هدایت شده از ستاد امر به معروف ونهی از منکر شهرستان مبارکه
27.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️استاد تقوی
🔹️آخـرین یـار کــشی شیطان... بــازی اصــلی داره شروع میشه . ظــهور نزدیکه مـلت انقلابی. آماده باشید.
آمران به معروف و ناهیان از منکر جا نماند...
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه ایتا 👆
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
فرازی از وصیتنامه شهید
✍ مادرم: راضی به رضایت خداوند باش و افتخار کن که توانسته ای در دوران زندگی ات فرزندی تقدیم راه خدا کنی و شکر گذار باش.
روحانی شهید قاسمعلی حسامی اسماعیل ترخانی
🔸 ولادت: ۳۰ مهر ماه ۱۳۳۶ شهرستان مبارکه محله اسماعیل ترخان
🔸 شهادت: ۲۲ خرداد ماه ۱۳۶۱ منطقه عملیاتی جنوب کشور آبادان
🔸 شادی ارواح مطهر شهدا و امام شهدا صلوات بر محمد و آل محمد
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
🔸به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت
🔸 ديدار از خانواده شهيد والامقام خسرو کرمی فرزند مرحوم علیداد در قهنویه
🔸 در این دیدار که با محوريت بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان طرح سپاس و با حضور نماینده محترم عقیدتی سیاسی ،مسئول امورایثارگران فرماندهی نیروی انتظامی و رياست بنياد شهید شهرستان مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد.
🔸 چهار شنبه ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۲
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
قسمت بیست و هفتم
روایت زندگی مهندس شهید حاج رضا نصوحی
بیت المال
«حاجی انسان خارقالعادهای بود. چیزهایی که ما در بارهاش میگوییم فقط برداشت خودمان است. در ظرف وجود ما همینقدر جا میگیرد؛ امّا هیچکس توان این که شخصیت واقعی او را بتواند ترسیم کند، ندارد. وقتی در ستاد بازسازی خوزستان کار میکردیم، شبها برای استراحت و خوابیدن به خوابگاه میرفتیم. خوابگاه حدود چند کیلومتر با ستاد فاصله داشت. همه ما سوار ماشین میشدیم و میرفتیم. حاجی هیچوقت با ما نمیآمد. در ستاد میماند و تا جایی که میتوانست کار میکرد. همیشه آخر شب به خوابگاه میرسید. میگفتیم: «ما از گرسنگی هلاک شدیم. منتظرت بودیم که با هم شام بخوریم. چرا اینقدر دیر میای؟» بعضی وقتها میگفت: «خیلی تو خیابون منتظر ماشین شدم، ماشین نبود.» بعضی وقتها میگفت: «پیاده اومدم دیر شد.» میگفتیم: «مگه داخل ستاد ماشین نداری؟ چرا اینقدر به خودت عذاب میدی؟» میگفت: «اون ماشین مال بیتالماله. برگشت از ستاد به خوابگاه کار شخصیه. من حق ندارم از بیتالمال برا کارهای شخصی استفاده کنم.» میگفتیم: «شما شبانهروز برای مردم و کشور زحمت میکشی، این یکتکّه راه را با ماشین اومدن چه ضرری برای کسی داره؟ مردم هم رضایت دارن، چون میدونند تو چطور داری کار میکنی.» میگفت: «اینها توجیهِ برای گول زدن خودمان. من وظیفهام کار کردنه. خدمتکردن به مردم هرگز جواز استفاده از بیتالمال را صادر نمیکنه.» به نظر من اگر فقط چند صد نفر مثل او در کشور وجود داشتند، کشور در تمامی زمینهها گلستان میشد. من نوزدهساله بودم که با حاجی آشنا شدم. دو سال با او کار کردم؛ امّا انسانی را در شجاعت، شهامت، درایت، ایمان، اخلاص، جوانمردی، صداقت، یکرنگی و بی ریایی مثل او ندیدم.» *
«با مهندس نصوحی در جهاد سازندگی لنجان کار میکردیم. یک روز متوجه شدم درِ جیبهای پیراهن و شلوارش را دوخته است. چیزی نگفتم. چندهفتهای او را زیر نظر داشتم. هر چه فکر کردم، علت کارش را نفهمیدم. یک روز سر صحبت را باز کردم و گفتم: «یه سؤال دارم، چرا در جیبهایت را دوختی؟» بعد از دیدن اصرار و پافشاری من، گفت: «برای این که یادم بماند، حساب جیب من باید از حساب بیتالمال جدا باشد. یادم بماند که به فکر کیسه دوختن برای امانت مردم که در دست من قرار گرفته نباشم. یادم بماند که برای خدمت آمدهام، نه بار بستن. یادم بماند که در پیشگاه خدا هستم و چیزی را نمیتوانم از او پنهان کنم. هرکجا پای پول وسط باشد، شیطان آنجا حاضر است و آدمیزاد را با وسوسه هایش به دام میاندازد. خدا عاقبت به خیرمان کند.» طرز بیانش بهگونهای بود که انگار عذاب تجاوز به بیتالمال را بهصورت مجسّم، جلوی چشمش میدید. من یکلحظه به یاد داستان حضرت علی (ع) افتادم، زمانی که برادرش عقیل از او درخواست سهم بیشتری از بیتالمال نمود.»
