eitaa logo
رسانه‌مذهبے‌هنری‌صراط‌المهدی
3.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
130 ویدیو
27 فایل
تولیده‌کننده‌ی محتواهای رسانه‌ای مهدوی با هدف نشر معارف مهدوی و زمینه‌سازی ظهور 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/serat_almahdi.ir 📲شناسه‌ی ثبت سفارشات گرافیکی @youngsoldiersavior 🖍کانال نمونه‌کارها @studio_serat 🚫بدون تبلیغ و تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🔸️🌹 ‌❤️‌اگر شیعیان آخرالزمان می‌دانستند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌مردند... 🌹ابراهیم مهزیار جدّ علی بن مهزیار می گوید: از امام عسکری(ع) یك یادگاری طلب كردم و ایشان انگشترشان را به من دادند، پس از آن هر وقت به آن انگشتر نگاه می‌كردم خوشی عجیبی به دلم می‌آمد. 🌹🔸️🌹 🌹بعد از بازگشتم به اهواز شنیدم امام حسن عسكری (ع) شهید شدند. به سامرا برگشتم تا امام زمان (عج) را ببینم اما موفق نشدم. ایام حج به مكه رفتم تا حضرت را زیارت كنم ولی ایشان را ندیدم. روزی در طواف با خود گفتم: بیچاره شیعیان آخر الزمان! ‌من امام هادی (ع) و امام حسن عسكری (ع) را دیدم اما امام زمان (عج) را ندیدم و این قدر بی قرار هستم... آنها كه هیچ امامی را ندیدند چقدر بی‌قرار خواهند بود! 🌹🔸️🌹 🌹 پس از آن جوانی آمد از من پرسید انگشتر امام عسكری (ع) را به دست داری؟ گفتم : بله. بعد از آن او مرا با خود به خیمه امام زمان (عج) برد. حضرت فرمودند: «دیدی با ما چه كردند؟ مجبور شدیم غایب شویم.» نگران شدم. گفتم: آقا می‌خواهید انگشتر پدرتان را از من بگیرید؟ فرمودند: «ما خاندانی هستیم كه به هر كس هر چه بدهیم پس نمی گیریم.» پس انگشتر خودشان را هم به من دادند. 🌹🔸️🌹 🌹سپس فرمودند: در طواف برای شیعیان ما دعا كردی؟ گفتم: بله آقا ولی خیلی دلم برایشان می‌سوزد، آنها امام خود را نمی‌بینند. حضرت فرمودند: «آنها خیلی نزد من عزیز هستند، شیعیان آخر الزمان ندیده به من عشق می‌ورزند. اگر آنها بدانند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌میرند.» ‌ 🌹اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 🌹🔸️🌹 @serat_almahdi
🌸🌼🌸 🌸چرا دیر به دیدن ما آمدی؟ 🌼على بن مهزيار اهوازى رضوان الله علیه، نوزده بار به قصد ملاقات حضرت ولىّ عصر سلام الله علیه، رنج سفر حجّ را به جان خريد. 🌸 سرانجام در بيستمين سفر توفيق تشرّف به محضر مقدّس آن حضرت را یافت. 🌸🌼🌸 حضرت فرمودند: 🌼قَدْ كُنَّا نَتَوَقَّعُكَ‏ لَيْلاً وَ نَهَاراً فَمَا الَّذِی أَبْطَأَ بِكَ عَلَيْنَا 🌸شب و روز منتظرت بودیم، چرا دیر به دیدن ما آمدی؟ 📔دلائل الإمامة، ص۵۴۱ 🌸🌼🌸 @serat_almahdi
💠🔹️💠 💠 داستان تشرف سید بحرالعلوم در مسجد کوفه و سوال از امام زمان سلام الله علیه 🔹️صاحب کتاب قصص العلماء از سيّد جواد آملی نقل نموده: 💠 شبى استادم سید بحر العلوم رضوان الله تعالی علیه، از دروازه شهر نجف بيرون رفت، من نيز عقب او روان شدم تا داخل مسجد كوفه شديم. 🔹️ديدم آن جناب به مقام حضرت صاحب الامر- عجّل اللّه فرجه- رفت و زمانى با امام، گفت گويى داشت. از آن جمله 💠 مسأله اى از حضرت پرسيد. حضرت فرمودند: در احكام شرعى به ادلّه ظاهره، مأمور مى باشيد و مكلّف شما همان چيزى است كه از آن ادلّه استفاده كرده ايد و به احكام واقعى مأمور نيستيد." 📘العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان سلام الله علیه، ج۴،ص۲۸۳ 🔹️💠🔹️ @serat_almahdi
