eitaa logo
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
188 دنبال‌کننده
80 عکس
5 ویدیو
0 فایل
حوزه مطالعه: ۱-سیاست بین‌الملل و مطالعات غرب آسیا ۲-تاریخ تحولات و جامعه‌شناسی سیاسی ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
پنسیوانیا در حال حاضر به یکی از مهمترین آوردگاههای انتخابات امریکا تبدیل شده‌است. این ایالت با داشتن ۱۹ رای الکترال در حال حاضر مهمترین ایالت نوسانی است. از سال ۱۹۸۸ تاکنون این ایالت به گزینه دموکرات‌ها رای داده‌است و تنها ترامپ در سال ۲۰۱۶ بود که توانست با اختلاف کمی انتخابات را در این ایالت بسود خود پیش ببرد و حال این امکان وجود دارد که ترامپ برای بار دوم بتواند آرای پنسیلوانیا را به خود اختصاص دهد. نگرش سازمان رای پنسیلوانیا در ۲۰۱۶ عمدتا برآیند این بود که زنان، سیاهپوستان و درسخواندگان دانشگاه مرکزیت رای دموکرات‌‌ها در سال ۲۰۱۶ بودند و کارگران یقه‌آبی، روستاییان، بخش مهم لاتینی‌ها از جمله اوانجلیستهای لاتینی مرکزیت رای به دونالد ترامپ را تشکیل میدادند ولی ابنبار گفته میشود که نسبت آراء بشکل بسیار نزدیک در پنسیلوانیا در جریان است؛ اگر چه نظرسنجیها در پنسیلوانیا بسیار ضدونقیض است. از سوی دیگر ترامپ با فعال کردن جی.دی.ونس بعنوان معاون اول خود سعی زیادی در رای‌گرفتن از کارگران سفید در این منطقه دارد. حتی اگر ترامپ در پنسیلوانیا شکست بخورد؛ این شکست با اختلاف جزئی خواهد بود. البته نقش بالای اقتصاد در موضع‌گیری رای دهندگان ساکن پنسیلوانیا یک امتیاز منفی برای ترامپ میباشد. از همین‌رو اوباما و ایلان ماسک بعنوان چهره‌های اصلی کارزار انتخاباتی دو نامزد  بشکل فوق العاده‌ای بر تبلیغات در این منطقه تمرکز میکنند. با این تفاوت که برخلاف یک دهه پیش که افراد کهنسال به محافظه‌کاران و جمهوریخواهان و افراد جوانتر به ارزش‌های لیبرال حزب دموکرات ایمان داشتند؛ در حال حاضر بخشی از نسل‌زد با ایده‌های ایلان ماسک و ارزش‌هایی همچون بیزینس و پولسازی همدلی بیشتری دارد تا ارزش‌های لیبرال که بوسیله یک فرد کت و شلواری مثل اوباما عنوان میشود. از طرفی بخشی از نسل‌زد بویژه در بین پسران عقاید محافظه‌کارانه شدیدتری نسبت به مسائلی همچون سقط جنین و یا الگوهای پراگرسیو فرهنگی دارند؛ برخلاف دختران نسل‌زد که با الگوهای چپ فرهنگی همسازترند. از همین رو دو چالش نسل‌زد و کارگران سفید و لاتینی بیشترین نقش را در پیچیده‌کردن اوضاع پنسیلوانیا در شرایط کنونی دارند. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
حمله به مرکز تاسیسات هوافضای ترکیه بوسیله عناصر PKK در شهر آنکارا، آن هم همزمان با سفر اردوغان به کازان روسیه برای شرکت در اجلاس بریکس حاوی معانی مهمی است. در این حمله ۵ تن از کارکنان کشته شده‌اند. مرکز هوافضای "توساس" در منطقه قهرمان‌‌کازان آنکارا که مورد حمله قرار گرفته است مرکز اصلی ساخت جنگنده نسل۵ ترکیه میباشد. حمله به این مرکز بوسیله PKK آن هم درست زمانیکه دولت بسامد گفتگو با دِم‌‌پارتی را بوسیله دولت باغچلی ارسال کرده‌است و حتی زمزمه تغییر وضعیت اوجالان به گوش میرسد از  جهت نزاع‌های داخلی معنا پیدا نمیکند. این حمله همزمان با گفتگوی پوتین و اردوغان در کازان و آمادگی اردوغان برای عضویت در بریکس انجام شده‌‌است. شرکت رییس دولت عضو ناتو که از قضا دومین قدرت نظامی این پیمان است در اجلاس بریکس یک حرکت بی‌سابقه از سوی اردوغان محسوب میشود. با توجه به بهم‌پیوستگی لابی کُردی و دولت بایدن بنظر میرسد که حمله فوق به یک مرکز حساس نظامی هشداری از سوی بایدن برای روابط کنترل شده اردوغان با شرق و عدم مشارکت ترکیه در تغییر نظم جهانی‌ است. ترکیه از سال ۲۰۱۷ به یک گرایش واگرا از ناتو تبدیل شده‌است و این واگرایی پس از نزاع داخلی ۲۰۲۰ در لیبی و خرید سامانه اس‌۴۰۰ از روسیه بیستر شده‌است. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