*
«زمان جنگ مدتی بنزین سهمیهای و کوپنی بود. هر ماشینی در ماه 30 لیتر بنزین سهمیه داشت. اگر این سهمیه تمام میشد تا ماه بعد بنزین نداشت. به رضا بهخاطر مسئولیتش علاوه بر کوپن شخصی، کوپنهای دولتی هم میدادند که با کوپنهای شخصی فرق داشت؛ اندازهاش بزرگتر بود، رنگش هم فرق میکرد. من یک ژیان قراضه داشتم. سهمیه بنزین من تمام شده بود. میدانستم که رضا کوپن دولتی دارد. التماسش کردم که یکی از آن کوپنها را به من بدهد. قبول نکرد. با ناراحتی گفتم: «من فقط یه تِکّه کاغذ از تو خواستم. پول بنزین را هم که باید خودم بدم. تازه اونم برا کارهای خونه وقتی تو نیستی استفاده میکنم. مگه چی میشه یکی از این کوپنها را به من بدی؟» جوابم گفت: «من فرقی بین تو و دیگران نمیبینم. این کوپنها برای کار شخصی نیست.» رضا بینهایت روی بیتالمال حسّاس بود ***
«در مأموریت به کشور یوگسلاوی به هر نفر برای انجام هزینههای شخصی هزار دلار داده بودند. رضا در این مأموریت، نهایت صرفهجویی را کرده بود. در مدت 40 روز، حدود سیصد دلار خرج کرده بود. وقتی به ایران برگشت، هفتصد دلار برایش باقی مانده بود. میخواست برود دلارها را پس بدهد. گفتم: «رضا، این پول حقّ تو بوده. برای خرج شخصی به تو دادند. اگر صرفهجویی نمیکردی، کم هم می آوردی. چرا میخواهی پس بدهی؟» رضا با ناراحتی در جوابم گفت: «تو این کشور جنگه، مردم نیازمندند، آواره اند، دولت که مال پدرش را به من نداده. این پول مال مردمه. در اختیار من قرار گرفته. من بهاندازه نیازم استفاده کردم، بقیّه اش را هم باید برگردونم.» رفت و هفتصد دلار را پس داد.»
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
کانون وابستگان و بسيج پیشکسوتان جهاد و شهادت شهرستان مبارکه
هدایت شده از ستاد امر به معروف ونهی از منکر شهرستان مبارکه
🔶دعا مستجاب نمىشود
🔰عَنْ أَميرِالمُؤْمِنين عليه السلام:
🔺لا تَتْرُكُوا الأمْرَ بِالْمَعرُوفِ وَ النَّهىَ عَنِ الْمُنكَرِ فَيُـوَلّى عَلَـيْكُمْ أَشْـرارُكُـمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا يُستَجابُ لَكُمْ.
✅ على عليه السلام فرمودند: امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد زيرا در اين صورت افراد نادرست برشما مسلط مى گردند آنگاه دعا مى كنيد و دعايتان مستجاب نمى شود.
📚[نهج البلاغه، نامه 47]
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه ایتا 👆
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
قسمت بیست هشتم
روایت زندگی مهندس شهید حاج رضا نصوحی به قلم اقدس نصوحی
ضابطه آری، رابطه نه
«سال 1358 من بیکار بودم. شنیدم که جهاد سازندگی برای تأمین نیروی آموزشوپرورش، معلم جهادی میگیرد. من هم ثبتنام کردم. یک روز قرار شد برای مصاحبه به جهاد سازندگی لنجان برویم. تعداد زیادی برای مصاحبه در نوبت بودند. من هم نشستم تا نوبتم شد. وقتی وارد اتاق شدم با تعجّب برادرم رضا را آنجا دیدم. رضا مسئول مصاحبه و گزینش بود. سرش پایین بود و داشت با یک نفر مصاحبه میکرد. وقتی من را دید از جایش بلند شد و به دیگر مصاحبهکنندگان گفت: «این آقا برادر منه. من میرم بیرون. شما با اون مصاحبه کنید. نسبتش با من را در نظر نگیرید و ملاحظه نکنید، ببینید توان این کار را دارد یا نه» و از اتاق مصاحبه بیرون رفت.»
