eitaa logo
کانال سید مقدام حیدری
262 دنبال‌کننده
677 عکس
81 ویدیو
23 فایل
مدیر و نویسنده‌ی کانال @meqdam
مشاهده در ایتا
دانلود
8 (7).pdf
397.3K
یادداشت دعای عرفه؛ متنی برای تمرین شکر https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻راه‌کاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه! 👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سوره‌ی صافات رو هر جمعه بخونه، از همه‌ی آفت‌ها حفظ می‌شه، همه‌ی بلاهای دنیا ازش دور می‌شه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش می‌شه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمی‌کنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش می‌کنه و شهید از دنیا می‌بردش و تو بهشت با شهدا و هم‌درجه‌ی اونها قرارش می‌ده. 👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲ https://eitaa.com/sayedmeqdam
38.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیارمهمی که منتظرش بودید... ⁉️ اثرگذارترین شخصیت صد سال آینده چه کسی است؟ ♨️ یک نفر مثل او پیدا نمی‌کنید... ⁉️ از مهم‌ترین شئون عاقبت‌بخیری از دیدگاه ... ⁉️ کبیر زمان کیست؟ ♨️ توصیف از زندگی رهبری ‼️ماجرای انگشتر رهبری 💢 نظر دبیرکل وقت سازمان ملل درخصوص آیت‌الله 🔴 حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او نیست ‼️ کسی که عبادت او یک را مجذوب می‌کند ‼️ کسی که سطح اش حیرت آور است 💢 کسی که سخنرانی او در کنگره حافظ حتی پس از ۳۰ سال، نطق ادبی برگزیده است... ♨️ تسلط حیرت‌آور در بحث زبان و ترجمه 🔴 رفتار پدرانه حتی برای معترض‌‌... 💢 گوش تان به فرمان باشد... ‼️ نظر آیت‌الله بهجت درخصوص رهبری _________________________ 🔰 برشی از سخنرانی 🔸 پیوند دریافت نسخه باکیفیت👇 🌐 https://www.aparat.com/v/AxnFs 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
قربانی کردن، اصلی جاری در سراسر زندگی ✍ سید مقدام حیدری: داستان قربانی دادن حضرت ابراهیم(ع) را خدا مقرر کرد که عید قربان باشد، لابد به این خاطر که روح بندگی و مسیر رشد و تقرب به سوی او، قربانی دادن است. نه؛ قرار نیست کسی فرزندش را به مسلخ ببرد و گردنش را بزند. که خدا حتی دست ابراهیم(ع) را هم لحظه‌ی آخر گرفت و چاقویش را هم توجیه کرد و نگذاشت پدر، پسر را به دست خود قربانی کند. ولی گویا چنین قانونی بر در و دیوار زمین و آسمان حک شده است که هر که قربانی‌اش بیش، ارج و قربش بیش‌تر. هر که راحت‌تر توانست دل بکند و دارایی‌هایش را برای خدا قربانی کند، خدا بیش‌تر تحویلش می‌گیرد. اولین مسابقه‌ی تاریخ بشر، بین هابیل و قابیل بر سر قربانی‌دادن بود. و این طور نبود که هابیل قربانی داده باشد و قابیل نداده باشد. هر دو چیزی را قربانی کرده بودند اما هابیل، بهترین دارایی‌اش را سوا کرده بود و قابیل کمِ کار گذاشته بود. یکی از مهم‌ترین فلسفه‌های داستان خلقت همین است انگار؛ که می‌توانی از دوست‌داشتنی‌هایت دل بِکَّنی و قربانی‌‌شان کنی یا نه؟! ابراهیم باید از اسماعیلش دل می‌کند، یعقوب از یوسفش، ایوب از ثروت و سلامتی‌اش، و مادر موسی از موسایش. بندگان مخلص خدا همه به تور چنین گردنه‌ی سختی خوردند و به سلامت رد شدند. بماند که انسان یک عمر، روز و شب باید مشغول قربانی کردن و سر و گردن زدن خواستنی‌هایش باشد تا بتواند سرِ بزن‌گاه چنین قربانی بزرگی بکند. مؤمن دارایی‌ها و خواستنی‌هایش را به عنوان قربانی نگاه می‌کند. بخش