eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
926 دنبال‌کننده
378 عکس
477 ویدیو
183 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسدَّس 23رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام لیلةُ القـدرِ ما به نام شما تویی سلطان و ما غلام شما دور از فـهمِ ما مقام شما آسمان غـرقِ احـترام شما وَ قیامت همان قیامت شما اعـتبارم عـلی ولـی الله نان خورِ سفره یِ وِلا شده ام عاشق ذکـرِ رَبَّـنٰا شده ام من اگر با تو آشنا شده ام فاطمه خواسته... سَوا شده ام زائرِ طوس و کـربلا شده ام شد شعـارم علی ولی الله فاتحِ بدر و خندق و خیبر ساقیِ نور و چشمه یِ کوثر تکـیه گاه سپاه پیغـمبر ظاهر و باطن اوّل و آخر جایِ لالا به گوشِ من مادر... گفته یارم علی ولی الله دو سه روز است بی قرارِ توایم سوگـواریم و داغـدار توایم یاعلی ما که جان نثار توایم پشتْ در پشتْ از تبارِ توایم قوّت و برقِ ذوالفـقار توایم کس و کارم علی ولی الله در پناه توایم یا حیدر از سپاه توایم تا محشر با ابوفاضلِ تو همـسنگر... می شود در دمشق این نوکر در حرم می دهم به عشقت سر جان نثارم علی ولی الله حرمِ دخترت حریم شماست داعشی دشمن علی و خداست خون ما نذر شاه کرب و بلاست راه ما راه سیـِّدالشـُّهداست پرچـم عشق تا ابد بالاست انتـظارم علی ولی الله @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت 23رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام قرآن به سَر گرفته و می گفت تا سحر که ای خدای من بِ عَلیُّ و به فرق سر حال و هوای خانه چنان فاطمیـّه بود اما نبود لخته یِ خـون روی میخِ در خـونابه ها و بستر بابا که جمع شد آهـی کشید دخـترِ مظلوم از جگـر از کاسه های شیر یتیمان و گریه ها از این به بعد نیست خدایا چرا خبر با آه و گـریه باز حسن را‌ نگاه کرد حالا تو مانده ای و نِفاق و دیارِ شر خیره به شاه تشنه شد و آه می کشید انگار پای نیزه شده باسـر همسفر حیدر که‌ رفت کوفه به جایی رسید که... زد بر حسین و خواهر او سنگ در گُذر زینب کجا و کوچه و بازار کوفه و ... رقّاصه ها و هلـهله و قـومِ بدنَظر عبّاس آمد و دلش آرام شد ولی.... شَقُّ القمر که شد جگرش سوخت بیشتر بعد از علی دعای لب زینب و حسین ندبه برای دیدن شمشیر منتـَظَر @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه_۲۳ رمضان بعد از شهادت مولا سبک صدات بالا نمیاد.... دوسه روزه که دلگیره هوایِ خونه بابا حسن روضه می خونه وُ حسین گریونه بابا دوسه روزه نگاهِ من به هرجایی می اُفته یه خـاطره دلِ زینـَبو می سوزونه بابا دام تنگِ صداته دلم تنگِ نگاته دلم تنگِ مناجات و اذان وُ گریه هاته تورفتی پیشِ مادر ولی تو قلبِ دختر هنوز زنگِ صدایِ روضه های نینواته امان از دلِ زینب۴ تورفتی وُ هوایِ خونَه مون تاریک وُ سرده نمی دونی دوباره مجتبی چه بغضی کرده نمی شه باورم تو شهری که خوبی تو دیده یه روزی پایِ نیزه دخـترِ زهـرا بگرده همونایی که خوردن نون وُ خرماتو هرشب باطعنه نونِ خشک‌پَرت می‌کنن‌جلویِ زینب همونایی که واسه بازی شون بودی مَرکب می زَنن نعلِ نو می شه بدنی نامرتَّب امان از دلِ زینب۴ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت_بعدازشهادت حضرت علی علیه السلام_۲۳رمضان جایِ خالی پدر پُرشدنی نیست که نیست بعد تو جز غم و غصّه سخنی نیست که نیست همه یِ زندگیِ دخـترِ حیدر روضهَ ست عقده های دلِ من واشدنی نیست که نیست شبِ اِحـیا شده و روی سرم قرآن است جز الهی بِ علی دَمْ زَدَنی نیست که نیست جایِ تو نان وُ رطب برده برادر امشب شده وقت سحر امّا حسنی نیست‌که نیست دوسه‌روزاست‌ که می‌ترسم‌ از این شهر بگو.... در یتیمان یَلِ شمشیرزنی‌ نیست‌ که نیست نان‌ وُ خرمایِ‌تو شد نیزه‌ وُ تیر وُ شمشیر کربلا گوشه یِ گودال....