من شرمندهام قهرمان
«من در عملیات آزادی خرمشهر مجروح شدم. ترکشهای زیادی به سرم اصابت کرد. حرکت کل بدنم مختل شد، بهگونهای که امیدی به زنده ماندنم نبود. تمام بدنم به شکل تِکّه گوشتی بدون جان درآمده بود. دیگران از دیدن من با آن وضعیت دلخراش وحشت داشتند و کمتر کسی جرأت این را داشت که به من نزدیک شود. آن زمان یعنی سال 1361 در محل ما کمتر کسی در خانهاش حمّام داشت. از حمّام عمومی استفاده میکردیم. اینطور هم نبود که همه ماشین شخصی داشته باشند. تاکسی هم نبود. برای من با آن وضعیت که داشتم؛ حمّام رفتن واقعاً کار مشکلی بود. یک روز مهندس نصوحی به دیدنم آمد. برایم صحبت کرد و به من امید به زندگی دوباره داد. گفت: «میخوام ببرمت حمّام.» بعد از مدّتها مجروحیت و در بستر بودن، حمّام رفتن آرزوی من بود؛ امّا قبول نکردم. هم خجالت میکشیدم، هم میدانستم با شرایطی که من دارم، حمّام رفتن کار سختی است. مخالفت من فایده نداشت. من را بغل کرد، در ماشین گذاشت و به حمّام برد. مثل یک پدر که با لذّت فرزندش را حمّام میدهد، من را شست. حتّی برای این که من در حمّام دچار ضعف نشوم با خودش آبمیوه و کیک آورده بود. آن را به خورد من داد. بعد از پوشاندن لباس، باز من را بغل کرد و به خانه برد. من را در رختخواب خواباند و سفارش کرد که هر کاری داشتی، به من اطلاع بده. چند بار در دوران نقاهت من این کار را تکرار کرد. از منطقه که برمی گشت، اوّل به دیدن من میآمد و من را حمّام میبرد، بعد به خانه خودشان میرفت. من خجالت میکشیدم و میگفتم: «چرا من را شرمنده میکنی؟» در جواب من میگفت: «من شرمندهام قهرمان. اگر ایثار و جانفشانی شما جانباز سرافراز نبود، چه بر سر ما میآمد. دِینی که شما بر گردن ما دارید با این کارها ادا نمیشود. دعایمان کن.» مهندس نصوحی معلّم و راهنمای عملی جوانان بود.»
تلاش مذبوحانه برای کُشتن حاجی
«رضا مسئول ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگزده خوزستان بود. باتوجهبه مسئولیتش، بودجه زیاد و مبالغ هنگفتی در اختیارش قرار میگرفت. مبالغی که وسوسهکننده و پهن کننده دام شیاطین بود. آن زمان مثل حالا نبود که هزینهها بهحساب بانکی واریز شود. کمکهای مردمی جمعآوریشده برای سازندگی را در گونی میریختند و برای ستاد بازسازی میآوردند. کسانی که در امور مربوط به جبهه و جنگ کار میکردند، مردانی پاک و شریف و ایثارگر بودند؛ امّا معدود افرادی هم پیدا میشدند که سوءنیت داشتند، یا اینکه برای استفاده نابجا از امکانات وسوسه میشدند. میخواستند از این موقعیت استفاده کنند و به نان و نوایی برسند، به زندگیشان رونق دهند، کارهای نیمهکاره و روی زمینمانده محلّ خود را به اتمام برسانند و خوشنامی برای خود بخرند. یا با حربه استفاده از کلاه شرعی، آن کنند که میخواهند. توقّعات نابجا از مهندس نصوحی روزبهروز بیشتر میشد؛ امّا ایشان اجازة هیچ سوءاستفادهای را نمیداد. میگفت: «بودجه ستاد بازسازی برای ساخت مناطق جنگزده و برگرداندن مردم بیگناه به خانههایشان میباشد.» یک روز، شخصی را دیدم به مهندس نصوحی التماس میکرد که: «چند تا شاخه آهن فلان جا افتاده و کاربردی ندارد. ما یک مسجد نیمهکاره داریم، اجازه بده این آهنها را ببریم و برای مسجد استفاده کنیم.» مهندس اجازه نداد. گفت: «انشا الله کار مسجد با پیگیری شما از جای دیگر حل میشود؛ امّا این آهن حقّ مناطق جنگزده است، کاربرد هم که نداشته باشد با چیز دیگری عوض میکنیم یا میفروشیم و پولش را صرف بازسازی میکنیم.»
مهندس محکم و استوار ایستاده بود و اجازة تعرّض به بیتالمال را به کسی نمیداد. همین امر باعث شده بود که افرادی به فکر برداشتن این سدّ محکم از جلوی راه خود بیفتند و دست به هر کار زشت و غیرانسانی علیه ایشان بزنند؛ از مانعتراشی و سنگاندازی در اجرای امور تا ترور شخصیت و حتی نقشة کشتن ایشان.
ادامه دارد..
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
هدایت شده از ستاد امر به معروف ونهی از منکر شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 این هیئت ها نباشند برای اسلام بهتر است.....
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه ایتا 👆
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خانم صفیه التلاق هنرمندشیعه کویتی تمام صحنه های عاشورا را در داخل یک قاب به نقاشی کشیده است.
🔺بسیار زیبا ببینید،حتما ببینید التماس دعا
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
در ادامه دیدارهای هفتهای امام محترم شهرستان مبارکه با خانواده معظم شهدا صورت
🔸 ديدار از خانواده معظم شهید والامقام فضل اله خالو زاده
🔸 در این دیدار که با حضور مسؤل وجمعی از اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه همراه با ذکر توسلی توسط مداح اهل بیت علیهم السلام انجام گرفت از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد.
🔹 چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت
در اولین روز از هفته قوه قضاییه و با حضور دادستان و رياست دادگستری شهرستان همراه با رياست بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه ديدار از خانواده معظم شهدای ضیایی در آستانه چهلمین روز درگذشت حاج محمد ضیایی پدر شهدای والامقام ضیایی و شهید والامقام سید عبداله موسوی انجام و از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد.
🔸 پنجشنبه یکم تير ماه ۱۴۰۲
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
قسمت سی چهارم
روایت زندگی مهندس شهید حاج رضا نصوحی به قلم اقدس نصوحی
با تخممرغ و سیبزمینی آبپز از جسم ما و با صحبتهای دلنشینش از روحمان پذیرایی کرد. نمیدانم چه در وجود او بود که به انسان آرامش خاصی میداد. وقتی در کنار او قرار میگرفتیم، احساس قدرت، توانمندی، شخصیت، بزرگی و مفیدبودن میکردیم. با این که کارش خیلی زیاد بود و یکلحظه آرام و قرار نداشت؛ امّا نهایت توجّه را آن شب به ما داشت. روشنایی صبح که سر زد، ما را با احترام بدرقه و راهی منطقۀ عملیات کرد. چند روز قبل از عملیات او را با سروصورت خاکی در منطقه دیدیم. تک تک ما را در آغوش کشید، بوسید و سفارش کرد که مواظب خودتان باشید. به گونهای رفتار میکرد که گوئی خودش هیچ نقشی در عملیات ندارد. عملیات در منطقۀ فکّه شروع شد. ازیکطرف زمینهای رملی و شنهای روان و از طرفی موانع بیشماری که عراق در منطقه ایجاد کرده بود، حرکت را بینهایت سخت کرده بود. در حقیقت عملیات لو رفته بود و ما نمیدانستیم. بیشتر نیروهای ما به محاصرۀ دشمن درآمدند و راه فرار نداشتند. بسیاری از نیروها در کانالها گرفتار شدند و دشمن با پرکردن کانال آنها را زندهبهگور کرد و با تانک از روی بدن آنها رفت. فرمان عقبنشینی صادر شد. هر کس به فکر این بود که خود را از آن معرکۀ وحشتناک نجات دهد. ما حدود 20 نفر بودیم که توانستیم فرار کنیم. خستهوکوفته بودیم و از تشنگی لَهلَه میزدیم. اجساد شهدا روی زمین افتاده بود. مجروحین که توان حرکت نداشتند با دیدن ما التماس میکردند و قسم میدادند که ما را با خودتان ببرید؛ امّا از کسی کاری برنمیآمد. در واقع خود ما هم در منطقه گم شده بودیم و نمیدانستیم به کدام طرف برویم. کمکم هوا روشن شد. به هر طرف که نگاه میکردیم، بیابان بود و شنهای روانی که میرفتند تا مجروحین را زندهبهگور کنند و شهدا را در دل خود پنهان نمایند. ناامید شده بودیم و به صحنۀ دفن شدن خودمان در زیر آن رمل های روان فکر میکردیم که به طور معجزهآسا حسین خرازی را دیدیم. او ما را به سمت یک تانک خودی راهنمایی کرد. به تانک رسیدیم و بهزور خودمان را روی آن جا دادیم. تانک حرکت کرد. یک ماشین سیمرغ آبیرنگ که در فاصلۀ بسیار دورتر از ما، در منطقه حرکت میکرد، توجّه همه را جلب کرد. رانندۀ سیمرغ چند متری میرفت، ماشین را نگه میداشت، پیاده میشد و یک شهید را با چه زحمتی میکشید و پشت سیمرغ میگذاشت. بچّه ها گفتند: «این دیگر کیست که دست از جان شسته و اینطور خطر میکند؟ در این بیابان مخوف و زیر آتش این جانیان از خدا بیخبر که هر کس به فکر نجات جان خود است، این آقا به فکر جمعکردن شهداست.» ماشین سیمرغ را شناختم. لرزه به بدنم افتاد و دعا کردم که ایشان آن کسی که فکر میکنم، نباشد؛ امّا چه کسی غیر از او منطقه را خوب می شناخت، شرایط حسّاس را درک میکرد، توکّلش به خدا بود و به فکر این که مادری چشمبهراه نماند. بله، او مهندس نصوحی بود. ایشان قبل از عملیات راه را برای حملۀ رزمندگان آماده میکرد، در عملیات شرکت میکرد، بعد از عملیات منطقه را پاکسازی میکرد و بعد هم مشغول ساختن خرابیها و آباد کردن ویرانی ها میشد. در آن لحظه هم تشخیص داده بود که با برگرداندن شهدا دل مادری را شاد کند. چشمانم پر از اشک شد و به نکتهسنجی مردم در نامگذاری او به رضا مؤمنِ پی بردم.»
