حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻تحلیل حضور مردم در مراسم محرم:
حرم در هندسهی حکومت
(بخش دوم)
شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲
ساعت ۸:۳۰ صبح
شبکهی اول سیما
برنامه صبح بخیر ایران.
نسخهی اصلی را در تلوبیون ببینید:
(از دقیقه ۱:۵۰ تا پایان برنامه)
http://www.telewebion.com/episode/0x7cf5cb9
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
◽️قیام انقلابی برای اقامۀ انقلاب
✍️ نوشتاری از #مهدی_جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه؛
🔸«انقلاب» بهمثابه یک واقعیّت اجتماعی، شخصیّت و هویّت است؛ برساختۀ انسان است، اما همچون خود انسان، «من» دارد. آنان که سطحینگر و ظاهربین هستند و در نمودها غرق میشوند، جز به روّیهها و پوستهها نمینگرند؛ گویا عالَم، در همین واقعیّتهای پیدا و تجربی، منحصر است و باطنی ندارد.
🔸نهفقط انسان، بلکه عالَم، ظاهری دارد و باطنی، و از آن جمله، انقلابِ اجتماعی است. برخی به «باطنِ واقعیّتِ اجتماعی» اعتراف کرده و آن را اصیل شمرده و خواستهاند از طریقِ تفهّم و معناکاوی، به آن راه یابند و آن را بشناسند.
🖇 بیشتر بخوانید:
🌐 iict.ac.ir/enghlabi
#یادداشت
🆔 @iictchannel
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،
۱. آقای کویتیپور! تاریخ انقلاب، تاریخ «ریزشها» و «رویشها» است.
۲. اگر علت ریزشها، «ظلم رهبر» بود نه «ضعف رهروان»، نباید شاهد رویشهای انقلابی فراوان میبودیم.
۳. حتی همهی «همراهان حسین» در سفر به کربلا نیز «همرزمان حسین» نشدند.
۴. پشیمانها و فرسودهها برای توجیه سقوطشان، «فرافکنی» میکنند.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻از دانشکدهی الهیات تا مجلس اهلبیت
🖊 مهدی جمشیدی
۱. اینکه دربارۀ حضور زنانی با ظاهر بهشدت ناموجّه از قبیل «کشف حجاب» و «برهنگی» و ... در مجلس اهل بیت، گفته شود که چون این مجالس، برای خودِ اهل بیت هستند و در حکم خانه آنهایند، پس ما حق نداریم به چنین افرادی تذکر بدهیم و نهیازمنکر کنیم، یک سخن ذوقی و ناصواب است؛ چون به این معنی است که انسان فقط در «ملک خودش»، حق نهی ازمنکر دارد، درحالی که نهی ازمنکر، «مکانمند» نیست. این حق از ولایت «ایمانی» –و نه ولایت مِلکی و مالکیّتی - مؤمنان نسبت به یکدیگر برآمده که خدای متعال آن را به صورت دوسویه و متقابل قرار داده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُ نْکَرِ». در اینجا هیچ سخنی از «شرط مالکیّت» به میان نیامده است؛ یعنی گفته نشده که نهیازمنکر فقط در جایی که متعلّق به خود ماست، واجب است. خدای متعال برای مؤمنان، این حق و تکلیف متقابل را قرار داده است که امر و نهی کنند؛ «در هر جا».
۲. لازمه حضور در مکان و مراسم مقدس، «رعایت حداقلها» است و از آن جمله، ملاحظه اندکی از «مقدمات ظاهری» است. در غیر این صورت، اولاً مجلس اهل بیت به «محل معصیت» تبدیل خواهد شد و ثانیاً «شأن» این مجلس نیز تنزّل خواهد یافت. نمیتوان به «کمال فرد» نگریست اما هم «مصلحت جمع» را نادیده انگاشت و هم «منزلت مکان و مراسم» را. محاسبه باید برآیندی و مجموعی باشد، نه «فردگرایانه». نهیاز منکر به صورت غیرمستقیم نیز در جایی موضوعیّت و مشروعیت دارد که مفاسد جمعی و عمومی بر آن مترتّب نشود و منکر، محدود به وضع شخصی خود فرد باشد، اما در اینجا، پای مصالح مؤمنین و حرمت اولیای الهی در میان است.
۳. رعایت حداقلهای ظاهری، هیچ دشواری و مشقتی ندارد و محتاج سیر و سلوک نیست؛ آن هم برای ساعتی که فرد در مجلس اهل بیت، حاضر است. و تازه در اینجا سخن از حداقلهای ظاهری و پوششی است نه چادر. کسی که برای حضور در اینچنین مجلسی، حتی حاضر نباشد همین اندازه در وضع خود تجدیدنظر موقتی کند، باید در محبتش به اهل بیت تردید کند. حضور در مجلس اهل بیت، محتاج «ادب حضور» است و محبت بدون ادب، معنا ندارد. نمیتوان پذیرفت که کسی حتی در مجلس اهل بیت نیز همچنان به انجامِ «حرام اجتماعی»، ادامه بدهد. دستکم در اینجا باید خویشتنداری کند و بکوشد از محرّمات فاصله بگیرد نه اینکه حتی در این مجلس نیز بر ارتکاب محرّمات، اصرار بورزد.