عظیمی از تفکراتش به این می‌گذرد که ببیند در این امتحان، باید از این موقعیت، فرصت، دارایی، شهرت، محبوبیت، زن و فرزند بگذرد یا نگه‌شان دارد و فقط دل بکند. او با تفکر و تمرینْ آرام‌آرام، موارد قربانی کردن را درست‌تر تشخیص می‌دهد و کامل‌تر و قوی‌تر، قربانی می‌کند. قربانی کردن یک مهارت ذهنی و عملی است که به این راحتی‌ها به دست نمی‌آید. انفاق، قربانی کردن مال و اموال است. آن را که قربانی کنی، نام و آبرویی گیرت می‌آید که اگر مردی و می‌توانی آن را هم باید بی‌خیال شوی و بگذری ازش. آن را که قربانی کنی، مال بیش‌تر و آبروی بیش‌تر نصیبت می‌شود که از این به بعد باید آن‌ها را قربانی کنی اگر مردی! گاهی حتی فرصت سفر کربلا و حج مستحب و قرآنِ یادگارِ فلان شهید و انگشترِ مثلا حاج قاسم را باید به دیگری بخشید و در واقع قربانی کرد، تا جا برای عنایت‌های بالاتر و بزرگ‌تر معنوی باز شود و اتفاق‌های قشنگ‌تر و ناب‌تر رقم بخورد. قربانی کردن را اگر اصلی از اصول زندگی و بندگی‌مان بدانیم، آن‌گاه راحت‌تر با کاستی‌ها و نداری‌های زندگی‌مان خواهیم ساخت. خیلی فرقی نمی‌کند؛ گاهی خدا می‌دهد که قربانی کنی، گاهی خودش می‌گیرد و می‌گوید: راضی باش! منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۱۱ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (8).pdf
426K
یادداشت قربانی کردن، اصلی جاری در سراسر زندگی https://eitaa.com/sayedmeqdam
در مقابل قرآن‌سوزی غرب، هم کارهای سلبی لازم است و هم ایجابی. https://eitaa.com/sayedmeqdam
حفاظت به سبک خدا ✍سید مقدام حیدری: نه کار خدا به این سادگی‌هاست که بشود راحت فهمید، نه کار ولی و پیامبر و امامش. کار خدا چنان پیچیده است که گاهی فرشتگان مقربش در کارش می‌مانند که خلق انسانت دیگر چه بود؟! و چنان پیچیده است که خودش فرموده (وَعَسَىٰۤ أَن تَكرَهُوا۟ شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَّكُم وَعَسَىٰۤ أَن تُحِبُّوا۟ شَیـࣰٔا وَهُوَ شَرࣱّ لَّكُم وَٱللَّهُ یَعلَمُ وَأَنتُم لَا تَعلَمُونَ). گاهی خدا وعده‌ی نصرت خود را آن‌قدر عقب می‌اندازد که نه تنها مؤمنین، بل‌که داد پیامبرشان هم بلند می‌شود که پس (مَتَىٰ نَصرُ ٱللَّهِ). اما باید دانست که وعده‌ی خدا حق است و دیر و زود کردن‌هایش حکمتی دارد. ولی کلا حساب‌کتاب خدا پیچیده است. کار پیامبر و امام و ولی هم همین است. با آن‌ها هم باید از درِ اعتماد و صبوری درآمد، و گر نه انسانِ جاهلِ نابلد، در کارشان می‌ماند و کم‌کم بنای بر اعتراض می‌گذارد و می‌بُرّد. ساخت کشتی بزرگ در بیابان خشک، بردن فرزند به مسلخ، انداختن جگرگوشه‌ی خود در رود نیل، دستور امساک از آب قبل از جنگ با لشکر جالوت، منع صید ماهی در روز شنبه، فرار از چنگ سپاه فرعون به سوی بن‌بست منتهی به دریا... و بسیاری از نمونه‌های دیگر، حکایت از این دارد که رفتار رهبر جامعه گاهی سؤال‌برانگیز می‌شود و فقط با گذشت زمان می‌شود کم‌کم از سرّ کارش خبردار شد. ائمه‌ی هدی(ع) هم کم نداشتند از این کارهای پرابهامِ اعتراض‌برانگیز. سیاست‌ورزی امیرالمؤمنین(ع) را کم‌تر کسی می‌فهمید. نرمش قهرمانانه‌ی امام حسن مجتبی(ع) را هم کم‌تر کسی برمی‌تابید. وقتی امام رضا(ع) ولایت‌عهدی را هر چند به ظاهر و به زور پذیرفت، رسما بعضی از شیعیان تسمه پاره کردند. چه می‌دانستند حضرت(ع) کجا را می‌بیند و به کدام نقطه چشم دوخته است؟ و مگر در گرماگرم هماوردی با حریفی چون مأمون، می‌شد نقشه را لو داد؟ امام صادق(ع) حق داشت از سهل بن حسن خراسانی بخواهد خود را در تنور بیندازد اگر راست می‌گوید که صدهزار شمشیرزنِ پای کارِ پابه‌رکاب در خراسان می‌شناسد. لابد رمزگشایی و فهم دستورها و تصمیم‌های امام(ع) گاهی این‌قدر سخت و پیچیده می‌شود که حضرت چنین امتحان دشواری از سهل بن حسن گرفت و ردش کرد. ادبِ هم‌راهی صبورانه و بامعرفت با خدا و امام، همان است که جناب خضر به حضرت موسی(ع) گفت. که اگر خیال هم‌راهی با من داری، هر چه از من دیدی نپرس؛ صبر کن تا خودم برایت توضیح دهم؛ (قَالَ فَإِنِ ٱتَّبَعتَنِى فَلَا تَسئَلنِی عَن شَیۡءٍ حَتَّىٰۤ أُحدِثَ لَكَ مِنهُ ذِكۡرࣰا). کار بس‌دشواری بود که حتی پیامبر اولوالعزمی چون حضرت موسی(ع) هم از پسش برنیامد. ولی الگو همین است. امام صادق(ع) شاگرد درجه‌ی یکی به نام زراره داشت که بسیار هم دوستش می‌داشت. ولی گاهی حضرت، زراره را لعن می‌کرد و از او بدگویی می‌کرد! تحویل بگیرید رفتار پیچیده‌ی امام را! بعدها امام(ع) پیغامی به زراره داد که داستان بدگویی‌ من از تو، همان داستان جناب خضر است که کشتی را سوراخ کرد تا حفظش کند. و تو زراره، محبوب‌ترین کشتی مایی. پس بناچار می‌بایست با ترفندِ این بدگویی‌ها تو را از شر دشمنان حفظ می‌کردیم. بگذریم؛ گویا خدا در ۶ تیر ۶۰، همین ترفند را بکار گرفت. اما این‌بار نه برای حفظ کشتی، که برای حفظ کشتی‌بان انقلاب، دستش را زخمی کرد و از کار انداخت. خدا با سید علی خامنه‌ای حالا حالاها کار داشت و می‌بایست هر طور که بود، از جلسه‌ی مقتل الشهدای ۷ تیر بیرونش می‌کشید؛ هر چند به قیمت از کار انداختن دست راستش باشد. لابد خدا می‌دانست سید علی یک‌دستی هم می‌تواند کشتی انقلاب را سکان‌داری کند. اتفاقا یک‌دستی راندن، جوان‌پسندتر است. منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۱۲ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (9).pdf
498.5K
یادداشت حفاظت به سبک خدا https://eitaa.com/sayedmeqdam
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک کلیپ حال‌خوب‌کن و امیدبخش و جگرحال‌بیار☺️ https://eitaa.com/sayedmeqdam
نمرودیان در آتش حسادت به گلستان اسلام ✍سید مقدام حیدری: این طبیعی‌ترین واکنش انسان‌های پلید و خبیث، نسبت به گسترش و جلوه‌گریِ پرفروغ‌تر حق است. نور خورشید اسلام هر چه نورانی‌تر بتابد و قدرت اسلام، هر چه بیش‌تر ظهور کند و حریف بطلبد، فرعون‌ها و فرعونیان بیش‌تر حرص‌شان می‌گیرد و خوره‌ی خشم و غیظ‌شان بیش‌تر به جان‌شان می‌افتد. تا بوده همین بوده؛ وقتی هابیل در مسابقه‌ی قربانی دادن از قابیل جلو افتاد، قابیل طاقت نیاورد و زد برادرش را کشت. ابراهیم که منطق بت‌شکنش دمار از روزگار کفر و شرک نمرود و نمرودیان درآورده بود، در آتشش انداختند. فاطمه‌ی زهرا(س) که انحراف امت را برنتابید و با خطبه‌ی بی‌مانندش حریفان را خلع سلاح کرده بود، درب خانه‌اش را سوزاندند. امام حسین(ع) و اصحابش که با رشادت و منطق و شجاعت و هنر و حماسه، هر چه طاغوت و طاغوتی در پهنه‌ی تاریخ بود، به سخره گرفته و به چالش کشیدند، خیمه‌های‌شان در آتش سوخت. منصور، طاغوت بنی عباس که در برابر دریای علم امام صادق(ع) توان استقامت نداشت، بناچار درب خانه‌اش را سوزاند و سرانجام او را مسموم کرد. حکایت قرآن‌سوزیِ تمدن طاغوتی غرب هم همین است. سران تمدن غرب، زیبایی و نور اسلام و قرآن را می‌بینند اما چشم دیدن آن را ندارند. نه ایمان می‌آورند و نه حسدشان