بهشرط نماز جماعت
ادامه دارد ...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
فرازی از وصیتنامه شهید ،علی اصغر بهرامی فرزند مرحوم حاج عبدالرزاق (دیزیچه)
🔸تاریخ شهادت:۱۵ تیر ماه ۱۳۶۱ منطقه عملیاتی ام الرصاص
🔹آرزو دارم روزی فرا رسد که پرچم اسلام در جهان افراشته شود و کاخهای ظلم و ستم بر چیده گردد و همه در صلح و آرامش زندگی شرافت مندانه داشته باشند
🔹از پدر و مادر ،همسر، خواهران ، برادران و آشنایانم حلالیت می طلبم.
🔸 شادی ارواح مطهر شهدا خاصه شهید والامقام علی اصغر بهرامی، برادر شهیدش علی بهرامی و پدر و مادر شهدا صلوات بر محمد و آل محمد.
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
هدایت شده از ستاد امر به معروف ونهی از منکر شهرستان مبارکه
⭕️امر به معروف و لزوم مبارزه با انحرافات جامعه
🔰 مقام معظم رهبری ( مد ظله) :
وظیفهی امر به معروف؛ این یک وظیفهی عمومی است که یکی از مهمترین معروفها حکومت حق و عدل است. در جامعه بایستی حکومتِ عادلانه باشد، حکومتِ حق باشد؛ باید مردم امر کنند به این [معروف]؛ مسئولیّت مردم را نشان میدهد. یا مسئلهی لزوم مبارزهی با انحرافات جامعه که امیرالمؤمنین در خطبهی شقشقیّه، یکی از دلایل قبول حکومت را این قرار داد: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلیٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛(۹) یعنی خدای متعال این پیمان را از علما گرفته -که حالا ]بعد[ دربارهی علما عرض میکنم- که به شکاف اجتماعی، به فاصلههای اجتماعی تن ندهند و قبول نکنند فاصلههای اجتماعی را که یکی از سیری مُشرف به موت بشود، یکی از گرسنگی.
🔹 ۱۴ خرداد ۱۴۰۰
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه ایتا 👆
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت
در ادامه دیدارهای هفتهای امام جمعه محترم شهرستان مبارکه و در ایام عيد سعید غدیر خم عيد ولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب (ع) و با حضور رئیس بنیاد شهید و امورایثارگران شهرستان از خانواده شهيد والامقام سید علی هاشمی در محله شيخ آباد، تجليل بعمل آمد.