۴. تا گفته میشود که «نهیازمنکر» کنیم، کسانی نتیجه میگیرند که قرار است «طرد» صورت بگیرد؛ درحالیکه میان «نهیازمنکر» و «طرد»، هیچگونه تلازمی وجود ندارد. نباید تصور کنیم که «نهیازمنکر»، به معنی «طرد» است. میتوان با بهترین روشها و حکیمانهترین سازوکارها، در همان محل ورود به مجلس اهل بیت، اقدام کرد و موجبات و بسترهای رعایت حداقلهای ظاهری را فراهم نمود؛ بدون آنکه کسی طرد و گریزان شود. اما از آنجا که ما دچار فقر طراحیهای خلاقانه و هنرمندانه هستیم، صورت مسأله را پاک میکنیم و میگوییم در مجلس اهل بیت به روی همه و با هر ظاهر و رفتاری باز است. به بیان دیگر، به جای اینکه برای نهیازمنکر، «شکل اثربخش» و «قالب کارآمد» بیافرینیم، اصل این واجب الهی را کنار میگذاریم. وظیفۀ مؤمنین این نیست که در انتظار تحققیافتن شرایط تأثیر نهیازمنکر بنشینند، بلکه باید فاعلانه و مسئولانه، این شرایط را پدید بیاورند و این از طریق « تجدیدنظر در روشها » ممکن است نه « تعطیلکردن نهیازمنکر». در زمان طاغوت که استاد مطهری در دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران تدریس میکرد، قرار شد آزمون وروی برای داوطلبان در خود دانشکده الهیات برگزار شود. استاد مطهری معتقد بود که چون این دانشکده، مقدس است باید داوطلبان خانم، باحجاب وارد شوند. ازاینرو، تعدادی روسری تهیه کرد و در جلوی در ورودی دانشکده، به دختران مکشفه داده شد تا حجاب را در این مکان رعایت کنند. از قضا، طرح استاد مطهری با استقبال داوطلبان نیز مواجه شد. او در زمانه طاغوت نسبت به دانشکده الهیات، اینچنین حساسیت داشت و ما در زمانه حکومت اسلامی نسبت به مجالس اهل بیت، بیتفاوت هستیم.
۵. «جذب حداکثری» نیز به معنی نفی نهیازمنکر نیست. قرار نیست فقط جذب کنیم، بلکه بناست به «ارزشها» جذب کنیم. جذب، برای جذب نیست، بلکه وسیله است برای تحقق خیرات و برکات معنوی در فرد. در این صورت، تنها جذبی مطلوب است که حاصلش، «نزدیکشدن فرد به ارزشها» باشد، نه جذبی که در اثر تساهل و مداهنه و مصانعه صورت میگیرد. جذب حداکثری، هم به معنی تنگنظر و سختگیر نبودن است و هم به معنی استفاده از روشها و قالبهای نو، اما هرگز به معنی عبور از ارزشها برای پُر تعداد شدن نیست. کثرت مؤمنان باید بر مدار حقّ باشد، نه به واسطه تضییع ارزشها.
🖇 منتشرشده در:
http://fna.ir/3e2b3h
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،
۱. بسترهایی همچون دیجیکالا و ازکی و طاقچه در «لایهی اقتصادی»، زندگی روزمرهی مردم را به خود مشروط میکنند و بر این اساس، بدنهی اجتماعی وابستهشده مییابند.
۲. آنگاه از این «قدرت غیررسمی» برای فشار به حاکمیت در «لایهی سیاسی و فرهنگی» استفاده میکنند.
۳. با دینمان میجنگند. تحریمشان کنیم.
🖇 تعلیقه:
۱. منطق محاسباتی این شرکتها، مبتنی بر سود حداکثری از طریق مشروطکردن مشتریان (بازار) به خودشان است.
۲. پس تکهتکهشدن مشتریان، برخلاف عقلانیت اقتصادی و به ضررشان خواهد بود.
۳. هر اندازه هم که جریان مقابل به آنها بپیوندد، باز بخش مهمی از مشتریان را خواهند باخت و سود حداکثری را از دست خواهند داد.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
◽️ پیشتازی شیخ شهید در فهم روشنفکری
◾️ به مناسبت سالروز شهادت شیخ شهید؛ آیت الله شیخ فضل الله نوری(ره)
✍️ نوشتاری از #مهدی_جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه؛
🔻 شيخ فضلالله، بهخوبي دريافته بود كه روشنفكران غربزده در لفافۀ مشروطهخواهي، به دنبال كنار زدن شريعت و مسلطکردن قوانين غربي بر جامعۀ ايران هستند. ازاينرو، «استبداد قجري» را كه دستكم در ظاهر، حريم و حرمت شريعت را پاس ميداشت، بر «روشنفكري سكولار» كه هيچگونه باور و اعتقادي به شريعت نداشت، ترجيح داد و بر طبل مخالفت با مشروطۀ سكولار كوفت.
📎 این یادداشت را اینجا بخوانید:👇👇
🌐 iict.ac.ir/shahid1
#همایش
#شیخ_شهید
🆔 @iictchannel
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،
۱. جریان معتقد به سبک زندگی غربی بداند که با «اغتشاش» نمیتواند به رهاسازی حجاب دست یابد؛ چون جمهوری اسلامی و جبههی انقلاب بر سر حرام شرعی و سیاسی، معامله و مصالحه نخواهند کرد. پس به کمتر از «انقلاب» فکر نکنید.
۲. و بدانید ما نیز در این میدان هویتی، «جان» میدهیم و نه «باج». ما عهد خون بستهایم.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،،
«امام، در اوّلین هفتههای انقلاب، مسئلهی حجاب را الزاماً و قاطعاً بیان کردند.»(بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۱۴۰۲/۰۱/۱۵)
https://khl.ink/f/52389
«الزاماً» و «قاطعاً»؟ آن هم «در اوّلین هفتههای انقلاب»؟ مقصود رهبر انقلاب از ارجاع به منطق امام خمینی چیست؟ یعنی امروز هم باید «الزام» و «قاطعیت» داشت؟
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،
۱. لایحهی حجاب از نظر حقوقی، همچنان مبتلا به «حفرههای بنیادین پیشین» است، بلکه گاه بیشتر. با ادبیات متفاوت و اشکالات یکسان مواجه هستیم.
۲. این لایحه از نظر فرهنگی نیز، مجموعهای از «تعارفهای تکراری» و «کلیات بیاثر» است که هیچ تحولی را رقم نخواهد زد.
۳. متأسفانه باید باور کنیم که «باور» ندارند...
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،
۱. نباید «حذف پلیس از خیابان» را قانونی کرد و تقدیر حجاب را به تدبیر دوربین سپرد؛ آن هم به نام هوشمندسازی.
۲. باید ضعفهای فراجا در مواجهه با کشف حجاب را از طریق ایجاد «پلیس تخصصی» برطرف کرد، نه جایگزینی آن با «دوربین».
۳. طرح حکیمانه، «عملیات ترکیبی» است؛ باید از چند جبههی موازی و همافزا تاخت.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 #ببینید
📺 ویژه برنامه تلویزیونی "صباح جدید"
🔸 با محوریت همایش ملی شیخ شهید؛ بزرگداشت آیت الله شیخ فضل الله نوری(ره)
🎙 با حضور #مهدی_جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی
🗓 چهارشنبه سیزدهم مردادماه ۱۴۰۲
🖥 شبکه جهانی العالم
🔍 اخبار همایش را اینجا بخوانید👇
🌐 iict.ac.ir/sheykhshahid
#همایش
#شیخ_شهید
🆔 @iictchannel
🔻حجاب و حاکمیت؛ گزینهی معقول
🖊 مهدی جمشیدی
۱. جریان اغتشاش در طول یک سال گذشته، دچار «ریزش» و «افول» شده و نهفقط از لحظۀ انفجاری عبور کرده، بلکه بخش مهمی از داشتهها و اندوختههایش را نیز از دست داده است. این جریان، سیر صعودی و تقویتشونده نداشته، بلکه تثبیت هم نشده است؛ نوعی زیست «معلق» و همراه با «تظاهر به جاافتادگی» داشته است. در واقع، همواره چشم به حاکمیت داشته که نسبت به او چه سیاستی را در پیش میگیرد. ما با یک جریان ضعیفشده و مردّد روبرو هستیم که بخش عمدۀ آن در مرحلۀ تصمیم نهایی نیست و رفتارهایش بهشدت «واکنشی» و «بازتابی» است. این روند، قوی و اجتماعیشده نیست.
۲. متأسفانه حاکمیت نیز در اثر تردید و تزلزل، هم دچار فرصتسوزی شد و هم «پیام ضعف» ارسال کرد. آنچه جریان اغتشاش را پیش برد، این بود که از اندرونی نظام، زمزمۀ عقبنشینی و انفعال شنیده شد. چنانچه گفتارها و سیاستها، رنگ قاطعیت داشت، وضع به گونهای دیگر رقم میخورد. البته اکنون نیز دیر نشده است؛ میتوان با قاطعیت گفت که همهچیز به یک متغیّر اصلی وابسته است و آن «بازیابی اقتدار حاکمیت». حاکمیت باید به جریان اغتشاش نشان بدهد که مقتدر و سرپا و جدی و مصمم است و هیچگونه مماشات و سستیای در میان نیست. اگر این احساس ایجاد و القا شود، نیاز بسیار اندکی به کاربست «قدرت» خواهد بود. هر اندازه از اقتدار (هیبت) کاسته شود، حاجت به قدرت (حمله)، فزونی خواهد گرفت.