🌹💠🌹 🌹داستان تشرف مرحوم علامه حلی در مسیر کربلا 💠علامه حلی رضوان الله علیه از رجال برجسته وعلمای بزرگوار شیعه، كسی‌ست كه درباره‌اش نوشته اند: در حالی كه كودك بود، به درجه اجتهاد رسید و مردم منتظر بودند كه به تكلیف برسد تا از او تقلید نمایند. 🌹علامه حلی، هر هفته از حله با پای پیاده به سوی كربلا راه می‌افتاد تا فضیلت زیارت امام حسین سلام الله علیه را در شب جمعه درك نماید. آن بزرگوار، طی سفری از حله به كربلا، به‌ محضر نورانی امام عصر سلام الله علیه می‌رسند، اما، حضرت را نمی‌شناسند. 🌹💠🌹 💠 در طول مسیر، عصا از دست علامه به زمین می‌افتد. امام زمان ارواحنافداه خم می‌شوند، عصای علامه را برمی‌دارند و به دست ایشان می‌دهند. در همین هنگام سؤالی در ذهن علامه القا می‌شود و از محضر امام روحی فداه می‌پرسد: آیا در این عصر و زمان كه غیبت كبری‌است، می‌توان حضرت صاحب الامر سلام الله علیه را دید یا نه؟ 🌹حضرت در پاسخ علامه می‌فرمایند: چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید وحال آن كه دست او هم اكنون در دست توست؟! به محض اینكه علامه این پاسخ را می‌شنود، بی‌اختیار خود را به زمین می‌اندازد تا پای مبارك حضرت را ببوسد كه در این هنگام از كثرت شوق مدهوش می‌شود. 📘 قصص العلماء ، ص۱۲۳ 🌹💠🌹 @serat_almahdi
🍂🌷🍂 🌷شب و روز منتظرت بودیم! 🍂على بن مهزيار اهوازى رضوان الله علیه، نوزده بار به قصد ملاقات حضرت ولىّ عصر سلام الله علیه، رنج سفر حجّ را به جان خريد. 🌷 سرانجام در بيستمين سفر توفيق تشرّف به محضر مقدّس آن حضرت را یافت. 🍂🌷🍂 🍂 حضرت فرمودند: قَدْ كُنَّا نَتَوَقَّعُكَ‏ لَيْلاً وَ نَهَاراً فَمَا الَّذِی أَبْطَأَ بِكَ عَلَيْنَا 🌷شب و روز منتظرت بودیم، چرا دیر به دیدن ما آمدی؟ 📙دلائل الإمامة، ص۵۴۱ 🍂🌷🍂 @serat_almahdi
🔹️🌸🔹️ 🌸 داستان تشرف 🔹️اهل شهر قنات و قناعت بود. دلش، یک سقف بالای سر می خواست، که نداشت. با هزار امید، رفت جمکران. متوسل شد به آخرین امیدِ همه منتظرها. امامش را صدا زد و خانه ای خواست. چشمش به جمال گمشده عالم روشن شد. سید حسین یزدی، علاوه بر خانه، چند دُرّ نصیحت هم هدیه گرفت. از امام عصر سلام الله علیه شنید که: 🌸 آن جلسه دعای ندبه ای که می روی، هیچ وقت ترک نکن! از عمه جانم زینب کبری سلام الله علیها یاد کنید! هم در آن جلسه. هم در مجالس دیگر! 📘کتاب مسجد مقدس جمکران تجلی گاه صاحب الزمان سلام الله علیه، به نقل از آیت الله بهجت. 🔹️🌸🔹️ @serat_almahdi
▪️🔹️▪️ ▪️گلایه امام زمان سلام الله علیه از شیعیان نسبت به غربت حرم مطهر عسکریین سلام الله علیهما 🔹️آیت الله مرعشی نجفی رحمة الله علیه نقل می کنند در تشرفی که در سرداب سامرا خدمت امام زمان ارواحنا فداه داشتند حضرت فرمودند: ▪️این چند نفر شیعه که در سر من رای (سامرا) هستند، ملاحظه غربت عسکریین سلام الله علیهما نمی نمایند و اقلا در شبانه روز هر کدام از آنها دو مرتبه به حرم عسکریین سلام الله علیهما مشرف نمی شوند. 📘تشرفات مرعشیه ▪️🔹️▪️ @serat_almahdi
❄️🔹️❄️ 🔹️داستان تشرف مرحوم شیخ محمدتقی بافقی رحمت الله علیه ❄️زمستان، سرد بود و استخوان سوز. طلبه ها، تقاضای عبای زمستانی داشتند، از شیخ محمد تقی بافقی. مسئول تقسیم شهریه ها، او بود. مطلب را به زعیم حوزه قم رساند. از شیخ عبدالکریم حائری، شنید که: دستم خالی است. چهارصد عبا از کجا بیاوریم؟! ❄️🔹️❄️ 🔹️گفت: شب جمعه به مسجد جمکران می روم. آنجا متوسل به مولایمان خواهم شد! ان شاء الله که دست خالی برنخواهم گشت. روز جمعه، برای شیخ عبدالکریم، پیغام فرستاد که: فردا، امام زمانمان، چهارصد عبا مرحمت می کنند! روز بعد، تاجری آمد قم. ❄️با خودش چهارصد عبای زمستانی، هدیه آورده بود! 📘به نقل از مرحوم آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی قدس سره ❄️🔹️❄️ @serat_almahdi
🔸️🔹️🔸️ 🔸️داستان تشرف علامه میرجهانی رضوان الله علیه و تصحیح دعای ندبه! 🔹️ایشان فرمودند: شب جمعه ای، در حرم مطهر عسکریین سلام الله علیهما بسیار دعا کرده و زیارت و تشرف خدمت مولایم حضرت صاحب الامر روحی فداه را خواستار شدم، پس از خواندن نماز صبح به سرداب مقدس مشرف شدم و چون هنوز آفتاب نزده و هوا تاریک بود، شمعی در دست گرفته از پله های سرداب پایین میرفتم. 🔸️🔹️🔸️ 🔸️وقتی به عرصه سرداب رسیدم آنجا بدون چراغ روشن بود و آقای بزرگواری نزدیک صفه مخصوص نشسته و مشغول ذکر گفتن بودند، از جلوی ایشان گذشتم، سلام کردم و در جلوی صفّه ایستادم و زیارت آل یاسین را خواندم سپس همانجا ایستاده و نماز زیارت خواندم در حالیکه مقدم بر ایشان بودم؛ پس از نماز شروع به خواندن دعای ندبه کردم و چون رسیدم به جمله: و "عرجت بروحه" الی سمائک آن بزرگوار فرمودند: «این جمله از ما نرسیده»، بگویید:و "عرجت به" الی سمائک، سپس فرمودند: «در نماز تقدم بر امام معصوم جایز نیست.» 🔸️🔹️🔸️ 🔹️دعا را تمام کردم و ناگهان متوجه این آیات و بیانات شدم. ۱. روشن بودن سرداب بدون چراغ. ۲. اصلاح جمله ی دعای ندبه که گفتند از ما نرسیده! ۳. تذکر اینکه چرا در نماز بر امام مقدم شده ای! فهمیدم به چه توفیقی دست یافتم و به درخواست خود رسیده ام؛ فورا سر از سجده برداشتم که دیدم سرداب تاریک است و هیچ کس در آنجا نیست. 📔پرواز در ملکوت ص١٣۶ 🔸️🔹️🔸️ @serat_almahdi
🔹️💧🔹️ 💧شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند... 🔹️
مرحوم فشندی تهرانی نقل می کند:
در قم اعمال را به جا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند. گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد. فرمود: 🔹️💧🔹️ 💧"شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد". این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان (صلوات الله علیه) را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است. 📘شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، ج ١، ص ١۵۵ 🔹️💧🔹️ @serat_almahdi
🍃💎🍃 💎داستان تشرف 🍃محمد بن یعقوب مرفوعاً از زهری نقل كرده كه گفت: در طلب زيارت حضرت صاحب سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف خيلى مشقّت و سختى كشيدم، تا جايى كه در اين راه مال بسيار زيادى خرج كردم، تا اين‌كه به عمرىّ‌ قدس سره() رسيدم و به او خدمت كرده و ملازمش شدم. 💎بعد از مدّتى از ايشان درباره امام زمان سلام الله علیه سؤال كردم، او به من گفت: نمى‌توان به محضر حضرت رسيد. بار دوم تواضع و التماس كردم؛ عمرى گفت: فردا صبح بيا. فردا صبح رفتم، به استقبال آمد و همراه او جوانى بود كه چهره بسيار زيبا و رايحه و بوى خوشى داشت كه از همه خوشبوتر بود، و هيئت و ظاهر تجار را داشت و مثل تجار چيزى در آستينش بود. 🍃💎🍃 💎وقتى كه او را ديدم به سمت عمرىّ‌ رفتم، امّا او با اشاره به من فهماند كه به سمت جوان بروم، به طرف جوان برگشتم و هرچه خواستم پرسيديم، او هم جوابم را داد. بعد حركت كرد تا اين‌كه داخل خانه‌اى شود، و آن خانه از جمله خانه‌هايى بود كه به آن‌ها اعتنا نمى‌شد. عمرى به من گفت: بعد از اين ايشان را نخواهى ديد. هرچه كه مى‌خواهى از ايشان بپرس. 💎رفتم كه از ايشان امورى را بپرسم امّا حضرت اعتنا نكرد و داخل خانه شد، فقط‍‌ اين را فرمودند: ملعون است ملعون است هركس نماز عشاء را تأخير بيندازد تا ستارگان آسمان مثل شبكه به‌هم بگذرند، ملعون است ملعون است كسى كه نماز صبح را تأخير بيندازد تا اين‌كه ستارگان آسمان ناپديد شوند. حضرت پس از گفتن اين كلمات وارد خانه شدند. 📘الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۲۷۱ 🍃💎🍃 @serat_almahdi