🔹 پنجشنبه ۱۵ تیرماه ۱۴۰۲
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
هدایت شده از ستاد امر به معروف ونهی از منکر شهرستان مبارکه
#همیشه_مردمی
#همیشه_انقلابی
✳️ بیانیه و دعوتنامه امام جمعه شهرستان مبارکه جهت حضور پر شور خانوادگی در گردهمایی و راهپیمایی « دفاع از حریم خانواده » در روز عفاف و حجاب :
بسم الله الرحمن الرحیم
💠 مردم شریف ، ولایتمدار و وفادار مبارکه
سلام علیکم
🔹همآنگونه که مستحضرید ، موفقیتها و پیشرفتهای شگفت آور نظام اسلامی شما ، در عرصه بین الملل و داخل کشور ، چشمان ناظران جهانی از دوست و دشمن را به خود خیره کرده است ؛ از این رو دشمنان عنود و کینه توز انقلاب اسلامی که به فضل الهی پس از چهل سال توطئه بی وقفه و جنگ ترکیبی مذبوحانه ضد نهضت مقدس اسلامی ، تا کنون نتوانسته اند هیچ گونه آسیبی به ارکان نظام اسلامی وارد کنند ، همواره در تلاش اند که تجربه شکستهای سخت و شکننده خود در میدانهای تخریب و آشوب را با اقدامات ضد فرهنگی خود جبران نمایند ؛ بی شک این حرکتهای رذیلانه در برابر طوفان مقاومت مردم که ریشه در باورهای عمیق و غیر قابل خدشه و خونهای پاک شهیدان ما از صدر اسلام تا کنون دارد ، راه بجایی نبرده و دشمن ، سرخورده تر از هر زمانی به اقداماتی حقیرانه روی آورده است ؛ دشمن به درستی دریافته که عفت و پاکدامنی جامعه بانوان در هر جامعه ای سدی محکم در برابر هجوم ضد فرهنگی او است ؛ به همین دلیل نفوذ فرهنگی و تخریب عفت دختران و زنان کشور ما و در پی آن سایر اقشار بویژه جوانان ما که مایه اقتدار و سرمایه اصلی جامعه ما هستند را در دستور کار خود قرار داده است ؛ بی شک این دسته از خانمها که با وعده های دروغین دشمن به کشف حجاب یا سست حجابی دست میزنند ، پاره ای از تن همین مردم هستند که فریب تبلیغاتگمراه کننده دشمن را خورده اند و عده معدودی اند که با کوچه و بازار گردی خودنمایی میکنند ، در حالی که عموم بانوان با فضیلت ما ، بر پایه شخصیت سرشار انسانی و معنوی خود ، بی نیاز از این خودنمایی های حقیرانه و بیمارگونه وخیابانگردی اند و حضور خود را در چارچوبی درست و هدفی مقدس مدیریت می کنند و لذا در کوچه و خیابان نمود و نمایش چندانی ندارند .
🔹بر همین اساس ، به منظور دست رد زدن بر سینه بدخواهان سعادت و بهروزی شما مردم ، از عموم خانمهای گرامی ، دختران سرافراز و عموم خانواده ها دعوت میشود تا در گردهمایی و راهپیمایی بزرگ بانوان مبارکه ، که در روز چهارشنبه بیست و یکم تیرماه جاری برگزار می گردد ، مجدانه و پرشور مشارکت فرمایند .
🔻والسلام علی من اتبع الهدی
✍ خادم و ارادتمند شما : موسوی ، امام جمعه شهرستان مبارکه
۱۴۰۲/۰۴/۱۹
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت
دیدار از خانواده شهدای والامقام شهيدان: مسلم عابدی،سیف اله اکبری و احمد محمدی در زیبا شهر محله لنج و آدرگان
🔸 در این دیدار ها که با محوريت بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه طرح سپاس و با حضور امام جمعه محترم بخش گرکن جنوبی، نماینده ولی فقيه در عقیدتی سیاسی، مسئول امورایثارگران فرماندهی محترم نیروی انتظامی شهرستان،نماینده بنياد شهید، کلانتری زیباشهر، و با مداحی ذاکر اهلبیت حاج تقی باقری از جانبازان گرامی همراه بود از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد.
🔸 دوشنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۲
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
قسمت سی و هفتم
روایت زندگی مهندس شهید حاج رضا نصوحی به قلم اقدس نصوحی
دست مادرم را گرفتم و کشانکشان به بنیاد شهید رفتیم. سراغش را گرفتیم. گفتیم: «شما را به خدا، حقیقت را بگید. چه اتفاقی برای رضا افتاده؟» جواب تمام حرفها و نالههای ما، نمیدانیم بود. برگشتیم خانه. شنیدیم «حاج ناصر دانش» را که در این عملیات مجروح و در یکی از بیمارستانهای اهواز بستری شده بود، به بیمارستان آیتالله کاشانی اصفهان منتقل کردهاند. ایشان یکی از دوستان رضا و نیروهای تیم مهندسی او بود. گفتیم حتماً از رضا خبر دارد. با مادرم راهی اصفهان شدیم. در بیمارستان بین آنهمه مجروح، حاج ناصر را پیدا کردیم. گفتیم: «تو را خدا، بگو رضا کجاست؟ التماس میکنیم، هر چی از رضا میدونی بگو ...» اشک میریختیم و میگفتیم: «رضا کجاست؟» انگار کلید معمای ما دست او بود. آنقدر بههمریخته و بیتاب بودیم که یککلام حال خودش را نپرسیدیم و رعایت حالش را نکردیم. او که رمقی در جان نداشت با صدای ضعیف و لرزانی که بهسختی از گلویش خارج میشد، گفت:«نمیدونم. به خدا بیخبرم. ما با حاجی با هم بودیم؛ امّا من مجروح شدم و دیگه ندیدمش.»
