eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
9.1هزار دنبال‌کننده
510 عکس
145 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (نویسنده و فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظم علمیِ ما در علوم انسانی و ترجیحات آن، بر اساس منطق «انتزاعی» و «میدان‌گریز» و «دانشگاه‌بسنده» بنا شده است؛ چنان‌که از عینیّت فاصله دارد و به‌جای حل مسأله‌های واقعی و گشودن گره‌های اینجا و اکنون، در عوالم مفهومی و خیال‌اندودِ خویش به سر می‌برد. انبوه مقالات به‌اصطلاح «علمی-پژوهشی»، نسبت خود را با واقعیّت و حل‌مسأله از دست داده‌اند و بر اساس کثرت و روزآمدی ارجاعات، چاپ می‌شوند؛ هرچه «ترجمه‌ای» و «غربی‌تر» و «اقتباسی‌تر» باشند، علمی‌تر انگاشته می‌شوند. در این منطقِ ناموجّه، علمی‌بودن به معنی دنباله‌رو بودن است. این در حالی است که حتی مقاله‌بسندگی خطاست؛ چه رسد به آفات درونی این مقالات. این خطا، جامۀ «قانون» به تن کرده و از سوی «وزارت علوم»، رسمیّت دارد و در همۀ دولت‌ها نیز جاری است. این‌که ممکن است فردی در جبهۀ علم و معرفت، قدرت جریان‌سازی فکری داشته باشد؛ یا در عرصۀ عمومی، راهی را بگشاید و به مسأله‌‌ای پاسخ بگوید؛ یا در معرکۀ جنگ شناختی، روایت رسانه‌ای از معارف ارائه نماید؛ یا در تقابلات و مناظرات عملی، حاضر و فعّال باشد، هیچ مزیّت و فضیلتی ندارد، بلکه برعکس، متضاد با «شأن علمی» قلمداد می‌شود. بدین‌جهت است که دانشکده‌های علوم انسانی، به مراکز تولید «مدرّسانِ محافظه‌کار» تبدیل شده است، نه سرچشمۀ تولید «متفکرانِ مصلح». https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻«تاب» و «تحمل» مردم غزه، ستودنی و مایه‌ی حیرت است؛ این‌همه مصیبت و بلای بی‌امان و همچنان نیز اعتقاد به مقاومت و مبارزه! صهیونیست‌های وحشی می‌خواهند «ایدئولوژی مقاومت» را از «بدنه‌ی اجتماعی»، تهی کنند؛ یعنی به مردم غزه القا کنند که «هزینه‌ی چالش»، بسیار بیشتر از «هزینه‌ی سازش» است، اما نتوانسته‌اند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
شهید آوینی و سویه‌های هویّتیِ مقاومت در برابر اسرائیل.pdf
253.9K
🔻کرسی علمی-ترویجی: شهید آوینی و سویه‌های هویّتیِ مقاومت در برابر اسرائیل ۱. سویۀ هویّتیِ سرزمین قدسی؛ نشانۀ عالم ملکوت ۲. سویۀ هویّتیِ خودآگاهی تاریخی؛ تولّد جمعی دوباره ۳. سویۀ هویّتیِ امکان‌مندی انقلاب؛ تجربۀ امام خمینی ۴. سویۀ هویّتیِ تفوّق نامعادله‌وار؛ نابهنجاری‌های تکوینی ۵. سویۀ هویّتیِ لقای الهی؛ طلب مرگ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻غزه‌نشینان اسطوره‌ای: تاب‌آوری اجتماعی در زیر بمباران 🖇 گفتگو با مهدی جمشیدی (نویسنده و محقق فرهنگی) 🖇 شبکه‌ی یک، برنامه جریان ۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰ 🖇 در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0x9416774
◽️شهید آوینی و سویه‌های هویّتیِ مقاومت در برابر اسرائیل 🔹 در کرسی ترویجی “شهید آوینی و سویه‌های هویّتیِ مقاومت در برابر اسرائیل" بررسی شد. 🔻 از جمله اندوخته‌های روایتی ما که در طول دهه‌های گذشته، به آن بی‌توجهی و بی‌اهتمامی داشته‌ایم، نوشته‌های شهید سیّد هستند که اغلب در قالب گفتارهای متن فیلم‌های مستند ایشان نگاشته شده‌اند و افزود: این نوشته‌های پُرمایه و غنی، ‌نه‌تنها همچنان می‌توانند نقش پیشران در عرصۀ تفکر و رسانه ایفا کنند، بلکه باید اعتراف کرد که با وجود گذشت سه دهه، همچنان سرآمد و مثال‌زدنی هستند و کسی نتوانسته گامی از ایشان فراتر بنهد. 📎 ادامه مطلب👇👇 🌐 iict.ac.ir/ahvyat 🆔 @iictchannel
