#دعا_کنید_تا_بلا_طولانی_نشود
🌷امام کاظم علیهالسلام فرمود:
🔸هر بلایی که بر بنده مومن نازل شود و خدا دعا کردن را بر او الهام کند، دفع آن بلا نزدیک خواهد بود.
و هر بلایی که نازل شود و مومن از دعا دریغ کند، آن بلا طولانی خواهد شد.
پس هر وقت بلائی نازل شد، بر شما باد دعا و تضرع به درگاه خداوند.
🔹...مَا مِنْ بَلَاءٍ يَنْزِلُ عَلَى عَبْدٍ مُؤْمِنٍ فَيُلْهِمُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعَاءَ إِلَّا كَانَ كَشْفُ ذَلِكَ الْبَلَاءِ وَشِيكاً وَ مَا مِنْ بَلَاءٍ یَنْزِلُ عَلَی عَبْدٍ مُؤْمِنٍ فَیُمْسِکُ عَنِ الدُّعَاءِ إِلَّا کَانَ ذَلِکَ الْبَلَاءُ طَوِیلًا فَإِذَا نَزَلَ الْبَلَاءُ فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
📒کافی ج ۲ ص ۴۷۱
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨﷽ ✨
✳️ سفارش به ايتام (13)
📖 و إِنْ خِفْتُمْ أَلّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامی فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنی أَلاَّ تَعُولُوا
سوره نساء آيه 3
📖 و اگر ترسیدید که در مورد یتیمان [= ازدواج با دختران یتیم] به قسط رفتار نکنید، پس به نکاح درآورید آنچه مورد پسندتان است از زنان، دوتایی، ویا سهتایی، و یا چهارتایی؛ ولی اگر ترسیدید که به عدالت رفتار نکنید، پس [اکتفا کنید به] یکی، یا آنچه تحت ملکیت شماست [= کنیزان]؛ این امر نزدیکتر است که ستم و کجروی نکنید.
📌شبهات تعدد زوجات
❌شبهه سوم: نابودی عشق
تعدد زوجات با عشق به همسر منافات دارد، زیرا محبت تقسیمبردار نیست.
✅ پاسخ:
تعبیر تقسیم محبت، تعبیری است که به خاطر مقایسه محبت با امور مادی مطرح شده است؛ در حالی که محبت ورزیدن ناظر به روح و معنویت انسان است؛ و به لحاظ روحی، کاملا ممکن است که یک نفر که قبلا کسی را دوست داشته، بعد از مدتی نفر دومی را هم دوست بدارد بدون اینکه ذرهای از محبتش به نفر اول کم شود.
🔺این را در دوستیهای عادی زندگی مکرر دیدهایم و بهترین شاهدش هم در فرزندان است: آیا وقتی شخصی فرزند دومش به دنیا میآید، برای اینکه او را دوست بدارد از دوست داشتنش نسبت به فرزند اولش ذرهای کم میشود؟!
❌ شبهه چهارم: آثار تخریبی در خانواده
اجرای این قانون، با توجه به نزاعهایی که بین هووها و فرزندان آنان در پی دارد، به لحاظ روحی، تربیتی و اخلاقی آثار بدی به همراه خواهد آورد.
شما خواستهاید مشکل عدهای (نیاز بقیه زنان به تأهل و تشکیل خانواده) را حل کنید، عده بیشتری را به خاطر وقوع نزاعهای خانوادگی در تعدد زوجات دچار مشکل کردهاید. اگر فرض کنیم مثلا تعداد زنان آماده ازدواج نسبت به مردان آماده ازدواج، نسبت ۱۰۰ به ۸۰ باشد؛ آنگاه در فضای تک همسری، ۸۰ نفر از دختران ازدواج می کنند و فقط ۲۰ نفر بدون شوهر میمانند و متضرر میشوند؛ اما با پذیرش این قانون و تحمیل این ۲۰ نفر بر مثلا ۲۰ خانواده دیگر، ۴۰ نفر از دختران و ۲۰ نفر از پسران درگیر نزاعهای خانوادگی خواهند شد؛ و خواستهاید مشکل ۲۰ نفر را حل کنید، برای ۶۰ نفر ایجاد مشکل کردهاید.
✅ پاسخ:
🔹اولا: تعدد زوجات، بهتنهایی موجب به وجود آمدن نزاع در خانواده نمیشود (چنانکه در بسیاری از ملل دیگر نیز این پدیده رواج داشته و خانوادهها همچنان پابرجا بوده است) و آنچه مایه نزاع میشود عدم رعایت برخی از اصول زندگی مشترک است، که این رعایت نکردن، خانوادههای تکهمسری را هم تهدید میکند. خوب است توجه شود که کانون خانواده زن است؛ و مکانیسم اصلیِ گردش محبت در خانواده این است که مرد به زن محبت بورزد، که اگر چنین محبتی آمد، عواطف زن با فروان بسیار عظیمتری در حق شوهر و فرزندان شکوفا خواهد شد؛ و دوایر محبت در ذیل کانونهای زنان شکل میگیرد و لزوما درگیریای نخواهد بود.
🔹ثانیا: محاسبه فوق ناشی از ساده انگاری و بیتوجهی به بسیاری از واقعیت های اجتماعی است.
درواقع در محاسبات فوق، این که آن ۲۰ دختر باقی مانده چه کار خواهند کرد، و چه اثری در همان خانواده های سالم خواهند گذاشت؟! آیا همه آنها میپذیرند غریزه جنسی و عواطف شخصی خود را کاملا نادیده بگیرند؟
بله، احتمالا در میان آنان عدهای باشند که راه رهبانیت در پیش بگیرند و از ارضای غریزه جنسی تا آخر عمر منصرف شوند؛ اما قطعا بسیاری از آنها وقتی راه قانونی برای اشباع غريزه و حق طبیعی خود پیدا نکنند، به راه های غیرقانونی روی خواهند آورد و فساد ناشی از اقدام آنها، متوجه تمامی خانواده های تک همسری ای خواهد شد که به خیال خود، به دنبال زندگی آرام وعشق بیدریغ همسرشان به خود هستند.
در واقع، اگر بخواهیم آن معادله فوق را واقع بینانه تحلیل کنیم، باید بگوییم حتی اگر تعدد زوجات همواره منجر به مشکلات خانوادگی شود، طبق حساب شما فقط ۶۰ نفر از ۸۰ نفر صورت مساله آسیب میبینند؛ اما اگر این قانون نباشد آن ۲۰ زن باقیمانده برای اشباع نیاز خود، سراغ همان ۸۰ مرد موجود می روند و چون رابطه قانوناً مشخصی با هیچ یک ندارند، به زندگی کل خانوادههای تک همسری آسیب میزنند.
👈از این روست که به تعبیرشهید مطهری، چندهمسری، عامل نجات تک همسری است. مسئولیتی است به عهده تعدادی از مردان، که با قبول مسئولیت زنانی که تعدادشان افزون بر مردان است، آنها را از حقوق و مزایای همسری و زناشویی بهرهمند گردانند.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🚨بیداری و آمادگی دائم در برابر دشمن!
🌺 امام على عليه السلام فرمود:
🔸«مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ».
🔹کسى که به خواب رود (و از دشمن غافل شود بايد بداند) دشمن او در خواب نخواهد بود و از او غافل نخواهد شد.
📚نهج البلاغه، نامه ۶۲
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💶 تنها بهاى وجود انسان
🌷 اميرالمومنين علی (ع) فرمود:
✨ أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا؟
✨ إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا
✨ آيا آزاده مردى نيست كه اين ته مانده غذاى در دهن مانده را براى آنان كه در خور آن هستند، بيفكند؟
✨ جانهاى شما را بهايى جز بهشت نيست، پس خود را جز به آن بها نفروشيد.
📗نهج البلاغه حکمت 456
🔊 «لماظه» به معنى باقى مانده غذا در دهان است كه انسان پس از فروبردن لقمه با زبان خود آن را از اطراف دهان جمع مى كند و فرو مى برد و گاه زبانش را بر لب ها مى كشد كه اگر چيزى از غذا مانده آن را نيز جمع كند، و اين تشبيه بسيار گويايى است كه امام (ع) در مورد بى ارزش بودن مواهب مادى دنيا فرموده است.
🗯 اشاره به اين كه اقوام زيادى به اين دنيا آمده اند و از مواهب آن بهره برده اند و غذاهاى آن را خورده اند گويا ته مانده آن به شما رسيده است، اصل آن ارزشى نداشته تا چه رسد به ته مانده آن.
💭 تعبير به «حر» اشاره به اين دارد كه تنها آزادگان مى توانند خود را از قيد و بند دنياى مادى رها سازند ولى آن ها كه اسير شهوات و زرق و برق ها هستند هرگز نمى توانند به آسانى خود را از عشق به دنيا رها سازند و براى رسيدن به آن دست به هر كارى مى زنند.
💬 تعبير «لاهلها» (براى اهل دنيا) اشاره به اين است كه افراد كوته فكر و بى همتى هستند كه گوهر گران بهاى روح و جان انسانى را به متاعى قليل و مال و مقام بى ارزش مى فروشند; دنيا را براى آن ها واگذارند.
📢 شك نيست كه هرگز منظور امام (ع) ترك سعى و تلاش براى زندگانى آبرومندانه و كفاف و عفاف نيست چرا كه بدون چنين زندگى اى انسان حريت و آزادى ندارد و ناچار مى شود تن به ذلت وابستگى به ديگران بدهد و همچنين جوامع فقير و نيازمند كه همواره وابسته و ذليل در چنگال ديگران اند بلكه منظور غرق شدن در مواهب مادى و فروختن شرافت انسانى خود براى به دست آوردن مال و مقام دنياست.
👆آنگاه امام (ع) در ادامه اين سخن و براى تكميل آن مى فرمايد:
به يقين براى وجود و جان شما بهايى جز بهشت وجود ندارد آن را به غير بهشت نفروشيد.
🌱 بهشت يعنى كانون رحمت الهى، آنجا كه همه مواهب مادى و معنوى جمع است و زشتى هاى دنيا و آسيب هايش به آن جا راه ندارد بهشت يعنى كانون رضا و خشنودى پروردگار، مركز پاكان و نيكان و عالمان و مجاهدان و شهيدان گران قدر.
🌱 بهشت يعنى محلى كه پذيرايى كنندگانش فرشتگان والامقام الهى هستند و همنشينانش انبيا و اولياى الهى.
🌱 بهشت يعنى پيوستن به ابديت قرب خداوند و بهره گيرى از انواع جمال و جلال پروردگار.
🌱 بهشت يعنى جايى كه حتى يك كلام ركيك بر زبان كسى جارى نمى شود:
لاَ يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلاَ تَأْثِيماً * إِلاَّ قِيلا سَلاَماً سَلاَماً
👌 آرى وجود انسان آن چنان پرارزش است كه اگر تمام دنياى مادى را بخواهيم با آن موازنه كنيم برابرى ندارد.
🔺در روايت معروف هشاميه امام كاظم (ع) همين نكته به شكل ديگرى بيان شده است آنجا كه مى فرمايد:
🌴 «إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ قَدْراً الَّذِى لاَ يرَى الدُّنْيا لِنَفْسِهِ خَطَراً أَمَا إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ فَلاَ تَبِيعُوهَا بِغَيرِهَا»
🌴 «گران قدرترين مردم كسى است كه دنيا را ارزشى براى وجود خودنمى شمرد. آگاه باشيد! كه وجود شما بهايى جز بهشت ندارد پس آن را به غير بهشت نفروشيد».
📘كافى ج 1 ص 19
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✳️ مناظره اى بسيار زيبا و شنيدنى از هشام که سبب خنده امام صادق عليه السلام شد
«يونس به يعقوب» مى گويد:
روزى جمعى از اصحاب امام صادق عليه اسلام نزدش حاضر بودند، از آن جمله «حمران بن اعين» و «مؤمن طاق» و «طيار» و «هشام بن سالم» و «هشام بن الحکم» بودند. هشام بن الحکم در آن روز جوانى نورسيده بود.
🔘 امام (ع) به هشام بن الحکم فرمود:
جريان مناظره ات را با «عمرو بن عبيد» براى ما بيان کن.
◽️هشام:
مرا شرم آيد که در محضر شما سخن گويم و از هيبت شما زبان من جارى نمى شود.
🔘 امام (ع):
هر گاه شما را به چيزى امر کردم در انجام آن توقف ننماييد.
◽️هشام:
چون شنيدم که «عمرو بن عبيد» در مسجد بصره مى نشيند و در مسائل دينى سخن مى راند و داعيه دانش دارد، بر من گران آمد لذا متوجه بصره شده روز جمعه به آنجا رسيدم و به مسجد رفتم.
ديدم جمعيت انبوهى پيرامون وى گرد آمده اند و او در ميان ايشان با دو پارچه پشمينه که يکى را إزار و ديگرى را رداى خود قرار داده نشسته است. مردم از وى مسائل علمى مى پرسند.
صفها را شکافتم و در برابر او به دو زانو نشستم،
🔹گفتم: اى دانشمند، من مردم غريبم. اجازه مى دهى که چيزى سؤال کنم؟
🔸عمرو بن عبيد: بلى
🔹گفتم: آيا چشم دارى؟
🔸گفت: فرزندم، اين چه پرسشى است که از من مى کنى؟ چيزى که مى بينى چه پرسشى دارد؟!
🔹گفتم: سؤال من اين طور است.
🔸گفت: گرچه سؤالت احمقانه است ولى چون ميل دارى اينطور مسائل را بپرسى سؤال کن.
🔹گفتم: جواب مرا بگوييد.
🔸گفت: بله، چشم دارم.
