eitaa logo
[سِد علی]
1.1هزار دنبال‌کننده
369 عکس
48 ویدیو
0 فایل
دل‌مشغولی‌های شاعری پریشان . 🚩«وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا» . صفحه‌ی اینستاگرام وکانال تلگرام: @sedalihasani
مشاهده در ایتا
دانلود
ترور یک بدی دارد. بی‌فایده است. امروزِ ما شبیه سال‌های دهه‌ی شصت شده. و انگار تاریخ روزهایی را یادآوری می‌کند که امت انقلابی هر روز خبر شهادت یکی از اسطوره‌هایش را می‌شنید. غافل از آن‌که مجاهدان از دل نهضت تربیت می‌شوند و مادام آن‌که نهضت، انسان‌ساز است، ترور فایده‌ای ندارد چون خون نمی‌میرد، حیات‌بخش است. تصویر: سیدهاشم صفی‌الدین، فرمانده جدید حزب‌الله لبنان
احمدی نژادی که می‌رفت لب مرز لبنان و اسرائیل و بدون حفاظ ضدگلوله رژیم صهیونیستی رو تهدید می‌کرد، حالا بعد از نزدیک به یک سال سکوت در مورد مساله‌ی فلسطین، صرفا یه نامه نوشته و شهادت سیدحسن رو تسلیت گفته. بدون حتی یک کلمه محکوم کردن اسراییل‌. زمان عجب غربالی می‌کنه.
ساعت ۱۵.۳۰ سر در دانشگاه تهران
ما کجای دنیاییم؟ روز شهادت سید، ساعت یک، سر کلاس دانشگاه نشسته بودم. اولین کلاس آخرین ترم مقطع ارشد در دانشگاهی که از سازمان تبلیغات اسلامی بودجه می‌گیرد. با یک ربع تاخیر رسیدم، آن‌جایی از بحث بود که استاد داشت آرمان‌گرایی را منکوب می‌کرد و می‌گفت: «با این اتفاقِ دیشب فقط امیدوارم جنگ به ما نرسه!» حرف‌های دیگری هم زد و اجمالا مقصر وضع موجود را «آرمان‌گرایی» معرفی کرد.‌ همه ساکت بودند. من و چند نفر دیگر البته مدام سرمان توی گوشی بود که اخبار را حتی برای ثانیه‌ای هم از دست ندهیم. حرف‌های استاد مجابم کرد گوشی را کنار بگذارم، مارپیچ سکوت را بشکنم و بگویم: «تحلیل شما از وضعیت موجود اشتباهه! چرا؟ چون این وضعیتی که توش گیر کردیم دقیقا به خاطر بی‌آرمانیه.» حرفم را قطع کرد و گفت: حالا بذار من صحبتم رو تموم کنم! سکوت کردم و ادامه داد: «دولت سیزدهم با آوردن یک‌سری آرمان‌گرای هوچی‌گر، آدم‌های متخصص رو دل‌سرد کرد و آزادی رو محدود کرد» مدام در ذهنم حرف‌های اول استاد را مرور می‌کردم: «فقط امیدوارم جنگ به ما نرسه!» گفتم: «جنبش دانشجویی یه زمانی توی این مملکت تاریخ‌سازی می‌کرد. شریعتی داشت، مطهری داشت، ۱۶ آذر داشت، تسخیر لانه‌ی جاسوسی داشت، انقلاب اسلامی داشت و نهایتا، زنده بود! امروز شما به عنوان استاد دانشگاه از فضای دانشجویی زنده بودن می‌بینید؟» گفت: نه! ادامه دادم: «به نظرم بیاید سر همین مورد صحبت کنیم که تخصصتونه. شما استاد دانشگاه جمهوری اسلامی هستید و موظف بودید توی همه‌ی این سال‌ها سطح دانش بومی حوزه‌ی تخصصی خودتون رو ارتقا بدید. اگر این دانشکده و این دانشگاه‌ها فضای پویا و کارآمدی داشتن الان دانشجوهای همین رشته‌ی مطالعات فرهنگی باید دغدغه‌ی درس خوندن برای حل کردن معضلات کشور رو میداشتن نه اینکه که خیلیا بیان فقط مدرک بگیرن که پایه‌ی حقوقشون بره بالاتر! آیا شما تا حالا به این فکر کردید که نقش خودتون به عنوان استاد و عضو هیات مدیره‌ در وضع موجود همین دانشگاه چیه؟» سکوت استاد باعث شد حرفم را ادامه بدهم: «امروز ما وسط جنگ وایسادیم، دیشب اسرائیل مهم‌ترین ترور بعد قاسم سلیمانی رو انجام داده و ما باید سر کلاس در مورد این حرف بزنیم که اساسا چرا باید آرمان‌گرا بود!» چند رفت و برگشت دیگر هم اتفاق افتاد تا نهایتا کلاس تمام شد. از شنبه ذهنم درگیر این است که از ما چه برمی‌آید؟ حالا به یک نتیجه‌ی کلی رسیدم! «حرف زدن» مساجد، پایگاه‌های بسیج، فرهنگ‌سراها، حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و تک‌تک ما آدم‌هایی که معتقدیم باید اسرائیل را نابود کنیم، لازم است واقعا با «مردم» در مورد همه‌ی ابعاد این اعتقاد گفتگو کنیم. چرا؟ چون نباید در آیند‌ه روزی بیاید که آقا، بخواهد تصمیمی بگیرد و مردم پشت آن تصمیم نباشند. شریعتی از رابطه‌ی دینامیکی امت و امامت می‌گفت. از این که ما به عنوان امت باید برای امام جامعه بسط ید ایجاد کنیم و کمکش کنیم تا موقع گرفتن تصمیم‌های سخت، دلش به مردمش گرم باشد. باید ظرفیت‌های خودمان و مخاطبمان را بشناسیم، متناسب با دغدغه‌های او حرف تولید کنیم و ذهنش را هنرمندانه درگیر کنیم تا غبار رسانه و پروپاگاندا را کنار بزند و با واقعیت مواجه شود. ما، بهمن ۱۳۵۷ با انتخاب خودمان به این جنگ وارد شدیم، حالا لازم است این انتخاب و این جنگ را، یک‌بار دیگر بازخوانی کنیم. آینده درخشان است، ان‌شالله.
آیا تجمع بی‌فایده است؟ خیر! امام فرمود: «هر مکتبی هیاهو می‌خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه‌زن نباشد، حفظ نمی‌شود.» پس: زنده نگه داشتن شور اجتماعی، یعنی زنده نگه داشتن مکتب.
[سر در دانشگاه]
آیا اقدامات اسرائیل از سر پیروزی و قدرت است؟ واقعیت این است که اسرائیل سعی دارد واقعیت را تغییر دهد. واقعیت چیست؟ جهان غرب برای گسترش قدرتش سال‌ها تلاش کرد تا پروژه‌ی مشروعیت‌بخشی به اسرائیل را با موفقیت پیش ببرد. رسانه، بستر و محور فعالیت‌های غرب برای این پروژه بود. میلیاردها دلار خرج ساختن فیلم‌های سینمایی، انیمیشن‌، مستند، فیلم‌کوتاه، گزارش خبری و... شد تا یک ذهنیت برای مردم جهان ایجاد شود: «اسرائیل با تروریست‌ها می‌جنگد» این‌ها همه فعالیت‌‌هایی بود که به موازات شهرک‌سازی‌، غصب زمین، کشت و کشتار بومیان، تغییر ترکیب جمعیتی فلسطین و... انجام می‌شد. آمریکا، به ادعای خودش، می‌خواست تا نقشه‌ی خاور میانه را تغییر دهد، لازمه‌ی این تغییر قدرت‌مند کردن اسرائیل و ضعیف‌کردن کشورهای دیگر منطقه بود، به همین جهت تجزیه‌ی ایران مهم‌ترین پروژه‌ی چندسال گذشته‌‌ی موساد و سیا و ام‌آی‌سیکس بود. تحریم، داعش، گروهک‌های تجزبه‌طلب، اغتشاشات داخلی، ترور دانشمندان هسته‌ای و شخصیت‌های مهم منطقه‌ای، همه راه‌های ضعیف کردن ایران و تجزیه‌اش بود. اقداماتی که در طول این سال‌ها یکی پس از دیگری شکست خوردند. ایران در برابر ابَرپروژه‌ی آمریکا ایستاده و نزدیک به نیم قرن است که اجازه‌ی اجرایی‌ شدنش را نداده. پس در وهله‌ی اول باید بدانیم که جنگ، یک سال نیست که آغاز شده و در وهله‌ی دوم باید بدانیم که دشمن اصلی ما در منطقه آمریکاست، همان‌طور که دشمن اصلی آمریکا در منطقه ایران است. طوفان‌الاقصی اما برگ‌ جدیدی در دفتر تاریخ منطقه گشود. ۷ اکتبر، آغاز شکست جهانی پروژه‌ی چندهزارمیلیارددلاری آمریکا برای مشروعیت‌بخشی به اسرائیل بود. بله! هرچیزی بهایی دارد و باطل‌السحر پروپاگاندای صهیونیستی خون است. بهایی که مردم فلسطین برای آزادی می‌پردازند، هیمنه‌، مشروعیت و مقبولیت اسرائیل را در سطح جهانی «نابود کرد». کی تصور می‌کردید در دانش‌گاه‌های آمریکا، دانشجویان علیه اسرائیل همان‌گونه شعار بدهند که ما جلوی سر در دانشگاه تهران شعار می‌دهیم؟ چه کسی فکر می‌کرد دنیا هنگام سخنرانی نتانیاهو، صندلی‌ها را ترک کند؟ چه کسی فکر می‌کرد چهارتا مجاهد با کلاشنیکف و پاراگلایدر حیثیت چهارمین ارتش دنیا را به بازی بگیرند؟ اما همه‌ی این اتفاق‌ها افتاد و خوی حیوانی و چهره‌ی واقعی رژیم صهیونیستی را برای تمام دنیا برملا کرد. اسرائیل تنها یک تکیه‌گاه داشت و آن مقبولیتی بود که آمریکا برایش ایجاد کرده بود. مقبولیتی که حالا لجن‌مال شده. پس رژیم موقت سعی می‌کند با ایجاد «رعب» و «ترور» و «موشک‌باران» یک پیام را به دشمنانش مخابره کند: «اگر امنیت اسراییل را تهدید کنید امنیتتان از بین می‌رود» چرا اسرائیل باید دست به چنین اقدامات جنون‌انگیزی برای مخابره‌ی این پیام بزند اگر در نقطه‌ی قوت ایستاده؟ البته در برتری تکنولوژی و تسلیحاتی رژیم شکی نیست اما اسرائیل چیزی را از دست داده که دیگر برنخواهد گشت و در مسیر احیای همان گم‌شده، خود را در معرض نابودی قرار داده. اسرائیل اگر هزینه‌ی بمب‌باران مردم غیرنظامی غزه و بیروت و ترور هنیه و نصرالله را به جان می‌خرد یعنی در نقطه‌ی شکست ایستاده.
نماز جمعه‌ باید همین کارکرد را داشته باشد! طوری‌که همه منتظر رسیدنش باشند.
خوندن این توییت، با نگاه به حرفی که دیروز نوشتم میتونه خیلی دقیق‌تر بهمون نشون بده که: «شاید دکمه‌ی موشک مستقیما دست ما نباشه، اما سوخت موشک ما مردمیم»
وعده‌ی صادق هم همین بود. همه میگفتن نمی‌زنیم و نباید بزنیم و کم می‌زنیم اما شبش همه تعجب کرده بودن که اون اتفاق داره میفته‌. این بار هم همینه. علی رغم کارشکنی سیاسیون، شک ندارم که ورق برمیگرده.
یه جوری مطلب بنویسید که اون دنیا روتون بشه تو چشمای این همه شهید نگاه کنید.