eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
9.5هزار دنبال‌کننده
543 عکس
146 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (نویسنده و فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱. شرایط از جهت روایتی، انقباضی شده. و برخی از آدم‌های مؤثر، هم‌داستان با شرایط شده‌اند. ازاین‌رو، شورش علیه موقعیت، قرین تنهایی و غربت شده. در اینجاست که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، در حکم معامله‌ی با آبرو و اعتبار و حیثیت می‌شود. ۲. با این‌همه، نباید هیچ هراسی داشت؛ می‌توان دل‌شکسته‌ بود اما نباید از پا نشست. آن‌که به خط می‌زند، سودای بازگشت ندارد. ملامت و وسوسه‌ی خودی‌های اغفال‌شده نیز نباید رخنه در دل بیفکند و تزلزل بیافریند. تجربه‌ی علامه مصباح می‌گوید باید مقاومت کرد و حماسه‌ی تبیینی آفرید و کج‌روایت‌ها را درهم‌شکست. باید قوی‌ترین و مهلک‌ترین ضربه‌ها را برای فروپاشی موقعیت انقباضی، تدارک دید. ۳. جنگ کنونی، جنگ اراده‌هاست و روشن است که در این‌چنین جنگی، سست‌عنصران، همراهی نخواهند کرد و در همان مراحل ابتدایی، نبرد را ترک خواهند کرد و در مرداب سکوت و تسلیم، غوطه‌ور خواهند شد. و‌ مگر جبهه‌ی حق، محتاج سیاهی‌لشکر است؟! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻گفتگوی پایگاه اطلاع‌رسانی شورای نگهبان با مهدی جمشیدی: شورای نگهبان؛ پاسدار هویت نظام سیاسی/ حمله به «نظارت استصوابی» با هدف عبور از ارزش‌های اساسی انقلاب است 🖇 در اینجا بخوانید: https://www.shora-gc.ir/0002Rz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه: نسبت هویت و پژوهش‌های علوم انسانی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻در برابر اژدهای هفت‌سر فساد (بازخوانی ریشه‌‌های هویتی) 🖇 شبکه‌ی اول، برنامه جریان چهارشنبه، ۲۲ آذر ۱۴۰۲ 📍در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0xa4bf1ac https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻دوستانی که ذوق ادبی و قریحه‌ی عارفانه دارند و در پی سروده‌ها و نوشته‌هایی هستند که نقطه‌ی تلاقی این دو است، می‌توانند نسخه‌ی کامل کتاب‌های استاد عبدالعظیم صاعدی را به صورت رایگان در این کانال، مطالعه و دانلود کنند. هر هفته، یکی از کتاب‌های ایشان بارگذاری خواهد شد. این سالک گمنام در میان ما و نام‌آشنای در میان اهل معنا و معرفت، حیات خویش را صرف ارائه‌ی مضامین عارفانه و سالکانه در قالب شعر سپید کرده است. خوشا به حال وی که سال‌ها، هم‌دل و هم‌خلوت استاد شهید، علامه مطهری -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- بود. 🖇 در اینجا، هم‌سفره‌ی نعمات و برکات معنوی و قلبی باشید: https://eitaa.com/saedi_rahrovan
🔻فاطمه و جامعه: فریاد علیه فراموشی 🖊 مهدی جمشیدی یکم. انتخاب/ انتصاب؛ سوداگری با باطن دین قیام فاطمه -سلام‌الله‌علیها- بدان سبب بود که جامعه، آخرین سخن پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌وآله- را به دیدۀ غفلت نگریست و نادیده انگاشت؛ آن هم سخنی که قوام و دوامِ هویّتیِ حقیقیِ اسلام، به آن گره خورده بود. او می‌دانست که «نبوّت» بدون «امامت»، ناتمام خواهد ماند، بلکه موجبات انهدام تدریجیِ باطن دین، فراهم خواهد آمد و جز پوسته‌ای ظاهری، چیزی نخواهد ماند. امامت، هرگز قابل‌فروکاهیدن به خلافت نیست؛ یعنی فقط سخن در این نیست که چه کسی باید ریاست و حکومت را در عنان و اختیار خویش داشته باشد، بلکه درد و دغدغۀ اصلی، آن است که اگر خطّی که نبوّت رقم زده است در اختیار آنان که شایسته نیستند قرار بگیرد، دین از حقیقتش تهی خواهد شد و جامعه، گرفتار بیراهه‌ها می‌گردد؛ چنان‌که علی -علیه‌السلام- در سالیان بعد گفت شما