خدا هیچ مادری را ناامید نکند، برگرداندن مادرم با آن حال خراب به خانه واقعاً کار سختی بود. یک مسافت 60 کیلومتری را باید برمیگشتیم. داخل مینیبوس مادر و دختر اشک ریختیم و مردم نگاهمان کردند. وقتی به خانه رسیدیم، پدرم دلنگران جلو آمد و پرسید: «دانش را دیدید؟ از رضا خبر داشت؟ ...» من ماندم و سؤالهای پیدرپی پدرم و از هوش رفتن مادرم و بغضی که داشت، خفهام میکرد.
هجوم و رفتوآمد مردم بیقرار به خانه و سؤالات بیپاسخ، لحظات را آنقدر برایمان سخت کرده بود که هر ثانیهاش بهاندازه ساعتها میگذشت. برادرم فرامرز هم از تهران برگشت. چه حالی داشت، خدا میداند. او هم اشک میریخت و میگفت: «همهجا را گشتیم؛ بیمارستانها، سردخانه ها، قم، تهران، مجروحینی را دیدیم که هرکدام قسمتی از بدنشان را از دست داده بودند و جوانانی که هرکدام به صورتی دلخراش شهید شده بودند؛ امّا رضا را پیدا نکردیم.»
ساعت 21 روز یکشنبه 14 اسفندماه، زنگ در حیاط به صدا در آمد. یک گروه ده پانزده نفره وارد خانه شدند. معلوم بود از رضا خبر دارند. شروع به صحبت کردند. هرکدام بهگونهای میخواستند، پدر و مادرم را آرام کنند. یک نفر از آن گروه، شروع به صحبت کرد. گفت: «چهارشنبه سوم اسفندماه بود. همه داشتند خودشان را برای عملیات آماده میکردند. یکمرتبه متوجه شدم مهندس نیست. دنبالش گشتم. در گوشهای خلوت مشغول مناجات بود. بیسیمچی مهندس را صدا زد. گفت: «از فرماندهی لشکر شما را میخواند.» حاجی رفت و صحبت کرد. صحبتش که تمام شد به ما گفت: «نیروها را آماده کنید، باید حرکت کنیم.» سریع آماده شدیم و حرکت کردیم. حاجی از قبل منطقه را شناسایی کرده بود. آنها جلو میرفتند و ما به دنبالشان. لودرها را به صف کردیم برای خاکریز زدن و دپو کردن. ساعت20:30 فرمان عملیات خیبر با رمز «یا رسولالله» صادر شد. عملیات در دو محور «هورالهویزه و زید» انجام میشد. مهندس نصوحی مسئولیت یکی از تیمهای مهندسی در منطقه زید را به عهده داشت. حاجی فرماندهی میکرد. دستورهای لازم را به افراد تیم مهندسی داد. همه مشغول شدیم. بدون وقفه کار میکردیم. کار سخت و طاقتفرسا بود. خیلی خسته شده بودیم. مهندس را زیر نظر داشتم، یکلحظه آرام و قرار نداشت. با سروصورت خاکآلود و لبهای خشکیده، مشغول کار بود. مرتّب دور نیروهایش تاب میخورد و هدایتشان میکرد تا زودتر کار را تمام کنند و پیش بروند. صدای انفجار توپ و خمپاره زمین را به لرزه در میآورد و منوّرها، دل تاریک شب را با نورشان میشکافتند. هفت هشت ساعتی از شروع عملیات گذشته بود. برخورد ترکشها به اطرافمان لحظهبهلحظه بیشتر میشد. ترکش خمپاره ای موتور ما را زمینگیر کرد. ناصر دانش مجروح شد. خواستم به ناصر کمک کنم. ماشین مهندس جلوتر از ما بود. حاج اسماعیل بهرامی پشت فرمان بود، بخشعلی باقری و حاجآقا نصوحی هم کنارش بودند. شروع کردم به داد زدن: «حاجی بیا اینجا، بیا کمک، ناصر زخمیه.» صدای «اللهاکبر» اذان صبح بلند شد. همزمان صدای انفجار وحشتناکی، گردوخاکی به پا کرد که نگو. دیگر نتوانستم ماشین حاجی را ببینم. با فروکش کردن گردوخاک، ناصر را روی زمین رها کردم و خودم را به ماشین حاجی رساندم. صدا زدم: «بخشعلی، اسماعیل، رضا، یه چیزی بگید، چرا جواب نمیدید؟» انگار صدای من را نمی شنیدند. درِ سمت چپ را که سالمتر بود، بهسختی باز کردم. چشمهایم چیزی نمیدید. در تاریکی فقط آنها را لمس میکردم. دست کشیدم به حاج اسماعیل و بخشعلی. بدنشان خیس بود. انگار آب جوش روی بدنشان ریخته بودند. نگاه کردم، دیدم دستهایم پر از خون است. خودم را از روی بدن آنها بهطرف حاجی کشیدم. به بدنش دست کشیدم. گفتم: «حاجی تو را خدا بلند شو
ادامه دارد...
