eitaa logo
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
242 دنبال‌کننده
90 عکس
11 ویدیو
5 فایل
@Maliheakhoondi همه روزای خدا سه‌شنبه بود... شاعر و ترانه‌سرا🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب به همراه همسرم، در برنامه‌ی شب شرقی، (ویژه برنامه‌ی ولادت امام زمان) مهمانتان هستیم.🕊 پنجشنبه ساعت ۱۹:۳۰ شبکه خراسان رضوی
🕊 هرچی شعر و ترانه هس، حفظم یک دفه ذکرِ رو لبم نبودین توی شعرام همیشه منتظرم ولی یک‌بار مخاطبم نبودین! من فقط می‌دونم شما خوبین شعر آیینی‌‌‌ ام بلد نیستم هیچی از اون حدیثای توی کتاب دینی‌‌ ام بلد نیستم من فقط می‌دونم شما هستی هرجا که می‌مونم شما هستی از همون شب که مادرم رفته من اگه می‌تونم، شما هستی! مثل خیلیا مدعی نیستم خیلیم آدمِ بدی نیستم دیگه * قسمتم کردی دنبال سود و درصدی نیستم سخته سربازاتونو پیدا کنین این‌جا هرچند میدون جنگه اون که با دست راس سلام می‌کنه توی دست چپش پُرِ سنگه منو از لیست خط زدن،گفتن زنِ شادِ بدون روبندم واسه پا در رکاب بودنتون شوخ و شنگم، زیادی می‌خندم! تلخ گفتم خیالتون راحت واسه اون جمعه من خبر نيستم خداروشکر با شما جزءِ سیصد و سیزده نفر نیستم! خدا هم با خودش داره میگه یکی نیس خوبی‌مو جواب بده توو زمین واسه اونا گل کاشتم هیشکیم نیس گلم رو آب بده کاش دوباره بگیم به هم دیگه گِله‌های یواشکیمونو دلامون صاف شه با همو بخونیم بهترین شعر کودکی‌مونو: دوازدهم صاحب است زنده ولی غائب است ظهور کند زمانی روشن کند جهانی *خانه‌ی فرزندان جانان
برای ملیحه آخوندی و مهربانی اش و غمش و کتابش و هر آنچه مرا به او نزدیک میکند .... سلام دختر گرمای زل تابستان بهار روسری سبز تو بدون خزان طنین خنده گرمت دوید در سر من شبیه سکری انگورهای تاکستان و مهربانی دستت بهانه ی خوبیست برای شادی گنجشک های بی سامان رها شو از غم پروانه های بی رنگی به پیله های لبت شور تازه ای بچشان که واژه ها همه دور سر تو می چرخند به شوق شعر شدن بر لب تو با هیجان در انتظار خبرهای خوش برای دلت نشسته است کسی آن سوی زمان نگران سه شنبه می رسدو شعر تازه می شکفد و می وزد به تن کوچه ها دهان به دهان سه شنبه قطره ی احساس دختری که تویی سه شنبه لحظه پیوند بغض با باران سفر شروع صمیمیت تو و من بود قطار خسته ی مشهد به مقصد کرمان دو زن دو شعر دو سمفونی پر از تکرار سفر مرا به تو نزدیک کرد و بعد از ان تویی و خاطره های که در سرم سبز است «دوباره کنج همان کافه با دوتا فنجان»*۱ مرا به شادی یک چای تازه دعوت نه «مرا به خاطره هایی که رفته برگردان»*۲ *۱و۲ :ملیحه آخوندی