▪️🌹▪️ ▪️داستان تشرف در مسجدالحرام 🌹آية اللّه آقاى حاج شيخ محمّد على اراكى رحمه الله علیه نقل فرمودند: دخترم می‌خواست به مكّه مكرّمه مشرّف شود من به او گفتم: اگر به ذكر يا حَفيظُ يا عَليمُ مداومت كنى خدا به تو كمك خواهد كرد. يك روز براى من تعريف مى‏ كرد كه من به آن ذكر مداومت مى‏‌كردم و بحمداللّه اعمالم را راحت انجام مى‌‏دادم، تا آنكه يك روز ازدحام عجيبى را در مطاف مشاهده كردم. ▪️🌹▪️ ▪️قبل از طواف با خود فكر می‌كردم كه من امروز چگونه در ميان اين همه جمعيت طواف كنم، حيف كه من در اينجا محرمى ندارم، تا مواظب من باشد مردها به من تنه نزنند ناگهان صدائى شنيدم! كسى مى‏‌گويد: متوسّل به امام زمان سلام الله علیه بشو تا بتوانى راحت طواف كنى. گفتم: امام زمان كجا است؟ گفت: همين آقا است كه جلوی تو مى‏‌روند. نگاه كردم ديدم، آقاى بزرگوارى پيش روى من راه مى‌‏رود و اطراف او به قدر يك متر خالى است و كسى در آن حريم وارد نمى‏ شود. همان صدا به من گفت: وارد اين حريم بشو و پشت سر آقا طواف كن. ▪️🌹▪️ 🌹من پشت سر حضرت مى‌‏رفتم و به قدرى نزديك بودم كه دستم به پشت آقا مى‏‌رسيد! آهسته دست به پشت عباى آن حضرت گذاشتم و به صورتم ماليدم، و مى‌‏گفتم آقا قربانت بروم، اى امام زمان فدايت بشوم، و به قدرى مسرور بودم، كه فراموش كردم، به آقا سلام كنم. خلاصه همين طور هفت شوط طواف را بدون آنكه بدنى به بدنم بخورد و آن جمعيت انبوه براى من مزاحمتى داشته باشد انجام دادم. و تعجب مى‏‌كردم كه چگونه از اين جمعيت انبوه كسى وارد اين حريم نمى‌‏شود. 📓ملاقات با امام زمان ارواحنا فداه ص٩۵ ▪️🌹▪️ @serat_almahdi
🍃▪️🍃 ▪️سرداب مقدس را خلوت‌تر از همیشه یافت. قدر‌دان آن خلوت معنوی، رو به استغاثه آورد و به حال خوشی رسید. در نقطه‌ی اوج راز و نیاز، صدایی شنید به فارسی سلیس که او را مخاطب ساخته بود. 🍃روی گرداند و امام عصر (سلام الله علیه) را دید که می‌فرمود: به دوستان و شیعیانم بگو خدا را به حقِّ عمّه‌ام زینب، و به حرمت او قسم دهند؛ ▪️قسم دهند و از خدا، ظهور مرا طلب کنند. 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251. 🍃▪️🍃 @serat_almahdi
🔹️▪️🔹️ ▪️داستان تشرف 🔹️شیخ عالم متّقی، شیخ محمد تقی تربتی به ما خبر داد و فرمود: بعض از سادات مریدین متدیّنین از تلامذه من از اهل تربت به ما خبر داد و گفت: ▪️هنگام مراجعت از زیارت عتبات عالیات، از خانقین [شهری در عراق] خارج شدم و با یکی از طلّاب، عقب قافله، رو به قصر شیرین پیاده می‌رفتیم. من از شدّت عطش و تعب، از راه رفتن عاجز شدم. با زحمت زیاد خود را به قافله رساندیم. دیدیم دزدها قافله را غارت کرده‌اند، اموالشان را برده‌اند و بعضی مجروح در بیابان افتاده‌اند. محمل‌ها شکسته و روی زمین افتاده است. 🔹️▪️🔹️ 🔹️من و رفیقم به کناری رفتیم و در نهایت ترس از تلّی بالا رفتیم. ناگاه دیدیم سید جلیلی با ماست. بعد از ادای تحیّت بین ما، هفت دانه خرمای زاهدی به من داد و گفت: چهار عدد آن را خودت بخور و سه دانه آن را به شیخ بده. چون خوردیم، عطش ما رفع شد و گفت: این دعا را به جهت نجات و حفظ از شرّ دزدها بخوانید: اللهم إني أخافك و أخاف ممن يخافك و أعوذ بك ممن لا يخافك. با آن سید راه می‌رفتیم. جز مقدار کمی نرفتیم. ناگاه اشاره کرد و گفت: این منزل است. 