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
🔹 تلاوت نور بياد شهدای انقلاب، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، و شهدای چهارمین هفته تیر ماه شهرستان مبارکه
شهیدان:
غلامعلی میرزایی قهنویه
بهزاد رضائی خولنجان
قدرت اله کیانی شیخ آباد
قربانعلی رنجبر اسماعیل ترخان
منصور فتحی نکوآباد
مسعود مداحی دهنو
سهراب توکلی لنج
حسین رحیمی لنج
علی کریمی لنج
سید مهدی موسوی مبارکه
قربانعلی قاسم دیزیچه
محمد علی بهرامی دیزیچه
عبد الحسین بید آبادی اراک مبارکه
ناصر رفیعی کرکوندی
قدمعلی صادقی دهنو
نادر قلی یزدانی احمد آباد
سید خلیل زمانی کوشکیچه
محمود بابائی کوشکیچه
قاسمعلی نصوحی دهنو
بهروز نجفی درچه
رحیم رحمانی قهنویه
بهرام خدارحمی قهنویه
نعمت اله زمانی نکوآباد
احد رضا مردانی لنج
اکبر مهدوی لنج
سعید ملکپور قهنویه
بهرام طاهریان مبارکه
قدمعلی قاصر مبارکه
حسن عباسی آدرگان
یداله مردای جوشان
تقی ضیایی قهنویه
حسین صادقی قهنویه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔹 قاری قرآن جناب آقای احمد رضا عليزاده
🔹 از صفحه ۴۹۹ ادامه سوره مبارکه جاثیه
🔹 زمان جمعه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۲سی دقیقه قبل شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه
🔹 مکان مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
انا لله و انا الیه راجعون
خانواده محترم شهید خلیل حاج محمدی
سلام علیکم
مادران والامقامی که در راه رضای معبود از بهترین سرمایه های خویش گذشتند و فرزندان عزیز خود را در راه خدمت به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی نثار نمودند،اسوه های ایثار و نمونه های برتر استقامت و فداکاری اند.
حاجیه خانم فاطمه خدارحمی مادر شهید والامقام خلیل اله حاج محمدی پس از سالها صبر و بردباری ،ندای حق را لبیک گفت وبه سوی معبود خویش شتافت.
ضمن عرض تسلیت و همدردی با شما خانواده محترم،از پروردگار متعال علو درجات برای آن عزیز سفر کرده و شکیبایی و صبر جمیل برای بازماندگان مسألت داریم.انشالله روح بلند آن مرحومه در بالاترین مراتب بارگاه قدسی با حضرت فاطمه زهرا سلام الله محشور و همجوار گردد.
🔸 مراسم تشییع و خاک سپاری امروز جمعه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۲ ،از ساعت ۶ بعد از ظهر از درب منزل خانواده شهید واقع در قهنویه رو به روی محله صادقیه کوچه میثاق ۳ بطرف بهشت خدیجه (گلستان شهدای قهنویه ) برگزار می گردد.
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
فرازی از وصیتنامه شهید
✍ ای مردم: این اعجاز بزرگِ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی، حفظ و مراقبت نیاز دارد و شما مسلمین و جوانان ایران با جهاد و مبارزه بی امان و خستگی نا پذیر آن را حافظ باشید.
🔸شهید والامقام محمود بابائی فرزند حسين
🔸ولادت: ۱ شهريور ۱۳۴۴ بخش گرکن جنوبی روستای بارچان شهرستان مبارکه
🔸 شهادت:۲۴ تیر ماه ۱۳۶۱ منطقه عملیاتی جنوب کشور دزفول
🔹 شادی ارواح مطهر شهدا و امام شهدا صلوات بر محمد و آل محمد
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
#دفتر ثبت نشرِ آثار دفاع مقدس شهرستان مبارکه
هدایت شده از ستاد امر به معروف ونهی از منکر شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 همه برای مقابله با اشاعه فساد مسئولند...
اگر مسوولان کوتاهی نمودند، مردم مکلف به جلوگیری هستند !
✍اگر برخی صورتی ها نیان بگن امام مربوط ب گذشته ست و الان باید کار فرهنگی کرد!!!
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه ایتا 👆
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
🔸مراسم سومين و هفتمين روز درگذشت حاجیه خانم فاطمه خدارحمی مادر شهيد والامقام خلیل اله حاج محمدی همسر مرحوم حاج قدمعلی و یادبود فرزند مرحومش محمد تقی حاج محمدی
🕌مکان: بهشت خدیجه (س)سالن گلستان شهدای قهنویه
⏰ زمان:روز دوشنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲،از ساعت ۱۵/۳۰ الی ۱۸
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه