eitaa logo
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
184 دنبال‌کننده
78 عکس
5 ویدیو
0 فایل
حوزه مطالعه: ۱-سیاست بین‌الملل و مطالعات غرب آسیا ۲-تاریخ تحولات و جامعه‌شناسی سیاسی ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
پاسخ احتمالی اسراییل به ایران را میتوان در سه سطح بررسی کرد: ۱- سطح نخست؛ تک‌های امنیتی همچون خرابکاری بزرگ و یا ضرباتی همچون ترور اسماعیل هنیه. پاسخ امنیتی نقطه قوت اسراییل در برابر ایران است و ایران سعی داشته تا با موازنه نظامی نامتقارن، امنیت را برای خود ارمغان آورد. ۲- سطح دوم ضربات متقابل پینگ‌پنگی ولی بشکل کنترل شده‌است. به این صورت که در برابر حمله به مراکز نظامی، مراکز نظامی دیگری هدف قرار گیرد؛ در برابر حمله به زیرساختها، زیرساختهای دیگری مورد هدف واقع شود و ... . این سناریو امکان تحقق پایینی دارد. در چنین فضایی کشورهای میانجی نقش مهمی در کنترل تنش دارند و بعضا همچون دوران جنگ سرد، خط تلفن سرخ بین طرفین نزاع وجود دارد؛ چیزی که در مورد ایران و اسراییل وجود ندارد. پیشتر در دوران جنگ سرد بویژه پس از بحران خلیج خوکها و در مذاکرات ولادی‌وستوک بین شوروی و امریکا چنین خطی برقرار شد. از طرف دیگر جبران ناپذیر بودن ضربه، با توجه به تحریم بودن ایران و کوچک بودن واحد اسراییل حمله به زیرساختهای طرفین باعث میشود تا این نزاع به سرعت از کنترل خارج شود. ۳- سطح سوم پدید آمدن جنگ تمام‌عیار، با توجه به کنترل نشده بودن هر نوع نزاع و پیش‌بینی ناپذیری پیامد رفتار با توجه به امور رخ داده در منطقه است. با توجه به آستانه هسته‌ای در ایران و نیز ناتوانی اسراییل در جنگ با ایران بدون حضور تهاجمی امریکا چنین امری احتمال کمتری دارد. البته ممکن است این نزاع تمام‌عیار بین اسراییل و نیروهای سپاه قدس در منطقه انجام گیرد که این مسئله محتمل‌تر خواهد بود. در پایان معتقدم محتمل‌ترین پاسخ اسراییل به ایران یک تک‌ امنیتی در حد یک خرابکاری بزرگ در تاسیسات زیرساختی و یا ترور مقامات بلندپایه و فرماندهان ارشد ایرانی خواهد بود. البته در صورت وقوع خرابکاری، این امر میتواند ضمیمه‌ای از جنس یک شورش خیابانی داشته باشد؛ اولویت ضربه امنیتی از این جهت است که اسراییل مایل است تا تنش را به سمت نزاع امنیتی که در آن مزیت‌نسبی دارد ببرد. ✅@Seidnima70
80.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با شبکه افق، در رابطه با "وعده صادق۲" و  "ادامه تخاصم ایران و اسراییل" ✅۱۴۰۳/۷/۱۱ ✅@Seidnima70
سخنرانی آ.خامنه‌ای در کشاکش نزاع‌های امنیتی در خاورمیانه ضمن اینکه حاوی کارویژه برای صحبت با افکار عمومی جهان عرب بود؛ دو ایده مرکزی داشت: ۱- "عدم تعارض سیاست منطقه‌ای با منافع ملی " که مخاطب این صحبت شنونده ایرانی بود. در این سخنرانی عنوان شد که عراق، سوریه، لبنان، ایران و سایر ممالک منطقه یک دشمن مشترک یعنی اسراییل را دارند. از اینرو مقابله با اسراییل فراتر از وظیفه اسلامی، در واقع در راستای منافع ملی است. ۲- "انطباق مقاومت با حقوق بین‌الملل" که مخاطب این صحبت شنونده غربی است.  طبق این تعریف کنش گروههای مقاومت از هفتم اکتبر تاکنون ذیل "حق مقابله با اشغالگر" و اصل "حق تعیین سرنوشت" مشروعیت می‌یابد. از این رو گروههای مقاومت نه گروه تروریستی بلکه در راستای مقاومت مشروع عمل میکنند. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