در دریاهایی از فتنه فروغلتیدید. اینجاست که سیاست ظاهری، بر احوال باطنیِ امّت پیامبر و سرنوشت معنوی آنها سایه می‌افکند و ازاین‌رو بود که این قدرت باید در اختیار «منصوبان» باشد و نه «منتخبان». دوم. اقلیّت/ توده؛ تاریخ‌سازیِ خواصِ منافق توطئۀ غصب را «اقلیّتِ زیرکِ منافق» طراحی کردند که در پسِ پرده، در انتظار رحلت پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌وآله- نشسته بودند و می‌خواستند با صحنه‌آرایی و فریب، حقیقت امامت را پنهان نگاه دارند و به قدرت سیاسی دست یابند. تودۀ ساده‌دل که منزلت امامت را درنیافته بود و بر این گمان بود که تفاوت میان «امامت» و «غیرامامت» در این شخص و آن شخص است نیز همراهی کرد و تسلیم توطئۀ غصب گردید. این عدّۀ اندک، در کمین نشسته بودند تا در لحظۀ بحران و خلاء، ناگهان سر از لانۀ خویش بیرون آورند و آخرین توصیۀ پیامبر را از دیده‌ها و نظرها دور سازند و به فراموشی بسپارند. عوام، همواره این‌چنین هستند؛ زندگی و فکرشان در سطح است و از تأمّل بی‌بهره‌اند و به‌آسانی، به این سو و آن سو می‌روند و تابع و تسلیم اقتضاها و ایجاب‌هایی هستند که خواص می‌آفرینند. اینان، بی‌اراده و مطیع و دنباله‌رو هستند و نسبت بی‌واسطه با حقیقت ندارند و در ذهن‌شان، هیچ پرسشِ تنش‌زایی نمی‌شکفد. بدین سبب بود که کسی در آن معرکه‌ی آغشته‌ی به نسیان نپرسید که خودِ پیامبر، چندی قبل چه گفت و قدرت و ولایت و امامت را به که سپرد. سوم. روایت/ حقیقت؛ ارادۀ دلخواهانۀ مردم آن اقلیّت زیرکِ منافق که طراحان توطئۀ غصب بودند ابزار و اهرمی جز «روایت» نداشتند و به همین واسطه نیز عوام ساده‌دل را فریفتند و امامت را مهجور و منزوی ساختند. در این روایت مبدعانه و شیطانی، تاریخ پساپیامبر به خواست و ارادۀ خودِ «مردم» سپرده شده بود و «خدا»، به نظاره‌گر نزاع اراده‌های دلخواهانۀ مسلمانان تقلیل یافته بود. دیگر این «آسمان» نبود که باید تقدیر حیات جامعۀ اسلامی را تعیین می‌کرد، بلکه «زمین»، فاعلِ مطلق بود؛ اجتماع سقیفه بر مسند خدایی تکیه زد و برای امّت پیامبر، تشریع کرد. اگر نبوّت، امر آسمانی بود، اینک در روایتی که ساعتی پس از رحلت پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌وآله- صورت‌بندی‌ شده بود، امامت به حاشیه رفته و خلافت و سیاست و‌ هدایت، امر زمینی وانمود شده بود. در این امر زمینی نیز، مردم باید خودشان اراده می‌کردند که حقّ حاکمیّت از آنِ کیست. آری، مؤمنانِ متعبّدِ دیروز، اینک در سایۀ سقفِ «کج‌روایت‌های سقیفه‌ای»، حال‌وهوای فرعونی یافته و در برابر نصب الهی، قد برافراشته بودند. چهارم. اجتماع/ انفراد؛ فریاد در تنهایی در این میانه، جز اندکی از اصحاب پیامبر راحل، جانب علی -علیه‌السلام- را نگرفتند. اقلیّتِ زیرکِ منافق، حقیقت را بلعیدند و عقل امّت را ربودند و تاریخ قدسی را به سوی تاریخ عرفی سوق دادند و بدین سبب، نبوّت را ناتمام و رهاشده نهادند. در این لحظه‌ی نسیانی و غافلانه بود که پارۀ مهمی از رسالت، همراه پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌وآله- به خاک سپرده شد و ظاهر دین بر باطن دین، تفوّق یافت. صداهای مخالفی نیز که به عدد انگشتان دست نمی‌رسیدند، در گلو خفه شدند و امامت که جان و حقیقت دین بود، به مرداب غفلت جمعی سپرده شد. اما فاطمه -سلام‌الله‌علیها- نمی‌توانست فریاد اعتراض برنیاورد و غلبۀ ارادۀ ابلیس را تاب آورد. ازاین‌رو، از همان روزهای آغازین، قاطعانه و روشنگرانه برآمد و عَلَم مخالفت برافراشت و خطبه‌ی استحاله‌ی انقلاب نبوی را خواند. او در اوج غربت و تنهایی، در برابر «جامعۀ خواب‌زده»‌ای قرار داشت که نمی‌خواست برای حقیقت، هزینه بدهد و با توبۀ جمعی، به ارادۀ سیاسی و هویتی خدا بازگردد. او احساس کرد که خاموشی، طریق صواب نیست و باید در این راه دشوار و بی‌رهرو، از جان درگذرد و هرچه که پیش آید از امامت علی -علیه‌السلام- درنگذرد. او نشان داد که جهاد تبیین در برابر اصحاب استحاله، اگر نافذ باشد، شهادت می‌آفریند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