🔻گفتگو با ویژه‌نامه‌ی شورای نگهبان: معقولیت مواجهه‌ی استصوابی (نظارت ارزشی در نظام ارزشی) https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻از دین‌فهمی تا تجدّدمآبی 🖊مهدی جمشیدی یکی از اساتید حوزۀ علمیّۀ قم در مصاحبه‌ای، نکته‌هایی را مطرح کرده که نمی‌توان نسبت به آنها بی‌تفاوت بود؛ چراکه همین گفته‌ها به‌تدریج در ذهن‌ها رسوب می‌کنند و بعدها به بدیهیّات و مشهورات تبدیل می‌شوند. اینک باید نقادی و ابطال کرد تا چنین فردایی رقم نخورد. ۱. ایشان گفته است: «در توسعۀ ساحت علوم هم موفقیت‌های خوبی داریم؛ مثلاً ... نظرات جدیدی هم در اعتبار رأی مردم سراغ داریم. در گذشته عمدتاً جایگاه مردم در حد بیعت بود ولی الان گاهی مطرح می‌شود که مشروعیت حکومت، با رأی مردم است.» اوّلاً، «گذشته»‌ای که در آن جایگاه مردم در حد «بیعت» بود، همان سنّت سیاسیِ رسول اکرم و حضرت امیر است که در این بیان، فروکاهیده شده است. منطق حکومت این بزرگواران، صور رقیقه و نازلۀ حکومت نبوده که بتوان گمان کرد امروز، منطق عالی‌تری در جریان است. ثانیاً، ازآنجاکه در فلسفۀ سیاست، «مشروعیّت» به معنی «حقّ حاکمیّت» است، نمی‌توان ادعا کرد که مردم در مشروعیّت نظام اسلامی، نقش دارند؛ چراکه حقّ حاکمیّت، فقط از آنِ خدای متعال است و کسانی‌که از جانب او اذن دارند. این حقّ، به خودِ مردم واگذار نشده و از این جهت در حکومت اسلامی، «ولایت» معنا دارد و نه «وکالت». حقّ حاکمیّت انسان بر سرنوشت خویش نیز از امر تکوینی حکایت می‌کند، وگرنه در عالم تشریع، هر انتخاب انسان که با ارادۀ تشریعیِ الهی مخالفت داشته باشد، عقوبت در پی دارد. ۲. در جایی دیگر ایشان تصریح کرده است: «مشروعه‌خواهان گفتند رطب و یابس در قرآن آمده است و مجلس و قانون اساسی و … نمی‌خواهیم ولی مشروطه‌طلبان، خیر.» اوّلاً، اگر مشروعه‌خواهان گفته‌اند که به سبب جامعیّت قرآن کریم، مجلس و قانون اساسی نمی‌خواهیم، پس چرا نظریۀ «مشروطۀ مشروعه» را مطرح کردند؟! اگر مشروط‌شدن شاه از طریق مجلس و قانون اساسی، مخالفت با قرآن کریم دارد، پس با هیچ قیدی نیز مشروعه نخواهد شد و به‌ناچار باید از اصل آن صرف‌نظر کرد. این‌که مشروعه‌خواهان، مشروطه‌خواه نیز بودند، گویای این حقیقت نیست که مسأله، اصلِ مجلس و قانون اساسی نیست، بلکه محل نزاع، دو روایت دینی و سکولار از آنهاست؟! ثانیاً، شهیدشیخ‌فضل‌الله نوری به‌عنوان پرچم‌دار اصلیِ جریانِ مشروطۀ مشروعه، با صراحت دربارۀ مجلس اعلام کرد که مخالفتش با تقنین در «کبرویات» است که شرع دربارۀ آنها حکم دارد و نه «صغرویات» که امور جزئی و اجرایی هستند. او حتی قانون اساسی را نیز برمی‌تابید و بیش از این اعتراض نداشت که برخی از مفاد قانون اساسی، بر ضدّ احکام قطعیِ شرع هستند. ۳. ایشان در بخش دیگر اظهار داشته است: «فقه باید حریم خود را بشناسد یعنی نه حق خود را به دیگران بدهد و نه حقی از دیگران بگیرد؛ ما قبل از انقلاب به خاطر برخی تصورات مانند اینکه سیاست ما عین دیانت است و کشاندن فقه به مدیریت کشور، وارد ساحاتی شده‌ایم که مأموریت و رسالت فقه نیست. لذا تصورات ساده‌ای از تفکیک قوا، حق مشارکت و پول و اسکناس و مرگ مغزی