eitaa logo
سایه
186 دنبال‌کننده
298 عکس
20 ویدیو
2 فایل
در سرم می‌جوشد فوران واژه، و دلم چون برکه خانه امن گیاه شعر است... @sayeh_sayeh برای معاشرت @sayehjan پیج اینستاگرامم: ferfery_jan@
مشاهده در ایتا
دانلود
بهای صداقت من هر چه میکشم از صداقتم میکشم.اصلا اگر من دو تا اخلاق بد داشته باشم یکیش مثل همه هموطن های آریایی ام مهربانی بیش از حدم هست و دومی هم صداقت بالایم.مثلا همین چند دقیقه پیش با اینکه خیلی حالم به جا نبود خانومی کردم و از جایم بلند شدم.گفتم بگذار روز عیدی یک حالی به همسرجان بدهم.حالا که میخواهم برای خودم نسکافه درست کنم یک فنجان هم برای او راست و ریس میکنم تا حسابی سر دماغ بیاید.دو تا فنجان گل داری که خیلی هم دوستشان دارم از کابینت روی میز گذاشتم.بیسکوییت وانیلی خوشمزه ای هم که تازگی خریده بودم در ظرف بلوری ریختم و وسط میز گذاشتم.دو تا ساشه نسکافه را توی آب جوش فنجان ها خالی کردم و هم زدم.همه چی آماده بود تا خودم را حسابی شیرین کنم،شاید بتوانم با این نسکافه در معذوریت اخلاقی قرارش دهم که به مناسبت عید قربان برایم کتابی هدیه بگیرد. وقتی صدایش کردم و پشت میز نشست به به و چه چهی کرد.با لبخندی از سر مهر گفتم:«بخور عزیزم نوش جونت» همه چیز داشت خوب پیش میرفت که همسرم پرسید:«این همون نسکافه است که تازه خریدیم ؟».حالا تا اینجایش هم میشود گفت داشت خوب پیش میرفت اگر من صداقتم گل نمی کرد و مثل بچه ها که همیشه حرف راست را باید ازشان شنید راستش را نمیگفتم و فقط به گفتن:« آره عزیزم،بخور سرد میشه»قناعت میکردم.اما امان از عادت حسنه ای که در ذات و نهاد آدمی نهادینه شود.گفتم:«نه عزیزم،مال تو تیمزه،مال من اون جدیدَست».خاموش شدن شعله ذوق و سرزندگی را در عمق چشمان همسرم دیدم.صدایی در مغزم پشت سر هم تکرار میکرد:«حالا بشین تا برات عیدی بخره،همینو میخواستی؟میشه انقددد صادق نباشی خانم محترم؟صدیقه صدات کنم ول کنمون میشی؟؟» همین ده روز پیش از منطقه آزاد کاسپین یک بسته ۲۰ تایی نسکافه علی کافه‌ی اصل خریده بودیم.انقدر فروشنده از اینکه این با همه‌ی نسکافه هایی که در عمرمان خورده ایم فرق دارد و با اینکه خیلی گران است اما ارزش یکبار امتحان کردنش را دارد که راضی شدیم تا همان را بخریم.البته بیشتر من خریده بودم.یعنی وقتی شوهرم پولش را حساب میکرد من نیت کرده بودم خودم بخورمشان.امروز هم که میخواستم نسکافه ها را درست کنم دیدم نمی شود نیتم را در این روز عزیز خراب کنم.نسکافه هم نسکافه است دیگر.حالا شوهرم از کجا میفهمد که دارد نسکافه مارک تیمز میخورد یا علی کافه.برای همین دلم را صاف کردم و پودرهای هر کس را در فنجان خودش خالی کردم. حالا هم حقم است.باید باز هم چوب این سادگی و راستی ام را بخورم.همسرم بلند شد و ساشه خالی نسکافه ها را از توی سطل آشغال برداشت.نگهشان داشته تا به عنوان مدرک مظلومیتش همه جا پرچمشان کند و بگوید من نسکافه مرغوب را برای خودم درست کرده ام.البته خب دیوار حاشا بلند است و من هم که مثل مجسمه نمینشینم.میتوانم با چشمان پر از آب و فیگور یک زن مظلوم در خانه خودش، همه چیز را کتمان کنم و بگویم:«نه خیرم،چون نمیخواست برام عیدی بخره اینو بهونه کرده »حالا کی میخواهد ثابت کند فنجان من تیمز بود یا علی کافه.اصلا چرا یک مرد که رییس خانواده است باید اسیر حواشی شود و گیر کند بین دو اسم.یکی نیست بگوید بابا داخل همه شان یک چیز است.این اسم ها همه اش برای تجارت است.دلت را یک دله کن و نسکافه ات را بنوش مرد. 🤪 🧐 😕 ☹️ 🙄 🤐 😂 😳 🧏🏻‍♀️ 🤷🏻‍♀️ 🙋🏻‍♀️ 🙃 😌 🤪 🙄😳😬 🌸سایه🌸 @sayeh_sayeh