برنامۀ شیوه در بیست‌وپنجم آذر در شبکۀ چهار سیما، گفتگویی دربارۀ دین و دموکراسی برگزار کرد. در این گفتگو، آقای صادق حقیقت به‌عنوان استاد اندیشۀ سیاسی، «ناحقیقت‌ها»یی را در قالب تکه‌خوانی‌های سوگیرانه و تفسیربه‌رأی به علامه مصباح نسبت داد. برای ابطال ناراست‌ها وکج‌روایت‌های ایشان، آمادۀ مناظره‌ام. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1702835510169777423
واکنش‌های خصوصی بچه‌های انقلابی به مناظره دربارۀ حجاب و پیامدهای آن.pdf
1.2M
🔻واکنش‌های خصوصی بچه‌های انقلابی به مناظره دربارۀ حجاب و پیامدهای آن 🖇 آنچه که در زیر پوست رسانه و روایت و هیاهو می‌گذرد بسیار متفاوت و شیرین است. این مواضع، بخش‌هایی از پیام‌های خصوصی‌ای هستند که من در این مدت دریافت کردم. این‌همه نشاط و انگیزه و معرفت و حرارت، در نظرم عجیب بود. مسألۀ من، وجود این‌چنین توقعات و مطالباتی در عمق و بطن جریان انقلاب است که اغلب به چشم نمی‌آیند. این دیدگاه‌های شخصی و غیررسمی را منتشر کردم تا شمه‌ای از واقعیت‌های نهفته، آشکار شوند. هرچه بیشتر دربارۀ این ظرفیت‌ها و تعلقات می‌اندیشم، بیشتر احساس می‌کنم که باید برای به‌ثمررسیدن رسالت‌های انقلابی، فداکاری و مجاهدت کنیم. این‌که چند رسانه‌دار و متنفّذ، مواضع خاص دارند و می‌کوشند خود را برآیند و نیروی اصلی نشان بدهند، مهم نیست، بلکه مسألۀ عمده، وجه مغفول و مهجور جریان انقلاب است که درد و دغدغه و تعهد دارد اما صدایش شنیده نمی‌شود. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه: هویت و اعتمادبه‌نفس ملی آذرماه ۱۴۰۲ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه: فرهنگ در موضع ملاصدرا و علامه طباطبائی آذرماه ۱۴۰۲ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻منطق مداخله‌‌ی رسمی این‌که رهبر انقلاب تصریح کردند که دولت اسلامی باید از کشف حجاب به‌عنوان «حرام اجتماعی» جلوگیری کند، بر اساس همین استدلال (معطوف به سه زمینه‌ی فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی حقوق و فلسفه‌ی سیاست) است که: ۱. عرصه‌ی اجتماعی(حوزه‌ی عمومی)، حریم خصوصی نیست که فرد در آن رها (به‌خودوانهاده) باشد. ۲. حقوق معنوی (ارزش‌های الهی) هم مانند حقوق مادّی، معتبر و واقع‌نما است، بلکه اصالت دارد. ۳. حقوق جامعه بر حقوق فرد، تقدّم دارد؛ چون مصالح اکثریّت، مهم‌تر هستند. ۴. دولت اسلامی (به سبب ماهیّت و غایت دینی خویش که او را از دولت سکولار، متمایز می‌سازد)، باید حافظ و حامی حقوق معنویِ جامعه نیز باشد. ۵. فاعلیّت و مدخلیّت دولت اسلامی در عرصه‌ی استقرار دین در جامعه، هم به‌صورت هدایت و تبیین است و هم به‌صورت تقنین و الزام؛ هم جنبه‌ی فردی و عاملیّتی دارد و هم جنبه‌ی ساختاری و نهادین. 📎 مهدی جمشیدی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
نظریۀ «نزدیکی به قلّه» در دو تجربۀ تاریخیِ متفاوت.pdf
360.6K
🔻سطرهای ترجمه‌نشده از تاریخ زوال شوروی: نظریۀ «نزدیکی به قلّه» در دو تجربۀ تاریخیِ متفاوت 🖇 متن کامل این مقاله‌ی انتقادی را در اینجا بخوانید: http://fna.ir/3gllw5
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه: صید و صورت‌بندی مسأله در علوم انسانی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،، حسن روحانی و «نظارت بر رهبر»؟!او و «انتخاب رهبر»؟! با حیثیت شورای نگهبان و منزلت مجلس خبرگان و قداست نظام جمهوری اسلامی، بازی سیاسی و معامله‌ی محافظه‌کارانه نکنید. اگر در «معیارها» سستی بورزید، «باور»مان به انقلابی‌بودن شما متزلزل خواهد شد. همچنان «خسارت محض» تأیید نابجای صلاحیت او را می‌پردازیم. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1703084529442122818
،،،،،،،،، به‌عنوان پژوهشگر، همچنان در انتظار مناظره با آقای دکتر سیدصادق حقیقت درباره‌ی نسبت‌هایی که در برنامه‌ی شیوه به علامه مصباح دادند هستم. به مجری برنامه اطلاع دادم و ایشان نیز با مدیر شبکه مطرح کرده‌اند. اگر رسانه‌ی ملی چنین امکانی ندارد، یکی از تشکل‌های دانشجویی برای برگزاری این مناظره، پیش‌قدم شوند. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1703132781993184696
🔻در برابر محکِ تجربه‌های تکاملی 🖊مهدی جمشیدی ۱. تا آنجا که توانستم برنامه‌های هر سه شبکۀ سیما را در شب یلدا دیدم. قصدم نیز مطالعه و رصد بود. برخی تصوّر کردند که این برنامه‌ها، حاکی از «چرخش» در رسانۀ ملّی است و برخلاف دو سال اخیر، مدیران رسانۀ ملّی جهت دیگری را انتخاب کرده‌ و گفته‌های‌شان را به فراموشی سپرده‌اند. اما هرچه تأمل کردم هیچ چرخش خاصی نسبت به گذشته احساس نکردم؛ چنان‌که در عید نوروز هم برنامه‌ها همین گونه بودند و وضع ترکیبی و بینابینی داشتند. آری، در مناسبت‌های این‌چنینی، قدری «تفاوت» در برنامه‌ها نسبت به گذشته احساس می‌شود، اما این تفاوت‌ها به آن حد نرسیده‌‌اند که بتوان از «چرخش» و «نقطۀ عطف» سخن گفت. این تلاش‌ها همچنان در مسیر «شدن» و «تحوّل» قرار دارند و می‌خواهند «تجربه‌ها»یی باشند برای راهی که باید در گذشته پیموده می‌شد و نشد. توقع ما نیز نباید بیش از تجربه باشد؛ اکنون در «محک تجربه» قرار داریم و باید خود را و امکان‌های خود را در عمل بسنجیم. ازاین‌رو، به دیدۀ تحقیر نگریستن این تجربه‌ها و ستایش گذشته یا طلب‌ آرمان‌های دورست، خلاف انصاف و پختگی هستند. ۲. این‌که تصوّر کنیم در دورۀ جدید، «مخاطب خاکستری» از دستورکار خارج شد، یک «کج‌روایت» بود. به نظرم هیچ‌گاه چنین چرخشی رخ نداد که اکنون بتوان سخن از «بازگشت به مخاطب خاکستری» گفت. نه مخاطب خاکستری کنار نهاده شد و نه مسیری که تولیدات گذشته با آن برای چنین مخاطبی سخن می‌گفتند مسدود شد. مدارهای اصلی و جریان‌های عمده، همچنان برقرار بودند و اتفاق‌های تحوّل، در حد «بازاندیشی‌های موردی» بودند و هستند. این امر بدان دلیل است که باید در اینجا، منطق «تعمیر کِشتی بر روی اقیانوس» را به اجرا درآورد و گمان نکرد که می‌توان یکباره و ضربتی، وضع را دگرگون کرد و رسانه را از نو آفرید. باید با «آفرینش‌های جزئی» و «تجدیدنظرهای موردی» آغاز کرد و به‌تدریج، دامنۀ تحوّل را گسترش داد. ۳. اتّفاق جدیدی که در این دورۀ مدیریتی رخ داد، بازشدن «جایی اندک» برای برنامه‌ها و نیروهای اصیل انقلابی بود. آنچه که برخی را آزار می‌داد نیز همین بود و نه حذف برنامه‌ها و نیروهای خاکستری. اغتشاش سال گذشته و تبعات قهری و برون‌سازمانی آن را نباید به ارادۀ مدیران جدید نسبت داد و یک‌جا و کّلی دربارۀ اتّفاق‌های متعدّد و پراکنده نظر داد. آنان که رفتند، به ارادۀ خود و در واکنش به اغتشاش‌های سال گذشته، جبهۀ جدید خویش را انتخاب کردند و رهسپار راهی دیگر شدند. در اینجا، منحصرساختن معامله به سیاست رسانۀ ملّی، تقلیل‌گرایی و بلکه نشانی خطاست. ریشه را باید در معادلات کلّیِ ایران و برخی نخبگان سیاسی و فرهنگی آن در سال گذشته فهمید و ارزیابی کرد. روشن است که این اتّفاق‌ها، خود را بر رسانۀ ملّی نیز تحمیل می‌کنند؛ درحالی‌که امکان مواجهه با آنها در ابعاد سازمانی وجود ندارد. در واقع، رسانۀ ملّی به عرصه‌ای برای تسویه‌حساب برخی نیروهای سیاسی و فرهنگی با انقلاب تبدیل می‌شود و در مقابل، عده‌ای گمان می‌کنند که این واکنش‌ها برآمده از کنش رسانۀ ملّی هستند. رسانۀ ملّی تصمیم دارد که صدای انقلاب و اصالت‌های آن هم در رسانۀ ملّی به گوش برسد و دیگر این طنین، حاشیه‌نشین و منزوی و تزیینی نباشد و تک‌روایت‌های خنثی و ناایدئولوژیک، سلطنت نکنند. این عزم، شکل گرفته است و در آن تردیدی نیست. ۴. حفرۀ تحلیل‌های معطوف به طلب چرخش یا حس‌کنندۀ چرخش به سوی برنامه‌های عامه‌پسند و سطحی و زرد، ربایش کج‌روایت یادشده است. ما فقط با «افزوده‌های انقلابی» مواجه هستیم؛ آن هم در حد «رگه‌ها» و «تکه‌ها» و نه روح کلّی و بافت معنایی. اگر از تجربه سخن گفتم به همین دلیل بود که به یک راه اشاره کنم که همچنان در درون آن قرار داریم و می‌خواهیم با خَلق تجربه، دریابیم که چگونه می‌توانیم آرمان‌های انقلاب را در قاب رسانۀ ملّی بنشانیم. سیاست کنونی، سیاست گام‌به‌گام است. البتّه منتقدان بیرونی، همین حد را هم برنتافتند و سعی دارند با روایت‌پردازی مبالغه‌آمیز، پیشانیِ «ایدئولوژی انقلابیِ آقاوحید» را به دیوار بتونیِ «شبه‌واقعیّت‌های محافظه‌کارانه» بکوبند. ممکن است افزوده‌های انقلابی ما، خام و شعاری باشند و هنوز با هندسۀ بیان هنری، فاصله داشته باشند؛ ممکن است تلاش برای جمع میان جذابیّت و حکمت، موجب کاستی‌گرفتن مخاطب شود؛ ممکن است در اثر فشارهای بیرونی، به جانب عوام‌زدگی گرایش بیابیم؛ ممکن است اندک‌بودن داشته‌های عینی و بالفعل‌مان به چشم آید؛ و ... اما همۀ اینها، آن‌گاه که جهت‌گیری جز آرمان‌های اصیل اسلامی و انقلابی نباشد، تجربه‌هایی خواهند بود که به کمالِ تدریجی کمک خواهند کرد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،،،،، صورت مسأله را از «ریزش خودشان» به «خالص‌سازی ما» تغییر داده‌اند. در واقع، خصوصیات حداقلی حضور در حاکمیت را از دست داده‌ و فاقد صلاحیّت شده‌اند، اما اتهام خالص‌سازی را مطرح می‌کنند. ما همگی «نسبی» هستیم نه «خالص»؛ مسأله این است که بعضی «ناصالح» هستند نه «ناخالص». شرط رقابت واقعی، حضور نامحرمان نیست. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1703346723762660331
🚩 خوش‌آمدی سیّدکمال شهید سیّدکمال خالقی، چهل سال پیش در عملیات خیبر به شهادت رسید و اینک پس از سال‌ها، به آغوش فرسودۀ مادرش بازگشته. و چه بازگشتنی. آنچه که از او باقی مانده جز پلاک و لباس نیست. چهل سال در جزیزۀ مجنون و در عمق سه متری خاک، چه از این بدنِ خاکی باقی می‌گذارد؟ زمانِ بسیاری گذشته و خاک با این بدنِ خاکی، چنین می‌کند که می‌بینیم. و اما او، پیش از آن‌که بدنش خاک شود، دل به مرگ سپرده بود و مرده بود پیش از آن‌که بمیرد. او که در طلب آن بود که بازنگردد و مفقودالاثر شود، اینک به بازگشت، رضایت داده تا مادر پیرش، دیگر طعم فراق و هجر را نچشد و دریابد که پسر جوانش در آن عملیات، چه سرنوشتی داشته است. آنان که در طلب بی‌اثری و فقدان هستند، لذّت فنای فی الله را دریافته‌اند و به همۀ وجود خویش درک کرده‌اند که رسم سلوک إلی الله، بی‌خودی است. و در آنجا که خود نیست، اثری نیز نباید باشد؛ هیچ و هیچ. شهادت، ادب بی‌خویشتنی است، رسم عبور از همۀ تعلّقات و تقیّدات است. ازاین‌روست که شهید، یک‌جا و ناگهان، آغاز و فرجامِ سلوک را تجربه می‌کند و مشاهدات و مکاشفاتش، تمام‌عیار و تامّه است. اگر غایتِ طیِ طریقِ عبودیّت، ازخویش‌گسستن است که شهید، چنین کرده و مدعیانِ لفّاظ و بی‌عمل را رسوا ساخته است. شهید، سالکِ گذر از خود است و بدین سبب است که به مقام شاهد دست یافته است. آری، او بازگشته تا ما به گذشته‌های نه‌چندان دور بازگردیم و به یاد آوریم که در دهۀ شصت، چه کسانی به قافلۀ خونین حسین‌بن‌علی -علیه‌السلام- پیوستند و از خاک به افلاک