۳. خوشبختانه «ظهورات برهنگی» در این مدت، موجب روشنگریِ طبیعی در مردم نسبت به ماهیت جریان اغتشاش شده است. بخشی از مردم که گمان میکردند مسأله، فقط کشف حجاب یا واکنش لجوجانه به مرگ مهسا امینی است، اینک دریافتهاند که با «زنجیرهای از ولنگاری» در پوشش و رفتار روبرو هستند و جریان اغتشاش در حال سوقدادن جامعه به سوی فساد اخلاقی است. این امر، مرزبندی گذشتۀ مردم با جریان اغتشاش را بیشتر کرده است. جریان اغتشاش نیز میداند که نمیتواند با تکیه بر شعار «نه به حجاب اجباری»، مردم را با خود همراه کند و نیاز به زمینهها و انگیزههای دیگری دارد.
۴. افزون بر تضعیفشدن اقتدار حاکمیت در این مدت، یک عنصر بسیار مهم و تعیینکنندۀ دیگر نیز وجود دارد که چالشساز است و آن «وضع معیشتی مردم» است. «نه به حجاب اجباری»، اجماعساز نبود و نتوانست بیش از دویست هزار نفر را به خیابانها سوق بدهد، اما «نه به فقر» چنین ظرفیتی دارد و اگر جریان اغتشاش، زیرک باشد از این «زمینۀ پیشبرنده» بهره خواهد گرفت و خلاءهای اجتماعیاش را در زمینۀ فرهنگ و سبک زندگی، با تکیه بر اقتصاد جبران خواهد کرد. اکنون اقتصاد، به «چشم اسفندیارِ نظام» تبدیل شده است و بزرگترین تهدید از این ناحیه است. زندگی معیشتیِ روزمره، «زبان نظام» را دچار لکنت و کُندی کرده است و چون وضع معیشتی در سالیان اخیر، روند نزولی داشته و تورم به اوج رسیده، باید نگران واکنش اجتماعی بود. آنچه که در ماههای آینده میتواند بسیج اجتماعی ایجاد کند، حادثهای همچون مرگ مهسا امینی نیست، بلکه اینچنین حادثهای میتواند فقط «نقطۀ آغاز» برای حضور دوبارۀ جریان اغتشاش و آنگاه همراهی بخشی از مردم با آنها باشد. در واقع، «دو انگیزۀ متفاوت» در کنار یکدیگر مینشینند و یک شبهجنبش اجتماعی را صورتبندی میکنند. سیاست حداقلی در این باره، بازگرداندن ثبات به معیشت مردم و سیاست متوسط، گشایشهای اقتصادیِ موردی است.
۵. یکی از ظرفیتهای پیشبرنده برای جریان اغتشاش، «درگیریهای خیابانی میان مردم دربارۀ حجاب» است. این خُردهواقعیتها، معطوف به مناسبات حاکمیت با مردم (همانند سال گذشته) نیستند، بلکه در لایۀ مناسبات درونیِ خود مردم قرار دارند و عمق اجتماعی یافتهاند. صورت مسأله نیز این نیست که جامعه، دوقطبی و دوپاره شده است، بلکه این است که در شریط «فقدان حکمرانی» نسبت به حجاب قرار داریم و متدینان در عین مطالبۀ اِعمال قانون و مداخله از سوی حاکمیت، کنشهای مستقل نیز دارند. این شرایط، فتنهخیز است؛ چون به «نزاعهای مهارنشده» و «مواجهات تودهای» منجر میشود. «خیابان» از «حاکمیت»، تهی شده و بخشی از متدینان احساس میکنند که نظام، آنها را رها کرده است. جریان اغتشاش نیز بیپروا، تعدی و تعرض میکند. عموم مردم نیز یا به دلیل هراس از درگیری، فقط تماشاگر این معرکهها هستند و یا به دلیل تنگناهای معیشتی، ثبات اجتماعی را ترجیح میدهند. کمهزینهترین راهکار، حضور واقعی و جدّی حاکمیت در این میدان است.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
با زبان و تبیین باید مردم را از منکرات دور نگه داشت؛ اما با «شیوع» منکرات و با «تظاهرِ» به آن باید مقابله کرد. اسلام، مرتکبِ منکر را نصیحت و هدایت میکند؛ اما «حد» هم برای او میگذارد. با صِرف زبان و توصیه نمیشود کاری کرد؛ «قدرت نظام» باید جلوِ سیرِ فحشا و فساد را بگیرد.
https://khl.ink/f/3076
🖇 چاپ ششم منتشر شد.
فهرست و مقدمه را در اینجا ببینید:
https://b2n.ir/p78552
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻گفتگو درباره حجاب و لایحهاش(۱)
شبکه یک، برنامهی گفتگوی روز.
