🌸بـِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقین🌸
محـاصـره ایــم سیـــّد !
اینجـا نـه #سنگــر داریــم نـه بی سیــم و نـه ســِلاحی !!
بعـد از شمـا روزهـایمـان ، ڪمتر #رنگِ خـدا مـی گیـرد !
اینجا دیگر #عشـق معنایی نـدارد !
تشنه ایم سیّد !
#تشنـهء صداقت ! عـدالت ! یڪرنگـی ! خلـوص و صفـا و صمیمیـّت...
اینجـا بـه مـا خـوش نمـیگذرد...دلمــان #تنـگِ شمـاست..
در این #غـربتـڪدهء دنیـا ،
دلـم از بی شمـا بـودن پـوسیـد ..
سـر بستـه مـانـد #بغـضِ گـره خـورده در دلــم..
آن گـریـه هـای عقـده گشـا در #گلـو شڪست...
#شهیدجانبازسیدمجتےعلمدار 🌷
اَللهُمَ اَسئَلُڪَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها
اللهم الرزقنا...⚘
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
@seedammar
🍃کپی مطلب با ذکر صلوات آزاد 🍃
🔸 #مداح بود. تمام روضهها را از بَر بود. انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش میآمد. مخصوصا روضه #علی_اکبر(ع)🖤
🔹ماشین که منفجر💥 شد، همه مات و مبهوت مانده بودند. همین دو دقیقهی قبل #روحالله به رویشان لبخند زده و گفته بود: «اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر #شهادت رو روزیم میکنه»
حالا چطور میتوانستند باور کنند😢 ماشینی که جلوی چشمانشان میسوزد، #قتلگاه رفقایشان است؟!
🔸صدایش که از شدت #بغض دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد:
«خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما #عاشق_شهادتیم...» رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد! پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش🥀 را جمع کند.
🔹خب! فرمانده بود. #غیرتش اجازه نمیداد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند. گلهایش🌷 را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را #بویید و بوسید. زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید😭
🔸اما، امان از آن لحظهای که میخواست برخیزد! باز هم #روضه:
« الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکسـ⚡️ـت» کمرش خم شده بود. دیگر نمیتوانست راست بایستد🚫 ۳ روز بیشتر طاقت نیاورد.پر کشید سوی #شهیدان ،سوی #سالار_شهیدان🕊
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃صلوات
@seedammar
#شهید_عزیزم💞
🥀روزهای بی ت✨و
صدابه #صدایم نمی رسد😔
#بغضی نشسته ،به دادم نمی رسد
🍀این روزها #دلم گرفته ،غمم بی نهایت است💔
باران🌨 به پای اشک هایم 😭نمی رسد
🥀هی #بغض میکنم ،،،اشکم جاری نمی شوداین اشک هم به دادحالم #نمی رسد
این آسمانی🌫 میشکند خُرد می شود
امابه #👣پای هایم نمی رسد❌
#شهید_سیدعلی_حسینی🌷
#صلوات 🌷🍃🍃
#شهیدانه
دست به خاک #شلمچه که میگذاری گوشت و پوست و #استخوان شهدا را میان انگشتانت حس میکنی، دل به لرزه میافتد. اما به آسمان دل خون که مینگری، #بغض ها سراغت میآیند. شاید آسمان، سهم آنان است که در این سرزمین #جامانده اند. مثل #شهید_مصطفی_رشیدپور که جاماند از دوستش. باهم پیمان بسته بودند که تنهایی وارد بهشت نشوند اما در #عملیات_کربلای_۵ ذکر یا زهرا گفتند و در پایان #بهمن_صبری_پور شهید شد و دل گله مند مصطفی را با خود برد. در خواب به او قول مردانه داده بود که منتظر اوست.
حالا بعد از سال ها که در باغ #شهادت بازشد و صدای #هل_من_ناصر_ینصرنی در #صور دنیا دمیده شد. مصطفی مشتاق، راهی دفاع از حریم آل الله شد.
آرزو داشت پرستو شود اما #کبوتر زخمی حرم شد و برگشت. در مناجاتش با خدا گفته بود: "خدایا اگر از من راضی نشده ای #مرگ مرا نرسان" به قول خودش: " شهادت، شوخی نیست! قلب آدم را بو میکنند. اگر بوی دنیا و تعلقاتش را داد رهایت میکنند. میگویند برو درد بکش. پخته شو. منیّت را رها کن."
مجروحیتش زیاد بود و #همسرش پرستار روزهای سخت. رفیقش چشم به راه بود و خودش بیتاب #پرواز. سالهای انتظار از کربلای ۵ تا دفاع از حرم با شیرینی #وصال پایان یافت و مصطفی عاقبت بخیر شد...
آقا مصطفی! بوی دنیا و تعلقاتش میدهیم و دلمان سنگین از غم #گناه دعایمان کن....
📸شهید مدافع حرم
#مصطفی_رشیدپور
#اهواز
🗓تاریخ تولد: ۱ شهریور ۱۳۴۷
🗓تاریخ شهادت: ۷ شهریور ۱۳۹۵
🕊محل شهادت: سوریه
🥀محل دفن: گلزار شهدای اهواز
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان