eitaa logo
سیده اعظم حسینی
587 دنبال‌کننده
3 عکس
19 ویدیو
0 فایل
اشعار و آثار خانم دکتر سیده اعظم حسینی.. شماره ی ایتا جهت تبادل نظر و ارائه ی پیشنهادات و انتقادات 09179148588
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به زنان جبهه ی مقاومت 🇸🇩🇸🇾🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪 در هم سرشت برگ گل و بوی سیب را در آن چکاند رایحه های نجیب را یک تکه از بهارترین شوق فصل ها اردیبهشت خوش نفس دلفریب را تا مبهم و شگفت و معما شود کشید در آن تضادهای قشنگ و عجیب را هم ابرهای گاه به گاه صبور را هم قطره های سرزده ی بی شکیب را هم رستخیز شادترین لحظه های صبح هم غربت اصیل غروبی غریب را ----- زن آفریده شد که اگر چه شریف بود اما برای بار امانت لطیف بود کو عشق تا به ساحت زن جلوه گر شود تا این لطیف کوه شود کوه تر شود ناگاه نور فاطمه تابید و بعد از آن عشق از نگاه فاطمه پاشید و بعد از آن زن اسم تازه ای شد و کم کم شروع شد قامت کشید آسیه مریم شروع شد زن فاطمه ست و هر چه به جز آن نوشته اند قاموس های جعلی شیطان نوشته اند زن زینب است یک تنه کولاک می کند شمشیر حیدر است و چکاچاک می کند زن پا به پای واقعه طوفان می آورد زن دلهم است مرد به میدان می آورد بانوی میثم است که در گیر و بندها قامت کشیده روبه روی نیشخندها ام وهب شده که رجزخوان ترین شود اعجاز واژه های غرورآفرین شود این سان که بیت های مصمم می آورد هر تیر در مقابل او کم می آورد ریحانه است و ریشه در اسطوره ها زده هی مادرانه دست به دلشوره ها زده از ذکر لای لای شبش شور می چکد از جانماز صبحدمش نور می چکد در ازدحام جلوه گری پاک و ساده است آری مدافع حرم خانواده است فرمانده نبرد نهایی روبه روست هر گاهواره مرکز فرماندهی اوست باروی غزه است چنین محکم و بلند بنیان صعده است صبور و شکوهمند سر می زند ز دامن مکتب شناسی اش یک غزه با تمامی روح حماسی اش در دامنی که فاطمیون پا گرفته اند از زخم های وا شده فتوا گرفته اند زخم مکرر است شهید است شاهد است زن امتداد مغنیه های مجاهد است پلکی به هم نیامده در قاب انتظار زن تکه های گم شده ی کربلای چار در چشم هاش گم شده بغض شکسته ای غواص ته نشین شده ی دست بسته ای اشک است غرش است خروش است صاعقه ست زن محور مقاومت کل منطقه ست زن شور ممتد است شکوه مداوم است زن نیمه ی صبورتر حاج قاسم است ________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
10.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی دکتر سیده اعظم حسینی در حضور رییس جمهور مردمی 🔻شهید سید ابراهیم رییسی🔻 با موضوع مقاومت مردم غزه و طوفان‌الاقصی ____________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
38.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 نماهنگ قول مادرانه با موضوع حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ سروده‌ای از دکتر سیده اعظم حسینی ____________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
سلام و عرض ادب محضر همه ی مخاطبین بزرگوار تعدادی از اعضای محترم کانال درخواست معرفی آثار سرکار خانم دکتر حسینی را داشتند که به شرح زیر معرفی می گردد: 1⃣ منظومه ی آینه داران آفتاب (چهار جلد) با موضوع شهدای قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام - دفتر اول: معرفی شهدای قبل از عاشورا - دفتر دوم: شهدای تیرباران صبح عاشورا - دفتر سوم: شهدای نبرد تن به تن - دفتر چهارم: شهدای بنی هاشم در روز عاشورا 2⃣ کتاب کم حجم پیوستگان و گسستگان از قیام امام حسین علیه السلام 3⃣ کتاب زنان عاشورایی معرفی زنان موثر در قیام اباعبدالله علیه السلام پرداخته است. ____________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
🇮🇷🇵🇸....وعده ی صادق.... ....به مردانی که غیرت را زندگی می کنند... ______________________ شبی بلند شبیه صدای شب شکنان شهاب های شبیخون، مدام دیوْ زنان۱ رجز که از نفَس "ذوالفقار" بیرون ریخت۲ کپک زدند نفس های هار در دَهَنان بگو همیشه هم اینقدر نیست صبر خدا -که کوه طور نیفتد به روی اهرمنان۳ نگو که در پی "معبد" کلنگ در دستند که بر جنازه ی شوم خودند،گورکَنان بگو به سنگ، خودش راه خویش باز کند! که نیست هیچ امیدی به راٰیِ انجمنان تبر که بشکند، از گاهواره می رویند کنار شاخه ی زیتون، دوباره یاسمنان قسم به ردّ قدم های سرخِ همواره که چاوشانِ بهارند، سبزپیرهنان.... ------------------------------------------ ۱- فَاتبَعَه شِهابٌ ثاقِب... صافات/ ۱۰ ۲- اشاره به فرمان رهبر عزیز برای انتقام ۳- و اذ اخَذنا میثاقهم و رَفَعنا فوقهم الطور.... بقره/ ۶۳ ________________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تا محمد ز حسین است بخشی از شعر خوانی سیده اعظم حسینی شب شعر عاشورا ،۱۴۰۳ شیراز @SayyedeAzamHoseini1
🇸🇩 تقدیم به شهید اسماعیل هنیه و همه ی اسماعیل های ذبح شده در راه آزادی قدس... امروز صبح در لابلای خبرها چشمم خورد به جمله ای از شهید اسماعیل هنیه در روز قبل از شهادتشان:" اذا غاب سیّدٌ قام سیّدٌ آخر"... گفته اند مصرعی است از شاعری کهن در عصر جاهلیت و اصل مصرع این است:" نحن قومٌ اذا خلا منّا/ سیّدٌ قامَ سیّدٌ آخر"... مصرع،الهام بخش بداهه ای شد از زبان خود شهید... ________________________ میزبان! سفره ات عزیز، ولی،جمع کن! میهمان نخواهد خورد! آن که از سمت غزه می آید،آب بی کودکان نخواهد خورد! گذر تیز داس ها وقتی،که به باغ انار می افتد غیر خون جگر وَ خون جگر،جرعه ای باغبان نخواهد خورد! دیرگاهی ست خوب می داند سرزمینم،که روی دامانش هر شکوفه به بار بنشیند،غیر تیر از کمان نخواهد خورد! مادری دفن کرد گوشه ی خاک،کودکی های بچه هایش را گفت:" دیگر میان این خانه،چشم من بر جوان نخواهد خورد"! بگذارید کشته برگردم! پُرم از شرم کودکی که به من گفت:" آنجا که می روی امن است؟ موشکِ ناگهان نخواهد خورد؟" بگذارید کشته برگردم! شاخه ی ما کجا و خاک کجا؟ "فَرعُها فی السّماء"، یعنی رزق،جز که از آسمان نخواهد خورد! "نحن قوم اذا خلا منّا سیّدٌ قام سیّدٌ آخر"... با تبر شاخه ای اگر افتاد،ریشه اصلاً تکان نخواهد خورد.... الَم تر کیف ضَربَ اللهُ مثلاً کلمةً طیّبةً کشجرةٍ طیبةٍ اصلُها ثابتٌ و فرعُها فی السّماء..... ۲۴/ ابراهیم __________________________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
87.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️شعرخوانی دکتر سیده اعظم حسینی 🌙سی وهفتمین دورهٔ شب شعر عاشورای شیراز ▪️با موضوع حواریون حسین سال ۱۴۰۱ ________________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
2️⃣ از6️⃣ برای معرفی خانم حسینی بخشی از جلد دوم کتاب :_نقد_شعر_آیینی را می‌آورم: سیده اعظم حسینی(1359 ) دکترای ادبیات فارسی دارد و در مراکز آموزشی و فرهنگی شیراز فعالیت می‌کند. نه برگزیدۀ جشنوارۀ فجر شده؛ نه سمت مهمی دارد؛ نه تألیفاتش متعدد است؛ ... علت انتخاب او برای حضور در این کتاب سه نکته است: الف) شب شعر عاشورایی شیراز. ب) منظومه‌سرایی. ج) شعر زنانه. 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam کانال منتقد ادبی دکتر رضا بیات
سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی، شماره ی همراه 09179148588جهت طرح انتقادات و پیشنهادات شما بزرگواران در پیام رسان ایتا می باشد،از انتقادات و پیشنهادهای سازنده تان استقبال می کنیم. ...... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
◾️سلام بر رقیه سلام الله علیها... دختر باشد و سه ساله و روز دهم به بعد... به روضه نیاز نیست...یک عمر بی روضه می توان گریست ------------------------------------------- با تکه های پارچه و تکه های چوب عمه درست کرد برایش عروسکی بابا که گفت:"بار سفر،جمع"! آمد و در دست او عروسک زیبای کوچکی دختر نگاه کرد،عروسک نگاه کرد هر کس برای بستن باری شتاب داشت "به به! سفر! سوار کجاوه!چقدر خوب!" اما چرا صدای پدر،اضطراب داشت؟ انگار عمو نمی شد از او ساده بگذرد حتی در آن شتابِ نفس گیرِ ناگهان مثل همیشه سر به سر او نهاد و گفت: "به به! وسایلِ سفرِ نازدانه مان! خاتون! مسیر بادیه سخت است و پر خطر اصلا چطور می شود او را نیاوری..." حالا عمو تمام تمنا و خنده بود دختر، دوباره قهر پر از ناز و دلبری.. شب...چند زن؛-چراغ به دستانِ هاشمی- با کاسه های دلهره و اشک و برگ و آب آن سو نشسته دخترکی با عروسکش در یک کجاوه، پیش علی اصغر و رباب مادربزرگ"امِّ بنین"،دید دخترک آنسوی کوچه دست تکان می دهد هنوز او را به هم کجاوه ی تازه-عروسکش- با هر تکان دست،نشان می دهد هنوز.. همبازی مداوم او،در سکوت خویش در چشم های پارچه ای برق خاص داشت حتی برای حضرت بابا عزیز بود از تکه های چادر عمه،لباس داشت صورت گرفت پشت عروسک،سلام کرد خندید طفل و دست به هم زد،دوباره را گهگاه می گرفت به این شیوه دخترک در بین راه،خستگی شیرخواره را قصه از انتهای مدینه شروع شد هر بادیه کلامی و هر واحه صحبتی می گفت کودکانه برای عروسکش هر روز حرف تازه و هر شب،حکایتی می گفت از مدینه و آن خانه ی بزرگ با گِل درست کردنِ اسباب بازی اش از نخل های باغ عمو در کنار کوه از تاب بستنِ عمو و تاب بازی اش... هر منزلی فرشته ی زیبای قصه را با شوق می نشاند عمو روی شانه اش می خواست نام بادیه را بشنود از او با آن تلفظِ غلطِ کودکانه اش... در بین راه،ـچند مسافر که با پدر حرفی زدند،قصه عوض شد قدم قدم گاهی -میان دلهره- می گفت دخترک: "گریه نکن! نترس! لالا لا عروسکم! آن صبح،صبحِ چندمِ پاییزِ دشت بود؟ صبحی در آستانه ی " بی آب،برنگرد"! دختر به شیوه ای دگر از خواب پا شد و آن روز با عروسک خود،صحبتی نکرد... بی سر به سر نهادن و بی خنده می گذشت حالا تمام روز،عموجان سرش شلوغ در التهاب خیمه،عروسک کنار مشک در گوشه ای نشسته و دور و برش شلوغ.. وقتی که مشک رفت،عروسک نگاه کرد خیمه،نگاهِ خیسِ هراسان زیاد داشت بی حال،تشنه،رنگ پریده،در انتظار تصویر آخری که ز دختر به یاد داشت.. بیهوده رفت خیمه به خیمه به روی دست با شیرخواره ای که صدایش گرفته بود از این و آن شنید عروسک،که آخرش او را پدر به زیر عبایش گرفته بود.. تنگ غروب،دور و بر خیمه تنگ شد تنگ غروب،حرمت و بغض و صدا شکست صحرا سیاهه کرد:" عروسک،فقط یکی" در خیل آنچه زیر سمِ اسب ها شکست.. فردای قصه،قابل حدس است کاملاً هر چند کم نوشته و کامل نگفته اند گهگاه از عروسک خود،دخترک سراغ حتماً گرفته است و ....مقاتل نگفته اند.. دیری ست تا به رسم توسل،نشسته است بر این ضریح ساده،عروسک یکی یکی اما ز بیشمار عروسک در این حرم هرگز نشد عروسک او....هیچ عروسکی! ____________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
◾️توسل به حضرت قاسم که هنگام شهادت پدر کودکی سه یا چهارساله بودند... ------------------------------- گفت: "دفن پدرم عمه چرا طول کشید؟ دفن سخت است مگر؟ کار شما طول کشید قبر جدم که همین جاست؛ همین نزدیکی پدرم را عمویم برد کجا؟ طول کشید اول انگار صدای زنی آمد، بعدش مردها همهمه کردند... صدا طول کشید"... عمه بغضی شد و در حنجره ی خویش نشست عمه بغضی شد و تا کرب و بلا طول کشید دست "عباس" قوی بود ولی آن همه تیر تا شود از تن و تابوت جدا، طول کشید رفت و.... یکبار دگر هم عمویش دیر آمد تا شود جمع "علی" روی عبا طول کشید... ____________________ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1