۱۹ مرداد.
https://telewebion.com/episode/0x8063321
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻گفتگو درباره حجاب و لایحهاش(۲)
شبکه یک، برنامهی گفتگوی روز.
۱۹ مرداد.
https://telewebion.com/episode/0x8063321
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻استحالۀ ارزشی، ادعای روشی
🖊 مهدی جمشیدی
۱. بسیاری از منتقدان آیتالله خامنهای در طول سه دهۀ گذشته، بیشوکم در همین مسیری بودهاند که مهدی نصیری چندی است در پیش گرفته است. فضلِ تقدم، از آن او نیست، بلکه حتی استدلالهای او نیز کمترین نشانی از تازگی و طراوت ندارد و جملگی تکراری و اقتباسی هستند. ما تجربۀ چنین مواجهه و تقابلی را داشتهایم و میدانیم این تضاد از چه خاستگاههایی برمیآید و بر چه عناصری تکیه دارد و به کدام نقطه خواهد رسید. او نیز همانند گذشتگان است و گامی بیشتر بر نخواهد داشت و همۀ آنها، در چهارچوب «منطق یکسان» گفتهاند و نوشتهاند. این منطق، آنگونه که هست، بازنمایی نمیشود؛ چون قابلدفاع نیست و از اساس، انکار میشود، اما در عین حال، چنین نیروهایی میکوشند با تغییر «صورت مسأله»، بازی مواجهه را به نفع خود تغییر بدهند و آیتالله خامنهای را در موضع دفاع بنشانند. باید از پشتصحنۀ این قبیل تقابلها گفت و نشان داد که چه طرحی در میان است و غایت و غرض چیست. اگر صورت مسأله به گونهای صحیح و صادقانه بیان شود، باید اینطور قضاوت کرد که نیروهایی همچون نصیری، دچار «استحالۀ ارزشی» شدهاند اما نسبت به آیتالله خامنهای، «ادعای روشی» مطرح میکنند.
۲. استحالۀ ارزشی یعنی کسانی همانند نصیری، در اثر یک سلسله علل و دلایل، بهتدریج از گذشتۀ هویتیِ خویش پشیمان شدند و از راه بازگشتند و ارزشهای دیگری را برگزیدند، اما به این تغییر، تصریح نمیکنند و به جای آن، به واقعیتهای وفادار به هویت اولیه و نخستین میتازند. در واقع، مسألۀ حقیقی، خود آنهاست و آنها هستند که در مقایسه با بنیانهای ارزشیِ انقلاب، «وضع مسألهوار» یافتهاند و دچار امراض فکری و معرفتی شدهاند، اما موذیانه، صورت مسأله را تغییر میهند و تاریخ را وارونه جلوه میدهند تا خود را از موضع متهم برهانند و در موضع شاکی بنشانند. توقع معقول و طبیعی این است که انقلاب بر اساس همان ماهیتِ ارزشیِ آغازینش پیش برود و به اصالتهایش وفادار بماند و در نسبت با موقعیتها، دچار چرخش نشود. ازاینرو، باید انقلابی که چنین خصوصیتی داشته باشد را ستود. با این حال، کسانی جهتگیری دیگری را انتخاب میکنند و روایت عملگرایانه و اقتضایی از انقلاب دارند و با ماهیت آن، معاملۀ عملگرایانه میکنند؛ به گونهای که ارزشهای را نسبی و تاریخی تفسیر میکنند و به هر بهانه، طلب و تمنای عبور از آنها را دارند. برای اینان، «واقعیتها» دارای اصالت هستند نه «آرمانها»، و هر جا که با واقعیتهای متفاوت با آرمانها روبرو شوند، بیدرنگ از آرمانها عبور میکنند. این در حالی است که انقلاب برای شکستن و درهمپیچیدن واقعیتها شکل گرفت و تغییر بنیادین را اراده کرد. نیروهایی که در میانۀ راه، فرسوده و پشیمان میشوند، خط انقلاب را ملامت میکنند و به ارزشهای دیگری رو میآورند؛ با این توجیه که انقلاب از آغاز، چنین بوده و یا انقلاب، دچار خطا بوده و اینک باید جبران کرد. این توجیهها، راههایی برای معقولسازی چرخشها و تذبذبهای نیرویهایی هستند که به انقلاب پشت کردهاند.