پاسخ اسراییل در ۵ آبان ۱۴۰۳ در مقایسه با آنچه در حمله به رادار اس۳۰۰ در اصفهان در ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ اتفاق افتاد دارای چند تفاوت مهم و کلیدی است که در یادداشت زیر به آن اشاره خواهد شد: در ۳۱ فروردین به جز حمله به رادار اس۳۰۰ در پایگاه هشتم شکاری ارتش شاهد حمله به ساختمان حشدالشعبی در جنوب بغداد و نیز یک حادثه امنیتی برای سفارت ایران در پاریس بودیم. ایده مرکزی ۳۱فروردین این بود که اسراییل توان هر نوع پاسخی و در هر سطحی و لو در مرکز ایران و حتی اماکن دیپلماتیک ایران را نیز داراست. علیرغم تهدیدات اسراییل مبنی بر حمله کمرشکن و پشیمان‌کننده در آبان ۱۴۰۳ این حملات در سطح بسیار پایینی اتفاق افتاد. آنچه پیداست قرار بوده تا این حمله در چند سطح خرابکاری امنیتی، خرابکاری سایبری، حمله موشکی، بمباران اهداف حساس و در نهایت شورش اجتماعی اتفاق بیفتد که گویا در ۲-۳ سطح تحقق پیدا کرد. بلحاظ تعدد اهداف، گویا حوادث در ۴ استان تهران، البرز، خوزستان و ایلام انجام شده‌است و آنچه از تصاویر پیداست اصابت اهداف با وجود عملکرد خوب پدافند در خنجیر، بیدگنه و شمس‌آباد اتفاق افتاده است. حمله به مرکز پدافندی در ماهشهر نیز  احتمالا از طریق پرتاب موشک هوا به زمین از آسمان عراق انجام شده که چه‌بسا این موشک‌ها از نوع رادارگریز "هارم" یا موشک راک باشد. در این میان به نظر میرسد حملات به تهران و البرز از طریق کوادکوپتر اتفاق افتاده‌است. بخشی از خرابکاری امنیتی نیز بوسیله پراکسی‌های اسراییل (جیش‌العدل) در حمله به گشت فراجا در منطقه خاش بلوچستان اتفاق افتاده و بخشی نیز گویا قرار بوده بوسیله گروه پژاک در کردستان بیفتد چیزی که در برخی رسانه‌های ترکیه نیز در روزهای گذشته گفته میشد. علاوه بر این در صبح امروز حمله سایبری باعث از دسترس خارج شدن چندین تارنمای اداری و حکومتی شده بود. آنچه در بیانیه ارتش اسراییل به چشم میخورد؛ تکیه بر این مفهوم است که اسراییل بدون هیچ آسیبی عملیات خود را به اتمام رسانده است ولی از منظر ایران حتی اگر این عملیات دارای اهداف کم‌ارزش باشد ولی به معنی حمله به خاک ایران میباشد؛ حمله‌ای که منجر به شهادت دو تن از نیروهای ارتش شده‌است. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در هفته اخیر دو اتفاق خوب برای ولادیمیر پوتین در عرصه سیاسی رقم خورد؛ نخست شکست رفراندوم عضویت مولداوی در اتحادیه اروپا با اختلاف اندک که در واقع شکست سیاسی برای پروژه "مایا ساندو" رییس‌جمهور این کشور بود و دیگری پیروزی فهرست "رویای گرجستان" در انتخابات پارلمانی این کشور که شکستی برای غربگرایان و رییس جمهور کنونی گرجستان،  سالومه زورابیشویلی بود. شکست احزاب غربگرا زمانی انجام شد که شاهد دو اعتراض خیابانی گسترده در یکسال اخیر بوده‌ایم. از آنجا که اعتراضات سپتامبر ۲۰۲۳ و مه۲۰۲۴ در تفلیس برای مقابله با سیاست‌های حزب رویای گرجستان بود؛ کسب ‌۸۹ کرسی از ۱۵۰ کرسی مجلس پیروزی بزرگی برای این حزب قلمداد میشود. رویای گرجستان جریانی منشعب از اتحاد ملی به رهبر ساکاشویلی در سال ۲۰۱۲ بود. پدرخوانده این حزب "بیدزینا ایوانیشویلی" الیگارش بزرگ گرجی است که دارای روابط عالی