به ما نقشِ «بینندگان گرامی» عطا شد
در این نقش، بازیگران را به بازی گرفتیم
#جواد_زهتاب
#تک_بیت
@Selectedpoems
ملولم از دورنگیها، دوروییها، دوراهیها
غریبم؛ چون نهنگی در میان مارماهیها
#جواد_زهتاب
#تک_بیت
@Selectedpoems
هرکسی در گوشهای ساز خودش را میزند
چشم وا کن هیچکس گوشش بدهکار تو نیست
#جواد_زهتاب
#تک_بیت
@Selectedpoems
هلا که خواب نمانید با خطر طرفیم
شب است و با شبی از این سیاهتر طرفیم
چه اژدهای مهیبیست! سر بچرخانید
که از هزارطرف با هزار سر طرفیم
برای زندگی ساده با هزار «ولی»
برای شرط بقا با هزار «اگر» طرفیم
بِبُر بِبُر که بریدم دل از یمین و یسار
به هوش باش که با ارهٔ دوسر طرفیم...
#جواد_زهتاب
برشی از یک #غزل
@Selectedpoems
مباد قطرهٔ اشکی میان لیقه بیفتد
سیاهبخت شود اشک و در مضیقه بیفتد
به خطّ خوش بنویسید اشک دیده بر آن است_
که قطره قطره به یاد تو هر دقیقه بیفتد
بگیر چتر صدف را دوباره بر سر و مگذار
خراش نم نم باران بر این عتیقه بیفتد
خدا کند که دل -این گنج پر غبار قدیمی-
به دست راهزنی پاک و خوشسلیقه بیفتد
چه میشود که در انبوه تیرهای پیاپی
نگاه تیر خلاصی به این شقیقه بیفتد؟!
#محمد_مهدی_موسوی
#غزل
@Selectedpoems
ورق میزنم برگهای گل اطلسی را
ورق میزنم سالها
روزها را
ورق میزنم آسمان را
زمین را
ورق میزنم عمر را
-آشکار و نهانی-
به دنبال آن لحظهٔ جاودانی
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
#نیمایی
@Selectedpoems
قرنی گذشت و ما به هزار امّید
خود را هلاکِ حرف زدن کردیم
بی آنکه خود، تکان بخوریم از جای
پرواز -مثل بادبزن- کردیم
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
#قطعه
@Selectedpoems
آخرین روزهای اسفند است
از سرِ شاخ این برهنهچنار
مرغکی با ترنّمی بیدار...
آخرین شکوِه از زمستان است؟
یا نخستین ترانههای بهار؟
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
برشی از یک #نیمایی
@Selectedpoems
پرندهای که در آن اوج میپرد به شتاب
در این غروب پر از بدگمانی و تشویش
نشانههایی از آواز و روشنایی را
گرفته است به منقار و میبرد با خویش
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
#قطعه
@Selectedpoems
معنای انحنای زمان چیست؟
جز خم شدن به حرمت این عشق
در لحظهای
که میگذرد
از کنار ما
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
برشی از یک #نیمایی
@Selectedpoems
گام مینهی به سوی من
بادرنگ و بیشتاب
گام مینهم به سوی تو
آنچنان که
مؤمنی به مسجدی و
عارفی به خانقاه
در میان جذبهٔ جلیلِ
لحظههای آبیِ برهنه،
بینقاب
میتپد دلم
مثل قلبِ
زخمخوردهٔ
پرندهای
در غروب آفتاب...
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
#نیمایی
@Selectedpoems