پَر کشیدند. ما او را در میان خاک، جستجو می‌کردیم اما خاک، چیزی بیش از این در بر ندارد؛ همین پلاک و لباس. باقیِ او در آسمان است و اهل پرواز می‌دانند و می‌بینند که او سال‌هاست به کاروانِ مرگ‌آگاهِ کربلائیان پیوسته و در نزد امام شهیدش، جرعه‌جرعه شراب وصال می‌نوشد و لذّت حضور و حیات را می‌چشد. برای آنان که از آسمان بریده‌اند و خاک‌نشین هستند، همین ظواهر و تجلّیّات مادّی به چشم می‌آیند و بس، اما حقیقت باطنی، نه در عمق این خاک‌های فراموش‌شدۀ برهم‌انباشته، بلکه فراتر از آنها و در وادی بی‌کرانۀ آسمان است. خوش‌آمدی سیّدکمال! اشک‌های بی‌امانِ مادرت را دریاب! جای تنت خالی‌ست که آغوش پیر و خسته‌اش را بفشارد. بی‌آغوش و بی‌تن، باید آداب عاشقی را به‌جا آورد. اگر آغوش نیستی، گوش باش و دردهای ناگفته و نهفته‌اش را بشنو. سخن‌ها دارد از سال‌های پُررنجِ انتظار. سخت است در بی‌آغوشی گریستن و با زبان، تلخی‌های سال‌های بی‌توبودن را گفتن. سیّدکمال! دل‌های بی‌قرار ما را که راه‌‌گم‌کرده‌ و پریشانیم دریاب. چشم به کاروانِ رفتۀ شما داریم و مبتلا به مصیبتِ حسرتِ نبودن در کنار شماییم. چه شد که دستِ تقدیر، شما را برکشید و برگزید و آن رسالت عظیم را بر عهدۀ شما نهاد. تلخ است جاماندن و پرواز را به نظاره نشستن. ای از عمقِ خاک برآمده! جان و دل می‌سوزد از خاک‌نشینی. بال‌های شکسته و ماتم‌زده، در حسرت پریدن، ناله سر می‌دهند و سودای هجرت دارند. میم. جیم. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻بایکوت به‌جای پاسخ 🖊مهدی جمشیدی استاد ابوالقاسم علیدوست در درس خویش دربارۀ سخن حقیر گفته‌اند: «کلیپی از یک نفر اخیراً پخش شده است که البته این شخص در این‌گونه حرف‌زدن‌ها سابقه دارد و من واقعاً نمی‌دانم چرا این افراد راه پیدا می‌کنند حرف بزنند. خود این شخص می‌گوید من اصلاً حوزه ندیدم و یکسری مطالب را می‌گوید؛ مثل کسانی‌که از طریق حل جدول، باسواد می‌شوند. ایشان می‌خواهد از عظمت حجاب بگوید که البته از عظمت حجاب هرچه مطلب بگوییم جا دارد ولی اینکه ادعا کنیم ولایت علی(ع)، ضروری دین نیست ولی حجاب، ضروری دین است، مشکل‌ساز است. وقتی تو این حرف را می‌زنی، حجاب بالا نمی‌آید و اگر هم بالا بیاید، ولایت امیرالمومنین(ع) پایین می‌آید. کسانی که بخواهند سوءاستفاده کنند همین را می‌گیرند و می‌گویند ولایت علی(ع) که شیعه بر آن استوار شده است در حد حجاب نیست؛ می‌گویند بنیان شیعه بر پایه‌ای است که به اندازه حجاب نیست. متأسفانه حساب‌وکتابی وجود ندارد و این افراد را می‌آورند حرف بزنند. همین کلیپ را فردا وهابیت می‌گیرد و چقدر از آن استفاده می‌کند. این ثمره حرف‌زدن کسانی است که درس نخواندند، ثمره ندانم‌کاری کسانی است که نمی‌دانند رسانه را در اختیار چه کسانی قرار دهند و فقط جهات خاصی برای‌شان اهمیت دارد که اگر آن جهات درست باشد هرچه بادا باد!» https://iqna.ir/00HZXL خبرگزاری بین‌المللی قرآن نیز افزون بر انعکاس این برداشت، چندی بعد تلاش کرده تا قدری فضاسازی منفی کند و ماهی خود را از آب گل‌آلود بگیرد: https://iqna.ir/00HZw9 به اختصار بگویم: ۱. سبک و سیاق تحقیرآمیز آقای علیدوست در آنچه که به‌واقع، نقادی نیست، نشان از نوعی «اَشرافی‌گری علمی» دارد که زاویۀ نگاهش، از بالا به پایین است و منتقد و مخالف خویش را هیچ و پوچ می‌انگارد. مواجهۀ ایشان «تخریبی» است و نه «اصلاحی»، و بدین جهت، ادبیات تحقیرآمیز و ملامت‌کننده استخدام کرده‌اند. می‌خواهند دین‌دانیِ فقه‌بسنده و فقهِ مصلحت‌زده‌اشان را به بهای گزاف، به مخاطبِ آزاداندیش بفروشند و اطاعت مقلّدانه و تمکین مرعوبانه بخرند. من خریدار چنین متاعی نیستم و جز در برابر استدلال و برهان، سر تعظیم و تسلیم فرونمی‌آورم. به‌جای «تحکّم»، «تلطّف» بورزید و به‌جای «اقتدار»، بر «استدلال»‌ تکیه بزنید و به‌جای «ملامت»، «مباحثه» کنید. من «سابقه‌دارِ» کدام سخن مبتذل بوده‌ام و کجا از «حل جدول»، معرفت اندوخته‌ام؟! در بیست‌وپنج سال گذشته، پنج هزار جلد کتاب خوانده‌ام و در مطالعه و فکر و نوشتن و مباحثه، ممحض و متمرکز بوده‌ام. ۲. ما را متهم به اختناق‌طلبی و انسداد‌خواهی و خودمرکزبینی می‌کنند اما آشکار می‌گویند نباید رسانه در اختیار کسی چون من قرار بگیرد. آری، به «مناظره» و «مواجهه» فرانمی‌خوانند و «کرسی آزاداندیشی» برپا نمی‌کنند و وارد «گفتگوی عاری از اقتدارهای نامعرفتی» نمی‌شوند، بلکه طریق «حذف» و «سرکوب» در پیش می‌گیرند و پاسخِ دیگری‌های معرفتی‌شان را با توصیه به «نفی» و «طرد» می‌دهند. وقتی از «قدرتِ ابطالِ علمی» بی‌بهره باشند، به‌ناچار باید «قدرتِ اختناقِ عملی» را به میدان بیاورند و در سایۀ مُهرِ خاموشی بر دهان دیگری‌ها دوختن، اقتدارشان را حفظ کنند. در منبرهای‌شان، نالۀ آزادی بیان برای دگراندیشان سرمی‌دهند و فریاد بایکوت برای انقلابی‌ها. هیچ‌گاه در پی رسانه نبوده‌ام، بلکه همواره دعوت شده‌ام و اغلب نیز با اصرار پذیرفته‌ام. ۳. عجبا که حتی در اینجا نیز ایشان، جانب «مصلحت» را گرفته و «حقیقت» را وانهاده است؛ ایشان نمی‌گویند این گزاره که «ولایت حضرت امیر -علیه‌السلام- ضروری مذهب است و نه ضروری دین»، غلط است، بلکه می‌گویند بیانش «برخلاف مصلحت» است. پس نظر ایشان معطوف به مقام «صلاح» و «فساد» است و نه «صدق» و «کذب». تا اینجا روشن شد که دست‌کم، سخن من «غلط» نبوده است. اما ایشان ادامه می‌دهند که این سخن برخلاف مصلحت است به این دلیل که موجب تنزّل مرتبۀ ولایت نسبت به حجاب می‌شود. این سخن نیز راه به حقیقت نمی‌برد چون «ضروری دین» بودن یک حکم، به معنای تحقّقِ «توافقِ بینامذهبی» دربارۀ آن حکم است و نه «مهم‌تر» و «بنیانی» ‌بودن آن حکم. مگر هر آنچه که در میان مذاهب اسلامی، جزو «بیّنات» و «قطعیّات» است، در حکم «باطن شریعت» و «گوهر دین» است؟! اصطلاح ضروری دین، حاکی از «اجماع مسلمانان» است و نه (به‌طور حتمی) «ارکان اسلام». غرض من از بیان این نکتۀ تناقض‌یاب در برابر طرف مناظره‌ که شیعه بود، این بود که اثبات کنم ولایت حضرت امیر که تو آن را پذیرفته‌ای، امر اجماعی نیست، اما حجاب که تو آن را «حکم تاریخی» می‌دانی و نه «حکم دینی»، امر قطعی و بیّن در میان فرقه‌ها و مذاهب اسلامی است. حاصل این بیان، «تحکیم حکم حجاب» است و نه «تقلیل حکم امامت». به‌راستی، این بدیهیّات را کسی چون من باید به استاد سطوح عالی حوزه بگوید؟! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻آن گذشته‌‌ی آمرانه! 🖊مهدی جمشیدی ۱. حاج‌حسین شریعتمداری درست می‌گوید؛ محسن هاشمی از یاد برده که پدرش در دوران ریاست‌جمهوری‌اش با «مردم‌سالاری» چه کرد. هاشمی‌رفسنجانی، نه در کنار مردم بود و نه مردمی زیست. به میان مردم نمی‌رفت و سخن مردم را نمی‌شنید. برای مردم تصمیم می‌گرفت اما مردم را در تدبیر حکومتی دخالت نمی‌داد. دیدار مردمی نداشت و مردم حتی یک مدیر کل او را نمی‌دیدند. دولتش به یک حلقه‌ی بسته‌ی تکنوکراتیک تبدیل شده بود. حتی مجلس نیز یک سال پس از اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، باخبر شد که دولت چنین سیاستی را در پیش گرفته است. ۲. همه‌چیز بر اساس تصمیم‌های گعده‌‌ها و حلقه‌های دوستان تکنوکراتش صورت‌بندی می‌شد. خودش و و‌زیرانش، مردم را هیچ می‌انگاشتند و سخت دچار حس برتری و اربابی بودند. بدین سبب بود که محمد خاتمی از حاشیه‌ی دولت هاشمی‌رفسنجانی برآمد. خاتمی در ظاهر نشان داد که امتداد هاشمی‌رفسنجانی نیست، بلکه در مقابلش است. او نان همین «تقابل تصنعی» را نیز خورد و مردم