حدود دو هفته پس از ترور سیدحسن نصرالله که تحت نام عملیات "نظم نوین" انجام شد؛ به نظر میرسد که اسراییل خود را در جایگاه ایجادگر خاورمیانه جدید میداند که این ناشی از یک اشتباه محاسباتی بزرگ بوسیله نتانیاهو است. پیشتر نتانیاهو در سخنرانی ماه سپتامبر خود در مجمع عمومی سازمان ملل از تعارض محور نور (اتحاد اسراییل و کشورهای عربی وارد شده به فرآیند عادیسازی) و محور تاریکی(کشورهای حوزه مقاومت) سخن گفت. به نظر میرسد که تئوری "نظم نوین" به مثابه یک نتیجه‌گیری از سخنانی است که او در مجمع عمومی بیان کرد. نظم سایکس‌پیکو چون از دل جنگ بزرگ جهانی درآمد و پایه حقوقی محکمی داشت. توانست تاریخ صدساله منطقه غرب آسیا را شکل دهد. نه طرح خاورمیانه جدید امریکا، نه ناسیونالیسم عرب مصر، نه خلافت داعش، نه همه‌پرسی کردستان و نه حتی نوعثمانیگری اردوغان هیچکدام نتوانستند خللی در نظم سایکس‌پیکو ایجاد کنند. ماندگارترین نظام‌ها، نظامهایی است که از دل جنگهای بزرگ پدید آمده است نه نظامهایی که از دل همگرایی ایجاد شده‌اند؛ راز ماندگاری سایکس‌پیکو نیز این بود که از دل یک جنگ جهانی زاده شد. تمام ایده‌های فوق بوسیله گروههای ریشه‌دار چندهزارساله در منطقه که هر کدام سوابق بزرگ تمدنی داسته‌اند مطرح شد و هر کدام نیز به شکست انجامید. اینکه اسراییل بعنوان یک پادگان بزرگ و  یک کلنی مهاجرنشین داعیه‌دار شکستن نظم سایکس‌پیکو باشد یک خطای محاسباتی بسیار بزرگ از سوی نتانیاهو است. برتری هوایی حتی در رئالیستی‌ترین دیدگاه ممکن توان شکستن چنین نظمی را ندارد؛ حتی اگر قرار است نظم خاورمیانه تغییر کند از دل یک نزاع بزرگ و جهانی خواهد بود. نه بوسیله یک کلنی از مهاجران چندملیتی که بیش از یک کشور شبیه به یک پادگان بزرگ هستند. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
دوم جمادی‌الثانی ۹۵۲ قمری(۴۹۴ سال پیش در چنین روزی) یکی از اتفاقات مهم در تاریخ عصر صفوی رخ داد و طبق آن شاه طهماسب پایتخت صفویه را از تبریز به قزوین منتقل کرد. واقعه‌ای که نقش مهمی در تاریخ صفویه داشت. آنچه که باعث شد تا شاه طهماسب پایتخت را به قزوین منتقل کند در درجه نخست اشتغال صفویه به نبرد با ازبکان و عثمانی بود. وی از یکسو با عبیدالله‌خان ازبک و از سوی دیگر با سلطان سلیم عثمانی درگیر بود و همین نزاع باعث شد تا در میانه سلطنت خود به قزوین بیاید. البته این عمل نسبت مستقیمی با کارویژه صفویه در قطع کردن مسیر جاده ابریشم که خط تدارکانی عثمانی بود داشت. خط ابریشم جایی بود که امپراتوریهای