eitaa logo
[سِد علی]
1.1هزار دنبال‌کننده
367 عکس
48 ویدیو
0 فایل
دل‌مشغولی‌های شاعری پریشان . 🚩«وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا» . صفحه‌ی اینستاگرام وکانال تلگرام: @sedalihasani
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریک و پرسکوتم و هم‌صحبت شبم تنها، شبیه شعر بدون مخاطبم
یا که من قابل قلاده نبودم هرگز یا سگ کوی تو محتاج به قلاده نبود
به روز حشر چون بر سینه‌ام مهر علی باشد تبسم میکند زهرا و میگیرد مرا گردن
«بگو حسین که من زارزار گریه کنم»
«لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلام‌الله علیها»
4_6046220518518952634.mp3
1.44M
روضه شنیدن کار من نیست، سخته برام، من هرسال این شبا، وقتایی که حالم خرابه و خراب کردم، وقتایی که یه بغضی تو گلومه که نه میشه شکوندنش نه میشه خوردش، گوش میدم. آوینی برای من روضه‌ می‌خونه، با همین کلمات قدسی، با همین صدای آسمونی و با همین وجود شریف. فاطمیه، حرف زدن سخته، ۱۲ دقیقه این صدای بی‌تدوین رو گوش بده، حالت خوب میشه. حال من خوب شد.
اوایل ایام فاطمیه‌ی اول، امیرعلی شریفی برایم مطلبی فرستاد که به نقل از حاج محمود ژولیده بود. از آن شب، روضه‌ها، بیشتر می‌سوزاندم. تصویر بالا، چهره‌ی نورانی شهید بزرگوار «امیر تهرانی» است. این شهید عزیز قبل عملیات بدر از حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌خواهد که مصائب ایشان را درک کند. در عملیات، ترکشی به اندازه‌ی یک کف دست، به صورتش اصابت می‌کند، و رد آن ترکش می‌ماند، تا سال بعد، که وقت شهادت، بر چادر فاطمه‌ی زهرا آرام گرفت.
آه...
[یا فاطمة! اِشفَعی لَنا عِندَاللّه]
ریشه‌ی ظلم وقتی از زیر خاک بیرون کشیده می‌شود که مهدی فاطمه بدن شرورترین انسان‌هایی که تاریخ به خود دیده را، بیرون می‌آورد و بر درختی می‌بندد که از آن درخت درخت‌های سرسبز دیگری می‌روید و مردمی که اهل ظلم‌اند، به سمت آن سرسبزی می‌روند، پس از سه روز، تیغ ذوالفقار علی، باری دیگر در دست فرزندی از نسل عاشورا، خون اولین ظالمان عالم و تمام پیروانش را می‌ریزد. خون تمام قاتلان فاطمه‌ی زهرا را. آن روز، روز رجعت فاطمیون و روز شکست ظالمین تاریخ است. ظالمینی که بیعت غدیر را، مثل حرمت خانه‌ی دختر رسول‌الله، شکستند.
حالم از هرچی محتوای علمی و سند و مدرک و تحلیله حتی از تایپ کردن، لپ‌تاب و کافه به‌هم می‌خوره. و این در شرایطیه که باید تا دو روز دیگه کتاب رو تحویل بدم.
من هنوز هر روز صبح، تعداد شهدای غزه را نگاه می‌کنم، و هر شب به خودم یادآوری می‌کنم که همین حالا، میلیون‌ها انسان آواره‌اند، روی خاک و با ترس از موشک می‌خوابند، گرسنه و تشنه‌ و خسته‌اند، از بیدار شدنشان اطمینانی ندارند و از همه مهم‌تر، جگرشان از داغ عزیز سوخته. این کم‌ترین کاری است که برای انسان ماندن، از دستم برمی‌آید.