🔅«همه شیفته سرداریم»
♦️«عاطفه، بدبخت شدیم. میدانی چه خاکی بر سرمان شد؟!»
باصدای گریان و لرزان پشت تلفن داشت با من صحبت میکرد. با بغض، شهادت سردار را به همدیگر تسلیت گفتیم. اصلاً فکر نمیکردم دخترداییام در این فضا باشد. نه ظاهرش و نه تفکراتش شبیه من نبود. بلافاصله بعد از آن مادرم تماس گرفت و گفت: «عاطفه، فکر میکردم فقط شما بسیجیها عاشق سردار هستید. امروز فهمیدم که همهٔ ما شیفته سردار هستیم!»
✍ عاطفه موسوی
📍#روایت_رستاخیز «خاطرات مردم تبریز و جمهوری آذربایجان از ایام شهادت حاجقاسم سلیمانی»، ص۸۷
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
🔅«ریا هم بشود، بشود»
♦️برای نماز صبح بیدار شده بودم. گوشی را برداشتم و دیدم چند نفری در اینستاگرام من را تَگ کردهاند. همه، عکس حاجقاسم را گذاشته بودند. متن تصاویر را نمیخواندم. رسیدم به پست دکتر احمدرضا بیضایی، برادر شهید بیضایی. دیدم که نوشتهاند: «حاجقاسم شهادتت مبارک!» میخواستم،برای دکتر بنویسم که خیلی زود شایعه را پُست کردهاید! اما یک لحظه شک کردم. تلوزیون را روشن کردم و زیرنویس شبکهٔ خبر را دیدم که نوشته بود: «حاجقاسم، به آرزوی خودش رسید.» خبر را به همسرم دادم. اگر میخواهد ریا بشود، بشود: یک دل سیر با هم گریه کردیم.
✍وحید رضازاده
📍#روایت_رستاخیز «خاطرات مردم تبریز و جمهوری آذربایجان از ایام شهادت حاجقاسم سلیمانی»، ص۶۶
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
🔅«موکبی برای سردار»
♦️هر سال موقع اربعین در راه نجف به کربلا موکب میزنیم. حاجقاسم که شهید شد، تلفنی همهٔ مجوزها را گرفتیم و در میدان ساعت موکب زدیم. اول تصمیم داشتیم موکب را فقط تا همان سه روز عزای عمومی داشته باشیم، اما ایام فاطمیه هم نزدیک بود. هشت روز موکب زدیم. هیئتهای تبریز هر روز به میدان ساعت میآمدند و عزاداری میکردند و ماهم از آنها پذیرایی میکردیم.
در حد توانمان سعی کردیم کار های فرهنگی انجام بدهیم. برای گروههای سرود و تواشیح، سیستم صوت و مکان هماهنگ میکردیم تا اجرا کنند. دَمامزنی را که مخصوص مناطق عرب نشین است، با عَلَمگردانی اجرا کردیم که بهشدت مردم استقبال کردند.
پوستر سردار را در موکب پخش میکردیم. خانمی پوستر سردار را خواست. تمام شده بود. با گریه نشست جلوی موکب. میگفت: «تا عکس سردار را ندهید، جایی نمیروم.» یکی از بچهها را فرستادیم چاپخانه، چندتا از پوسترهای سردار را چاپ کردیم و دادیم به آن خانم.
✍ امید حسننژاد، مسئول هیئت بیتالحیدر
📍#روایت_رستاخیز «خاطرات مردم تبریز و جمهوری آذربایجان از ایام شهادت حاجقاسم سلیمانی»، ص۱۰۱
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
✅«اعزام نیرو»
✍نه فراخوان داده بودند و نه از مردم دعوت شده بود. روز تشییع سردار که معلوم شد، همه آمده بودند. من هم تصمیم گرفتم تا در مراسم تشییع حاجقاسم باشم. شب بود که رسیدم ترمینال. به خیال خودم راحت میتوانستم بلیت تهیه کنم. همین که رسیدم، انگار صحنه اعزام نیرو بود: همهٔ دوستداران سردار جمع شده بودند تا راهی تهران شوند.
✍ ناصر یاری
📍#روایت_رستاخیز «خاطرات مردم تبریز و جمهوری آذربایجان از ایام شهادت حاجقاسم سلیمانی»، ص۶۸
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299