🔹گفتم: با چشمانت چه مى کنى؟
🔸گفت: با چشمم رنگها و اشخاص را مى بينم.
🔹گفتم: آيا بينى دارى؟
🔸گفت: آرى.
🔹گفتم: با آن چه کار مى کنى؟
🔸گفت: با آن بوها را استشمام مى کنم.
🔹گفتم: آيا دهان دارى؟
🔸گفت: آرى.
🔹گفتم: با دهانت چکار مى کنى؟
🔸گفت: با آن مزه ها را مى چشم.
🔹گفتم: آيا گوش دارى؟
🔸گفت: آرى.
🔹گفتم: با گوشت چه مى کنى؟
🔸گفت: صداها را با آن مى شنوم.
🔹گفتم: آيا دلى دارى؟
🔸گفت: آرى.
🔹گفتم: با آن چه کار مي کني؟
🔸گفت: با آن آنچه را که بر اعضا و جوارحم وارد شود تميز مى دهم.
🔹گفتم: آيا اين اعضاء از دل بى نياز نيستند؟
🔸گفت: نه.
🔹گفتم: چگونه بى نياز نيستند با آن که نيروى احساس دارند و صحيح و سالمند؟
🔸گفت: اي فرزند، هرگاه مرا در آنچه بوييدم يا ديدم يا چشيدم يا شنيدم شکى حاصل شود به دل خود رجوع مى نمايم و با تشخيص دل يقين به هم مى رسد و شک از بين مى رود.
🔹گفتم: پس خداى تعالى دل را براى تميز شک جوارح آفريده است ؟
🔸گفت: بلى.
🔹گفتم: پس براى رفع حيرت و ترديد، وجود دل لازم است؟
🔸گفت: بلى چنين است.
🔹گفتم: پس معتقد هستيد به اينکه خداوند اين اعضاء را بدون پيشوايى که هنگام تحير و شک به او مراجعه نمايند نگذاشته.
چگونه ممکن است که ايزد متعال بندگان را در وادى حيرت و شک گذاشته براى آنان پيشوايى که مرجع آنان باشد تعيين نفرمايد و بدان وسيله اختلافات و حيرت و ترديد آنان را رفع ننمايد؟!
🔸پس از سکوت و لحظهاى تأمل سربرداشته به جانب من التفات کرد و گفت:
تو هشام بن الحکم هستى؟
🔹گفتم: خير.
🔸گفت: آيا با او همنشين بودهاى؟
🔹گفتم: خير.
🔸گفت: پس بگو از کجايى؟
🔹گفتم: از اهل کوفه مى باشم.
🔸گفت: پس تو خودِ هشام هستى
و برخاست و مرا در بر گرفت و به جاى خويش نشاند و ديگر سخن نگفت تا من برخاستم و بيرون آمدم.
🔘امام (ع) پس از شنيدن داستان خنديد و فرمود:
اين استدلال را از که آموختى؟
◽️هشام:
يا بن رسول الله، پروردگار آن را بر زبان من جارى ساخت.
🔘امام (ع):
به خدا سوگند که مضمون اين استدلال در صحف ابراهيم و موسى ثبت است.
📕 کافی ج 1 ص 169 حديث 3
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب:
افراد را صرفاً به این خاطر که با شما به طور کامل انطباق فکری ندارند، متهم به انقلابی نبودن نکنید؛ انقلابی گری هم مثل ایمان است، مراتبی دارد، بعضی از مراتب بالاتر و بهتر و بعضی از مراتب پایین تر است.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💯 به دوش کشیدن بار محرومان
❇️ امير مومنان (ع) فرمود:
❄️ «من لَم يَحتَمِلْ مَؤونَةَ الناسِ فقد أهَّلَ قُدرتَهُ لانتِقالِها»
❄️ «كسى كه بار مؤونه مردم را به دوش نكشد، قدرت خود را سزاوار انتقال [به ديگرى] كرده است»
📕غرر الحکم ص 652
📌 شخص زمامدار، باید سنگینی بار مردم خصوصا محرومان را به دوش کشد و آنان را در اولویت رسیدگی قرار دهد نه آنکه خود را از تحمل این دشواری برهاند و فقط به فکر توده ای از مردم باشد و الّا ناگزیر باید قدرت و منصب زمامداری را به دیگری انتقال دهد.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴مشکل امروزت را بهچشم مشکل پنجسالگیات ببین
💧عروسکی که در پنجسالگی خراب شد و کلی غصهاش را خوردیم، در ۱۰ سالگی دیگر اصلا مهم نیست.
💧نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر بهخاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد، در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است.
💧آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر بهخاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در ۳۰ سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند.
💧چکی که برای پاسکردنش در ۳۰ سالگی آنقدر استرس و بیخوابی کشیدیم، در ۴۰ سالگی یک کاغذپارهٔ بیارزش و فراموششده است.
✅ پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، آنقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست. این یکی هم حل میشود، میگذرد و تمام میشود. غصهخوردن برای این یکی هم همانقدر احمقانه است که در ۳۰ سالگی برای خرابشدن عروسک پنجسالگیات غصه بخوری!
🔹شک نکن که همه مشکلات، همان عروسک پنجسالگی است.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❓سوال
آیا در هر کاری استخاره جایز است.
در صورتی که استخاره گرفته شود و نتیجه کار عکس نتیجه استخاره باشد دلیل چیست؟
❗️پاسخ
استخاره گرفتن در هر کاری جایز است و هیچ مانعی در این کار وجود ندارد. اما بايد قبل از استخاره گرفتن، نزد اهل خبره و یا دوستان و فامیل، در مورد کار مورد نظر مشورت شود، چرا که هر کاری در ابتدا به تعقل، تدبر و مشورت نیاز دارد و در صورتی که به نتیجه نرسید استخاره بگیرد.
‼️ اما در مورد استخاره ای که کار آن عکس استخاره باشد، دلایل زیادی در این رابطه خواهد بود که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
🔅 با توجه به معصوم نبودن شخص استخاره کننده، ممکن است اشتباهی در استخاره صورت بگیرد
🔅یا اینکه نیت استخاره درست و دقيق نباشد.
🔅دیگر اینکه برای استخاره گرفتن باید به وقت و زمان آن توجه داشت، یعنی هر استخاره ای وقت و زمانی دارد که باید در آن زمان استخاره گرفته شود اما اگر در غیر زمان تعیین شده استخاره ای گرفته شود امکان اشتباه بودن استخاره وجود خواهد داشت. پس شرایط زمان و مکان را باید لحاظ کرد.
🔆 اما نکته مهمی که لازم است بدانيم این است که استخاره پیشگوئی نمیکند، مثلا شخص برای کاری استخاره می کند که آیا در این کار سود زیاد می کند یا خیر؟ یعنی این شخص برای سود کلان استخاره کرده نه برای خیر بودن کار خود و مصلحت و خيری که در آن کار است.
چه بسا سود کلانی برای شخص داشته باشد اما این سود کلان برای آن شخص خیر نباشد و چه بسا چیزی را ما بد بدانیم اما فی الواقع خوب باشد یا بالعکس، که خیلی گمان می کنند آنچه در جواب استخاره برای آنها آمده برعکس است در صورتی که ما از آنچه خیر و شر است بی اطلاعیم.
⚜️ پس در استخاره گرفتن همه چیز را به خدا محول کنید.
♻️ در آخر باید بگوییم در امر استخاره به کسانی مراجعه شود که در این کار خبره و مورد وثوق باشند.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💢هر کسی که نمیداند جنگ نرم یعنی چه؟ این متن را بخواند 👇
📡تعریف «جنگ نرم» به زبان ساده
🌱کشاورز فقیری بزغالهای را از شهر خرید.
همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود باز میگشت، تعدادی از اوباش شهر فکر کردند که اگر بتوانند بزغاله را از آن فرد بگیرند، میتوانند برای خود جشن بگیرند و از خوردن گوشت تازه آن بزغاله لذت ببرند.
اما چگونه میتوانند این کار را عملی کنند؟
مرد روستایی قوی و درشت هیکل بود و این اوباش ضعیف نمیتوانستند و نمیخواستند که به صورت فیزیکی درگیر شوند. برای همین فکر کردند و تصمیم گرفتند که از یک حقه استفاده کنند.
🔷 وقتی مرد روستایی داشت شهر را ترک میکرد...
🌱 یکی از آن اوباش جلوی او آمد و گفت: «سلام، صبح بخیر» و مرد روستایی هم در پاسخ به وی سلام کرد.
بعد آن ولگرد به بالا نگاه کرد و گفت: «چرا این سگ را بر روی شانههایت حمل میکنی؟»
مرد روستایی خندید و گفت: «دیوانه شدهای؟ این سگ نیست! این یک بز است.»
ولگرد گفت: «نه اشتباه میکنی، این یک سگ است و اگر با این حیوان بر روی دوش وارد روستا شوی مردم فکر میکنند که دیوانه شدهای.»
مرد روستایی به حرفهای آن ولگرد خندید و به راه خود ادامه داد.
در راه برای اطمینان خود، پاهای بز را لمس کرد و خیالش راحت شد که حیوان روی دوشش بزغاله است.
🌱در پیچ بعدی اوباش دوم وارد عمل شد و دوباره سخنان دوست اوباش خود را تکرار کرد.
مرد روستایی خندید و گفت: «آقا این بزغاله است و نه یک سگ»
ولگرد گفت: «چه کسی به تو گفته است که این بزغاله است؟ به نظر میرسد کسی سر تو کلاه گذاشته باشد. این یک سک است»
... و به راهش ادامه داد......
روستایی بز را از دوشش پایین آورد تا ببیند موضوع چیست؟
اما آن قطعاً یک بز بود.
فهمید هر دو نفر اشتباه میکردند
اما ترسی در وجودش افتاد که شاید دچار توهم شده است.
🌱آن مرد همانطور که داشت به سمت روستای خود برمیگشت نفر سوم را دید که گفت: «سلام، این سگ را از کجا خریدهای؟»
مرد روستایی دیگر شهامت نداشت تا بگوید که این یک بز است. برای همین گفت: «آن را از شهر خریدهام»
مرد روستایی پس از جدا شدن از نفر سوم، ترسی وجودش را گرفته بود.
با خود فکر کرد که شاید بهتر باشد این حیوان را با خود به روستا نبرد چرا که شاید مورد سرزنش قرار بگیرد.
اما از طرفی برای خرید آن حیوان پول داده بود.
🔸در همین زمان که دودل بود، اوباش چهارم از راه رسید و به مرد روستایی گفت:
«عجیب است! من تا به حال کسی را ندیدهام که سگ را بر روی دوش خود حمل کند. نکند فکر میکنی که این یک بز است؟»
🌱مرد روستایی دیگر واقعاً نمیدانست که این حیوان بز است و یا یک سگ.
برای همین ترجیح داد خود را از شر آن حیوان خلاص کند.
اطراف را نگاه کرد و دید کسی نیست.
بز را که فکر میکرد دیگر سگ است آنجا رها کرد و به روستا برگشت.
ترجیح داد از پول خود بگذرد تا اینکه اهالی روستا او را دیوانه خطاب کنند.
❎ با این حقه اوباشها توانستند بز را به راحتی و بدون هیچ گونه درگیری تصاحب کنند.
📢مراقب باشیم رسانه ها با این روش، داشته هایمان و از همه مهمتر اعتقاداتمان را از ما نگیرند!
⬅️ و موضوع این داستان همان معنای "جنگ نرم" است.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📆 22 ذی الحجه: سالروز شهادت ميثم تمار
↙️ نام کاملش میثَم تمّار اَسَدی کوفی است.
بعضی از محققان، میثم را ایرانی دانستهاند، اما چون برده زنی از بنیاسد بوده، به این قبیله منسوب شده است.
حضرت علی (ع) میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد. وقتی نامش را پرسید، گفت: نامم «سالم» است. حضرت به او فرمود: پیامبر اکرم (ص) مرا آگاه کرده که والدین عجمیات، تو را میثم نامیدهاند.
میثم سخن حضرت علی (ع) را تصدیق کرد و نامش را به میثم تغییر داد و کنیهاش ابوسالم شد. کنیه دیگر او ابوصالح بود.
میثم در بازار کوفه خرما میفروخت و از این رو، به او لقب تمّار دادند.
⬅️ صالح، شُعَیب، عِمران و حمزه از جمله فرزندان میثم تمّار بودند که با مصاحبت اهل بیت (ع) بزرگ شدند. فرزندان آنان نیز از اصحاب و راویان امامان شیعه بودند. از آن جمله علی بن اسماعیل بن شعیب بن میثم از متکلمان شیعه امامیه و از نخستین مؤلفان کتابهای کلامی است.
↖️ ویژگیها: سخنوری و پیشگویی حوادث
میثم، شخصی حاضرجواب بود؛ هنگامی که به نمایندگی معترضان بازار کوفه، در دربار عبیدالله بن زیاد سخن گفت، ابنزیاد از منطق، سخنوری، فصاحت و بلاغت او در شگفت ماند. خطابههای او بر ضد حکومت امویان، وی را در میان دشمنان این حکومت بارز ساخت.
میثم، مرگ معاویه را پیشگویی کرد. و خبر شهادت امام حسین (ع) را برای زنی مکّی به نام جبله، گفت. او همچنین از پیش، از دستگیریاش توسط سرکرده طایفه خود و شهادتش به دستور ابن زیاد و آزادی مختار از زندان خبر داد.
به این جهت میثم را صاحب علم منایا و بلایا میدانند که از مان مرگ و حوادث و امتحانات سخت آگاهی دارد.
◀️زمان آشنایی او با امير المومنين (ع)
درباره حضور میثم در جنگهای دوران حکومت امیرالمؤمنین (ع)، روایتی نیامده است. میتوان حدس زد که او در اواخر عمر آن حضرت، با ایشان آشنا شده است. روایاتی که از میثم نقل شده نیز مربوط به دوران پایانی حکومت امام علی (ع) است. روایت مربوط به حمله یاران معاویه به نواحی هِیت و اَنبار و کشتن عدهای از زنان و کودکان آنجا، از آن جمله است.
🔼 میثم و واقعه کربلا
در سال ۶۰ قمری، کمی پیش از قیام امام حسین و حادثه کربلا، میثم برای عمره رهسپار مکه شد. چون امام را نیافت، سراغ او را از امّسلمه گرفت. امّسلمه او را از احوال امام آگاه نمود. میثم که عازم بازگشت به کوفه بود، از امّسلمه خواست به امام سلام برساند و بگوید نزد خداوند با امام دیدار خواهد کرد.
🔽 میثم تمار تألیفاتی داشته است. یکی از آنها تفسیری است که از علی (ع) آموخته بود.
در روایتی، میثم، خطاب به عبدالله بن عباس گفته است که امام علی (ع) تأویل قرآن را به وی آموخته است. زمانی که میثم به عمره رفت، به ابن عباس گفت هر مطلبی درباره تفسیر قرآن میخواهد، از وی بپرسد. ابنعباس از این پیشنهاد استقبال کرد و کاغذ و دواتی خواست و آنچه را که میثم املا کرد، نوشت. چون میثم او را از شهادت خود به دستور ابنزیاد خبر داد، ابنعباس که گمان میکرد میثم این خبر را از روی غیب گویی به او داده است، به وی بیاعتماد شد و درصدد برآمد مطالبی را که از او نوشته بود، پاره کند. میثم او را از این کار بازداشت و از او خواست این تفسیر را حفظ کند و اگر آنچه وی از آن خبر داده است، به وقوع نپیوست، آن را از بین ببرد. ابنعباس پذیرفت و پس از مدتی همه اخباری که میثم از آینده داده بود، محقق شد.
میثم، کتابی هم در حدیث داشته است که فرزندانش از آن، روایاتی نقل کردهاند. پارهای از روایات آن در منابع موجود است. این احادیث دربردارنده موضوعاتی چون حبّ و بغض به اهل بیت (ع)، برتری مسجد کوفه بر بیتالمقدس، چهار بار اقرار به زنای محصنه و حدّ آن و معلومکردن قاتل جوانی اَعرابی برای بازماندگاناش به دست علی (ع)، است.
♦️ خبر امام از شهادت وی
امام علی (ع) میثم را از چگونگی شهادتش، قاتل وی و آویختهشدنش به درخت نخلی که آن را به او نشان داده بود، آگاه ساخته و به او بشارت داده بود که پاداش مقاومت او در برابر خواست ابن زیاد آن است که در آخرت، کنار امام در درجهای شایسته خواهد بود. گفته شده است میثم کنار آن درخت نماز میخواند و با آن سخن میگفت.
میثم خبر شهادتش را که از زبان امام علی (ع) شنیده بود، برای دیگران نقل میکرد.
بنا به روایتی، او و حبیب بن مظاهر در میان جمعی، خبر شهادت را بیان کردند، اما حاضران، آنان را تکذیب و تمسخر کردند.
آگاهی وی از شهادتش تا بدان حد بود که وقتی او را برای به صلیب کشیدن می بدند کسی به او گفت ای میثم میتوانستی کاری بکنی که گرفتار این ساعت نشوی میثم در پاسخش گفت: به خدا سوگند که این در خت خرمایی که مرا بر آن میآویزند جز برای من رشد نکرده و من نیز جز برای چنین روزی خود را آماده نساختهام.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سراج منیر
📆 22 ذی الحجه: سالروز شهادت ميثم تمار ↙️ نام کاملش میثَم تمّار اَسَدی کوفی است. بعضی از محققان، می
🩸درباره دستگیری و قتل میثم، دو روایت وجود دارد.
🔺 روایت نخست از شهادت او
به روایتی، ابن زیاد از طرف یزید بن معاویه، خلیفه اموی (۶۰تا۶۴ق)، مأمور شد میثم را که میدانست از دوستان و طرفداران جدّی حضرت علی (ع) است، بهدار بیاویزد.
در پی آن، میثم در راه بازگشت از عمره، در قادسیه (در پانزده فرسخی کوفه) به دست مأموران ابنزیاد دستگیر شد. در زندان، میثم با مختار که او نیز زندانی شده بود، برخورد کرد و خبر آزادی نزدیک او را پیشگویی کرد و سرانجام به دستور ابنزیاد بهدار آویخته شد.
🔺 روایت دوم از شهادتش (قطع زبان میثم)
به روایت دیگر، میثم به درخواست عدهای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار کوفه، همراه آنان نزد ابنزیاد رفت تا از او بخواهد عامل را برکنار کند. میثم در آنجا سخنانی بلیغ ایراد کرد. عَمروبن حُرَیث، امیر کوفه از طرف ابن زیاد که عثمانی مسلک و دشمن اهل بیت بود و در آن مجلس حضور داشت، میثم را فردی دروغگو و دوستدار دروغگو خواند، اما میثم خود را راستگو و دوستدار راستگو (حضرت علی) معرفی کرد. ابنزیاد به میثم دستور داد از علی بیزاری جوید و از آن حضرت بد بگوید و به جای آن، دوستی خود را به عثمان اعلام کند و از او نیک بگوید. او میثم را تهدید کرد که اگر به این دستور عمل نکند، دستها و پاهایش را قطع میکند و او را بهدار میکشد. میثم اگرچه میتوانست تقیه کند، شهادت را برگزید و گفت امام علی او را آگاه کرده است که ابنزیاد چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید. به دنبال آن، ابنزیاد برای این که این خبر غیبی را دروغ جلوه دهد، دستور داد تنها دستها و پاهای میثم را قطع کنند و او را کنار خانه عمرو بن حُرَیث بهدار کشند. میثم بالای چوبهدار با صدای بلند از مردم میخواست برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی نزد او جمع شوند. او درباره فتنههای بنی اُمیه و فضائل بنیهاشم سخنانی میگفت. عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را بر گرد او دید، شتابزده نزد ابنزیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد. ابنزیاد، از بیم رسوایی، دستور داد بر دهان میثم لجام نهند. گفته شده است او نخستین فردی بود که در اسلام بر دهانش لجام نهاده شد.
👆به روایتی دیگر، عمرو بن حریث که نگران تمایل مردم به سخنان میثم و شورش آنان بر ضد حکومت بود، از ابنزیاد خواست دستور دهد زبان میثم را قطع کنند. ابنزیاد موافقت کرد و یکی از نگهبانان را برای این کار فرستاد. میثم با یادآوری این مطلب که ابنزیاد نتوانست سخن مولایش علی را در مورد بریدن زبان و دستها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📅 22 ذی الحجه: واقعه هرشی و توطئه ترور پیامبر
پيامبر اكرم (ص) پس از غدير در شب بیست و دوم ذی الحجّه به سمت مدينه حركت كرد.