آسیایی از برمه تا گورکانیان و ازبکان کمکهای مالی و انسانی برای خلیفه عثمانی میفرستادند. از سوی دیگر شهر قزوین محل تلاقی سه حوزه فرهنگی مهم برای صفویان بود. زنجان بعنوان حوزه تشیع ایلخانی که نظریه‌پرداز آن از دهه‌های قبل علامه‌حلی بود و منطقه سلطانیه را شامل میشد؛ حوزه ری که از قرون اولیه اسلامی به مذهب تشیع درآمده بود و مرکز سنتی تشیع در فلات ایران حتی در عصر بنی‌عباس محسوب میشد و دیگری حوزه فکری گیلان که زیستگاه سنتی اقطاب صفویه بود. شهر قزوین ضمن قرار داشتن در جاده ابریشم محل تلاقی سه حوزه راهبردی ری، زنجان و گیلان برای تئوریزه کردن قدرت صفویه بود. با خروج پایتخت از قزوین، فقها نقش بیشتری در دربار پیدا کردند. در این شرایط دراویش بعنوان بدیل تئوری حکمرانی صفویه در این شهر قوی شدند. شورش درویش‌رضا در دوران شاه عباس دوم در قزوین درست در زمانی بود که اصفهان در حال تبدیل به مرکز فقه حکومتی بود. در چرخش منبع قدرت صفویه از صوفیه به سمت فقها، به تدریج شاهد انتشار آثاری علیه صوفیه بودیم که شیخ حرعاملی و مجلسی دوم مهمترین این افراد بودند. از همین رو با تغییر پایتخت از قزوین به اصفهان نفوذ صوفیه در دربار کمتر و کمتر شد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در سالگرد هفتم اکتبر ۲۰۲۳ مهمترین پرسش این است که زمینه‌های پدیدآمدن عملیات طوفان الاقصی چه بود؟ چه جیزی باعث شد اسراییل از فعالیت شاخه نظامی حماس در غزه غفلت کند؟ آیا یک گروه مسلح محصور به تنهایی توان انجام چنین عملیات مهمی را دارد؟ و سوالاتی از این دست... . نتانیاهو پس از شکست دولت ائتلافی لاپید و بنت در پایان دسامبر ۲۰۲۲ برای بار سوم به نخست ‌وزیری رسید و سعی داشت تا با محور تمیم-بایدن که حامی مشارکت حماس برای تشکیل دولت فلسطینی بودند تعارضی نداشته باشد. تنها دغدغه امنیتی او غیر از برنامه هسته‌ای تهران، گروههای تازه تاسیس مقاومت در کرانه‌باختری و تحرکات جهاد اسلامی در نوار غزه بود. ابتدا در ماه مه ۲۰۲۳ پس از مرگ خضر عدنان در زندانهای اسراییل زد و خورد نظامی بین گردانهای قدس شاخه نظامی جهاد اسلامی و اسراییل انجام شد. اسراییل ذیل عملیات سپر و پیکان در ماه مه ۲۰۲۳ چند تن از فرماندهان ارشد گردانهای قدس همچون جهاد غنام، ایاد الحسنی، علی غالی، طارق عزالدین و ... را ترور کرد که این ضربه بزرگی به سرایالقدس ۵ ماه پیش از هفتم اکتبر بود. در چنین شرایطی اسراییل با فراغ بال از غزه پرونده کرانه باختری را جلو برد و با تهاجم به نابلس و جنین در جولای ۲۰۲۳ در پی تهاجم به گروههای تازه تاسیس استشهادی در کرانه باختری بود و سپس به کمک ماجد فرج(رییس دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان) و ویلیام برنز(رییس سیا) میخواست تا با این گروهها مقابله کند. ولی داستان به خوشی برای نتانیاهو تمام نشد.