🔹️▪️🔹️ ▪️پس نظر کردیم، دیدیم منزل، پایین آن تلّ است. چون وارد منزل شدیم، از شدّت تعبی که کشیده بودیم خواب ما را گرفت و ملتفت آن چه برای ما اتّفاق افتاده بود، نشدیم. وقتی بیدار شدیم، به قضیّه متنبّه گردیدیم و برای ما منکشف شد که حضرت ولیّ عصر—عجّل الله فرجه—بوده است. 📘العبقری الحسان در جلد ۲، عبقریه ۱۰ (در معجزات ولی عصر)، مسکه ۴۹ 🔹️▪️🔹️ @serat_almahdi
🌷🌹🌷 🌹درد فراق یک عاشق 🌷مشهدی امام قلی ترک، سال‌ها پیش در شهر ری زندگی می‌کرد و یک مغازه کوچک پینه دوزی و تعمیر کفش داشت. قبرش هم حوالی شهر ری، پای کوه بی بی شهربانو است. می‌گویند: چنان عاشق بود و درد فراق امام زمان علیه السلام را داشت که فکر و ذکر و کلامش آقا بود و جز فرج حضرت خواسته ای نداشت. اگر کسی یک ساعت با او معاشرت می‌کرد و همنشین می‌شد، حال و هوای دیگری پیدا می‌کرد. 🌷🌹🌷 🌹در مغازه اش روی یک تخته پوست می‌نشست و هر چه پول می‌گرفت زیر پوست میگذاشت و هر که محتاج بود و می‌آمد و درخواست می‌کرد، از آن زیر برمی‌داشت و به او می‌داد. مرحوم حاج شیخ محمد شریف رازی، صاحب کتاب گنجینه دانشمندان می‌گوید: من او را دیده بودم و با او آشنا بودم و گاه به مغازه اش می رفتم و میدیدم که آن مقداری که از زیر پوست بر می‌دارد و به دیگران می دهد، بیشتر از پولی است که می‌گیرد و زیر پوست می گذارد. مرتب پول می داد و تمام نمی‌شد. این دلسوخته ی عاشق در تشرفی خدمت حضرت عرض کرده بود: آقا، اگر ظهورتان نزدیک نشده، مرا از دنیا ببرید. بیش از این طاقت دوری و فراق شما را ندارم. 🌷🌹🌷 🌷به او وعده داده شد که شما ماه رمضان آینده از دنیا می روی، او این بشارت را به برخی خواص داده بود. نیمه ماه مبارک رمضان سال 1365 هجری قمری از دنیا رفت. از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نقل شده است که می‌گفت: من هر وقت به قبر مشهدی امام قلی ترک توجه کردم دیدم امام زمان علیه السلام آنجاست و لطف و توجه حضرت بر آن عاشق پیوسته برقرار است. 📕برگرفته از کتاب ملاقات با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌷🌹🌷 @serat_almahdi
🔹️🦋🔹️ 🔹️توصیه حضرت به آیت الله ابطحی اصفهانی 🦋آیت الله سید محمدباقرابطحی اصفهانی فرمودند:شبی در عالم رویادیدم فضای مابین قم ومسجد جمکران گویا تمام چمن زاراست ودارای درخت های سبز که مهتاب برآن می تابید ونهرهای آب درآن جریان داشت.درختی را ديدم که دارای شاخه های بسیار جذاب وسر سبز وصدای روح بخشی از میان آن به گوش می رسید که به ذهنم خطور کرد ،صدای حضرت داودسلام الله علیه است. 🔹️🦋🔹️ 🔹️در وسط آن درخت،جایگاهی بود که درآنجا آقایی نشسته وبه نظرم آمد که این آقا حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان سلام الله علیه است.صحبتی را به میان آوردم که از ذکر آن معذوریم،زیرا اشاره به عهد وپیمانی بود وسپس عرض کردم:چه کنم که به شما قرب پیدا کنم؟به زبان فارسی فرمود:عملت را عمل امام زمان قراربده. من به خاطرم این معنی رسید،یعنی:آنچه را به ذهنت می آید اگر امام زمان بود،عمل می کرد،تو هم همان را عمل می کن.به عربی به حضرت عرض کردم:وهوالامل.یعنی :این آرزوی من است.گفتم:چه کنم که در این امر موفق باشم؟به عربی جواب فرمود:الاخلاص فی العمل. 🔹️🦋🔹️ 🦋ازخواب بیدارشدم،چراغ خاموش بود،قلم ودفترحاضرکردم وآن دو جمله سوال وجواب رانوشتم. فردا درباره این دو جمله سوال وجواب ،فکر کردم،به نظرم آند:در جمله اول،حقیقت تشیع که پیروی ازامام به حق باشد نهفته ودرجمله دوم،راه موفقیت را که همان توحید ذاتی وعملی باشد یافتم،این دو جمله توصیه حضرت بود که برای من وهمگان عبرت است. 📘شیفتگان ج 1 ص 261 🔹️🦋🔹️ @serat_almahdi
