فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋دلبرم اومده
دلم به عشق شیش گوشه به سمت حرم اومده❤️
ولادت با سعادت علی اکبر (ع) بر تمام شیعیان مبارک باد🌸🌸🌸🌸
با ما همراه باشید👇
@setaregaannderakhshan
🦋بیانات مقام معظم رهبری درباره اهمیت کتابخوانی
در نگاه مقام معظم رهبری وضع کتابخوانی در کشور مطلوب نیست. برای روشن شدن موضوع به برخی از فرمایشات ایشان مراجعه میکنیم:
«من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان میافتم، قلباً غمگین و متاسف میشوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلاً ده برابر این میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد. اگر به دلیل پرچمداری تفکر اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب بیاورید، این معنا صدق میکند، چون اسلام به کتاب خواندن و نوشتن، خیلی اهمیت میدهد. اگر هر منصفی به بیانات نبی مکرم اسلام (ص) و ائمه (ع) و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که اینها در چه زمانی به کتاب و کتابخوانی دعوت میکردند و فرا میخواندند، همه افسانهها از ذهنش شسته خواهد شد و خواهد فهمید که دشمنان اسلام جز این نداشتند که افسانههای کتابسوزی و کتابستیزی را برسر زبانها بیندازند، چون اسلام پرچمدار کتابخوانی است.»
🌸@setaregaannderakhshan🌸
هدایت شده از کنگره ملی بزرگداشت ۲۴هزار شهید استان اصفهان
📌فراخوان
رهبر معظم انقلاب اسلامی هشت سال دفاع مقدس را «گنجی بیپایان» میدانند که میتواند تاریخ ما را تغذیه کند
در راستای برگزاری کنگره ی ملی شهدای استان اصفهان از کلیه یادگاران هشت سال دفاع مقد،همشهریان و بسیجیان و مسئولین کانون امور شهدا و دفاع مقدس تقاضا می شود اسامی رزمندگان و فرماندهان دسته،گروهان،گردان و بالاتر را به ادمین کانال ستارگان درخشان و یا به شماره 09135094100 ارسال نمایند . لطفا جهت تکمیل تاریخ شفاهی دفاع مقدس ما را یاری فرمایید.
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
@setareganederakhshan
برشی از کتاب📒
🦋جنازهام را تحويل خانوادهام ندهيد
پيکرش را با دو شهيد ديگر تحويل بنياد شهيد داده و گذاشته بودند سردخانه. يکيشان آمد به خوابم و گفت: «جنازة مرا فعلاً تحويل خانوادهام ندهيد.»
از خواب بيدار شدم. هر چه فکر کردم کدام يک از اين دو نفر بوده، نفهميدم. گفتم: «ولش کن، خواب بوده ديگه!»
فردا قرار بود جنازهها را تحويل بدهيم که شب دوباره خواب همان شهيد را ديدم. دوباره همان جمله رو بهم گفت. اين بار فوراً اسمش را پرسيدم.
گفت: «امير ناصر سليماني.»
از خواب پريدم، رفتم سراغ جنازهها. روي سينة يکيشان نوشته بود: شهيد امير ناصر سليماني
بعدها متوجه شدم توي اون تاريخ، خانوادهاش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند. شهيد خواسته بود مراسم ازدواج برادرش بهم نخوره!»
کتاب ما زنده ایم_شهیدامیرناصرسیلمانی
🆔@setaregaannderakhshan🌺
🆔@setareganederakhshan🌺
هدایت شده از کنگره ملی بزرگداشت ۲۴هزار شهید استان اصفهان
❌ یک خبرایی تو راهه😁😍
🌹منتظر رونمایی کتاب های جدید باشید🌹
نام کتاب: راه بلد📘
به قلم✏️سرکار خانم صفاییه
#کتاب
#پیشنهادی
#کتاب_جدید
#شهید_عباس_کریمی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#انتشارات_ستارگان_درخشان
با ما همراه باشید و کانال مارا به دوستان خود معرفی کنید😍👇
@setareganederakhshan
https://eitaa.com/joinchat/1293484218C0c5886aed0
هدایت شده از خبرگزاری بسیج کاشان
⭕️آئین رونمایی از کتاب راه بلد 📖
🔰نگاهی داستانی به زندگی فرمانده شهید سردار حاج عباس کریمی قهرودی
📌 مکان:فرهنگسرای مهر، تالار مهرگان
🗓 زمان:دوشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
🕥 ساعت: ۱۰:۳۰ صبح
#کتاب_جدید
#شهید_عباس_کریمی
📒کتاب راه بلد
با قلم✏️سرکار خانم صفائیه
نگاهی داستانی به زندگی شهید عباس کریمی قهرودی🌹
🔶کاری از انتشارات ستارگان درخشان🔶
#رونمایی_کتاب
#انتشارات_ستارگان_درخشان
#شهید_عباس_کریمی_قهرودی
#کاشان
@setaregaannderakhshan
❌❌توجه!!توجه!!❌❌
انتشارات ستارگان درخشان برگزار میکند:
🔶رونمایی از کتاب📚 راه بلد
🔶به قلم✏️سرکار خانم صفائیه
🔶 دوشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۲ ساعت ۱۰:۳۰
❌همراه با لایو زنده
با ما همراه باشید👇
@setaregaannderakhshan
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیین رونمایی از کتاب راه بلد
امروز دوشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۲ ساعت ۱۰:۳۰ صبح رونمایی از کتاب راه بلد به قلم سر کار خانم صفائیه با حضور فرمانده ناحیه و مسئولین شهری و مادر گرامی شهید بزرگوار در تالارمهرگان کاشان برگزار شد .
#رونمایی_کتاب
#انتشارات_ستارگان_درخشان
#کتاب_راه_بلد
#شهید_عباس_کریمی_قهرودی
🆔@setaregaannderakhshan
🆔@setareganederakhshan
هدایت شده از Sayedhamed
#هویت_من
داستان هشتم
برگرفته از #کتاب #ما_زنده ایم
راوی:مادرشهید #علی_اکبر #نظری ثابت
سر مزارش نشستم و توی حال خودم بودم. جوانی با ظاهری خیلی شیک و امروزی آمد نشست کنار سنگ مزار فرزندم و شروع کرد به فاتحه خواندن!
پرسید:((شما که هستید؟))
گفتم:((مادر شهید هستم، کاری داشتید؟!)) گفت:((من مشکلی داشتم که این شهید برایم حل کرد.))
گفتم:((چطور #مادر؟))
گفت:(( هفته پیش به گلزار آمدم.دیدم آقایی با عکس این شهید اینجا نشسته است. من اصلا علاقه و اعتقادی به شهدا، گلزار و این مسائل نداشتم. با خودم گفتم اگر این شهید مشکل مرا حل کند پس معلوم است شهیدان حساب و کتابی دارند .همان شب شهید شما با همان لباس رزم و پوتین به خوابم آمد و رو به من کرد و گفت: چون به شهدا توسل کردی آمدم تا مشکل تورا حل کنم. برو خیالت راحت باشد که مشکل تو کاملا حل شده و دیگر هیچ غصه نخور. فردای آن روز مشکلم حل شد. از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار بیایم، بر سر مزار پسر شما میآیم.))
یک مرتبه همسرم تعریف میکرد که روزی دیدم دختر خانم جوانی نشسته کنار قبر علی اکبر و فاتحه میخواند . فاتحه خواند وگریه کرد. انگار مثل خواهری بود که برای برادرش گریه میکند. گریه اش که تمام شد،گفتم:((دختر خانم شما با این شهید آشنا هستید؟))
گفت:((نه،من بچه سبزوار هستم و در قم درس می خوانم چند شب پیش خواب دیدم که این #شهید بزرگوار به نزدم آمد و گفت:آمده ام اینجا تا به شما بگویم این اموال و امکاناتی که برای شما خرج و هزینه می شود از اموال بیت المال است .شما در دو کار سستی و کاهلی میکنید، اول نماز و دوم درس! همان جا ازایشان سوال کردم که مزارتان کجاست؟ دقیقا اسم و نشانی مزار خودش را داد.))
پس از آن حدود سه سال هر عصر پنجشنبه زودتر از من، آن دختر خانم می آمد و شروع میکرد به قرآن خواندن بر سر مزار فرزندم.
***************************
جلست علی رأس قبره و کنت قد اختلیت بنفسی. جاء شاب عصری و ذو مظهر انیق جدا و جلس بجانب حجر قبر ابنی و بدأ بقراءة الفاتحة!
سأل: «من انتن؟»
قلت: «انا أم الشهید، هل عندکم شئ؟!»
قال: «کانت عندی المشکلة التی حلّها لی هذا الشهید.»
قلت: «کیف یا ابنی؟»
قال: «فی الاسبوع الماضي جئت الی روضة الشهداء. رأیت رجلا قد جلس هنا مع صورة هذا الشهید. انا لم یکن لدی فی نفسی أی اهتمام أو الإیمان الی الشهداء و روضة الشهداء و هذه القضایا علی الإطلاق. قلت مع نفسی إن یحلّ هذا الشهید مشکلتی، فیتضح أن الشهداء لیدیهم الحساب. نفس ذلک اللیل جاء شهیدکن مع الزی القتالي و الجزمة فی نومی و التفت الی و قال: «جئت لأحل مشکلتک؛ بسبب أنک توسلت بشهداء. اذهب و لا تقلق بشأن هذا الأمر لأنّ قد حلّت مشکلتک تماما و لا تحزن بعد الآن ابدا. غد ذلک الیوم حلّت مشکلتی. من ذلک الیوم الی الآن کل مرّة اجئ الی روضة الشهداء، آتی الی رأس قبر ابنکن.»
مرة کان یحکی زوجی أننی یوما رأیت بنتا شابة جالسة بجانب قبر علی اکبر و تقراء الفاتحه. قرأت الفاتحة و بکت. کأن کان کأخت تبکی علی اخیها. عندما انتهی بکاءها، قلت: «یا ابنتي هل انتن تعرفن هذا الشهید؟»
قالت: «لا، انا من اهالي مدینة سبزوار و ادرس بالقم. قبل عدة لیالی رأیت فی المنام أنّ هذا الشهید جاء عندی و قال: قد جئت الی هنا لأقول لکن أنّ هذا الممتلکات و المرافق التی تقضی لکن و تخصص لکن، هی من ممتلکات بیت المال. انتن کسالی فی أمرین، الاول الصلاة و الثانی الدرس! فی نفس ذلک المکان سألت منهم این مقبرتکم؟ قال اسم و عنوان قبره بالضبط.»
من بعده تقریبا بمدة ثلاث سنوات کل خمیس فی المساء تلک البنت کانت تجئ قبل منی و تبدأ بقراءة الفاتحة علی رأس قبر ابنی.
مأخوذة من کتاب نحن احیاء
راویة: أم الشهید علی اکبر نظری ثابت
@setareganederakhshan
@setaregaannderakhshan