در چنین شرایطی یحیی السنوار بوسیله اصل غافلگیری توانست یک عملیات بزرگ را انجام دهد که عمیقا معتقدم عملیات به این مهمی اندازه‌ای فراتر از یک گروه مسلح کوچک و تحت حصر دارد و بدون مشارکت کشورهای دیگر ممکن نیست. با توجه به متضرر شدن ایران، چین و روسیه از راهروی هندوعربی(IMEC) و اتصال هند از طریق اعراب به اسراییل، نقش داشتن این سه کشور در این عملیات آن هم در پنجاه سالگی جنگ ۱۹۷۳ یک فرضیه جدی است که ازینرو حتی برخی رسانه‌های داخلی از نقش سردار محمدرضا زاهدی در طراحی هفتم اکتبر خبر دادند. هفتم اکتبر با وجود بحران نسل‌کشی در غزه علاوه بر ایجاد بحران امنیتی فرسایشی در اسراییل، تشکیل و شناسایی دولت فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ را تسریع بخشید. چنانچه امروز حتی کشورهای اروپایی در حال به رسمیت شناختن دولت فلسطین هستند. این عملیات باعث شد تا مسئله وطن فلسطینی بیش از پیش مورد تاکید دولتهای حهان قرار بگیرد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در روزهای گذشته خبری مبنی بر برکناری "امیر سیاح" از معاونت وزیر اقتصاد و رییس هیئت مقررات‌زدایی منتشر شد. سیاح را افکار عمومی با مقررات‌زدایی و مجوزهای کسب‌وکار در سالهای اخیر میشناسند. وی از جوانان موسوم به گام دومی بود که بن‌مایه فکری او در جهت زدودن امر بروکراسی از نظام سیاسی ایران میباشد. هاشمی‌رفسنجانی در دهه ۱۳۷۰ و محمود احمدینژاد در دهه ۱۳۹۰ به ادغام وزارتخانه‌ها در جهت کوچک‌سازی دولت، بروکراسی‌زدایی و در عوض سپردن امور حاکمیتی به بخش خصوصی مبادرت کردند. این سیاستها در طول سالهای اخیر با نام مردمی‌سازی و با اسم رمز "بذارید مردم خودشون..." وارد اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی شد. پیشفرض مردمی‌سازی این است که دولت یک شر ضرور در گذشته بوده که امروز نیازی به آن نیست. این تفکر از این جهت غلط است که در واقع دولت مهمترین اختراع بشر برای بسط تمدن بوده‌است. تمامی آثار بزرگ فرهنگی و هنری تاریخ جهان نه بوسیله عرضه و تقاضا بلکه در "دربار" و به سفارش نهاد سیاسی تدوین شده‌است. آثار معماری محیرالعقول در تاریخ از اهرام مصر تا باغهای بابل نه بوسیله نهاد بازار بلکه بوسیله دولت پدید آمده‌است؛ ازینرو قوام و بسط تمدنها وابسته به نهاد دولت بوده است. متاسفانه جوانان مومن انقلابی و گروه موسوم به عدالتخواهان بدون مطالعه تاریخ و درک مفهوم دولت آن هم در منطقه غرب آسیا همواره بر مقررات‌‌زدایی و بازارسپاری تکیه کرده‌اند. بطور مثال امیر سیاح فراتر از برنامه آزادسازی در طول سالهای اخیر خواستار تغییر قانون کار و حتی خلع ید نقش حداقلی اصناف کارگری در فرآیند تعیین دستمزد بود. نتیجه ایده‌های دولت‌زدایی در ابتدای قرن ۱۴۰۰ و در دوران تصدی جوانان انقلابی، تورم بی‌سابقه در اردیبهشت ۱۴۰۱ و پس از حذف ارز ترجیحی بود. مجموعه سیاست‌هایی که به آزادسازی نرخ ارز، رسیدن دلار به قیمت ۵۰ تومان، گرانسازی قوت غالب جامعه و تورم ۶۰درصدی انجامید؛ همه و همه با شعار عدالت و حذف رانت انجام شد. از همین رو گروه عدالتخواهان در