eitaa logo
شِعرهایی که آمَدند...
70 دنبال‌کننده
106 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اَشعارِ علی اسماعیلی اُسکار کُپی ، فقط با نامِ شاعِر مُجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ این جهان و آن جَهــان ، هــر زمان و هـــر مَکان ... یِک عشق دارم ، یِک کلام ، آن هَـم تویی ، پس وَالسّلام ... 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ نیستی ، پاک نمی‌شوی ، در کتیبه ی قلب اَم حَک شُــده‌ای ، تاریخ ساز است ، عشقِ من و تو 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ با اُمید شعر می‌گویم و چشمِ من خیره بـه راه اَت مانده جواب دوستت دارم های مرا خواهی گفت این را ، عشق به من فهمانده 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ دیده بُگشا ، شب آغاز شُد ، ماه حاضر است پیراهنِ عشق مان را ، مثلِ گُرگ ها می‌دَریم 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar دعـوت هستید به شـب ...
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️💤♨️ بیدار بودیم و کودکانِ صلح جو ، در خواب مُرد اَند مَرگ بر جنگ و وجدان هایی که به خواب رفت اَند 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar لطفاً فوروارد کنید 🌷
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ ای شاعِر ان ، از چَشم و رُخِ یار اَم ، غَزل نَگویید مَگر از حِسادت های من و شعر هایَم ، خَبر نَدارید 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ یِک روز ، یکــ فَصل ، یکــ سال ، صَبر سَر آمد ، تــا کِی اِنتظار ... میوه ی عشقَم ، رِسیده اَست ، پُر از نیازِ چیدن اَم ، دستِ تو کو ... 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ اُکسیژن را چه نیاز است ، وقتی تو هَوا ی من ی به هنگامِ نفس تنگی هـا ، تــــو تنها دَوا ی من‌ ی 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ با فکرِ گذشته دوست داشتن اَت دَر یاد من و یک دلِ بی‌تاب حالا تک تکِ خاطره ها خبرِ تو را می‌گیرند از این دلِ عاصیِ ناآرام 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ در خیابان بودم شب ی ... اَبری نبود ، امّا باران می‌بارید از خانه ای اَبر ی ... بچه ای زمین خورده ، از کینه هایِ قدیم ی چتر ی بُردم تا خیس نباشد ، گونه هایَش از بارانِ اَشک .... صاحبِ خانه رسید ، چَتر اَم شکست ، کودکی یَخ کرد ، در دستِ تُند بادِ جُنون ... می‌بَرم با خود کودکِ تنهایِ شب را از خیابانِ عقاید های کُهنه رَد کُنم ... گُذر کردیم از زمان ، جلوتر ، پُل ی از عشق یافتیم ... اینجا دهانِ رَعد و بَرق ها بسته است کودک ، بُغض و رَنج هایش را انداخت به دور ... اُمید بیدار می‌شود ... باز چشم های من خیس شد ، از بارانِ شوق ... 🌹🌹 @sepideye_shear
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar ♨️♨️♨️ مَگر می‌شود تو را دید و شِعر ی نَسُرود قَلم اَم گفت : چـه می‌خواهی بِنویس اَم و مَرا دید ، که فقط میلِ نِگَریستَن داشت 🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar