رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در روزهای گذشته خبری مبنی بر برکناری "امیر سیاح" از معاونت وزیر اقتصاد و رییس هیئت مقرراتزدایی منتشر شد. سیاح را افکار عمومی با مقرراتزدایی و مجوزهای کسبوکار در سالهای اخیر میشناسند. وی از جوانان موسوم به گام دومی بود که بنمایه فکری او در جهت زدودن امر بروکراسی از نظام سیاسی ایران میباشد. هاشمیرفسنجانی در دهه ۱۳۷۰ و محمود احمدینژاد در دهه ۱۳۹۰ به ادغام وزارتخانهها در جهت کوچکسازی دولت، بروکراسیزدایی و در عوض سپردن امور حاکمیتی به بخش خصوصی مبادرت کردند. این سیاستها در طول سالهای اخیر با نام مردمیسازی و با اسم رمز "بذارید مردم خودشون..." وارد اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی شد.
پیشفرض مردمیسازی این است که دولت یک شر ضرور در گذشته بوده که امروز نیازی به آن نیست. این تفکر از این جهت غلط است که در واقع دولت مهمترین اختراع بشر برای بسط تمدن بودهاست. تمامی آثار بزرگ فرهنگی و هنری تاریخ جهان نه بوسیله عرضه و تقاضا بلکه در "دربار" و به سفارش نهاد سیاسی تدوین شدهاست. آثار معماری محیرالعقول در تاریخ از اهرام مصر تا باغهای بابل نه بوسیله نهاد بازار بلکه بوسیله دولت پدید آمدهاست؛ ازینرو قوام و بسط تمدنها وابسته به نهاد دولت بوده است. متاسفانه جوانان مومن انقلابی و گروه موسوم به عدالتخواهان بدون مطالعه تاریخ و درک مفهوم دولت آن هم در منطقه غرب آسیا همواره بر مقرراتزدایی و بازارسپاری تکیه کردهاند. بطور مثال امیر سیاح فراتر از برنامه آزادسازی در طول سالهای اخیر خواستار تغییر قانون کار و حتی خلع ید نقش حداقلی اصناف کارگری در فرآیند تعیین دستمزد بود.
نتیجه ایدههای دولتزدایی در ابتدای قرن ۱۴۰۰ و در دوران تصدی جوانان انقلابی، تورم بیسابقه در اردیبهشت ۱۴۰۱ و پس از حذف ارز ترجیحی بود. مجموعه سیاستهایی که به آزادسازی نرخ ارز، رسیدن دلار به قیمت ۵۰ تومان، گرانسازی قوت غالب جامعه و تورم ۶۰درصدی انجامید؛ همه و همه با شعار عدالت و حذف رانت انجام شد. از همین رو گروه عدالتخواهان در طول این سالها عملا تبدیل به سربازان متعصب جبهه نئولیبرالیسم، مقرراتزدایی و تجویزهای بانک جهانی شدند. نتیجه مقرراتزدایی و آزادسازی را امروز در اقتصادهای ورشکسته پاکستان و مصر با ۴۰ سال اجرای دستورات بانک جهانی و در سطح بالاتر دولت لبنان در غرب آسیا میبینیم. هاییتی در امریکای لاتین نیز نمونه اعلای برنامههای آزادسازی، مقرراتزدایی، کوچکسازی دولت و افزایش تولید میباشد. کشوری که تولیدات پوشاک آن سرآمد است ولی بهرهمندان از این تولید زیاد تنها شرکتهای چندملیتی هستند.
از سوی دیگر عدم مطالعه تاریخ باعث میشود که ضرورت وجود بروکراسی آن هم در جامعه پربحران ایران وسط تحولات غرب آسیا نادیده گرفته شود. بروکراسی کنونی پاسخی به بحران نهاد بازار در سالهای پس از مشروطه، بین ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ بود. بحران بازار به قحطی بزرگ انجامید و بروکراسی کنونی پاسخی به بحران بازار است. حال از بین بردن و تحلیل رفتن این بروکراسی در طول یک دهه اخیر با اسامی همچون مقرراتزدایی، آزادسازی، کوچکسازی و مردمیسازی، جامعه ایران را دچار بحران ساخته است. بحرانهای اجتماعی و فرهنگی کنونی بیش از هر چیز برآیند سیاست بازارسپاری و کوچکسازی دولت در سالهای اخیر است. مسیر مقرراتزدایی چنانچه در بالا گفته شد پیشتر بوسیله کشورهایی چون پاکستان، مصر و هاییتی پیموده شدهاست و ایران در صورت ادامه اجرای این سیاستها سرنوشت بهتری نخواهد داشت.
✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
یکی از پرسشهای مهم در رابطه با جنگ غزه این است که آیا اسراییل چنانچه در تبلیغات عمومی میگوید شاخه نظامی حماس در غزه را نابود کرده است؟
جواب نگارنده به این پرسش "خیر" است. اسراییل و امریکا در مورد غزه پس از جنگ، دو اختلاف عمده داشتند. اسراییل میخواست تا به کمک امارات "محمد دحلان" را به ریاست غزه برساند که این ذیل طرح کوشنر برای غزه عنوان میشد؛ طرحی که علاوه بر مسئله امنیتی باعث تقویت نقش اسراییل در تامین گاز اروپا در آینده خواهد شد. طرح دیگر نیز بوسیله بایدن و اردن مطرح شده و آن اداره غزه بوسیله محمود عباس است؛ چیزی که نتانیاهو تمایلی به آن ندارد.
حال صحبت اینجاست که اگر شبکه حماس در غزه سقوط کرده است و جز بقایایی از این گروه نمانده است؛ چرا اسراییل ترتیبات امنیتی مدنظر خود در غزه را اجرایی نمیکند و چرا محمد دحلان را برای اداره غزه از ابوظبی فرانمیخواند؟ و یا چرا حاکم نظامی اسراییلی موقت برای نوار غزه همچون نقش پل برمر در عراق تعیین نمیکند. این مهمترین دلیل برای دروغ بودن نابودی حماس در غزه است.
البته اسراییل در حال حاضر در محور نتصاریم و فیلادلفیا حضور جدی دارد ولی اسقاط کنترل حماس در غزه واقعیت ندارد. از سوی دیگر اگر تهاجمات اسراییل به مناطق مختلف غزه در یکسال اخیر به معنی سقوط حماس بود حملات مجدد به جبالیا و یا خانیونس معنی نداشت که این به معنی صحت خبر بازسازی بخشی از توان حماس با کاهش تهاجمات و عقبنشینیهای ارتش اسراییل است.
✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
جدای از مفهوم الهیاتی "حزبالله" در ادبیات مذهبی، جریانات سیاسی متعددی در تاریخ منطقه ما نام خود را حزبالله گذاشتهاند. نخستین جریان سیاسی که این نام را برخود گذاشت جنبش حزبالله به سرکردگی "حاجی صاحب تورنگزایی" (صاحب عکس بالا)بود. جنبش حاجیصاحب چه بسا نخستین نمونه از شکلگیری ناسیونالیسم پشتون بود که بعدها بوسیله افرادی چون "فقیر ایپی" پی گرفته شد. تاسیس این جنبش نسبت مستقیمی با خط دورند داشت که مناطق پشتون نشین را از هم جدا میکرد حزبالله در سال ۱۹۰۰ میلادی پنج سال پیش از تاسیس مسلملیگ ایجاد شد. گفتنی است ناسیونالیسم پشتون تا پیش از استقلال هند، خود را متحد حزبکنگرهملی و مهاتماگاندی تعریف میکرد.
در دهه ۱۳۴۰ و پس از سرکوب اعضای حزب ملل اسلامی ایران که تحت تاثیر جریان حزبالدعوه در عراق بودند. ابوشریف از اعضای این حزب، بقایای آن را در سال ۱۳۴۶ تحت عنوان گروه حزبالله متشکل کرد. پس از انقلاب، سپاه پاسداران از دل حزبالله ابوشریف متولد شد. فرماندهان اولیه سپاه مانند عباس دوزدوزانی،ابوشریف و جواد منصوری جزو حلقه حزبالله و پیش از آن حزب ملل اسلامی بودند.
پس از انقلاب نیز نام حزبالله بر روی جریانات سیاسی متعددی در غرب آسیا گذاشته شد. حزبالله لبنان مهمترین این جریانات بود که در حال حاضر قویترین بازیگر غیردولتی در جهان محسوب میشود و نقش مهمی در شکلگیری لبنان کنونی پس از قرارداد طائف داشت. علاوه بر این حزبالله ترکیه در مناطق کردنشین دیاربکر و حزبالله جزیره(عربستان) در مناطق شیعهنشین از جمله جریانات دیگری بودند که نام خود را حزبالله گذاشتند.
✅@Seidnima70
نقد فیلم "سرب" ساخته مسعود کیمیایی به قلم بنده:
https://filmshenakht.ir/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%be%d8%b1-%d8%a7%d8%b2-%da%af%d9%84%d9%88%d9%84%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%a8%db%8c/
✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در تفاوت واکنش افکار عمومی جهان نسبت به وقایع غزه و وقایع لبنان در یک سال گذشته یک نکته حائز اهمیت است.
علیرغم نفوذ صهیونیسم، رسانههای چپ جهانی همسو با لابی گسترده قطر که در دو دهه اخیر در جهان فعال بودهاست در برجستهسازی مسئله غزه ایفای نقش کردند. حضور حماس در غزه به همراه حضور گروههای مسلح در صحرای سینا با کارکرد جهانی قطر بعنوان یک قدرت نوظهور با ارکان پستمدرن قدرت بسیار حائز اهمیت میباشد. حتی برگزاری جام جهانی در قطر، داشتن قویترین رسانه جهان عرب (الجزیره) و یا جشنوارههای هنری و فرهنگی ذیل همین کارکرد جدید قطر میگنجد. کارکردی که باعث شده تا لابی چپ جهانی تحت عنوان جنبش ضدجنگ غزه حتی تا مراکز دانشگاهی امریکا و یا سلبریتیهایی همچون گرتا تونبرگ برسد. ولی این لابی تبلیغاتی با وجود ظهور زیاد در جلوگیری از جنایات اسراییل در غزه موثر نبود.
ولی در مورد لبنان اوضاع پیچیدهتر است. حزبالله لبنان نه مانند حماس گروگانهای اسرائیل را در اختیار دارد و نه لابی رسانهای چپ جهانی پشتیبان آن است و نه شخصیتهای تاثیرگذار نسبت به حوادث رخ داده در آن موضع میگیرند. کشته شدن ۲ هزار نفر در سه روز نخست تهاجم هوایی اسراییل به جنوب لبنان که رقمی همسنگ تلفات جنگ ۲۰۰۶ در ۳۳ روز بود؛ نشان از وخیمتر بودن اوضاع لبنان حتی نسبت به وضعیت غزه دارد. چنانچه در یکسال گذشته علیرغم ارتکاب نسلکشی در غزه هیچگاه شاهد استفاده از بمب سنگرشکن در منطقه شهری و یا منع ورود آمبولانس به منطقه حمله شده در غزه نبودیم. از این رو شرایط لبنان بدلیل مارپیچ سکوت رسانه بسیار پیچیده تر است.
✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
چند هفته پس از آغاز مذاکرات امنیتی سوئد و ترکیه بعنوان دو عضو ناتو، حال دولت ترکیه تمایل جدی برای مذاکره با کردها را از خود نشان داده است؛ این امر پس از مصافحه "دولت باغچلی"، نخست وزیر و چند تن از نمایندگان مجلس ترکیه از حزب کردی دِمپارتی(عکس بالا) در محافل خبری پیچید و حال گفته میشود که عبدالله اوجالان طی تماس خود از ایمرالی با رهبران PKK در قندیل خواستار پیوستن آنان به مذاکرات صلح با دولت شدهاست.
پیشتر طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ بین دولت و این گروه کردی آتشبس برقرار بود. در سال ۲۰۱۳ پس از پیام نوروزی اوجالان، نیروهای PKK سلاح خود را بر زمین گذاشتند و به شمال عراق رفتند. ولی در سال ۲۰۱۵ هم با توجه به آغاز جنگ شهری در مناطق جنوب شرقی ترکیه عملا فرآیند صلح بصورت جدی دچار چالش شد. کار به حدی بالا گرفت که شاهد سنگرکشی در مناطق شهری جنوب شرق ترکیه بودیم. به موازات این امر ترکیه عملیاتهای خود را در شمال سوریه برای سرکوب گروههای کرد آغاز نمود. گفته میشود یکی از اختلافات جدی بین داوداوغلو و اردوغان همین مسئله کردها بود که باعث شد تا داوداوغلو از عدالتوتوسعه منشعب شود و بعدها حزب آینده را تاسیس کند.
در مورد مذاکرات قریبالوقوع PKK با دولت سه عامل بسیار مهم است. نخست مذاکرات امنیتی سوئد و ترکیه که از ماه سپتامبر آغاز شد. سوئد که در طول این سالها میزبان اصلی شاخه اروپایی PKK بودهاست ؛ حال پس از ورود به ناتو درصدد فشار به ترکیه برای مذاکرات کردها و دولت میباشد. دوم اینکه فشارهای لابی کردی در دولت بایدن باعث میشود که دولت اردوغان هم ذیل این فشار از طرف واشنگتن بدنبال راه مسالمتآمیز ارتباط با کردها باشد. دوغو پرینچک در روزهای گذشته به فشارهای واشنگتن بر آنکارا در مورد مسئله کردها اشاره کرد ؛ فرآیندی که مورد انتقاد احزاب اولتراراست ترکیه همچون ظفرپارتی است. سوم نگاه خصمانه نسل جدید کردها در جامعه ترکیه به دولت است. گویا اردوغان میخواهد تا با امتیازات جدید فرهنگی و هویتی به کردها در صدد کاستن از این نگاه خصمانه برآید. نگاه خصمانهای که در برخی از مناطق ساحلی به آزار و اذیت گردشگران منجر شدهاست و بیم آن میرود که این نگاه خصمانه در آینده بیشتر شود.
✅@Seidnima70