طول این سالها عملا تبدیل به سربازان متعصب جبهه نئولیبرالیسم، مقررات‌زدایی و تجویزهای بانک جهانی شدند. نتیجه مقررات‌زدایی و آزادسازی را امروز در اقتصادهای ورشکسته پاکستان و مصر با ۴۰ سال اجرای دستورات بانک جهانی و در سطح بالاتر دولت لبنان در غرب آسیا میبینیم. هاییتی در امریکای لاتین نیز نمونه اعلای برنامه‌‌های آزادسازی، مقررات‌زدایی، کوچک‌سازی دولت و افزایش تولید میباشد. کشوری که تولیدات پوشاک آن سرآمد است ولی بهره‌مندان از این تولید زیاد تنها شرکت‌های چندملیتی هستند. از سوی دیگر عدم مطالعه تاریخ باعث میشود که ضرورت وجود بروکراسی آن هم در جامعه پربحران ایران وسط تحولات غرب آسیا نادیده گرفته شود. بروکراسی کنونی پاسخی به بحران نهاد بازار در سالهای پس از مشروطه، بین ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ بود. بحران بازار به قحطی بزرگ انجامید و بروکراسی کنونی پاسخی به بحران بازار است. حال از بین بردن و تحلیل رفتن این بروکراسی در طول یک دهه اخیر با اسامی همچون مقررات‌زدایی، آزادسازی، کوچک‌سازی و مردمی‌سازی، جامعه ایران را دچار بحران ساخته است. بحرانهای اجتماعی و فرهنگی کنونی بیش از هر چیز برآیند سیاست بازارسپاری و کوچک‌سازی دولت در سالهای اخیر است. مسیر مقررات‌زدایی چنانچه در بالا گفته شد پیشتر بوسیله کشورهایی چون پاکستان، مصر و هاییتی پیموده شده‌است و ایران در صورت ادامه اجرای این سیاستها سرنوشت بهتری نخواهد داشت. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
یکی از پرسش‌های مهم در رابطه با جنگ غزه این است که آیا اسراییل چنانچه در تبلیغات عمومی میگوید شاخه نظامی حماس در غزه را نابود کرده است؟ جواب نگارنده به این پرسش "خیر" است. اسراییل و امریکا در مورد غزه پس از جنگ، دو اختلاف عمده داشتند. اسراییل میخواست تا به کمک امارات "محمد دحلان" را به ریاست غزه برساند که این ذیل طرح کوشنر برای غزه عنوان میشد؛ طرحی که علاوه بر مسئله امنیتی باعث تقویت نقش اسراییل در تامین گاز اروپا در آینده خواهد شد. طرح دیگر نیز بوسیله بایدن و اردن مطرح شده و آن اداره غزه بوسیله محمود عباس است؛ چیزی که نتانیاهو تمایلی به آن ندارد. حال صحبت اینجاست که اگر شبکه حماس در غزه سقوط کرده است و جز بقایایی از این گروه نمانده است؛ چرا اسراییل ترتیبات امنیتی مدنظر خود در غزه را اجرایی نمیکند و چرا محمد دحلان را برای اداره غزه از ابوظبی فرانمیخواند؟ و یا چرا حاکم نظامی اسراییلی موقت برای نوار غزه همچون نقش پل برمر در عراق تعیین نمیکند. این مهمترین دلیل برای دروغ بودن نابودی حماس در غزه است. البته اسراییل در حال حاضر در محور نتصاریم و فیلادلفیا حضور جدی دارد ولی اسقاط کنترل حماس در غزه واقعیت ندارد. از سوی دیگر اگر تهاجمات اسراییل به مناطق مختلف غزه در یکسال اخیر به معنی سقوط حماس بود حملات مجدد به جبالیا و یا خان‌یونس معنی نداشت که این به معنی صحت خبر بازسازی بخشی از توان حماس با کاهش تهاجمات و عقب‌نشینی‌های ارتش اسراییل است. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
جدای از مفهوم الهیاتی "حزب‌الله" در ادبیات مذهبی، جریانات سیاسی متعددی در تاریخ منطقه ما نام خود را حزب‌الله گذاشته‌اند. نخستین جریان سیاسی که این نام را برخود گذاشت جنبش حزب‌الله به سرکردگی "حاجی صاحب تورنگزایی" (صاحب عکس بالا)بود. جنبش حاجی‌‌صاحب چه بسا نخستین نمونه از شکلگیری ناسیونالیسم پشتون بود که بعدها بوسیله افرادی چون "فقیر ایپی" پی گرفته شد. تاسیس این جنبش نسبت مستقیمی با خط دورند داشت که مناطق پشتون نشین را از هم جدا میکرد حزب‌الله در سال ۱۹۰۰ میلادی پنج سال پیش از تاسیس مسلم‌لیگ ایجاد شد. گفتنی است ناسیونالیسم پشتون تا پیش از استقلال هند، خود را متحد حزب‌کنگره‌ملی و مهاتماگاندی تعریف میکرد. در دهه ۱۳۴۰ و پس از سرکوب اعضای حزب ملل اسلامی ایران که تحت تاثیر جریان حزب‌الدعوه در عراق بودند. ابوشریف از اعضای این حزب، بقایای آن را در سال ۱۳۴۶ تحت عنوان گروه حزب‌الله متشکل کرد‌. پس از انقلاب، سپاه پاسداران از دل حزب‌الله ابوشریف متولد شد. فرماندهان اولیه سپاه مانند عباس دوزدوزانی،ابوشریف و جواد منصوری جزو حلقه حزب‌الله و پیش از آن حزب ملل اسلامی بودند. پس از انقلاب نیز نام حزب‌الله بر روی جریانات سیاسی متعددی در غرب آسیا گذاشته شد. حزب‌الله لبنان مهمترین این جریانات بود که در حال حاضر قویترین بازیگر غیردولتی در جهان محسوب میشود و نقش مهمی در شکلگیری لبنان کنونی پس از قرارداد طائف داشت. علاوه بر این حزب‌الله ترکیه در مناطق کردنشین دیاربکر و حزب‌الله جزیره(عربستان) در مناطق شیعه‌نشین از جمله جریانات دیگری بودند که نام خود را حزب‌الله گذاشتند. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در تفاوت واکنش افکار عمومی جهان نسبت به وقایع غزه و وقایع لبنان در یک سال گذشته یک نکته حائز اهمیت است. علیرغم نفوذ صهیونیسم، رسانه‌های چپ جهانی همسو با لابی گسترده قطر که در دو دهه اخیر در جهان فعال بوده‌است در برجسته‌سازی مسئله غزه ایفای نقش کردند. حضور حماس در غزه به همراه حضور گروههای مسلح در صحرای سینا با کارکرد جهانی قطر بعنوان یک قدرت نوظهور با ارکان پست‌مدرن قدرت بسیار حائز اهمیت میباشد. حتی برگزاری جام جهانی در قطر، داشتن قویترین رسانه جهان عرب (الجزیره) و یا جشنواره‌های هنری و فرهنگی ذیل همین کارکرد جدید قطر میگنجد. کارکردی که باعث شده تا لابی چپ جهانی تحت عنوان جنبش ضدجنگ غزه حتی تا مراکز دانشگاهی امریکا و یا سلبریتی‌هایی همچون گرتا تونبرگ برسد. ولی این لابی تبلیغاتی با وجود ظهور زیاد در جلوگیری از جنایات اسراییل در غزه موثر نبود. ولی در مورد لبنان اوضاع پیچیده‌تر است. حزب‌الله لبنان نه مانند حماس گروگانهای اسرائیل را در اختیار دارد و نه لابی رسانه‌ای چپ جهانی پشتیبان آن است و نه شخصیتهای تاثیرگذار نسبت به حوادث رخ داده در آن موضع میگیرند. کشته شدن ۲ هزار نفر در سه روز نخست تهاجم هوایی اسراییل به جنوب لبنان که رقمی همسنگ تلفات جنگ ۲۰۰۶ در ۳۳ روز بود؛ نشان از وخیم‌تر بودن اوضاع لبنان حتی نسبت به وضعیت غزه دارد. چنانچه در یکسال گذشته علیرغم ارتکاب نسل‌کشی در غزه هیچگاه شاهد استفاده از بمب سنگرشکن در منطقه شهری و یا منع ورود آمبولانس به منطقه حمله شده در غزه نبودیم. از این رو شرایط لبنان بدلیل مارپیچ سکوت رسانه بسیار پیچیده تر است. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
چند هفته پس از آغاز مذاکرات امنیتی سوئد و ترکیه بعنوان دو عضو ناتو، حال دولت ترکیه تمایل جدی برای مذاکره با کردها را از خود نشان داده است؛ این امر پس از مصافحه "دولت باغچلی"، نخست وزیر و چند‌ تن از نمایندگان مجلس ترکیه از حزب کردی دِم‌پارتی(عکس بالا) در محافل خبری پیچید و حال گفته میشود که عبدالله اوجالان طی تماس خود از ایمرالی با رهبران PKK در قندیل خواستار پیوستن آنان به مذاکرات صلح با دولت شده‌است. پیشتر طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ بین دولت و این گروه کردی آتش‌بس برقرار بود. در سال ۲۰۱۳ پس از پیام نوروزی اوجالان، نیروهای PKK سلاح خود را بر زمین گذاشتند و به شمال عراق رفتند. ولی در سال ۲۰۱۵ هم با توجه به آغاز جنگ شهری در مناطق جنوب شرقی ترکیه عملا فرآیند صلح بصورت جدی دچار چالش شد. کار به حدی بالا گرفت که شاهد سنگرکشی در مناطق شهری جنوب شرق ترکیه بودیم. به موازات این امر ترکیه عملیاتهای خود را در شمال سوریه برای سرکوب گروههای کرد آغاز نمود. گفته میشود یکی از اختلافات جدی بین داوداوغلو و اردوغان همین مسئله کردها بود که باعث شد تا داوداوغلو از عدالت‌و‌توسعه منشعب شود و بعدها حزب آینده را تاسیس کند. در مورد مذاکرات قریب‌الوقوع PKK با دولت سه عامل بسیار مهم است. نخست مذاکرات امنیتی سوئد و ترکیه که از ماه سپتامبر آغاز شد. سوئد که در طول این سالها میزبان اصلی شاخه اروپایی PKK بوده‌است ؛ حال پس از ورود به ناتو درصدد فشار به ترکیه برای مذاکرات کردها و دولت می‌باشد. دوم اینکه فشارهای لابی کردی در دولت بایدن باعث میشود که دولت اردوغان هم ذیل این فشار از طرف واشنگتن بدنبال راه مسالمت‌آمیز ارتباط با کردها باشد. دوغو پرینچک در روزهای گذشته به فشارهای واشنگتن بر آنکارا در مورد مسئله کردها اشاره کرد ؛ فرآیندی که مورد انتقاد احزاب اولتراراست ترکیه همچون ظفرپارتی است. سوم نگاه‌ خصمانه نسل جدید کردها در جامعه ترکیه به دولت است. گویا اردوغان میخواهد تا با امتیازات جدید فرهنگی و هویتی به کردها در صدد کاستن از این نگاه خصمانه برآید. نگاه خصمانه‌ای که در برخی از مناطق ساحلی به آزار و اذیت گردشگران منجر شده‌است و بیم آن میرود که این نگاه خصمانه در آینده بیشتر شود. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
حمله دیروز پهپادی حزب‌الله به مقر تیپ گولانی در حیفا یکی از مهمترین اخبار پیرامون جنگ اسراییل با گروههای مقاومت از اکتبر ۲۰۲۳ تا اکتبر ۲۰۲۴ است. این حمله درست چند هفته پس از ترور کادر ارشد حزب‌الله از سه جهت حائز اهمیت است: ۱- پس از عملیات وعده‌صادق۲ و چرخش جدی ایران از سیاست "صبر راهبردی"، موازنه دچار تغییر شدیدی شده‌است. حزب‌الله دکترین ضاحیه در برابر حیفا را اجرا میکند و از سطح نبرد کم‌شدت، بالاتر رفته است. گرچه هنوز بخش مهمی از توان خود را به اجرا نگذاشته‌است. ۲- ترور کادر ارشد حزب‌الله و بمباران ضاحیه باعث نشد تا این گروه ظرفیت خود را از دست بدهد. حمله به غذاخوری تیپ گولانی برآیند این نکته است که هنوز ساختار رزمی و اطلاعاتی حزب‌الله علیرغم ضربات، هنوز توان عملیاتی خود را تا حد زدن ضربات کاری دارد. ضمن اینکه حزب‌الله ساختار امنیتی و اطلاعاتی خود را نیز حفظ نموده‌است. ۳- دکترین ضاحیه که در جنگ ۲۰۰۶ بوسیله "گادی آیزنکوت" و نخبگان نظامی اسراییل طراحی شد؛ منجر به نابودی توان حزب‌الله نشده‌است و این گروه در طول این ۱۸ سال و نیز تجربه نبرد با داعش، نوعی تمرکززدایی را جهت مقابله با دکترین ضاحیه انجام داده‌است. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
جنگ غزه فراتر از یک نزاع عادی میان اسراییل و گروههای مقاومت که دارای ضمایم اقتصادی، فرهنگی و امنیتی‌ست، یک نزاع تمدنی و تاریخی در نقطه اتصال سه قاره جهان نیز میباشد. به جز انقلاب صنعتی یکی از مهمترین عواملی که باعث تضعیف دو دولت قاجاریه و عثمانی در غرب آسیا شد؛ تاسیس کانال سوئز پس از استقلال خدیوان مصر از امپراتوری عثمانی بود. جدا شدن مصر از عثمانی که با تحریک بریتانیا اتفاق افتاد زمینه‌ای را فراهم کرد تا با تاسیس کانال سوئز مشکل تاریخی تمدن غرب از زمان امپراتوری روم برای ارتباط با شبه‌قاره هند مرتفع گردد و اروپا بتواند با دور زدن خاورمیانه به هند برسد؛ به همین نسبت همزمان با عقب افتادن عثمانی و قاجاریه از قافله فناوری صنعتی غرب پس از انقلاب صنعتی، تاسیس این کانال در دوران اسماعیل‌پاشا نقش مهمی در کاهش درآمدهای ترانزیتی این دو دولت و در نهایت زوال این دو دولت داشت. مکمل این کوریدور تاریخی تاسیس اسراییل بوسیله بریتانیا در طول جنگ جهانی اول بود. نبردهای سه‌‌گانه غزه در طول جنگ اول جهانی که با پیروزی "آرچیبالد مورای" و "ادوارد آلنبی" فرماندهان انگلیسی قوای مصر بر اتحاد آلمان و عثمانی در فلسطین کنونی رخ داد و در نهایت تاسیس اسراییل در قالب اعلامیه بالفور در پایان جنگ اول جهانی برآیند این بود که غرب در راستای دغدغه تاریخی اتصال به هند بدنبال تاسیس یک پادگان بزرگ برای حفاظت از این کانال بود. در چنین وضعی مطرح شدن کوریدور AIMEC به نوعی بازتولید نیاز غرب به ارتباط با هند میباشد. اکنون فعالیتهای انصارالله در دریای سرخ نقش مهمی در کاهش فعالیتهای این کانال در یکسال اخیر داشته‌است. در عین حال جنگ فرسایشی علیه این پادگان بزرگ(اسراییل) و حمایت غرب از آن ذیل حفاظت از همین کانال و مسیر ارتباطی جای میگیرد. ✅@Seidnima70