به سبب «نه به هاشمی‌رفسنجانی»، خاتمی را برگزیدند. البته بعدها آشکار شد که حتی خاتمی نیز در هزینه‌‌های انتخاباتی‌اش، دست در «کیسه‌ی کارگزاران» داشت و با ثروت‌های بادآورده‌ی این نوکیسه‌گان، ارتزاق تبلیغاتی کرد. ۳. او خفقان سیاسی پدید آورد و منتقدانش را به محاق برد. شخص هاشمی‌رفسنجانی به خط قرمز تبدیل شده بود. سیدمرتضی آوینی در مجله‌ی سوره، نقدهایی به دولت هاشمی‌رفسنجانی داشت. چندی نکشید که در اثر فشار دولت، آوینی مجبور شد از سوره درگذرد. در صداوسیمای محمد هاشمی نیز، آوینی حذف شد... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🗒 الهى‌بودن ولایت و حكومتِ پیامبر اسلام از «ضروریّات دین اسلام» است و ولایت و حكومت دوازده امام معصوم -علیهم السلام- «ضرورت مذهب تشیّع» است(علامه محمدتقی مصباح‌یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۲۸۸). 🗒 نصب پیامبر اسلام به منصب حكومت بر مسلمین، به حكم «ضرورت دین اسلام»، و نصب ائمه اثنى عشر به حكم «ضرورت مذهب تشیع»، از سوى خداى متعال صورت پذیرفته است،نه از طرف خود مسلمین، و چون‌وچرا و شك و انكار در این مطلب، موجب خروج از دین اسلام یا مذهب تشیع خواهد بود(همان، ص۳۰۶). 🖇در اینجا بخوانید: https://www.mesbahyazdi.ir/node/4609/ ،،،،،،،،،،،،،،، چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست سخن‌شناس نه‌ای جان من، خطا اینجاست! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درس‌گفتار: مردم در منطق آیت‌الله مصباح (واسازی کج‌روایت‌های دگراندیشان) 🖊 مهدی جمشیدی ۱. در این درس‌گفتار، کوشیدم با متن‌خوانی مبتنی بر سه رویکرد «تحلیلی»، «تطبیقی» و «مسأله‌ای»، نشان بدهم که برخلاف ادعای دو جریان «نواندیشی دینی» و «تکنوکرات‌ها» - یعنی از صادق حقیقت تا محسن هاشمی - نه‌فقط علامه مصباح در برابر مردم‌سالاری نیست، بلکه ایشان عالی‌ترین و ناگفته‌ترین ظرفیت‌های مردم‌سالاری دینی را یافته و روایت کرده است. ۲. روایت جریان به‌اصطلاح نواندیشی دینی از تفکر سیاسی علامه مصباح، برآمده از «اغراض شخصی» و «سوگیرهای تجددی» است و هیچ قرابتی با واقعیت ندارد. چنانچه مواجهه‌ی «دست‌اول» و «گزینش‌نشده» و «منظومه‌وار» با این نظام معرفتی داشته باشیم، به‌روشنی درمی‌یابیم که این تفکر، از هر جهت با نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی، همسو و همدل است و بیش از همه، امکان‌های دینی مردم‌سالاری را یافته است. ۳. امکان‌های مردم‌سالارانه در اندیشه‌ی علامه مصباح عبارتند از: تلازم کمال انسانی با اختیار، خوانش از بیعت به مثابه عنصر دینی تولید مقبولیت، ساختارپردازی اخلاقی-شورایی از نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی، اصالت جامعه‌‌ی مدنی اسلامی نسبت به دولت اسلامی، جمهوریت به‌مثابه قالب متناسب با اقتضاهای کنونی تحقق مردم‌سالاری دینی. ۴. این‌همه در حالی است که جریان نواندیشی دینی، در مرداب تفکر ترجمه‌ای و التقاطی افتاده و تهی از خلاقیت نظری و دین‌پژوهی اصیل است. در عوض، هرچه که توانسته به سوی تحریف و وارونه‌نمایی اندیشه‌ی علامه مصباح حرکت کرده است. فکرت: رسانه اندیشه و آگاهی @Fekrat_Net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مردم در منطق آیت‌الله مصباح -۱ فکرت: رسانه اندیشه و آگاهی @Fekrat_Net
،،،،،،،،،، نواندیش دینی، علامه مصباح است که در سال شصت‌وچهار، نظریه‌ی دین‌مدارانه‌ی «مردم‌سالاری اخلاقی-شورایی» را ابداع کرد، نه آنان که جز تفکر ترجمه‌ای و فرنگی‌مآبی، هیچ بضاعتی ندارند و نان تحریف‌گری و کج‌روایت‌بافی را می‌خورند. در درس‌گفتار اخیرم، اندکی به این نظریه پرداختم. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1703734076641108203