دوستی می‌گفت اون دیوار دور بقیع رو از آن‌چه که بوده، بلندتر کردن تا همونی هم که می‌شد دید، دیگه نبینیم... تقدیم به کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی عليه‌السّلام 🕊 در صلحشان ناجوانمرد، در سوگتان، کوچک و پست... که هم‌چنان رو‌به‌روتان دیوار حاشا بلند است! ما چون کبوتر رهاییم فرقی ندارد کجاییم پس بی حرم هم که باشید ما جلدِ نور شماییم شکر خدا مادر من غیر از شما را نمی‌دید طوفان که می‌زد به خانه یک سفره‌ی سبز می‌چید می‌گفت از این خوان بخواهید کم نه، فراوان بخواهید روزیِ هر ساله را با ذکر حسن جان(ع) بخواهید سرتاسر خانه‌ها را با یادتان صحن کردیم امشب همه سفره‌ها را نذر شما پهن کردیم هرجا که بی یار ماندیم گفتیم امام حسن(ع) هست تا پشت دیوار ماندیم گفتیم امام حسن(ع) هست
. به اولِ بهار و به یاد مادرم ❤️🕊 وقتی اسفند دود می‌کردیم رویِ دستِ غروب، جان می‌داد آخر او مادر است، قبلِ بهار باید این خانه را تکان می‌داد! دیگر از ارتفاع ترس نداشت رفت بالای نردبان مادر پرده‌ها را کنار زد، این‌بار رفت تا سقفِ آسمان مادر دیده‌ام حال و روز اسبی را که بدونِ سوار می‌آید سال‌تحویلِ خانه‌ای را که بی گل آن‌جا بهار می‌آید! به گلو مشت می‌زنم، بلکه بغض بالا بیاورم مادر وقتِ ناراحتی، خودم باید از دلم در بیاورم دیگر! روسری‌‌ات همیشه دور و برم در خیابان و خانه، کنجِ حرم فقط او پاک کرده اشک مرا فقط او دست می‌کشد به سرم! شده‌ام نو عروسِ مردی که شدنی کرده هرچه ناشُد را آمدم سمتِ خانه بعدِ سه سال آمدم پاگشا کنم خود را کمدم خالی از لباس شده چرخ خیاطی‌ِ تو بی حَرَکت... از خودش بیش‌تر در این دو سه سال پیرهن پاره کرده دخترکت! فرش‌ها... پرده‌ها و گلدان‌ها رنگ و رو زرد، خسته... آزرده‌ند سایه‌ی مادری نبوده، فقط گوشه‌ی خانه خاک می‌خوردند! این همه خاک را به روی تنش حتم دارم کویرِ لوت نداشت کاش از گریه تار می‌دیدم خانه‌ی ما که عنکبوت نداشت! باید این خانه را تکان داد و به سر و روی پرده دستی زد پدرم سال‌ها نبودِ مرا با دو فنجان چای می‌بخشد
شمشیرِ دشمن، آن‌چنان زرقی ندارد در پیش چشم روشنش برقی ندارد این ضربه چیزی نیست، بعد از مرگِ زهرا(س) هرچه بیاید بر سرش، فرقی ندارد! التماس دعا🕊
برای رفیقم پری...❤️🕊 بهت بد کردم اما کاش ببخشی و دلم وا شه باید فرقی میون یه پری با آدما باشه! دلم تنگه واسه خندیدنای توو خیابونا واسه گرمای دستات، غلتِ رو برفِ زمستونا پری! جای تو رو میشه مگه با آدما پر کرد؟ مگه میشه یه عمرِ بی تو رو حتی تصور کرد؟ نگیر از من خودت رو شونه‌ی روز‌ِ پریشونیم! تویی که تکیه‌گاهم مونده بودی وقت ویرونیم تو آوازی... تو شعری... رقصِ توو بغضِ اتاقی تو شکستم شاخه‌هاتو اما گل کن... آااره باغی تو! نگام کن یه درختم که رو شونه‌م یه تبر دارم بسوزه کاش دلت واسم که از فردام خبر دارم! پری! می‌دونم از ما آدما هی نا امید میشی که سوزوندیمت اما واسه ما آب‌ِ رو آتیشی پری! این بارو بردار از رو دوشم، خیلی داغونم پری شونه‌م... پری شونه‌م... پری شونه‌م... پری شونه‌م!
رضی الدین آرتیمانی .mp3
41.09M
📖  ساقی نامه 👤 رضی الدین آرتیمانی 🎤 با صدای : زهرا سالاری، هادی جمالی، فریده فروتنی، سهیل سعادت، پری پرهیزگار، مهدیه مالکی، بی‌بی‌ سمانه رضایی، حسین سیدبر، ملیحه آخوندی، فریبرز مصطفوی 🍃🌺 @radiogereh