منافقین كه آمدن پيامبر اکرم (ص) را به مدينه برای خود خطرناک مىدانستند و می ترسیدند که مبادا آن حضرت پیام غدیر را در مدینه بازگو کند و راه را بر آنان ببندد، تصميم گرفتند پيامبر خدا (ص) را قبل از رسيدن به مدينه به قتل برسانند تا به خيال خود امامت و خلافت را از مسيرخود منحرف سازند.
♦️به همين علت در كوههاى «هرشی»، بین راه مکه و مدینه پنهان شده و در مسيرى كه بايد شتر پيامبر (ص) از آنجا عبور مىكرد و دارای پرتگاهی بود قرار گرفتند تا در فرصت مناسب نقشه شوم خود را با رم دادن مرکب پیامبر (ص) و یا حمله به آن حضرت پیاده کنند.
♦️ جبرئيل نازل شد و به پيامبر (ص) عرض كرد: چهارده نفر در گردنه هرشی كمين كردهاند تا شتر شما را رم بدهند.
پیامبر اکرم (ص) عدّه ای از نزدیکان را خبر کرده و تدابیر امنیتی را اعمال نمودند.
یکی از یاران مهار شترِ حضرت را در دست گرفته و به پیش می رفت. هنگامی که به گردنه های کوه هرشی رسیدند، منافقین سعی کردند با پرتاب سنگ ها و ابزارهای خود شتر پیامبر (ص) را رم بدهند که پیامبر اکرم (ص) نهیب زد و فرمود: آرام باش بر تو چیزی نیست.
از این رو مرکب آرام گرفت و به راه خود ادامه داد.
⬅️ آنگاه عمّار و حذيفه شمشيرهاى خود را كشيده، به دنبال آنان رفتند و منافقين با مشاهده این شرائط پا به فرار گذاشتند امّا در آسمان رعد و برقی زده شد و چهره آنها معلوم گشت و توسط همراهان حضرت شناسایی شدند و حضرت نیز همه آنها را دید و شناخت .
❇️ وقتی پیامبر اکرم (ص) وارد مدینه شد و به نماز ایستاد منافقین آمدند و در صف های نماز جای گرفتند حضرت پس از نماز رو به نمازگزاران فرمود:
به خدا قسم شما را می شناسم و می توانم از بین جمعیّت شما را بیرون کشیده گردن بزنم! امّا می ترسم آیندگان بر من عیب بگیرند که پیامبر اسلام (ص) وقتی کارش سر و سامان پیدا کرد اطرافیان خود را گردن زد!!
در نتیجه منافقین رسوا و توطئه آنها خنثی گردید.
✔️ از آن پس اصحاب، حُذيفه را منافق شناس مىدانستند، امّا پيامبراکرم (ص) حُذيفه را از بردن نام و افشای منافقین منع كرده بود.
📔 تفسیر قمی ج ۱ ص ۱۷۴
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✳️ هفده اسم امیرالمومنین علی علیهالسلام
پیامبر اکرم (ص) در مورد امیرالمومنین علیهالسلام فرمود:
«لِعَلِيٍّ سَبْعَةَ عَشَرَ اِسْماً»
«علی دارای هفده اسم است».
ابنعباس از آن حضرت درخواست کرد که آن اسامی را بیان کنند.
نبی مکرم اسلام (ص) فرمود:
1. «اِسْمُهُ عِنْدَ اَلْعَرَبِ عَلِيٌّ»
«اسم او نزد عرب، علی است»
2. «وَ عِنْدَ أُمِّهِ حَيْدَرَةُ»
«اسم او نزد مادرش، حیدره است»
3. «وَ فِي اَلتَّوْرَاةِ إِلْيَا»
«اسم او در تورات الیا است»
4. «وَ فِي اَلْإِنْجِيلِ بريا»
«اسم او در انجیل بریا است»
5. «وَ فِي اَلزَّبُورِ قريا»
«اسم او در زبور قریا است» [1]
6. «وَ عِنْدَ اَلرُّومِ بظرسيا»
«اسم او در میان رومیان، بظرسیا است» [2]
7. «وَ عِنْدَ اَلْفُرْسِ نَيْرُوزُ»
«اسم او در نزد فارس، نیروز است»
8. «وَ عِنْدَ اَلْعَجَمِ شميا»
«اسم او نزد عجم، شمیا است»
9. «وَ عِنْدَ اَلدَّيْلَمِ فريقيا»
«اسم او نزد دیلم، فریقیا است»
10. «وَ عِنْدَ الكرور شيعيا»
«اسم او نزد اهالی کرور، شیعیا است»
11. «وَ عِنْدَ اَلزِّنْجِ حيم»
«اسم او نزد اهالی زنج، حیم است»
12. «وَ عِنْدَ اَلْحَبَشَةِ تَبِيرُ»
«اسم او نزد مردم حبشه، تبیر است»
13. «وَ عِنْدَ اَلتُّرْكِ حميرا»
«اسم او نزد مردم ترک، حمیرا است»
14. «وَ عِنْدَ اَلْأَرْمَنِ كِرْكِرُ»
«اسم او نزد ارمنیها، کرکر است»
15. «وَ عِنْدَ اَلْمُؤْمِنِينَ اَلسَّحَابُ»
«اسم او نزد مومنین، سحاب است»
16. «وَ عِنْدَ اَلْكَافِرِينَ اَلْمَوْتُ اَلْأَحْمَرُ»
«و اسم او نزد کافرین، مرگ سرخ است»
17. «وَ عِنْدَ اَلْمُسْلِمِينَ وَعْدٌ وَ عِنْدَ اَلْمُنَافِقِينَ وَعِيدٌ»
«و اسم او نزد مسلمانان، وعد، و نزد منافقین، وعید است».
❇️ رسول خدا (ص) در ادامه فرمود:
«وَ عِنْدِي طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ وَ هُوَ جَنْبُ اَللَّهِ وَ نَفْسُ اَللَّهِ وَ يَمِينُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛
«و علی نزد من طاهر و مطهر بوده و اوست جنب الله و نفس الله و یمین الله عزوجل».
حضرت رسالتپناه مقصود از آیه
«وَ يُحَذِّرُكُمُ اَللّٰهُ نَفْسَهُ»
«و خدا شما را از (عقاب) خود میترساند»
را امیرالمومنین علی علیهالسلام دانسته و فرمود:
مراد از
«بَلْ يَدٰاهُ مَبْسُوطَتٰانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشٰاءُ»
«بلکه دو دست (قدرت) خدا گشاده است و هر گونه بخواهد (بر خلق) انفاق میکند»،
حضرت علی علیهالسلام است.
📙الفضائل (ابن شاذان) ص 175
[1] در نسخه «الروضة في فضائل أميرالمؤمنين علیهالسلام، ص۲۳۳» فریا آمده است.
[2] در نسخه «الروضة في فضائل أميرالمؤمنين علیهالسلام، ص۲۳۳» بطريسيا آمده است.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📅 شام 23 ذی الحجه الحرام 1359 قمری رحلت صاحب کتاب بی بدیل و بی نظیر مفاتیح الجنان (حاج شیخ عباس قمی) است.
مفاتیح الجنان پر تیراژ ترین کتاب بین شیعیان است و تقریبا در کنار قرآن شریف در خانه های آنها موجود است. مثل شاخه شجره طوبی در منزل هر محب ائمه علیهم السلام وجود دارد. رضوان خدا بر این مرد بزرگ و با اخلاص.
ثواب یک حمد و سه قل هو الله را تقدیم محضرشان می کنیم
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💠 نفاق و منافقین از منظر قرآن (10)
♻️ ویژگیها و صفات منافقین
♻️ گفته شد اولین و مهمترین صفت منافقان دروغگویی است که در ابعاد مختلف بروز و ظهور دارد، و به هفت نمونه تاریخی آن اشاره شد و الان به هشتمين و آخرين مورد اشاره میشود:
8️⃣ انفاقکنندگان دروغین
منافقان به خاطر بی ایمانی پیشوایانشان به خدا و ضعف ایمان در عده زیادی از آنها، انجام فرائض و واجبات دینی اعم از عبادات و امور مالی برایشان بسیار دشوار است به ویژه این مسئله در دادن پول و ثروت ظهور و بروز بیشتری دارد لیکن آنان برای حفظ ظاهر دو چهره خود مجبور بودند که بخشی از اموالشان را یا به عنوان زکات یا تأمین نیازهای رزمندگان اسلام بپردازند، این امر برایشان بسیار دشوار و گران بوده است.
⬆️ خداوند در آیات 53 و 54 سوره توبه به همین وضعیت روحی و عملکرد منافقان اشاره دارد:
«قُلْ أَنفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَن یُتَقَبّلَ مِنکُمْ إِنّکُمْ کُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِینَ - وَ مَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاّ أََنّهُمْ کَفَرُوا بِالله وَ بِرَسُولِهِ وَ لاَ یَأْتُونَ الصّلاََْة إِلاّ وَ هُمْ کُسَالَى وَ لاَ یُنفِقُونَ إِلاّ وَهُمْ کَارِهُونَ»
«بگو انفاق کنید خواه از روی میل و رغبت و یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمیشود چرا که شما قوم فاسقی بودید، و هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد جز این که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز به جا نمیآورند مگر با کسالت و بیحالی و انفاق نمیکنند مگر با کراهت و ناراحتی».
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❓آيا به کار بردن لفظ «شهید» برای کشتگان در زمان انجام خدمت در حکومت اسلامی صحيح است؟
✅ پاسخ:
با توجه به روایاتی که از معصومان علیهم السلام نقل شده، دو اصطلاح و کاربرد برای «شهید» مطرح میشود:
💢 کاربرد نخست، عبارت است از شهید به معنای فقهی.
معنا و مفهوم «شهید» در این اصطلاح، كسى است كه در جهاد با كافران در ميدان جنگ كشته شود، به شرط آنكه جنگ با اذن معصوم علیهالسلام و يا نايب خاص ايشان آغاز شده باشد.
🔺البته برخی عالمان شیعه، به کسی که در زمان غیبت معصوم علیه السلام و با اذن نائب عام در میدان جهاد دفاعی کشته شده، شهید گفتهاند.
👈 پیامد پذیرش معنا و اصطلاح فقهی «شهید» اجرای برخی احکام خاص و ویژه است؛ مانند آنکه اگر کسی در میدان جنگ شهید شد، غسل و کفن ندارد و با همان لباسهایی که بر تن دارد، دفن میشود.
همچنین برخی فقها گفتهاند اگر کسی به شهید دست بزند، غسل مس میت بر او لازم نیست.
💢 کاربرد و اصطلاح دوم برای واژه «شهید»، پیرامون اجر و پاداش بسیار فراوانی است که خداوند به برخی افراد عطا میکند. مانند کسی که برای دفاع از مال و خانواده خویش از چنگال ستمگران کشته میشود.
هرچند از نظر فقهی، احکام ویژه مربوط به شهید برای چنین افرادی اجرا نمیشود، اما نزد خداوند ثواب و پاداش زیادی خواهند داشت.
❇️ بر اساس این دو کاربرد و اصطلاح از «شهید» هیچ مانعی ندارد که در زمان غیبت معصوم علیه السلام، کسانی که از میان جامعه مسلمان با خدمت و فداکاری، پرچم عزت و اقتدار اسلام را برافراشته نگه میدارند، شهید نامیده شوند.
☝️به کارگیری اصطلاح «شهید» برای این افراد با هدف نشان دادن ارزش کاری است که آنها انجام دادهاند و بدینوسیله، برای اعضای جامعه به یک الگو تبدیل میشوند.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍂 امیرالمؤمنین عليه السلام در قرآن (93)
📖 هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا في رَبِّهِمْ فَالَّذينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ
(حج/19)
📖 اين دو گروه، دشمن يكديگرند كه درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند.كسانى كه كافر شدند، لباس هايى از آتش براى آنها بريده شده و مايع سوزان بر سرشان ريخته مىشود.
📍عَنِ النَّبِیِّ (ص) أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ» فَقَالَ: عَلِیٌّ وَ حَمْزَهًُْ وَ عُبَیْدَهًُْ وَ عُتْبَهًُْ وَ شَیْبَهًُْ وَ الْوَلِیدُ.
از رسولخدا (ص) درباره آیه «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ» سؤال شد. حضرت فرمود: «منظور، علی و حمزه و عبیده [از مسلمانان] و عتبه، شیبه و ولید [از کافران] هستند.
📓بحار الأنوار ج ۳۱ ص ۵۰۱
📒بحار الأنوار ج ۴۰ ص ۸۸
📍قَیْسُ بْنُ سَعِیدِ بْنِ عُبَادَهًَْ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِیطَالِبٍ (ع) قَالَ: فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ فِی مُبَارِزِینَا یَوْمَ بَدْرٍ
قیس بن سعید بن عباده از امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده است که فرمود: این آیه درباره ما و آنهایی که در روز [جنگ] بدر با ما به مبارزه پرداختند، نازل شد.
📗بحار الأنوار ج ۴۱ ص ۷۸
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❓مقدار مسح پا از درازا چقدر است؟
✅ پاسخ:
🌷آيات عظام امام، بهجت، فاضل، مكارم، نورى و وحيد:
بايد پا را از سر يكى از انگشت ها تا برآمدگى روى پا، مسح كند و بنا بر احتياط مستحب تا مفصل پا مسح نمايد.
🌷آيات عظام تبريزى و صافى:
بايد پا را از سر يكى از انگشت ها تا برآمدگى روى پا، مسح كند و بنابر احتياط واجب، تا مفصل پا مسح نمايد.
🌷آيات عظام خامنه اى و سيستانى:
بايد پا را از سر يكى از انگشت ها تا مفصل، مسح كند.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💠 حکم وضو در صورت لاک زدن به انگشتان پا به جز انگشت کوچک
❓اگر به همه انگشتان پا جز انگشت کوچک لاک بزنیم، آیا مسح درست است؟
✅ پاسخ:
🌷همه مراجع (به جز آيت الله مكارم شيرازى):
مقدار واجب مسح، تنها از سر يكى از انگشتان پا (هرچند انگشت كوچك پا) است.
🌷آيت الله مكارم شيرازى:
در انگشتان پا اگر يك انگشت 👈 به جز انگشت كوچك👉 خالى از لاك باشد و بر روى آن مسح بكشند، صحيح است.
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🗞 یک حدیث ، یک داستان
✳️ حضرت فاطمه عليها السّلام فرمود:
خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ
بهترين چيز برای [حفظ شخصيت] زن آن است كه مردی را نبيند و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد.
📘بحار الأنوار ج 43 ص 54 ح 48
📜« يحيی مازنی» كه از علمای بزرگ و راويان حديث است میگويد:
مدتها در مدينه در همسايگی علی عليه السّلام در يك محله زندگی میكردم.
منزل من در كنار منزلی بود كه زينب دختر علی عليها السّلام در آنجا سكونت داشت. اما حتی يك مرتبه هم، حضرت زينب را نديدم و صدای او را نشنيدم.
او هرگاه ميخواست به زيارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب میرفت؛ در حالی كه پدرش علی عليه السّلام در پيش و برادرانش حسن و حسين عليهما السلام در اطراف او بودند. وقتی هم به نزديك قبر شريف رسول الله (ص) میرسيدند، اميرالمؤمنين عليه السّلام شمعهای روشن اطراف قبر را خاموش میكرد.
يك روز امام حسن عليه السّلام علت اين كار را [از پدرش] سؤال كرد.
حضرت علی عليه السّلام فرمود:
اخشی ان ينظر أحد الی اختك زينب
از آن میترسم كه كسی به خواهرت نگاه کند.
📕عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال ج11 (قسم 2) ص 955
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سراج منیر
اگرچه شستن صورت در وضو بهتر است به وسيله دست راست انجام شود اما اگر با دست چپ هم انجام بگيرند وضو صح
بنا بر فتوای بسياری از مراجع معظم تقليد نيازی نيست که حتما سر از بالا به سمت پايين کشيده شود بلکه میتوان مسح سر را از پايين به طرف بالا نيز انجام داد.
لذا خانمها نيازی ندارند برای کشيدن مسح سر، پوشش سر (مثل روسری يا مقنعه) را از سر بردارند، بلکه میتوانند از زير روسری يا مقنعه سر را از پايين به بالا مسح کنند.
🚨البته همانگونه که اشاره شد فتوای مذکور، فتوای اکثريت مراجع است اما برخی از مراجع چنين فتوايی ندارند و لذا شايسته است ابتدا به رساله مرجع تقليد خودتان مراجعه کنيد و نظر او را بدانيد
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨﷽ ✨
✳️ سفارش به ايتام (14)
📖 و إِنْ خِفْتُمْ أَلّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامی فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنی أَلاَّ تَعُولُوا
سوره نساء آيه 3
📖 و اگر ترسیدید که در مورد یتیمان [= ازدواج با دختران یتیم] به قسط رفتار نکنید، پس به نکاح درآورید آنچه مورد پسندتان است از زنان، دوتایی، ویا سهتایی، و یا چهارتایی؛ ولی اگر ترسیدید که به عدالت رفتار نکنید، پس [اکتفا کنید به] یکی، یا آنچه تحت ملکیت شماست [= کنیزان]؛ این امر نزدیکتر است که ستم و کجروی نکنید.
❌ شبهه پنجم و جواب امام صادق (ع): وجود تناقض در اين آيه
روایت شده است که ابن ابی العوجاء (از کافران معروف زمان امام صادق (ع) که مناظرههای او با امام و اصحاب امام معروف است] به هشام بن حکم گفت:
آیا خداوند حکیم نیست؟
او گفت: بله، او حکیمترین حکم کنندگان است.
گفت: بگو ببینم آیا این که میگوید «پس به نکاح درآورید آنچه مورد پسندتان است از زنان، دوتایی، و یا سهتایی، و یا چهارتایی» (نساء/۳) آیا این لازم نیست؟!
گفت: بله.
گفت: اکنون بگو ببینم که پس چرا [در آيه ديگر] گفت «و هرگز نمی توانید بین زنان عدالت برقرار کنید، هرچقدر هم حرص بزنید؛ پس همه میلتان را مصرف نکنید» (نساء/۱۲۸) کدام حکیمی است که چنین سخن بگوید؟!
هشام جوابی آماده نداشت. پس به مدینه نزد امام صادق (ع) آمد.
امام (ع) به او فرمود: هشام در زمانی آمدهای که نه وقت حج است و نه عمره!
عرض کرد: آری، فدایت شوم! برای کار مهمی آمدهام. ابن ابی العوجاء از من سوالی پرسید که پاسخش را نداشتم.
حضرت فرمود: چه بود؟ وی حکایت را بازگو کرد.
امام صادق (ع) فرمود: اما اینکه خداوند فرمود «پس به نکاح درآورید آنچه مورد پسندتان است از زنان، دوتایی، و یا سهتایی، و یا چهارتایی» (نساء/۳) مقصودش در نفقه دادن و تامین مخارج بود؛ و اما اینکه فرمود «و هرگز نمی توانید بین زنان عدالت برقرار کنید، هرچقدر هم حرص بزنید؛ پس همه میلتان را صرف [یک نفر] نکنید که زنی [یکی دیگر از زنان خود] را [به حال خود، و بدون اینکه مورد محبت واقع شود] رها کنید» (نساء/۱۲۸) مقصودش در دوستی و محبت داشتن بود.
چون هشام برگشت و مطلب را بازگو کرد، وی گفت: به خدا سوگند که این را خودت نگفتی.
📔كافی ج ۵ ص ۳۶۲-۳۶۳
📙تهذيب الأحكام ج ۷ ص ۴۲۰-۴۲۱
📌خداوند در مورد تعدد زوجات فرمود «اگر میترسید که به عدالت رفتار نکنید، پس به یکی اکتفا کنید».
🔺توجه شود که نفرمود «اگر علم دارید که …» بلکه فرمود «اگر میترسید که …»؛ زیرا در این گونه موارد انسان به مرتبه علم (یقین) نمیرسد بویژه که نفس هم همواره خود را مبری از بیعدالتی جلوه میدهد. (الميزان، ج۴، ص۱۶۸)
🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃 @serajemoniir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