اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی سفر کربوبلا و زنده شدن خاطرات سفر اوّل کربلا و سختیهایِ شیرین آن سفر
زنده شد خاطراتی از سفری
خاطراتِ عجیبِ دربهدری
خاطراتِ غریبِ دشتِ بلا
سفرِ پر شکیبِ کربوبلا
سفری پر تلاطم و پر رنج
غم و درد و عذاب و جستنِ گنج
یادِ گلهایِ خشک و پژمرده
یادی از آن لبِ تَرک خورده
یادِ آوارهگی و بیتابی
لَعلِ جویایِ جرعهیِ آبی
لبِمان سوخت مثلِ دلبرمان
چوبِ طعنه نشست بر سرمان
کاروانی شدیم آواره
از غمِ عشقِ یار بیچاره
تنِمان سُست لیک محکم گام
بینشان و غریبه و گمنام
تشنهلب خونجگر قدمبهقدم
گام برداشتیم سویِ حرم
ذکرِ ما هر قدم به شیون و شین
شد به وَاللّه جان فدایِ حسین
با لبِ خشک کربلا دیدیم
خَم شدیم و غبار بوسیدیم
وَ دو گنبد طلا که شد ظاهر
اشک بر رویِ گونه شد حاضر
کفُّالعبّاس و تَلّی از غربت
اشک و احساس و عطری از تربت
حال یادِ عزیزِ همسفرم
در دیارِ غریب دربهدرم
آمده یاحسین بیمارت
دل سپرده به تو گرفتارت
هستیام شاه نذرِ دیدنِ تو
اشکِ چشمِ من و خریدنِ تو
یاحسینِ ابنِ فاطمه لبّیک
تشنهیِ آبِ علقمه لبّیک
📄در راه نجف
#مثنوی #کربلا #خاطرات #امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@sehreashk110