۳. اصلیترین خطی که نیروهای ریزشکرده و پشیمان انتخاب میکنند، جایگزینسازی «ادعاهای روشی» با «استحالۀ ارزشی» است؛ به این معنی که هر چند دچار دگردیسی فکری شدهاند و از مسیر و مدار انقلاب بریدهاند، اما طلبکارانه مدعی میشوند که «منطق حکمرانی»، غلط است و انقلاب به بیراهه افتاده است. در واقع، تغییر خودشان را میپوشانند تا صورت مسأله، آنگونه که هست، آشکار نشود و در مقابل، منطق حکمرانی را تخطئه میکنند تا اینطور وانمود کنند که همچنان به همان معیارهای اصیل، باور دارند و این حاکمان هستند که به گذشته، پشت کردهاند. بهاینترتیب، یک روایت تحریفشده صورتبندی میشود که در آن، ضدقهرمان به قهرمان تبدیل میگردد. تمام تجربههای نیروهایی که در طول دهههای گذشته در مقابل آیتالله خامنهای ایستادهاند، از این سنخ بوده است، اما بازنمایی و روایتپردازی، اینگونه نبوده است. مسألۀ ما نیز همین است که واقعیتِ پنهان نگاه داشتهشده را آشکار کنیم و نشان بدهیم که چه کسی به حقایق انقلاب، وفادار مانده و چه کسی از این حقایق، عبور کرده است. حقیقت از رهگذر این «واسازی»، سر بر میآورد. باید مشخص کرد که «ادعاهای روشی»، پوشش فریبدهنده هستند و مسأله، «استحالۀ ارزشی» این نیروهاست، اما چون بیان صریح این دگرگونی، هزینهساز و پُردافعه است، بهناگزیر باید حقیقت را از دیدهها دور کرد و با نقدهای روشی و انکارهای سازوکاری، به جان اصالتهای انقلابی و بنیانهای معرفتی افتاد.
🖇منتشرشده در:
http://fna.ir/3e6dhm
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،
۱. زنانی که کشف حجاب میکنند، برخلاف ادعایشان، در پی نافرمانی مدنی نیستند؛ چون نه سیاسیاند و نه از سیاست، فهمی دارند.
۲. مسألهی اینان یا «عقدهی روانی» است و یا «نفسانیت» که در قالب خودنمایی خیابانی، متجلی شده است.
۳. حتی در اغتشاش هم انگیزهی شخصی داشتند، اما فرافکنی میکنند تا متهم نشوند.
🖇 تعلیقه:
۱. عمل اینان، «حرام سیاسی» است؛ زیرا چه بدانند و چه ندانند در حال معارضهی سیاسی با نظام و همراهی رفتاری با دشمن هستند، اما در عین حال، «انگیزهی غیرسیاسی» دارند. روایت سیاسی و انتقادی خودشان از معنای رفتارشان، توجیه دروغین است.
۲. برخی تحلیلگران، خوانش سیاسی از کشف حجاب دارند و برخی نیز خوانش معرفتی. کسانی انگیزهی این رفتار را «نزاع با نظام سیاسی» میدانند و دیگرانی هم «نقص در شناخت دینی». اما اگر تبرج از قبیل «میل» است، ریشهی آن نیز یا «هوس تقواستیزانه» است یا «حقارت روانپریشانه».
۳. کشف حجاب را چگونه تعلیل و ریشهیابی کنیم؟ یکسال از اغتشاش گذشته و اگر پیش از این نمیدانستند، دستکم اکنون میدانند که کشف حجاب، هم شکستن «قانون» است و هم شکستن «دین». بااینحال، همچنان «اصرار» دارند. پس آگاهانه است نه جاهلانه و غافلانه. اگر علتش «اختلال ایمانی» نباشد، «اختلال روانی» نیست؟!
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻همدلی میان مجریان و راویان:
دولت مردمی در جغرافیای رسانۀ ملی
🖊 مهدی جمشیدی
۱. رسانۀ ملی، همچنان سهم عمده و اصلی در میان تمام رسانههای رسمی و غیررسمی بر عهده دارد و حاشیهنشین نشده است؛ چنانکه حتی دولتها نیز از آن توقع جدی دارند که همراهی خبری و تحلیلی کند و آنها را در مواجهه با چالشهای رسانهای و روایتی تنها نگذارد. این امر نشان میدهد که در دوران بیاثری رسانۀ ملی قرار نداریم و و همچنان باید از آن به عنوان نقطۀ کانونی و گرانیگاه مولّد اعتبار یاد کرد. آری، رسانههای غیررسمی به صورت موزای رشد کردهاند و سهمی از فاعلیت رسانۀ ملی را به خود اختصاص دادهاند، اما این امری جهانشمول و عام است و به اقتضای طبیعی و قهری مناسبات رسانهای در دنیای متحول کنونی باز میگردد. ازاینرو، باید میان سرمایهگذاری بر روی این دو زمینۀ ارتباطی، نسبت منطقی و واقعی برقرار کرد و از تحولات طبیعی، برآشفته نشد.