🔹️🌼🔹️ 🌼 تشرفی از آیت الله بافقی 🔹️او از کسانی است که به افتخار دیدار حضرت مهدی سلام الله علیه بارهانائل آمده که یک نمونه آن را آقای اثناعشری که ازچهره های مورد اعتماد وارادتمندان اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین هستند به نقل ازجناب آقای حاج سید مرتضی ساعت ساز بدین گونه نقل کرده اند: 🔹️🌼🔹️ 🌼یک بار درخدمت آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی قدس سره به مسجد جمکران درقم مشرف شدیم پس از انجام آداب و دعاهای وارده من درحال سجده ومیان خواب وبیداری بودم که کسی گفت:حاج شیخ محمدتقی!بیا که حضرت ولی عصر سلام الله علیه شمارا خواسته است. من سربلند کردم دیدم حاج شیخ حرکت کردوبه سوی کوه خضرکه نزدیک مسجد است، شتافت. 🔹️🌼🔹️ 🔹️بادیدگان جستجوگرخویش او را زیر نظر داشتم که دیدم دردامنه کوه با سه نفرکه منتظرش بودند،به گفت وگو پرداخت وپس از گفت و گو بازگشت. ازاوپرسیدم:آنان که بودند؟ فرمود:یکی از آنها سالارم امام عصرروحی له الفدا بود. 📔شیفتگان، ج۲ ص۲۷۸ 🔹️🌼🔹️ @serat_almahdi
🔹️🌹🔹️ 🔹️تشرف آیت الله سیبویه در حرم امام حسین سلام الله علیه 🌹حضرت آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه ازقول آقا عمویشان حضرت آیت الله مرحوم شیخ محمد علی سیبویه که ازعلمای کربلا بودند ودر صحن مقدس حضرت عباس سلام الله علیه نماز ومنبر داشتند نقل فرمود: چون معروف است هرکس بخواهد خدمت حضرت ولی عصر سلام الله علیه برسد؛ یک راهش رفتن چهل شب جمعه به حرم مطهر امام حسین سلام الله علیه است؛ لذا تصمیم گرفتم چهل شب جمعه در حرم امام حسین سلام الله علیه بیتوته کنم. 🔹️🌹🔹️ 🔹️شب جمعه آخر بود به نماز ایستادم ناگهان متوجه شدم جلوی من شخص نورانی ایستاده و چنان حمد وسوره میخواند که تا حال چنین صوتی نشنیده بودم. به نحوی مجذوب شدم که با خود گفتم: زودتر نماز را تمام و این آقا را زیارت کنم. سراز سجده آخر برداشتم کسی راندیدم، یقین کردم خدمت ولی عصر ارواحنافداه رسیدم‌‌. چه خوش است صوت قرآن ز تودلربا شنیدن به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن 🌹۲۰ذیحجه۱۴۱۱مطابق۷۰/۴/۱۲ 📘شیفتگان، ج۱ ص۲۵۲ 🔹️🌹🔹️ @serat_almahdi
🍃▪️🍃 🍃مظلوم ترین فرد عالم ▪️مرحوم حجه الاسلام آقای حاج سید اسماعیل شرفی از شخصیت های دلسوخته ای بود که چند بار خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) مشرف شده بود. ایشان یکی از تشرفات خود را این گونه نقل نموده است: 🍃▪️🍃 🍃به عتبات مقدسه مشرف شده بودم و در حرم حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه مشغول زیارت بودم چون دعای زائرین در بالای سر حرم مطهر امام حسین سلام الله علیه مستجاب است، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی سلام‌الله‌علیه مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن نماید. 🍃▪️🍃 ▪️مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم، پس از سلام از ایشان سؤال کردم: شما کیستید؟ آقا فرمودند: انا اول مظلوم فی العالم (من مظلوم ترین فرد عالم هستم) 🍃▪️🍃 🍃من متوجه نشدم و با خود گفتم: شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند خود را مظلوم ترین فرد عالم می دانند. در این هنگام ناگهان متوجه شدم که کسی در کنارم نیست. اینجا بود که فهمیدم مظلوم ترین فرد عالم کسی جز امام زمان (سلام‌الله‌علیه) نیست، و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم. 📓شیفتگان، ج 3 ص 159 🍃▪️🍃 @serat_almahdi
🔹️💎🔹️ 🔹️تشرف در مسجد سهله 💎هنگامی که واردمسجدسهله شدیم سیدی به طرف من آمد وسلام کرد،هیبت وعظمت اومرابه شدت مجذوب کرده بود. چفیه سبز عربی برسرداشت بالباسی سفید وعبایی قهوه ای،چهره اش بسیارنورانی بود چشم وابرویی زیبا،بینی کشیده ودندان های سفیدی داشت ومن شبیه آن چهره هرگزندیده بودم.بی اختیار دست وصورت وسینه اش رابوسیدم آن سیدتبسم شیرینی برلب داشت گویاسال هاست مرامیشناسد. 🔹️💎🔹️ 🔹️به زبان فارسی به من فرمودند:زیارتت قبولِ درگاه حق.مقام های مسجدسهله رابه ترتیب به من معرفی کرد،من هم پشت سرش میدویدم وهنگامی که راه می رفت جمعیت خودبه خودکنارمیرفتند وراه بازمیشد. فضای معنویِ عجیبی مسجد را پر کرده بود ،آن سیدبزرگوار جلوی جمعیت آمدند وباتبسم نگاهی مهربان و پدرانه به همه کردند سپس مشغول نمازشدند. من هم نماز خواندم.بعدایشان به حالت دو زانو نشستند، من نیز مودب کنار ایشان دو زانو نشستم، دست مبارکشان رابه طرف من درازکردند ویک مهر و تسبیح کربلا به من دادند که من آنهاراروی چشم هایم گذاشتم وشروع به گریه کردم بعدنگاه کردم دیدم چهره آن عرب ناشناس که حدود سی وچندسال داشت ازاشک چشمش خیس شده بود. 🔹️💎🔹️ 💎جمعیتی که کنارمانشسته بودند یک صدا امام زمان سلام الله علیه راصدازده وگریه میکردند. آن بزگواردوعددمهروتسبیح به من دادند وفرمودند:این هارابه آن سیدبده، من دوستم راصدازدم وگفتم این مهروتسبیح هاراآن آقا دادند تابرگشتم اورانشان بدهم دیدم نیست واینجابود که دوستم فهمیدایشان امام زمان سلام الله علیه بودند این طرف و آن طرف دوید اما هیچ اثری ازاونیافت. 📘شیفتگان، ج۳ص۲۷۱ 🔹️💎🔹️ @serat_almahdi
💠🔹️💠 🔹️تشرف آقای شیرازی 💠بعداز درگذشت آن طفل معصوم مرتب گریه میکردم،حالم منقلب بودتا اینکه به دلم افتاد نذری کنم شاید جواب بگیرم! در راه جمکران بودیم، دیدم سیدخوش سیمایی دست تکان داد وقتی به مارسیدند فرمودند:جمکران می روید؟گفتم بله، در را بازکردم وایشان سوارشدند برادرم پشت فرمان نشسته بود،ایشان هم کنارحجت الاسلام والمسلمین حاج میرسیدابوالقاسم روحانی نشستندوفرمودند:همینجابشین جاهست،وباوجوداین که آن بزرگوار بین مانشسته بودندجایمان تنگ نشد. 💠🔹️💠 🔹️بعدباحاج میرسیدابوالقاسم روحانی عربی صحبت کردندکه من نفهمیدم چه میگفتند.دربین راه رو به من کردند وفرمودند:نذرشماقبول است،خدای متعال به شمافرزندان پسری عنایت میکند که اسم اجدادبزرگوارم واسم جدغریبم راروی آن هامیگذاری ویک دخترهم میدهدواسم مادربزرگوارم رارویش بگذار. من فقط گوش می کردم.اختیارهیچ کاری رانداشنم.آن وقت ها جاده ازکنار کوه خضر می گذشت،ماازآن مسیررفتیم تابه مسجد مقدس جمکران رسیدیم آقا پیاده شدند ویک سکه به من دادند،من گفتم:آقانذرکردده ام ازکسی پول نگیرم آقا سکه را توی جیب کت من گذاشتندوفرمودند: 💠🔹️💠 💠برو وضو بگیرتاباهم نمازبخوانیم وعجیب آن که فرمودند این لباست هم احتیاط دارد بااین لباس نمازنخوان که من هم به دستورآقا عمل کردم وباآن لباس نمازنخواندم.وضوگرفتم ونمازمغرب وعشا را باایشان خواندیم، اعمال مسجدراهم به جاآوردیم تابه صدصلوات رسیدیم درمسجد صدای آقارامیشنیدم که صلوات می‌فرستادند بلندکه شدم دیدم ایشان نیستند،اطراف رانگاه کردم،همه جاراجستجوکردم اما هیچ خبری ازایشان نبود. 📘شیفتگان ج۳ص۲۸۴ 💠🔹️💠 @serat_almahdi