با مسکو میباشد و دفاتر بانک او یعنی "رزیتسکی کردیت" تا سال ۲۰۱۵ در مسکو دایر بود. ایوانیشویلی دارای ثروت افسانه‌ای ۳ میلیارد دلاری است. "ایراکلی کوباخیدزه" نخست وزیر کنونی و "ماموکا مدینارادزه" رهبر حزب از فرزندان معنوی او هستند. برخلاف آنچه مفسران سیاسی میگویند جریان رویای گرجستان یک حزب روس‌گرا محسوب نمیشود بلکه خواهان توازن بین روسیه و اتحادیه اروپاست و حتی ایوانیشویلی بارها از لزوم عضویت گرجستان در اتحادیه اروپا سخن گفته‌است که آخرین آن در سخنرانی هفته کنونی در جشن پیروزی "رویای گرجستان" در تفلیس بود. در واقع جریانات روس‌گرای گرجستان عمدتا احزابی چون حزب محافظه‌کار، جنبش دمکراتیک مسیحی، تلویزیون  Altinfo و افرادی چون "ایرما ایناشویلی" هستند که در انتخابات اخیر ذیل ائتلاف میهن‌پرستان رای بالایی نیاوردند. رویای گرجستان در جنگ اوکراین هم موضع میانه داشت یعنی حمله روسیه را محکوم کرد ولی در عین حال از اجرای تحریمهای ضد روسی سر باز زد. اما جریانات غربگرا بدلیل انشعابات متعدد هیچگاه نتوانستند در یک جبهه واحد کنار هم قرار بگیرند. جریاناتی همچون اتحاد‌ملی، ائتلاف‌برای‌تغییر، گرجستان‌قوی، برای‌گرجستان، حزب آهالی با وجود انبوه مراکز رسانه‌ای و اجتماعی وابسته به غرب در خاک گرجستان و نیز دو جریان اعتراضی مهم در یکسال اخیر باز هم نتوانستند جلوی حزب حاکم را بگیرند. "منشور گرجستان" که کارزار رسانه‌ای و مدنی برای گذار دمکراتیک بوسیله زورابیشویلی تهیه شد ‌و نقطه مقابل قانون "عامل خارجی" قرار داشت هم نتوانست زمینه‌ساز ائتلاف مخالفین کوباخیدزه شود. قانون عامل خارجی را نخست وزیر برای مقابله با موسسات غربی در گرجستان مطرح کرد که با نتایج انتخابات به نظر میرسد تغییرات اساسی که رویای‌گرجستان وعده داده‌بود و بخشی از آن قانون عامل خارجی است تحقق پیدا کند. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
چرا عملیات ۲۶ اکتبر اسراییل علیه ایران را شکست خورده میدانم؟ در تحلیلی که سه روز پیش در این کانال منتشر شد (+) به عملیات چندسطحی اسراییل اشاره کردیم. عملیاتی که قرار بود ابتدا از نقش کوادکوپترها برای زدن پدافند مرکزی ایران آغاز شود؛ در مرحله بعدی با موشکهای هوا به زمین بخش دیگری از پدافند را از بین ببرند و سرانجام با ۱۴۰ جنگنده ضربه‌ای مهم شبیه به جنگ ۶روزه اعراب و اسراییل را وارد بیاورند؛ در نهایت نیز این حمله با یک شورش بزرگ در داخل با هم‌افزایی گروه‌هایی همچون جیش‌العدل و پژاک رقم بخورد. آنچه در عمل اتفاق افتاد حاکی از آنست که میزان اصابت در برابر تدارکی که اسراییل دیده بود بسیار ناچیز بود و اکثر ضربات در حد حملات ریزپرنده‌ها انجام شد. برجسته کردن تحلیل افرادی چون نتانیاهو و هاگاری که مورد انتقاد بخش مهمی از افکار عمومی اسراییل هستند مبنی بر کور شدن چشم پدافند در ایران با توجه آمادگی جنگنده‌های اسراییلی برای حمله اظهارنظر تبلیغاتی است. چنانچه پیشتر ادعای نابود کردن حماس و حزب‌الله با توجه به عدم تحقق مهندسی امنیتی اسراییل در جنوب لبنان و نوار غزه اظهارنظری تبلیغاتی بود. ازینرو کور شدن پدافند در زمان عملیات ۱۴۰ جنگنده بدون ضربه کاری به پایگاههای موشکی و نظامی باورپذیر نیست. در این میان حتی اگر برخی فشار بایدن برای عدم ضربه مهم به تهران را مطرح میکنند باید دانست که شکست طرحهای آتش‌بس واشنگتن در یکسال گذشته نشان‌دهنده این است که حتی امریکا اهرم فشاری بر تصمیمگیریهای دولت نتانیاهو ندارد. حتی در دولت ترامپ که نزدیک شدن نتانیاهو به چین مورد انتقاد او بود؛ نتانیاهو هیچگاه به درخواست ترامپ برای کاهش سطح روابط با چین وقعی ننهاد و داستان با ترور مشکوک سفیر چین در تل‌آویو خاتمه‌یافت. برخلاف عملیات ترور نصرالله و السنوار که حتی اپوزیسیون دولت مانند ایهود باراک از نتانیاهو تمجید کردند؛ عملیات در ایران بسیار پایینتر از حد سخنان افرادی چون گالانت در هفته‌های گذشته بود و این عملیات مورد انتقاد اپوزیسیون دولت همچون یاییر لاپید قرار گرفت. مطرح شدن سخنانی در باب موج دوم حمله به ایران درست از همین جهت است که حمله بامداد شنبه نتوانسته انتظارات را برآورده کند. در نهایت باید دانست که حمله بامداد شنبه و شهادت ۵نفر حتی در صورت شکست‌خورده بودن عملیات به معنی حمله به خاک ایران میباشد و لازم است تا سناریوی انتقام سنگین از اسراییل طراحی و اجرا شود. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
رضا پهلوی بی‌شک حامل بی‌هویت‌ترین، بی‌محتواترین و بی‌مصرف‌ترین گفتمان سیاسی در ایران است. آنچه در سالهای اخیر در گفتمان او میبینیم؛ به گونه‌ایست که نمیتوان او را ذیل هیچ ایدئولوژی دسته‌بندی کرد. در بادی امر باید دانست که گفتمان او ذیل چپ نمیگنجد و با وجود اینکه محمدرضا پهلوی در دهه ۱۳۵۰ و با راهبری جناح چپ حزب رستاخیز به گفتمان چپ در اقتصاد نزدیک شد ولی رضا پهلوی خود را بصورت علنی در برابر الگوی چپ تعریف میکند. از سوی دیگر رضا پهلوی را نمیتوان لیبرال دمکرات نامید؛ وی مهمترین وارث نظریه سلطنت در صحنه سیاسی ایران است اگر کسی دنبال گزینه لیبرال دمکرات برای دوران پس از ج.ا باشد بدنبال افرادی چون حسن شریعتمداری یا جبهه‌ملی میرود. اگر سلطنت در همه جای دنیا نماد حفظ نهاد سنت و محافظه‌کاری است؛ وی ذیل گفتمان محافظه‌کاری و یا گفتمان راست‌افراطی نیز نمیگنجد. او با جشن حنوکای یهودی انس بیشتری دارد تا آداب و رسوم اسلامی و شیعی. وی حتی در منزل نیز با فرزندان خود به فارسی صحبت نمیکند. سبک زندگی او بیش از شباهت به یک خانواده سنتگرا حتی از نوع سکولار آن بیشتر شبیه به خانواده‌های نوکیسه ایرانی است که مشتری ثابت تورهای ترکیه در دهه ۱۳۸۰ بودند. از همین رو خلق و خوی نوکیسگی از جمله اختلافات فوزیه شاهزاده مصری با خانواده پهلوی در گذشته بود. از سوی دیگر وی هیچ ارتباطی با دین رسمی قانون اساسی مشروطه هم ندارد عمده حامیان وی در فضای مجازی فحاشان به دین و آتئیستها هستند که حتی در روزگاری که احتیاج به همدلی بخش مذهبی جامعه دارند آنان را به تیرچراغ برق در فردای پس از ج.ا ارجاع میدهند. در واقع گفتمان رضا پهلوی نه چپ است، نه اسلامی، نه محافظه‌کار و نه لیبرال دمکرات. از همینرو وی دچار بی‌محتوایی در گفتمان و بی‌مصرفی در عملکرد میباشد. حرکت پیرامون رضا پهلوی ترول و فحاشی را جایگزین مبارزه و اینستاگرام را جایگزین کتاب کرده‌است و مهمترین تئوریسین آن بلاگری همچون "وحید بهمن" است. آخرین موضعگیریهای رضا پهلوی در حمایت از اسراییل در اوج تهدیدات نظامی علیه ایران از آن جهت معنی می‌یابد که وی بی‌محتوایی و بی مصرفی را با خیانت به تمامیت ارضی جبران میکند. تصویر بالا آخرین موضع او در باب حمله اسراییل و شهادت پرسنل پدافندی ایران است که بدون محکومیت و حتی عرض تسلیت شهادت پرسنل عملا در کنار نیروی متجاوز قرار میگیرد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
یک پیشبینی: معتقدم "کامالا هریس" رییس‌جمهور آینده ایالات متحده خواهد بود و ورود او به کاخ سفید اوضاع منطقه غرب آسیا را به سمت مهندسی نوین امنیتی خواهد برد. مهمترین شتک پیروزی او در انتخابات، افول ستاره بنیامین نتانیاهو و تقویت بلوک لیبرال در سرزمینهای اشغالی خواهد بود که در حال حاضر مهمترین نماد آن "یایر لاپید" رهبر "یش‌عتید" است. آنچه در مورد آغاز پیگیری نهادهای امنیتی در مورد افشای اسناد دفتر نتانیاهو آغاز شده‌است زمینه‌ای برای تقابل دستگاه امنیتی با دفتر نخست‌وزیر اسراییل میباشد. از  سوی دیگر در هفته گذشته برای نخستین بار‌ اپوزیسیون نتانیاهو روایت جدیدی از تلفات نیروهای ارتش اسراییل در طول ۲۵ ماه جنگ را اعلام کرد؛ این برای نخستین بار بود که در یکسال گذشته روایت ارتش از تلفات نیروهای اسراییلی بصورت رسمی مورد خدشه قرار میگرفت. این دو حادثه در سرزمینهای اشغالی را زمینه‌ساز عزم جدی نیروهای امنیتی و بلوک لیبرال برای حتی یک انتخابات زودهنگام در سرزمینهای اشغالی میدانم. ورود لاپید و بلوک لیبرال در وهله نخست به معنی پذیرش طرح بازگشت اسراییل به مرزهای ۱۹۶۷ و موافقت با تشکیل دولت فلسطینی با شناسایی جهانی میباشد؛ چیزی که حتی نفتالی بنت در مصاحبه ماههای گذشته خود بر آن تاکید داشت. از سوی دیگر این طرح منجر به جدی شدن عادیسازی رسمی روابط اعراب و اسراییل پس از تشکیل دولت فلسطینی و حتی تاسیس ناتوی عربی خواهد بود؛ طرحی که پیشتر در اجلاس نقب۱ در زمستان ۲۰۲۲ مطرح شده‌بود. البته این طرح در سطح کلان باعث شکاف جدی اسراییل و روسیه خواهد بود و در عوض ایران را به روسیه نزدیکتر خواهد کرد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در این روزها در رسانه‌های فارسی در باب انتخابات امریکا این پرسش مطرح میشود که منافع ایران در دوران کدام گزینه ریاست‌جمهوری بهتر تحقق می‌یابد؟ چهار سال پیش در نوشتاری در همین کانال ترامپ را گزینه بهتر ایران در انتخابات ۲۰۲۰ خواندم و هنوز هم معتقدم رالی رییسی و ترامپ برای ایران با توجه به سیاست نگاه به شرق دولت سیزدهم برای منافع ایران بهتر بود و امروز معتقدم همزمانی حاکمیت تیم برجام در تهران و تیم ترامپ در واشنگتن ایران را وارد رالی شکست خورده سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ در همزمانی دوران ترامپ و روحانی خواهد کرد؛ دوره‌ای که ایران تنها میتوانست ۲۰۰هزار بشکه در روز نفت صادر کند. ضمن اینکه ترامپ توانایی ایجاد ائتلاف علیه ایران را ندارد ولی بایدن با همسویی چین و روسیه پس از باز گذاشتن دست چین در میانمار و افغانستان و رفع تحریم نورداستریم۲ چین و روسیه را وارد بازی فشار بر ایران در آغاز دوران ریاست‌جمهوری خود کرد. ولی در حال حاضر با توجه به جنگ اوکراین که تمامی معادلات صحنه سیاست جهانی را دچار تغییر کرده است معتقدم که اختلاف میان شرق و غرب راه تنفس خوبی را برای تهران باز کرده‌است. در طول جنگ اوکراین ایران توانست فروش نفت خود را افزایش دهد و به دوران پیش از تحریم نزدیک شود. ضمن اینکه ایران بدلیل همسویی سیاسی و امنیتی با چین و روسیه وارد سازمان شانگهای و همینطور مجمع بریکس شد. به همین دلیل معتقدم پیروزی یک گزینه ریاست جمهوری "پروناتو" همچون کامالا هریس بدلیل سیاست مهار روسیه راه تنفس بیشتری را برای ایران باز خواهد کرد. در واقع سیاست گسترش ناتو در شرق اروپا و حوزه پاسیفیک برای مهار چین و روسیه میتواند این دو را به تهران نزدیک کند و در عین حال فرصتهایی را از دل شکاف غرب و شرق برای تهران فراهم کند. به همان نسبت ورود یک رییس‌جمهور که با تضعیف ناتو بدنبال سیاست "اول آمریکا" و بازگشت به دکترین مونروئه است و تمایلات ایدئولوژیک در راستای همسویی با اسراییل دارد در حال حاضر چندان به سود ایران نیست و عملا به معنی تبدیل شدن "مهار ایران" به اولویت نخست سیاست خارجی امریکا خواهد بود. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
پیروزی ترامپ فراتر از یک پیروزی ساده انتخاباتی به معنی ورق خوردن صفحه تاریخ سیاسی قرن ۲۱ و چالش جدی بسیاری از نهادهای سیاسی و دکترین‌های امنیتی در سطح جهان میباشد؛ از سوی دیگر انتخاب ترامپ زمینه را برای تضعیف روندهای همگرایانه و چندجانبه‌گرایی در روابط بین‌الملل بوجود خواهد آورد؛ فرآیندهایی که از دهه ۱۹۹۰ تاکنون کمابیش به حیات خود ادامه داده‌اند و حال پس از جنگ اوکراین دچار چالش شده‌اند. شکست خورده این روند بدون شک چین خواهد بود. چین با وجود تقویت روابط تایوان و امریکا در طول سالهای تصدی بایدن توانست در چهار پرونده پیرامون خود یعنی افغانستان، پیمان شانگهای، بنگلادش و میانمار کسب توفیق کند و حال باید به دورانی برگردد که امریکا و فیلیپین هر چند ماه رزمایشهای منظمی را دریای چین برگزار میکردند و چه بسا امریکا از طریق نهادهایی چون یوساید نفوذ خود را در آسیای مرکزی تقویت نماید. با توجه به نقش افرادی مثل "مت پوتینگر" در کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴ ترامپ بنظر میرسد که ایده اصلی ترامپ "مهار چین" از طریق ائتلافهای امنیتی در حوزه آسیا و پاسیفیک باشد. ایران قطعا از متضررترین کشورها در پی روی کارآمدن ترامپ خواهد بود. راهروی هندوعربی در دولت ترامپ با قدرت پی گرفته خواهد شد؛ راهرویی که هند و عربستان بعنوان ثقل احتمالی سیاست ترامپ در حوزه آسیایی در آن ذینفع هستند. ضمن اینکه ترامپ قطعا موضع همسوتری نسبت به بایدن در قبال راهروی زنگزور خواهد داشت. همسویی ایدئولوژیک ترامپ با اسراییل و نیز زیر ضربه رفتن شبکه تبادل ایران و چین نیز به نظر میرسد وجه دیگر این تقابل باشد. تنها شانس ایران افزایش شدید تقابل چین و امریکاست که ممکن است به همسویی بیشتر پکن با تهران بیانجامد که البته بعید است تیم سیاست خارجی دولت مسعود پزشکیان با لابیست‌های چین در تهران روابط خوبی داشته باشند. اروپا نیز به نظر میرسد در عوض فرآیند تضعیف ناتو در دوره ترامپ از متضررین باشد. تعارضات بین آلمان و فرانسه با امریکا طی سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ بر سر موضوعاتی چون تعرفه فولاد اروپا و یا تشکیل ارتش اروپایی بخشی از اختلافات ترامپ و اروپا در دوره گذشته بود. حال با تضعیف این قاره از آغاز جنگ اوکراین بنظر میرسد که امریکا درصدد بهره‌گیری و افزایش حق‌حساب اروپا در قبال مسائل امنیتی باشد؛ ضمن اینکه رویکردهای او در قبال ناسیونالیسم اقتصادی مناسب با رویکردهای آتلانتیک‌گرایی حاکم بر اروپا نیست و ممکن است به تضعیف هر چه بیشتر اقتصاد قاره‌سبز منجر شود. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
برکناری یواو گالانت از وزارت جنگ و انتصاب "یسراییل کاتص" بعنوان نیروی معتمد شخص نتانیاهو در پست وزارت جنگ نسبت به چند مسئله رخ میدهد: ۱- فرستادن حریدی‌ها به خدمت سربازی با توجه به فقر نیروی انسانی و جنگ اسراییل در چند جبهه، مورد انتقاد احزاب اولتراراست اسراییل و افرادی چون اسموطریچ در کابینه اسراییل است. گالانت از مهمترین حامیان گسترش جنگ در جبهه‌شمالی و افزایش سطح حملات نسبت به لبنان و سوریه بود. وی در آخرین اظهارنظرهای خود پیش از برکناری نیز از لزوم گشایش جبهه جنگ در سوریه برای حمله به عقبه حزب‌الله سخن گفته بود. ۲- گالانت علیرغم عضویت در لیکود، بیشترین هماهنگی را با بایدن داشت. وی در عوض گشایش جبهه جنگ در شمال، خواهان ترک نوار غزه و محور فیلادلفیا و نیز توافق با حماس در جهت آزادی گروگانها بود. از همین‌رو برکناری وی همزمان با انتخاب ترامپ را در جهت راهبرد نتانیاهو برای اجرای طرحی که یکسال پیش کوشنر ارائه داد میفهمم. طرح کوشنر برای توریستی کردن نوار غزه به نظر میرسد که با طرح امارات و مصر جهت تمشیت امور غزه بدست "محمد دحلان" مشترک باشد. این طرح نقطه مقابل طرح بایدن و بلینکن است که خواهان حاکمیت تشکیلات خودگردان در نوار غزه بودند. حال با تغییرات ایجادشده در واشنگتن این طرح امکان تحقق بیشتری دارد. ۳- در سطح کلان بنظر میرسد که تغییراتی که از گالانت شروع شده؛ حال قرار است تا به هالوی(رییس ستاد ارتش) و رونن‌بار(رییس شاباک) نیز تسری یابد. این تغییرات گویا در جهت اقتدارگرا شدن سامانه و تغییر ساختار اسراییل به سمت افزایش قدرت نتانیاهو میباشد؛ گویا سرمشق وی، اردوغان و پوتین هستند که با تغییر قوانین، قدرت خود را تسری بخشیدند. از سوی دیگر بازرسی نهادهای امنیتی از دفتر نتانیاهو نیز به نظر میرسد ناشی از احساس خطر این نهادها از این طرح نخست وزیر باشد؛ طرحی که حدود دو سال پیش، از لایحه اصلاحات قضایی نتانیاهو آغاز شد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
از ابتدای سال ۲۰۲۴ اخباری مبنی بر انتقال دفتر سیاسی حماس از قطر به گوش میرسید. این دفتر که پس از بحران سوریه از دمشق به دوحه انتقال یافت؛ در طول یک سال گذشته زیر اهرم فشار امریکا برای آتش‌بس و آزادی گروگانها قرار دارد. این امر تا جایی بود که اسماعیل هنیه از آغاز سال ۲۰۲۴ به تدریج به محور ایران، ترکیه و روسیه نزدیک شد. حال با پیروزی مجدد ترامپ و هراس قطر از تکرار سناریوی حصر طی سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ به نظر میرسد که فشارها برای خروج دفتر سیاسی از دوحه بیشتر شده‌است. ضمن اینکه فشارهای امریکا پس از نپذیرفتن آتش‌بس و نیز اعدام "گولدبرگ پلین" گروگان امریکایی-اسراییلی بر حماس افزایش یافته‌است. حماس در دهه ۱۹۹۰ بیشتر شامل دو جناح خلیجی و غربی بود. جناح خلیجی آن را خالد مشعل و جناح غربی آن را موسی ابومرزوق هدایت میکرد. حوادث سوریه و انتقال دفتر حماس به دوحه باعث قدرت هر چه بیشتر جناح خلیجی شد؛ آن هم زمانیکه شبکه مالی ابومرزوق پس از ۱۱سپتامبر آسیب جدی دیده‌بود. پس از دوران فترتی که در بحران سوریه رخ داد؛ حوادث دوره ترامپ و سپس هفتم اکتبر باعث شد تا حماس هر چه بیشتر به ایران نزدیکتر شود. آنچه از آغاز سال ۲۰۲۴ رخ داده‌است بیانگر این امر میباشد که بخشی از حماس میل جدی به سمت خروج از قطر پیدا کرده‌است ولی دنبال آن بوده‌است که بدیل قطر کشوری مرتبط با جهان عرب و یا جهان اهل سنت باشد. در حال حاضر و در صورت صحت اخبار مبنی بر خروج دفتر حماس از دوحه، عراق، ترکیه و الجزایر بعنوان گزینه‌های بدیل دفتر سیاسی حماس هستند. ترکیه بدلیل تمایل به افزایش روابط با عربستان و مصر تمایل چندانی برای تبدیل شدن به پایگاه یک گروه اخوانی همچون حماس ندارد. عراق هم که در دوره سودانی ضمن همسویی امنیتی با ایران درصدد افزایش این همکاریها با عربستان و ناتو است از  میزبانی دفتر سیاسی حماس استقبال نمیکند اگر چه از ماه جولای برخی از رسانه‌های منطقه از توافق ایران و عراق برای استقرار این دفتر در بغداد سخن میگفتند. با این حساب به نظر میرسد که حماس گزینه‌ای جز الجزایر و یا لبنان را در چنته نداشته باشد. دور شدن حماس از خلیج فارس حتی به مقصد ترکیه و الجزایر هم میتواند ظرفیت حماس برای گفتگوی ایران با بخش مذهبی اهل سنت را افزایش دهد. اگرچه گزینه الجزایر با توجه به تمایل فرانسه و عربستان محتمل‌تر به نظر میرسد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
ششمین انتخابات پارلمانی اقلیم کردستان عراق روز ۱۸ اکتبر برگزار شد و حزب دمکرات به رهبری نچیروان بارزانی با کسب ۳۹ کرسی، اتحادیه میهنی به رهبری بافل طالبانی با کسب ۲۳ کرسی، جنبش نسل‌نو با ۱۵ کرسی و اتحاد اسلامی با ۷ کرسی چهار حزب برتر بودند. انتخاباتی که پس از دو سال وقفه برگزار شد و با تغییراتی از جمله کاهش کرسی‌های پارلمان اقلیم از ۱۱۱ به ۱۰۰ مواجه بود. اهمیت انتخابات ۲۰۲۴ از این جهت است که در تقاطع بحرانهای اقلیم واقع شده‌بود. از یکسو چالشهای روابط اقلیم با بغداد بر سر حقوق کارمندان و صادرات نفت به ترکیه باعث تضعیف هر چه بیشتر اقتصاد اقلیم شده است. علاوه براین رهبران نسل دوم اقلیم هم دچار روابط متعارضی هستند؛ از یکسو اختلافات بین لاهور شیخ جنگی و بافل طالبانی در سلیمانیه به انشعاب جبهه خلق از اتحادیه میهنی انجامید. از سوی دیگر در اربیل هم اختلافات نچیروان بارزانی و مسرور بارزانی ریشه‌دارتر شده‌است؛ بویژه اینکه دستگاه امنیتی اربیل با وجود ارتقای جایگاه مسرور به نخست وزیری هنوز دست تیم اوست. برخلاف رویه یک دهه پس از حمله امریکا که حزب دمکرات و اتحادیه میهنی با "فهرست کردستان" بشکل واحد در انتخابات اقلیم حاضر بودند؛ انتخابات ۲۰۲۴ جاییست که بسیاری از تضادهای اقلیم از جمله تعارضات اقتصادی و نیز تعارضات موجود در هیئت حاکمه اقلیم در اوج خود قرار دارد. این تعارضات پس از همه‌پرسی سال ۲۰۱۷ با روندی رو به رشد مواجه بوده‌است. بافل طالبانی در مصاحبه‌های قبل و بعد از انتخابات بر این نکته تاکید کرد که وقت آن رسیده تا حاکمیت در اقلیم دچار تغییرات عمده شود. آنچه پیداست با وجود اینکه فهرست وی نتوانست رتبه نخست انتخابات باشد؛ ولی با توجه به کاهش کرسی حزب دمکرات و کاهش کرسی‌های اقلیتها وی توان ائتلاف علیه حزب دمکرات را دارد که البته تمام اینها بسته به قدرت مذاکره او با سایر جریانات میباشد. غیر از حزب اتحاد اسلامی و چند حزب اقلیت که روابط خوبی با حزب دمکرات دارند مابقی احزاب مهم دارای شکاف جدی با این حزب هستند. نسل‌نو که رهبر آن دوسال پیش از نچیروان در دادگاه فدرال شکایت کرد تا اتحادیه میهنی که معارض قدرت ۳۲ ساله حزب دمکرات بر اقلیم است؛ "علی همه‌صالح" و جریان "موقف" که از مخالفان بارزانی هستند و ... نمونه‌ای از این جریانات هستند. البته تغییرات سیاسی در اقلیم با توجه به قدرت اقتصادی خانواده بارزانی و نیز مهره‌چینی آنان در دستگاه امنیتی حزب دمکرات(پاراستن) و پیشمرگه‌ها قطعا دارای اصطکاکهای فراوان خواهد بود. ناگفته نماند که ستاره این انتخابات "شاسوار عبدالواحد" تاجر جوانی است که رهبری حزب نسل‌نو را بر عهده دارد که پیشتر درباره وی در این کانال صحبت شده بود(+). وی بعنوان یک بازرگان کُرد که در حوزه املاک فعال است شناخته میشود و تلویزیون NRT و شرکت نالیا از جمله مایملک اوست. وی در سال ۲۰۱۷ با ایجاد کارزاری علیه همه‌پرسی مشهور شد؛ و در سالهای بعد از جمله منتقدین حاکمیت اتحادیه میهنی در سلیمانیه بود که در سال ۲۰۱۹ دستگیر شد و پس از آزادی اینبار لبه انتقاد خود را علیه بارزانی فعال کرد. نقش اپوزیسیونی که در سالهای قبل برعهده جنبش گوران بود و با مرگ "نوشیروان مصطفی" این حزب بسیار ضعیف شد؛ حال بنظر میرسد این نقش به نسل‌نو رسیده است. فضای انتخابات به گونه‌ایست که عبدالواحد میتواند بعنوان حزب سوم، تاجبخش انتخابات پارلمانی اقلیم باشد. ✅@Seidnima70