۲. رسانۀ ملی، هم رسانۀ مردم است و هم رسانۀ نظام جمهوری اسلامی، بلکه باید گفت میان این دو، غیریّتی وجود ندارد که بتوان حکم کرد که رسانۀ ملی باید میان این دو توزیع و سهمیهبندی شود. به هر حال، رسانۀ ملی باید صدای نظام جمهوری اسلامی باشد و ارزشهای آن را نشر بدهد؛ ارزشهایی که در عمق جامعۀ ایران، ریشه دارند و تصنعی و حاکمیتی نیستند. در اینجاست که بیشتر همسانی ارزشی میان مردم و نظام، آشکار میشود. از جمله نهادهایی که بهشدت محتاج حمایت رسانۀ ملی است، دولت است. دولت، بیشترین حجم امکانهای حاکمیتی را در اختیار خویش دارد و از این جهت، بیشتر مسئولیت را نیز بر عهده دارد. در این حال، رسانۀ ملی نمیتواند و نباید نسبت به دولت، بیطرف و خنثی باشد، چنانکه باید اصل را بر حمایت و همراهی قرار بدهد و بسترساز پیشرفت باشد. از آن سو، نباید نقادی را برنتافت و رسانۀ ملی را خادم محض و بیاختیار دولت فرض کرد و تصور کرد رسانۀ ملی، همان روابط عمومی دولت است. لحاظکردن این منزلت و حیثیت مستقل، یک ضرورت است. باید هم متمایز بود و هم همراه؛ هم منتقد و هم حامی. ساختن چنین ترکیبی دشوار است. البته در نسبت به دولتهای مختلف نیز این ترکیب، متفاوت خواهد بود؛ چون همۀ دولتها همانند یکدیگر نیستند؛ برخی را باید بیشتر نقد کرد تا به حرکت درآیند و برخی را باید بیشتر حمایت کرد تا فعالیتهایشان انعکاس یابد.
۳. خوشبختانه دولت کنونی، جهتگیری مردمی و انقلابی را برگزیده و در عمل نشان داده که در پی خدمت و مجاهدت است. ازاینرو، باید نسبت همدلانه با آن برقرار کرد؛ این رویهای که تاکنون رسانۀ ملی انتخاب کرده است. از سوی دولت نیز، نزدیکی و همراهی خوشایندی حاصل شده است؛ چنانکه بازدید مفصل و صمیمی اخیر رئیسجمهور از رسانۀ ملی، گویای این حقیقت است. این اتصال میان مجریان و راویان، یکی از ضرورتهای قطعی در دورۀ کنونی است که در آن از هر سو، مسألۀ کارآمدی مطرح میشود.
🖇 منتشرشده در:
https://jamejamdaily.ir/Newspaper/item/198244
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،،،
«شیوع گناه»، عظمت گناه را از دیدهها میبرد. ازاینرو، هنگامی که گناهی در خفای کامل نبود، باید گناهکار یا حد بخورد و یا تعزیر شود. در اثر گناه یک فرد و اشاعۀ آن، اجتماع یک قدم به گناه نزدیک میشود و این از بزرگترین خطرها برای آن است.
(استاد مطهری، جاذبه و دافعۀ علی، ص۲۵).
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،
آخرین جملهی رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان این بود:«پیروزی بر دشمن، قطعی است.»
https://khl.ink/f/53582
این سخن، برآمده از «قطعیت» و «یقین» است نه «حدس» و «گمان». انقلاب به «قله»اش نزدیک شده است؛ فریب کجروایتها و تلاطمهای جزئی را نخوریم. بیش از حادثهها، فتوحات تاریخی در خرمشهرها پیش رو داریم.
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،
آقای طهرانچی! رئیس دانشگاه آزاد، روزنامهی «فرهیختگان» که شاخهی مطبوعاتی دانشگاه شماست، «مخرج مشترک» با دشمن یافته است. اگر تا دیروز، مطالب این روزنامه در رسانههای «اصلاحطلب» بازنشر میشد، امروز استقبال از مطالب روزنامهی شما به «ایراناینترنشنال» و «صدای آمریکا» رسیده است. گفتیم اما نشنیدید...
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻شاه سلطان حسینهای امروزی:
جایابی نصیری در معادلۀ خودش
🖊 مهدی جمشیدی
۱. در سالهای گذشته، امثال مهدی نصیری در تحلیلهای خویش اینگونه مینوشتند که نظام جمهوری اسلامی در وضع و موقعیت سالهای پایانی حکومت پهلوی قرار گرفته و در آستانۀ سقوط است. اینان برای اثبات سخن خویش، به جای ارجاعات عینی و مشاهدات واقعی، همین تحلیلهای خویش را به ذهن مخاطب القا میکردند و در واقع، تحلیلشان مبتنی بر تحلیل بود. به بیان دیگر، دلیل و حجّتی جز برداشت خودشان در اختیار نداشتند و میکوشیدند با کنار هم نشاندن این تفسیرهای نومیدانه، ذهن مخاطب را در دست گرفته و مرعوب سازند. در عین حال، پارهای کاستیها و ضعفها را نیز بزرگنمایی میکردند تا شرایط را بحرانی وانمود کنند. منطق تحلیل عاری از واقعیت و مواجهۀ گزینشی و دلخواهانه با وضع تاریخی، رویکرد رایج چنین نیروهایی بوده و هست. اما نصیری در تحلیل جدید خویش، وضع کنونی نظام جمهوری اسلامی را با وضع دورۀ پایانی سلسلۀ صفوی مقایسه کرده و وعدۀ فروپاشی داده است. به ادعای او، آخرین پادشاه صفوی میکوشید با «نذورات دینی»، قدرت خویش را حفظ کند و امروز نظام جمهوری اسلامی، به «اجتماعات دینی» متوسّل شده است تا نشان بدهد که قدرتش پا برجاست.
۲. حقیقت این است که سلسلۀ صفوی توانست دو کارکرد مهم داشته باشد؛ نخست اینکه ایران را از تکثّر و تعدّد رهانید و از وضع ملوکالطوایفی به وضع ملی سوق داد و به این وسطه، انسجام و وحدت ملی پدید آورد، دیگر اینکه از طریق بهکارگیری اهرمهای قدرت سیاسی در خدمت مذهب و اشاعۀ و بسط آن، توانست تشیّع را در ایران غالب و رسمی گرداند و زمینۀ بالقوّۀ اقتدار شیعه را در ایران، بالفعل نماید. این دو توفیق تاریخی نشان میدهد که قدرت سیاسی قادر است برنامههای بزرگ تاریخی را رقم بزند و چرخشهای تعیینکننده به وجود بیاورد و اینگونه نیست که هر امر حکومتی، محکوم به شکست باشد. دولت میتواند از بضاعت ساختاری و هیبت سیاسی خویش بهره گرفته و در عمق جامعه، تحولات کلان پدید بیاورد و جهت حرکت تاریخی را تغییر بدهد. با وجود همۀ دگرگونیهایی که در دورۀ تاریخی اخیر شکل گرفته، دولت همچنان از این ظرفیت برخوردار است و میتواند وضع ملی و هویتی را صورتبندی و بازسازی کند.
۳. با این حال، مسأله این است که قدرت سیاسی در اختیار چه نیروهایی باشد و آنان چه منطقی را برای حکمرانی انتخاب کنند. دولت صفوی با وجود آن خدماتی که اشاره شد، در نهایت به دست کسی چون شاه سلطان حسین افتاد که از «تدبیر» و «شجاعت» و «مسئولیت»، تهی بود و نمیتوانست تهدیدها و چالشها را با «قاطعیت» و «شهامت» پاسخ بگوید و از بحرانها گذر کند. ازاینرو، دولتش تاب نیاورد و فروپاشید. آنچه مایۀ زوال و انحطاط او را فراهم آورد، «خوف» و «هراس» او از دشمن و «انفعال» او در مقام تدبیر پیشدستانه و واکنش مقتدارنه بود. اگر او اینچنین سیاستی را در پیش نمیگرفت، چهبسا غالب میگردید و بساط دولتش برچیده نمیشد. برخلاف تحلیل نصیری، داستان امروز نظام جمهوری اسلامی نیز بر سر همین «مقاومت» است؛ در یک سو، آیتالله خامنهای قرار دارد که «ایستادن» و «نهراسیدن» و «استحکام ساخت درونی» را میستاید و در سوی دیگری، امثال نصیری که جامعۀ ایران را به «انفعال» و «عقبنشینی» و «وادادگی» در برابر دشمن بیرونی فرامیخوانند. نصیری از معادلۀ تاریخیای برای نقد نظام استفاده کرده که خودش مَثَل اعلای آن است؛ او در سالهای گذشته، همواره ما را به «منطق شاه سلطان حسین» فراخوانده و مقاومت را بیفایده و بلکه مضر انگاشته و به مذاکره دعوت کرده است. او نیز همچون آن شاه ضعیف و ترسو و منفعل، ظرفیتهای درونی را نمیبیند و میخواهد از منفذ مذاکره و تسلیم، مسیر غلبۀ دشمن را بر ایران بگشاید. این آیتالله خامنهای است که به هیچ رو، تسلیم نمیشود و مردم را به مقاومت برمیانگیزاند و نغمۀ اعتلای ملی سر میدهد.
۴. برخلاف ادعای نصیری، تأکید نظام بر برپایی اجتماعات دینی، به منظور جبران ضعفها و خللهای اقتصادی نیست، بلکه مسأله این است که جامعۀ ایران باید «خودِ واقعی»اش را در برابر کجروایتهای ساختهوپرداختۀ رسانههای جبهۀ دشمن نشان بدهد و «باطن معنوی»اش را نمایان کند تا از این طریق، حس اعتمادبهنفس ملی تقویت شود و دینداری، رونق و تداوم یابد. این اجتماعات، «روایتشکن» هستند؛ به این معنی که در دنیای تصاویر و برداشتها و قضاوتهای روایتی، با همین اجتماعات میتوان ابطال و اثبات کرد و به دفاع از هویت خویش برخاست. در اینجا، جامعه باید به میدان آمده و در «عمل» و «خیابان» و «عینیّت» نشان بدهد که چه در سر و دل دارد و در پی چیست.
🖇 منتشرشده در:
https://tn.ai/2944648