مطلق
#روز_دانشجو نمی دانستم قرار است این کتاب را امشب باز کنم. اما ... 🌐 @SeratMotlagh
#دانشجویی
#خاطره
استاد جوان آراسته سر کلاس مجازی نویسندگی ، داوطلب خواست برای خواندن یک متن علمی و یک متن روایی . دویدم سمت اتاق تا از کتابخانه ، کتاب بردارم . اولی را برداشتم آنقدر علمی بود که کنار گذاشتمش. بعدی را برداشتم . یکی داوطلب شد و شروع کرد به خواندن متنی علمی حقوقی . صفحهٔ اولش را باز کردم . پرت شدم به خرداد سال نود و شش.
کلاس آخرمان بود و منتظر استاد طیبی نشسته بودیم . دل دل می کردیم که بیاید و برود و برویم سراغ درس و مشق و بدبختی های قبل امتحاناتمان.
استاد طیبی تندی از در آمد تو . با همان صورت پیر جوان مانده اش و لبخندی پت و پهن . لبخندش بگی نگی پهن تر از همیشه بود .
توی صورتش قشنگ خوانده می شد که سوالات امتحان را سخت طرح کرده است.
آن لبخندش هم انگار برای «سال بعد می بینمتان در همین واحد» بود .
سه کتاب آبی رنگ تکنولوژی جراحی چشم دستش بود .
سلام داد و نشست . میخ چهره اش بودم تا ببینم حرف حسابش چیست. از بالای عینک که روی پل بینی اش نشسته بود، نگاهم کرد. نگاهم را دزدیدم . حتم از سنگینی نگاهم ، سر بلند کرده بود.
کتاب آبی رنگ را برداشت و صفحهٔ اولش چیزی نوشت . زمان کش آمده بود و پچ پچ بچه ها بلند شده بود . پسرها و دخترها از ته کلاس می گفتند اگر کاری نیست برویم استاد. استاد سری تکان داد و بعدِ اینکه در هر سه کتاب چیزش را نوشت ، بلند شد و وسط کلاس ایستاد.
اسمم را گفت .
_خانم حسینی تشریف بیارید این هدیه رو به رسم یادبود بگیرید.
به چپ و راستم نگاه کردم . قطعاً با من بود چون از فامیل من فقط یکی در کلاس بود که خودم بودم . بلند شدم . دستهٔ صندلی جیغ کشید و بچه ها کف زدند.
کتاب را گرفت سمتم و دستم را محکم در دستش گرفت و توی چشمانم زل زد و گفت : شما دانشجوی خوب من هستی.
پَر ، پَر در آوردم . رفتم بالای همان ابرهای کلیشه ای . کتاب را گرفتم . بغض نرمی
توی گلویم جا گیر شد . لب هایم را بهم فشردم و دست استاد را.
استاد جوان پرسید : «صدای من رو دارید ؟»
دستی روی نوشتهٔ استاد طیبی کشیدم و کتاب را بستم و گذاشتم توی قفسه لای کتاب های دیگر .
در چت اسکای روم نوشتم « بله استاد ».
🌐 @SeratMotlagh
#بریده_کتاب
#چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
#نادر_ابراهیمی
عزیز من !
مدّتی است می خواهم از تو خواهش کنم بپذیری که بعضِ شبهای مهتابی ، علیرغم جمیع مشکلات و مشقّات ، قدری پیاده راه برویم _دوش به دوشِ هم.
شبگردی ، بی شک ، بخش های فرسوده ی روح را نوسازی می کند و تن را برای تحمّل دشواری ها ، پُر توان.
از این گذشته ، به هنگامِ گزمه رفتن های شبانه ، ما فرصتِ حرف زدن درباره ی بسیاری چیزها را پیدا خواهیم کرد.
نترس بانوی من !
هیچکس از ما نخواهد پرسید که با هم چه نسبتی داریم و چرا تنگاتنگِ هم ، در خلوت ، زیر نورِ بَدر ، قدم می زنیم.
هیچکس نخواهد پرسید؛ و تنها کسانی خواهند گفت :«این کارها برازنده ی جوانان است » که روحشان پیر شده باشد؛و چیزی غم انگیز تر از پیریِ روح وجود ندارد. از مرگْ هم صدبار بدتر است.
💌 خوشحالم که به جوگیری من دامن زدی😉
🌐 @SeratMotlagh
#بریده
#چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
#نادر_ابراهیمی
عزیز من !
امروز که بیش از همیشهٔ عمرم ، خاک این وطن دردمندام را عاشقم ، و نمانده چیزی که کارم همه از عاشقی به جنون و آوارگی بکشد ، بیش از همیشه آن جملهٔ کوتاه که روزگاری دربارهٔ تو گفتم ، به دلم می نشیند و خالصانه بودنش را احساس می کنم :«تو را چون خاک می خواهم ، همسر من ! ».در عشق من به این سرزمین ، آیا هرگز امکان تقلیلی هست ؟
✍🏼 موقع خواندن این بند لرزی از قلبم جریان گرفت و رسید به چشمانم و چکید.
سرم را از پنجره بیرون بردم . بوی خاک باران خورده ، نخورده مستم کرد. دوباره خواندمش. خواندم و خواندم و خواندم اما از لطافتش سیر نشدم .
🌐 @SeratMotlagh
@SeratMotlagh
با همین آدرس در «بله» پیدام می کنید.
چند وقتیه به ادامهٔ فعالیت در پیام رسان بله فکر می کنم . بخاطر امکان تعامل و گفتگو ، مصمم شدم.
چه روزی بهتر از امروز برای شروع ادامه😉.
دوستتون دارم مخاطب های ایتایی مهربونم.
یا حق
🌐 @SeratMotlagh
«مطلق»
مَنْ اَز آن روز که دَر بَند تواَم آزادم°🛸
اینجا لا به لای مادری می نویسم و می خوانم ...
🆔 شناسه:
https://ble.ir/SeratMotlagh
پیامرسان بله پاکت هدیه داره نه ؟!🤭
حیف که بیست نفرم نشدیم اینجا 🙄
میخواستم پاکت هدیه بذارم براتون ها🤗
🌐 @SeratMotlagh
مطلق
پیامرسان بله پاکت هدیه داره نه ؟!🤭 حیف که بیست نفرم نشدیم اینجا 🙄 میخواستم پاکت هدیه بذارم ب
این پیام رو دلم نیومد براتون نفرستم
شما حق آب و گل دارید 😄
هدایت شده از مدرسه مهارت آموزی مبنا
«آغاز ثبتنام ترم زمستان نویسندگی خلاق»
🔸با تدریس استاد محمدرضا جوان آراسته
🔸 ۱۱ هفته تمرین خلاقیت با بازیهای نوشتاری
🔸همراه با استادیار اختصاصی
♨️ ثبتنام و اطلاعات کامل مربوط به دوره:
🔗 https://mabnaschool.ir/product/creative-writing-04-04/
⚠️ یادتون نره که ظرفیت دوره خیلی خیلی محدوده!
#نویسندگی_خلاق
| @mabnaschoole |