنم پر از عرق شرم می‌شوند گل‌های شادکامِ دل انگیز در بهار می‌بینم ای شکوفه که خون می‌شود دلت از شاخه‌ی انار میاویز در بهار 🔗به کانال اشعار بپیوندید: @mmsayyar
عرشهٔ صبر کشید باده و نوشاندمان غم از خُم خویش کجا بریم ز دست قضا تظلم خویش؟ سبو شکست، ولی لب نبست تا آخر به سر سلامتی «ساقی» از ترنّم خویش شکوه ساقی ما را نگر به بزم بلا نشانده پرچم صبر و رضا به تارُم خویش به دست خویش کشید و چشید و ما را نیز چشاند بادهٔ تسلیم محض از خُم خویش چنان به عرشهٔ صبر ایستاد کشتی‌بان که موج بحر پشیمان شد از تلاطم خویش! به پیشگاه بلا، کی، کجا، کسی دیده است؟ که داغدیده تسلّی دهد به مردم خویش نگاه و گریه و غم را به چشم ما بسپار نگاه دار، خدا را، به لب تبسم خویش...
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم باید این‌بار به غوغای قیامت برسم من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش لااقل رکعت آخر به جماعت برسم آه، مادر! مگر از من چه گناهی سر زد که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟ طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من نذر دارم لب‌تشنه به زیارت برسم سیب سرخی سر نیزه است، دعا کن من نیز این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم
نمانده است تو را هیچ یاد یار و دیار نمانده است مرا هیچ غیر آه و نگاه