و بورس دارد و اینها را وارد فقه می‌کند؛ این را بگذارید کنار فقیهی که خودش عهده‌دار این مسائل نمی‌شود و به کارشناسان ارجاع می‌دهد؛ باید جا بیندازیم که وقتی ما می‌خواهیم در مورد پول و بورس و… حرف بزنیم کارشناسان امینی را در درس خود حاضر کنیم و ابتدا او بحث کند و بعد فقیه بحث کند.» ای کاش ایشان، خودشان به موضع‌شان وفاداری داشت. ایشان چندی پیش دربارۀ «موضوعات حجاب»، و نه «احکام حجاب»، اظهارنظر کرده و گفته بود مواجهه با مکشفه‌ها موجب لجاجت اجتماعی خواهد شد. در مقابل، هرچه به «واقعیت اجتماعی» ارجاع داده شد و گفته شد که این موضوع، چنین وصفی ندارد، نپذیرفت، و اما امروز، آنقدر در تفکیک موضوع از حکم، مبالغه کرده است که رویکرد «سیاست ما، عین دیانت ما است» را ملامت می‌کند. اگر واقعیّت اجتماعی، به‌مثابه موضوع است و نسبت به گذشته نیز، وضع متفاوت یافته است، نباید در برابر آنان که چنین موضوعی را از نزدیک می‌شناسند، دست به سوی انبان فقهِ گسسته از عینیّت دراز کرد و یکجا و در هم، دربارۀ «حکم» و «موضوع» داوری کرد؛ مگر نه این است که «تفهّم موضوع» بر «تعیین حکم»، تقدّم دارد، و اوّلی از دایرۀ فقه خارج است یا دست‌کم فقیه به‌طور مستقل، چنین امکان و بضاعتی ندارد؟! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻زیاده‌خواهی یک زائدۀ رقیق: توهمات بدنۀ اجتماعیِ تجددی 🖊 مهدی جمشیدی ۱. برخی تصور می‌کنند که چنانچه روایت جنبشی از اغتشاشات سال گذشته ارائه کنند، به فتح بزرگی دست یافته‌اند و توانسته‌اند آن را تثبیت و تکریم کنند، درحالی‌که مسأله، «جنبش» یا «ناجنبش» بودن این واقعیت نیست، بلکه مسألۀ آن است که «هویت» اغتشاش، قابل‌دفاع نیست. این اغتشاش، چه جنبش اجتماعی باشد و چه نباشد، کمترین نسبتی با «حرکت تاریخی جامعۀ ایران» نداشت و به همین دلیل نیز از سوی مردم با استقبال روبرو نشد. تصمیم تاریخیِ جامعۀ ایران، آن نیست که در اغتشاش‌ سال گذشته نمایان شد، بلکه باید این واقعیت را یک «زائده ناروا» و «تکۀ نچسب» تلقی کرد که ریشه در بیرون از نظام اجتماعی ما و قواعد آن داشت؛ به این معنی که جامعه‌زاد و مردم‌بنیان نبود و از عالَم و افق تاریخی دیگری بر ما تحمیل شد. آری، نباید انکار کرد که تجدد در جامعۀ ایران، بدنۀ اجتماعی دارد و توانسته سبک زندگیِ متجددانه در این لایه بسط بدهد، اما در عین حال، نباید غفلت کرد که این لایه، حداقلی و ناچیز است و نمی‌تواند جوشش درونی و حرکت خودبنیان جامعۀ ایران را نمایندگی کند. برخلاف این تحلیل، نیروهای تجددی در عرصۀ فکری و رسانه‌ای، همواره کوشیده‌اند این خُرده‌حرکت‌های نمایشی و بی‌ریشه را به عنوان انتخاب‌های تاریخی و کلان‌چالش‌های اجتماعی، معرفی و القا کنند که جامعۀ ایران، دچار شکاف و تنش شده و بحران‌های هولناکی را تجربه خواهد کرد. نه‌فقط جامعۀ ایران، بلکه هیچ جامعۀ دیرینه و مستحکمی با چنین تلاش‌های سطحی و زودگذری، دچار ازجاکندگی و زوال نخواهد شد؛ همچنان‌که حاکمیت سیاسی نیز به دلیل همگونی با بافت فرهنگیِ جامعۀ ایران و برآمدن از اقتضاهای هویتی آن، مبتلا به شکاف با جامعه نشده است. گفته‌ها و برداشت‌هایی که این سو و آن سو عرضه می‌شوند و بر طبل فروپاشی و انحطاط می‌کوبند، واقعیتی جز روایت‌‌پردازی‌های معوج ندارند و از باطن جامعۀ ایران حکایت نمی‌کنند؛ باطنی که در اغتشاش سال گذشته از لحاظ عدمی و منفی، خودش را نمایان کرد. ۲. مسأله این است که بدنۀ اجتماعیِ تجددی، احساس کرد که می‌تواند در برابر انقلاب و ارزش‌های هویت‌بخش جامعۀ ایران، گردن‌کشی کند و خود را بر آنها تحمیل کند و بر اساس همین احساس خام و برآورد نسنجیده نیز از فضای مجازی پا بیرون نهاد و به خیابان آمد، اما ناکام و سرخورده بازگشت. این بدنه در حرکت اخیر خویش، به دلیل «خودافشاگری‌های فرهنگی» - که البته چاره‌ای نیز جز آن نداشت - ماهیت تجددی خویش را آشکارتر کرد و نشان داد می‌خواهد جامعۀ ایران را به سوی اباحه‌گری و ولنگاری سوق بدهد و تمام خطوط قرمز ارزشی را درنوردد. این در حالی است که مردم با وجود تنوّع‌ها و تکثّرهایی که دارند، همچنان به معیارهای ارزشی، معتقد هستند و حاضر نیستند با جریان‌های سخیف فرهنگی، همراهی کنند. این «ناهمراهی» و «گسستگی»، خودش را در متن اغتشاش نشان داد و در نهایت نیز بدنۀ اجتماعیِ تجددی، در خیابان تنها ماند و گریخت. توقع این نبود که پس از آن همه تبلیغ و روایت و تخریب و واسازی، حداکثر ده درصد زنان ایران به کشف حجاب رو آورند، بلکه تخمین‌های دشمن حاکی از این بود که جامعۀ ایران، دوپاره خواهد شد و نیمی از زنان، حجاب را کنار خواهند نهاد. اکنون با وجود گذشت یک سال، همچنان عدد قبلی پا بر جاست و پیشروی نداشته است. این امر نشان می‌دهد که حجاب، انتخاب درونی و فرهنگیِ مردم ایران بوده است، نه برخاسته از اجبار و سرکوب و قانون. اگر در گذشته، چنین گفته‌ای فاقد پشتوانۀ عینی بود، امروز می‌توان با قاطعیت سخن گفت و دربارۀ انتخاب‌ها و جهت‌گیری‌های خودخواستۀ این جامعه سخن گفت. ۳. اصرار و تأکید همیشگی آیت‌الله خامنه‌ای بر انسجام درونی جامعۀ ایران و همراهی آن با نظام جمهوری اسلامی، چه‌بسا ریشه در چنین فهمی از جامعۀ ایران و نیروهای مخالف داشته باشد. ایشان در طول دورۀ اغتشاش، هرگز به باج‌دهی و عقب‌نشینی رو نیاورند و حاضر نشدند نیروهای اغتشاش و هواداران سیاسی آنها را به رسمیت بشناسند و وارد روند دادوستد با آنها بشوند، بلکه برعکس، قاطعانه موضع‌گیری کردند و آنها را مردم نخواندند؛ چنان‌که عمل‌شان را نیز مصداق اعتراض اجتماعی قلمداد نکردند. جریان اغتشاش، گمان می‌کرد که با حملۀ مستقیم و تهی از اخلاق و ادب به رهبر انقلاب، حالت استیصال و سرگشتگی ایجاد خواهد کرد، اما چنین نشد و مواجهۀ قاطع، به فصل اغتشاش پایان داد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯🔊 🔸 صوت کامل کرسی علمی- ترویجی شهید آوینی و سویه‌ی هویتی مقاومت در برابر اسرائیل 🎙 با حضور: 📅 یکشنبه 30 مهرماه 1402، ساعت 15 🏢 تهران و قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 🆔 @iictchannel
🖇 تعلیقه: ۱. طبق منطق فکری رهبری، رفتارهای خلاف ارزش‌ها، حاکی از «منحرف‌بودن» است نه «سوپرانقلابی‌بودن». «سوپرانقلابی»، انقلابی به‌شدت متعهد و اصیل و عالی است، و «منحرف»، شبه‌انقلابی جاهل یا مغرض. «انقلابی‌گری حاد»، ایده‌آل است نه انحراف. ۲. «تسخیر سفارت آمریکا»، کار چه کسانی بود؟! «انقلابی‌ها» یا «سوپرانقلابی‌ها»؟! سوپرانقلابی‌ها. امام خمینی این اقدام «غلیظ» و «تند» و «متضاد با نظم سیاسی غربی» را تأیید کردند یا خیر؟! تأیید مطلق کردند. ۳. منطق «حد وسط»، صحیح نیست. مثلا نمی‌توان گفت «عالم‌بودن» خوب است اما «بسیار عالم‌بودن» بد است. پس هرچه عیار و ضریب انقلابی‌بودن بیشتر، بهتر. https://virasty.com/Mahdijamshidi