•༺༻•
🔸تجربه ای که شاید شما هم
باهاش رو به رو شده باشید
🔹روایتی از نوشتن اولین پروپوزال
در اوج کرونا و تعـــــــطیلی ها
✏️سارا عبداللهی
(مدرس مرکز آموزشی پژوهشی سپیدار)
#طرح_سپید۴
#پروپوزال
#روایت_نویسی
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
.
📝✨📝✨📝✨📝✨📝✨
┄┄┅═✧❁سپیدار❁✧═┅┄┄
◇مهندس سپیداری◇
وقتی وارد رشته مهندسی شدم، هیچوقت فکر نمیکردم که پژوهش در علوم انسانی روزی به کارم بیاید. همیشه تصورم این بود که دنیای مهندسی با عدد و رقم سر و کار دارد و نیازی به این حوزههای نرم ندارد. اما به توصیه یکی از دوستانم، تصمیم گرفتم در یک دوره پژوهش علوم انسانی شرکت کنم.
این تصمیم یکی از بهترین کارهایی بود که انجام دادم. شرکت در این دوره به من نشان داد که پژوهشهای کمی در علوم انسانی چقدر میتواند برایم مفید باشد. یاد گرفتم که چگونه میتوانم در این زمینه فعالیت کنم و حتی درآمد خوبی از آن به دست آورم. آن روز، یکی از روزهای خوب زندگیام بود؛ چون توانستم اطلاعات زیادی کسب کنم که پیش از این اصلاً به آنها فکر نکرده بودم.
در نهایت، این دوره را به چند تن از دوستانم هم معرفی کردم تا آنها هم بتوانند از این فرصت بهرهمند شوند. امروز، به توصیه دوستم که مرا به این دوره دعوت کرد، افتخار میکنم و خوشحالم که مسیری جدید و ارزشمند در زندگی حرفهایم پیدا کردهام.
#روایت_نویسی
#قلم_نوشت
#بانوی_پژوهشگر
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
.
#روایت_نویسی
وقتی گذشته، امروزت رو میسازه🪴
امشب در حالیکه داشتم از دست پسرم
که مریض شده و خودشو هی میـــــچپونه
تو دست و پای منو حرص میخـــــوردم😖
به حال خــــــودم غــــصه میــــــــخوردم کـــــــــه
چقدر دســـــــت تنهام و کســـــــی نیســـــــــت
یه کم کمــــــــــک بده بهم و غربت و اینا🥲
یــــهو یاد مامانـــم افــــتادم، که تو دزفـــــــــول
تک و تنها ما رو بزرگ میکرد در حالی که
بابام جبهه بود.🙂
اون با چهارتا بچه و شوهـــــری که شبا هم
خونه نمیاومد و اصلا مـــــعلوم نبود زنــــده
هست یا نه....؟
و من با دو تا بچه و همسری که میــــــدونم
یکــــی دو ســــــاعت دیــــــگه برمـــــــیگرده....."
❗️گاهی وقتا تو سخــتترین لحظهها، وقتی فکر میکنی خسته و تنهایی، یهو یه مقایسه ساده با گذشته، قدرت و تحملت رو بیشتر میکنه.
یادمون باشه که هر چقدر هم شرایط سخت باشه، همیشه یه جایی برای صبر و یه امیدی برای بهتر شدن هست.😊
✨ تو قویتر از چیزی هســــــتی که فـــــــکر میکنی. گذشته رو ببین، امروزت رو بساز و به فردا امیدوار باش. 🌱
#روایت_نویسی
امروز در کارگاه نویسندگی، لحظهای ناب
و فراموشنشدنی را تجربه کردم.🎁
استاد عزیزم، با بزرگواری و مهرشان، "جمعه دوم آوریل" را به من هدیه دادند؛ هدیـــــــهای که بوی کلمات زنده و دلنــــشینِ یک نویسندهی واقعی را میداد. ✨
این کتاب برای من چیزی فراتر از یک هـدیه است؛ تلنگری برای نوشتن،
برای بهـــــتر شدن، برای ساختن رؤیاها با واژهها.
سپاسگزارم از این مهربانی بیدریغ و این یادگار ارزشمند. 🌱📖
#کتاب
#هدیه_خاص
#کارگاه_نویسندگی
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
زمان استراحت، وسط یه پروژه پژوهشی نفسگیر☺️
وقتی لحظاتی لبتاب رو خاموش میکنی، قهوه مینوشی☕️ و به برگهای گلدونت که نوید رویش هستند خیره میشی…🪴
و به خودت میگی شکوفایی همینقدر زیباست!
شکوفا باش…🌱
#روایت_نویسی
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
سلام
عیدتون مبارک🌹
درسته امروز تعطیله ولی ما اومدیم دفتر سپیدار و داریم با ســـــــرعت پروژهمون رو تموم میکنیم.😅
وقت کمه و کار زیاده
بخاطر همین تعطیلی معنایی نداره💻
#گزارش_پژوهش
#روایت_نویسی
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
.
༺༻
سلام عصر زیباتون بخیر🌈
چه صفایی داشت امروز
دفــــــتر ســـــپیدار🥰🌸
بچهها درحال بازی
و مامانهاشون که مشغول پژوهـــــــشهاشـــــــون بودن👩💻
میشه همزمان
هم مادر فوق العادهای بود
هم پیشرفت کرد، و هم موفق شد😊
#روایت_نویسی
#مادرانه
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
قسم بر آیههای «جاء نصرالله»
روزگار، بار دیگر شاهد وداعی بود که تاریخ را لرزاند. مردی که نامش با پیروزی گره خورده بود، حالا در میان سیل بیپایان مشتهای گرهکرده و چشمان اشکبار، بدرقه شد. اما این وداع، پایانی نبود؛ آغازی بود بر فصلی تازه از مقاومت.
تابوت سید حسن نصرالله، نه فقط بر دوش مردم بیروت، که بر شانههای یک امت حمل شد. در کوچههای جنوب لبنان، در قلبهای عاشقان مقاومت از تهران تا غزه، زمزمهای مشترک شنیده میشد: «قسم بر آیههای جاء نصرالله»؛ که این پرچم هرگز بر زمین نخواهد افتاد.
دشمن گمان میکرد با خاموش شدن صدای او، شعلهی مقاومت فروکش خواهد کرد، اما آیا ندید که چگونه خون شهید، واژهی پیروزی را بر بلندای تاریخ مینویسد؟ آیا شک دارد که در دل تاریکی، «نوری» سر بر خواهد آورد و بلندیهای جولان را از ظلمت اشغال رهایی خواهد بخشید؟
سید رفت، اما ندای او در رگهای یک امت جاری است. سوگند به آمدن پیروزی، که راه او ادامه دارد...
🖋زهرا کریمی
#انا_علی_العهد
#سید_مقاومت
#روایت_نویسی
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
✨ از قلم تا قدم؛ روایتی از یک تجربه ✨
وقتی نگارش مقالات را شروع کردیم، هر کدام از ما مسئولیت بخشی از تحقیق را بر عهده گرفت و با همفکری و همکاری، مقالهها را تکمیل کردیم.
ساعتها وقت صرف کردیم تا به بهترین نتیجه برسیم، جابهجا کردن کلمات و اضافه کردن نکات جدید بخشی از فرایند بود که ما را به هدف نزدیکتر میکرد. اما لحظهای که خبر برگزیده شدن مقالاتمان را دیدیم و از همایش تماس گرفتند، تمام تلاشها و مباحثات به یک لحظه پر از هیجان تبدیل شد. این خبر نه تنها یک پیروزی، بلکه تأییدی بود بر تلاشهایمان و فرصتی که به دست آوردیم تا نتایج کار گروهیمان را در همایشی ملی و علمی با دیگر پژوهشگران به اشتراک بگذاریم.
مسیر کرمان برای ما فقط یک سفر نبود؛ فرصتی بود برای تجربه دوباره کار گروهی. از همان لحظه حرکت، مشغول آمادهسازی ارائهها شدیم. هر کدام بخشی از کار را بر عهده گرفت، نکات شفاهی را مرور کردیم و برای بهترین ارائه ممکن آماده شدیم. استرس و هیجان دست در دست هم داشتند، اما حس کار تیمی تمام نگرانیها را دلپذیر میکرد.
حضور در دومین همایش نظام فکری مقام معظم رهبری در گستره خانواده و جمعیت برای تیم سپیدار یک اتفاق مهم بود. محتوایی که ماهها روی آن کار کرده بودیم، در جمع پژوهشگران و اساتید ارائه شد. دیدن توجه و استقبال از ایدههایمان، خستگی مسیر را از تنمان درآورد.
این لحظات ارزش تمام تلاشهای مستمر و کار تیمیمان را به ما یادآوری کرد.
اما این سفر فقط به همایش ختم نشد. حسن ختام ما زیارتی پُرمعنا بود؛ گلزار شهدای کرمان، کنار مزار سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی. سکوتی که در آن لحظه بر ما حاکم شد، گویای همه چیز بود. سفری که با تلاش و همدلی شروع شد، با معنویت و آرامش پایان یافت.
این مسیر ادامه دارد... 🌱
🖊زهرا کریمی
#روایت_نویسی
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@sepidaarcenter
🌙 رمضان که میرود...
رمضان که میرود، انگار یک دوست قدیمی، یک لحظه ناب، یک فرصت از دست میرود. هنوز بوی سحرها در هوا مانده، هنوز زمزمههای دعا روی لبهاست، اما ثانیهها بیرحمانه پیش میروند.
چشم باز میکنی و میبینی سفرههای افطار جمع شدهاند، شبهای قدر در گذشتهاند، و دلتنگیاش آرامآرام در دل مینشیند.
چه زود تمام شد!
کاش رمضان فقط یک ماه نبود، کاش این حال خوب، این سبکبالی، این نزدیکی به خدا ماندگار بود...
خدایا! نگذار این حال خوب، این اشکهای ناب، این دلِ نرمشده از یاد برود...
رمضان رفت، اما کاش ما را هم با خود به خدا نزدیکتر کرده باشد. 🤲
#روایت_نویسی
#ماه_خوب_خدا
#رمضان_الکریم
---------❀❀✿❀❀--------
@sepidaarcenter
♡
صبح پنجشنبهمون رو
با کارگاه روایتنویسی شروع میکنیم😍
روز بهاریتون بخیـــــر🍃
#کارگاه
#روایت_نویسی
---------❀❀✿❀❀--------
@sepidaarcenter