اجازه می‌دهد ما از نور و زیبایی و حلاوت ایمان‌مان برخوردار باشیم و لذت ببریم. همین می‌شود که هر چند وقت یک بار حسدشان بالا می‌زند و قرآن می‌سوزانند. بماند که هزاران هزار زن و بچه‌‌ی ما را هم با جنگ‌های خودساخته‌ی ظالمانه به خاک و خون و آتش کشیدند. این رفتار پرعقده‌ی نامتعادل، برخاسته از حسادت است. قرآن می‌فرماید: بسیاری از اهل کتاب، از سر حسادت دوست می‌دارند شما را از دین‌تان باز گردانند؛ (وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِم‏). نه خودشان چنین کتاب مقدس ارزشمندی دارند، نه به کتاب ما ایمان می‌آورند، و نه چشم این را دارند که ما به قرآن‌مان ایمان داشته باشیم و تلاوتش کنیم و مقدسش بشماریم. حس فوق العاده دردناکی است که ما تا کافر نشویم هیچ وقت درکش نمی‌کنیم. این همه انرژی کفار و منافقین در کار شبانه‌روزی‌شان برای نابودی اسلام، همه برخاسته از تمرینِ سخت‌کوشی و اراده و خودسازی نیست؛ بیش‌تر از سرِ عقده و ناراحتی و فشار است. ریشه‌ی این توهین‌ها، حسادت و کوردلی و نفسِ خبیث و حسودِ طاغوت و طاغوتیان است؛ نه سوء تفاهم که با تلطیف فضا، آرام‌سازی، تنش‌زدایی، رفع سوء تفاهم، مهار قلم و زبان خود و عصبانی نکردن طرف مقابل علاج شود. راهی که قرآن جلوی ما می‌گذارد، قوی‌تر شدن و بیش‌تر ترساندن و عصبانی‌کردن دشمن است! باید این‌قدر ترساندشان تا کم‌تر جرئت عقده‌گشایی پیدا کنند، و این‌قدر عصبانی‌شان کرد که از شدت خشم و غیظ بمیرند؛ (قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُم‏). هدف نهائی هم همان است که حضرت امام(ره) در پیام‌شان به حجاج بیت الله الحرام و همه‌ی مسلمانان فرمود: «ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستم‌گران را در كشورهاى اسلامى می‌شكنيم و با صدور انقلاب‌مان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدى- صلى اللَّه عليه و آله- است، به سيطره و سلطه و ظلم جهان‌خواران خاتمه می‌دهيم و به يارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح كل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هم‌وار می‌کنيم.» وقتی دشمن قرآن ما را می‌سوزاند باید جگرش را سوزاند. نه؛ محکوم کردن و واکنش سلبی کفایت نمی‌کند. حال که او چشم دیدن قداست قرآن ما را ندارد، باید رزمایش احترام و تقدیس قرآن برگزار کنیم و توی چشم و چالش فرو کنیم صحنه‌های ارادت‌مان به قرآن را. شاید لازم باشد به لج دشمنان‌مان هم که شده کل سال جلسات جزءخوانی برگزار کنیم. شاید بد نباشد جوان‌های جهان اسلام ارادت و احترام‌شان به قرآن را با نقش و نگار تیشرت‌هایشان فریاد بزنند و در خیابان‌های شهرها و کشورهای دنیا رژه بروند. شاید می‌طلبد هشتگی جهانی با محوریت قرآن کریم ساخته شود تا هر مسلمانی با این هشتگ علاقه‌ی خود را به یکی از آیات قرآن نشان دهد و ارادتش را به این کتاب نشان دهد. این کتاب نورانی را هرازگاهی دشمن می‌زند تا بل‌که قداستش کم شود و از چشم‌ها بیفتد. خب؛ تحویل بگیرند هنرمندان و خوانندگان و سینماگران و طراحان و نقاشان و رسانه‌چیان و حوزویان و دانش‌گاهیان جهان اسلام. آن‌چنان با ایده‌های نو و نوآورانه، ارادت به قرآن را فریاد بزنند که دشمن به غلط کردن بیفتد. منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۱۳ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (10).pdf
928.8K
یادداشت نمرودیان در آتش حسادت به گلستان اسلام https://eitaa.com/sayedmeqdam