eitaa logo
علی بختیاری | صراط۱۳۵۷
404 دنبال‌کننده
710 عکس
294 ویدیو
42 فایل
▫️ته تغاری اهل کتاب ▫️قائل به خمینیسم و خامنه ایسم سیاسی 🔸️سردبیر صراط ۱۳۵۷ | چند رسانه ای دین و مطالعات فرهنگی 🔸️عضو کانون نویسندگان حوزوی | مداد الفضلا 🔺گرد آوری محتوای تبلیغی صراط 👇👇👇 @mohtavatablighSerat
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای پزشکیان گفتند:«شما یک اداره رو مدیریت نکردین.» چقدر لحن این جمله آشناست...! شبیه جملۀ آقای مهرعلیزاده است که می‌گفت:«آقای رئیسی! شما تا کلاس ششم ابتدایی درس خوندین» ✍شوریده @Serat1357talabe | صراط
رئیس ستاد آقای پزشکیان رقیب را طالبان خطاب کرده، آقای پزشکیان گردن نمی‌گیرد، ولی در خیابان مردم به او گفته‌اند "منافق" انتظار دارد ‎ گردن بگیرد! وحید یامین پور@Serat1357talabe | صراط
⭕️ پزشکیان در حال خواندن بیانیه دوستان @Jalili_saeed
علت تغییر تن صدای جلیلی برای کسانی که نمیدونند 👇 دوستان دقت کنید گلوی آقای دکتر بخاطر آثار جنگ خشک میشه ✅@Serat1357talabe | صراط
روایت دوم ⭕️میناب و حال و هوای آن ... 🔺الحمد لله بعد ساعتها در قطار رسیدیم به بندر عباس ، از حال هوای شرجی آن که نگویم....در همان محل ایستگاه راه آهن رای خود رادر شعبه اخذ رای در ایستگاه راه آهن انداختیم 😉 و هم اکنون با مینی بوس به سمت بشاگرد در راه هستیم ... 🔺نکته قابل توجه این بود که درحال صحبت کردن با راننده بودیم که نکات قابل توجهی از نوع محیط زندگی در میناب و بندر را شرح میداد و می‌گفت:در این جا همه همدیگر را می‌شناسند و همه باهم در ارتباطند و به طور مثال فلانی می‌داند که فلانی پسر کیست و اینگونه ارتباطات درون همسایگی در میناب زیاد است و همین باعث شده است سبک زندگی اصیل بندر در اینجا حفظ شود ، دلیل آن را دیگر جویا نشدم زیرا واضح است و آن این است که اهالی میناب و بندر در ذات خود قبول نکرده فرهنگ دیگر را ، قبول نکرده سبک زندگی مدرن را و همه ی این مسائل باعث شده است تا آن گرمی بین همسایگان و ... حفظ شود وهوای همدیگر را در این اوضاع داشته باشند ... ✍علی بختیاری@Serat1357talabe | صراط
ادامه قسمت اول : به وقت اعزام (۲) پس از حرکت کردن به سمت قطار ، رفته رفته در کوپه های خود مستقر شدیم . در قطار توفیق شده بود که با پسر آقای اخباری از قدیمی های خانه (خانه طلاب جوان) هم کوپه شده بودیم ، پسرش هم دارای همان روحیه های خوش مشربی بود ، منتها شرینی کار این بود که کوپه کوپه ی تدارکات بود و خلوت ، این ویژگی از نعمات الهی بود که درآن زمان خدای متعال به بنده اعطا نمود 😂 کمی بعد آقای صالحی آمد ، آقای صالحی مسئول تبلیغ امسال بشاگرد بودند ، اولش کمی با هم گرم نبودیم و حسی خجالت آمیز در بین کوپه مان بود ، لیکن کمی بعد صحبت را شروع کردیم و درباره ی نوشتن و نویسندگی با ایشان گفتگو کردیم ، جناب صالحی از نویسندگان برجسته ی اعضای خامه طلاب هستند که با رؤیت بستر رسانه ای صراط ۱۳۵۷ نکاتی را پیرامون این مسئله گوشزد کردند . قطار در حال حرکت به سمت بندر عباس بود ، در همان حال، در حال چک کردن فضای مجازی بودم که دریافتم آن روز ، روز اهالی قلم بوده است ، با خود گفتم یادداشتی پیرامون این مسئله بنویسم و مدتی را به همین منظور در حال یادداشت برداری بودم . رفته رفته به بندر عباس نزدیک شده بودیم ، شرجی بودن بندر از همان داخل قطار حس میشد ، وقتی که پیاده از قطار شدیم و به سوی ایستگاه راه آهنِ بندرعباس رفتیم از همان جا خیسِ عرق شدنِ بندر را تجربه کردیم . جمعه بود و به گواهی تاریخ ۱۵ تیرماه بود ، مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری .. وبر همین اساس پس از انجام نماز بلافاصله برای شرکت درانتخابات ، همه ی مبلغین به سمت شعبه ی اخذ رای در ایستگاه راه آهن بندر راهی شدند .. در بین صف ایستاده بودم که فهمیدم یکی از بچه ها امروز رای اولی است وهمین امروز روز اول رای دادنش بود ...😉 بعد از مدتی نوبت ما شد ورای خود را به صندوق انداختیم .... گرچه که هم اکنون که درحال نوشتن روایت تبلیغ هستم در دوران و به قول خودشان به سر می‌بریم اما خوشحالم از انتخابی که کرده ام ....😊 علی بختیاری 🗓فهرست مجموعه راهی که طی شد @Serat1357talabe | صراط