تَنی نیست که نیست پسرَت بخشش وُ جود از خودِ تویاد گرفت پُرشده دست همه پیرهنی‌ نیست‌که نیست کـُشته یِ خـطِّ مقـدَّم که ندارد غسلی بوریا بعداً و اصلاً کـفنی نیست که نیست دَه سواره‌ که بِتازند در این یک گُلِه جا می شود گفت خدایا بدنی نیست‌ که‌ نیست شَب قدر است بخوان عهد بگو أدرکنی عـدل بی آمدنِ او شدنی نیست که نیست @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شعر عامیانه بیست و سوم رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام دنیا بی علی برام اَرزنی ارزش نداره دنیا وقتی خوبه که چشام براتون بباره دنیا وقتی خوبه که علی علی علی بگم این طوری خودِخدا خاطرخوامه دوسم داره بِ علیٍ بِ علی ذکر شب قدر منه نونی که مقدّره برام عطای حسنه همه یِ حاجت این سینه زنت شبای قدر برات اربعینِ کربلای بی کفنه از حالا دلواپسِ محرّم و اربعینم نکنه بیرق و خیمه هاتو امسال نبینم شبِ قدره تومقدّراتِ نوکر بنویس اربعین نجف تا کربلا بکوبم رو سینهَ م مگه میشه تو بخوای دردِ کسی دوا نَشه تو بخوای محاله که امام رضا رضا نشه تو اگه سفارشم کنی دیگه محاله که.... اربعین این سینه زن راهی کربلا نشه دو سه روزه بدجوری دلواپسه دختر تو گریه می کنه با روضه های زخم سرِ تو دو سه روزه که می ترسه از نگاه کوفیا اگه یک لحظه اَزش دور بشه سرلشکر تو کوفه چیزی نداره برا ما غیر دلخوری باورم نمی شه که روضه تموم شد این طوری دیدم از روزنه یِ در همه یِ ماجرا رو تو داداشْ بزرگو به داداش کوچیکه می سْپری دستای حسینو تو دستای عبّاس می ذاری پای روضه یِ حسین شبیه مادر می باری دوباره حرف تنِ بی کفن برادره حرفِ معجر من و اسیری و بی قراری قراره توی همین کوچه ها در به در باشم دستِ من بسته و پابرهنه پایِ سر باشم ناموسِ حیدرم و پای ِ سر برادرم قراره با خولی و حرمله همسفر باشم تویِ شهر پدری طعنه ها قسمت منه پیش پای بچّه هاتون نونِ خشکِ دشمنه مگه میشه زنده باشم و ببینم با چشام کسی رو لبِ تَرَک خورده داره چوب می زنه کوفیا هُو می کنن قافله یِ غصّه هاتو محاله نگه دارن احترام بچّه هاتو سه ساله هر جا زمین می خوره میگه یاعلی انگاری فقط می تونه درداشو بگه با تو آی یتیم نوازِ کوفه یتیمت اسیر میشه دخترِ سه ساله از دنیا مثِه تو سیر میشه اونقَده میگه بابا سری تو تشتِ زر میاد ندبه خونِ خرابه ساکت و گوشه گیر میشه 📃۹۹/۲/۲۷ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شعر عامیانه بیست و سوّم رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام دنیا بی‌علی برام اَرزنی ارزش نداره دنیا وقتی خوبه که چشام براتون بباره دنیا وقتی خوبه که علی‌علی‌علی بگم این‌طوری خودِخدا خاطرخوامه دوسم داره بِ‌علیٍ بِ‌علی ذکرِ شبِ قدرِ منه نونی که مقدَّره برام عطایِ حسنه همه‌یِ حاجتِ این سینه‌زنت شبایِ قدر براتِ اربعینِ کربلای بی‌کفنه از حالا دلواپسِ محرّم و اربعینم نَکنه بیرق و خیمه‌هاتو امسال نبینم شبِ قدره تومقدّراتِ نوکر بنِویس اربعین نجف تا کربلا بکوبم رو سینهَ‌م مگه میشه تو بخوای دردِ کسی دوا نَشه تو بخوای مَحاله که امام رضا رضا نشه تو اگه سفارشم کنی دیگه محاله که.... اربعین این سینه‌زن راهیِ کربلا نشه دو سه روزه بدجوری دلواپسِه دخترِ تو گریه می‌کنه با روضه‌هایِ زخم سرِ تو دو سه روزه که می‌ترسه از نگاهِ کوفیا اگه یک لحظه اَزَش دور بِشه سرلشکرِ تو کوفه چیزی نداره برا ما غیرِ دلخوری باورم نمی‌شه که روضه تموم شد این‌طوری دیدم از روزنه‌یِ در همه‌یِ ماجرا رو تو داداشْ بزرگو به داداش کوچیکه می‌سْپری دستایِ حسینو تو دستایِ عبّاس می‌ذاری پایِ روضه‌یِ حسین شبیهِ مادر می‌باری دوباره حرفِ تنِ بی‌کفنِ برادره حرفِ معجرِ من و اسیری و بی‌قراری قراره تویِ همین کوچه‌ها دربه‌در باشم دستِ من بسته و پابرهنه پایِ سر باشم ناموسِ حیدرم و پایِ سرِ برادرم قراره با خولی و حرمله همسفر باشم تویِ شهرِ پدری طعنه‌ها قسمتِ منه پیشِ پایِ بچّه‌هاتون نونِ خشکِ دشمنه مگه میشه زنده باشم و ببینم با چشام کسی رو لبِ تَرَک خورده داره چوب می‌زنه کوفیا هُو می‌کنن قافله‌یِ غصّه‌هاتو محاله نگه دارن احترامِ بچّه‌هاتو سه‌ساله هر جا زمین می‌خوره می‌گه یاعلی انگاری فقط می‌تونه درداشو بِگه با تو آیْ یتیم‌نوازِ کوفه یتیمِت اسیر می‌شه دخترِ سه‌ساله از دنیا مثِه تو سیر می‌شه اونقَده می‌گه بابا سری تو تشتِ زَر میاد ندبه‌خونِ خرابه ساکت و گوشه‌گیر می‌شه @sehreashk @sehreashk_hoseinimani