🌷❤️🌷 ‌❤️ ‌اگر شیعیان آخرالزمان می‌دانستند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌مردند... 🌹ابراهیم مهزیار جدّ علی بن مهزیار می گوید: از امام عسکری(ع) یك یادگاری طلب كردم و ایشان انگشترشان را به من دادند، پس از آن هر وقت به آن انگشتر نگاه می‌كردم خوشی عجیبی به دلم می‌آمد. بعد از بازگشتم به اهواز شنیدم امام حسن عسكری (ع) شهید شدند. به سامرا برگشتم تا امام زمان (عج) را ببینم اما موفق نشدم. 🌷❤️🌷 🌹ایام حج به مكه رفتم تا حضرت را زیارت كنم ولی ایشان را ندیدم. روزی در طواف با خود گفتم: بیچاره شیعیان آخر الزمان! ‌من امام هادی (ع) و امام حسن عسكری (ع) را دیدم اما امام زمان (عج) را ندیدم و این قدر بی قرار هستم... آنها كه هیچ امامی را ندیدند چقدر بی‌قرار خواهند بود! پس از آن جوانی آمد از من پرسید انگشتر امام عسكری (ع) را به دست داری؟ گفتم : بله. بعد از آن او مرا با خود به خیمه امام زمان (عج) برد. حضرت فرمودند: «دیدی با ما چه كردند؟ مجبور شدیم غایب شویم.» نگران شدم. گفتم: آقا می‌خواهید انگشتر پدرتان را از من بگیرید؟ 🌷❤️🌷 🌹فرمودند: «ما خاندانی هستیم كه به هر كس هر چه بدهیم پس نمی گیریم.» پس انگشتر خودشان را هم به من دادند. سپس فرمودند: در طواف برای شیعیان ما دعا كردی؟ گفتم: بله آقا ولی خیلی دلم برایشان می‌سوزد، آنها امام خود را نمی‌بینند. حضرت فرمودند: «آنها خیلی نزد من عزیز هستند، شیعیان آخر الزمان ندیده به من عشق می‌ورزند. اگر آنها بدانند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌میرند.» ‌ 📕ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار، ص۷۳۰ تا ۷۳۴ 🌷❤️🌷 @serat_almahdi
🔹💎🔹 💎استغاثه دائم زمینه ملاقات 🔹حضرت آیت الله شوشتری می فرمایند: 💎شخصی چهل سال زحمت کشید و دائم در طلب ملاقات حضرت حجت عجل الله فرجه بود تا این که عاقبت به محضر مقدس محبوب و مطلوبش شرف حضور یافت. 🔹او که روز ها وسال های پر از درد فراق امامش بر وی سخت گذشته بود در اولین ملاقات ، از حضرتش گلایه کرد و عرضه داشت : آقا جان، شما که عاقبت مرا پذیرفتید ، ای کاش زود تر توفیق شرف یابی به محضرتان عنایت می فرمودید ، چون در این چهل سال به آتش فراق شما سوختم ، حضرت فرمودند : اگر شما را زود تر می پذیرفتم ، از ما نان و سبزی میخواستید . حالا که معطل شدید می دانید که چه بخواهید. 💎با دوام استغاثه و استقامت در وادی امام زمان عجل الله فرجه می توان به قرب خداوند نائل آمد . در مسیر خدا جویی ، قرآن کریم میفرماید : [إنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَة...سوره فصلت آیه 30] در این آیه پس از این که سالک ،خدای متعال را انتخاب کرد و عملا گفت :ربُنا الله ، اورا نصیحت می کند که در این راه استقامت ورزد. در وادی امام زمان عجل الله فرجه هم این چنین است . 📘غم عشق، صفحه ۹۴ 🔹💎🔹 @serat_almahdi
💎 فهرست مطالب کانال: 🔹️((موضوعات مهدوی))👇🏻 🔹️((پست های ویژه))👇🏻 🔹️💎🔹️ 🔹️((محتوای معارفی))👇🏻 🎙حجت الاسلام و المسلمين استاد " حفظه الله تعالی " 🔹️((دروس مهدوی))👇🏻 🎙حجت‌ الاسلام‌ : 🔹️💎🔹️ 🔹️((مناسبت ها))👇🏻 🔹️💎🔹️ 🔹️((موضوعات متفرقه))👇🏻 🔹️((قرآن کریم))👇🏻 🔹️((استیکرها))👇🏻 📲 ایتا | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi