هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
⭕️ بعضی از دوستان گفتن که آقای #روحانی گفته #تلگرام رو #فیلتر نمیکنیم.
🔹ببینید موضوعی که هست اینه که
#خدا بازم ما رو #امتحان میکنه که آیا به حرف #رئیس_جمهور عمل میکنیم یا به حرف #ولایت؟
💢اصلا ما کاری به #فیلترشدن یا #نشدن تلگرام نداریم، فقط به خاطر #امرولایت هست که #نرم_افزارایرانی رو استفاده میکنیم با همه #سختی ها مشکلاتی که دارن.☺️
دیگه هر کسی میتونه #انتخاب کنه.
🚸اما یادمون باشه که هربار #خلاف امر #ولایت حرکت کردیم به #سختےچوبش رو خوردیم
الانم همینه....
و #انتخاب با ما!
📡 ضمن اینکه #فیلترتلگرام هم #قطعیه ولی خب آقای #روحانی برای #نجات از #فشارافکار عمومی سعی میکنه با مطرح کردن این حرفا، یه #امیدی بین #طرفداران زنده کنه و خودش رو #قهرمان جلوه بده!😏
در حالی که #خودش دستور #فیلتر رو داده. ولی خب ایشون #استادفریب_افکار عمومی هستن!!!!
🔴 به هر جهت توی #دنیای_امروز اگه #زرنگ نباشید انقدر #رسانه های جورواجور برای #فریبتون آمادن که خدا میدونه!!!
*خاکریز افسران جنگ نرم📡*
امام خامنه ای: شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم هستید.
#سروش
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
#ایتا
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
💠💠💠💠💠💠
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🔰هر وقت می نشستم توی ماشین🚗 محمودرضا، اولین چیزی که توجهم را جلب می کرد #خوراکی هایی بود که روی سینه ماشینش بود. ماشینش #پراید بود و سینه تخت ماشین باعث می شد بتواند همیشه مقداری خوراکی😋 روی آن بگذارد و دم دست داشته باشد.
🔰تا سوار می شدم، قبل از اینکه راجع به خوراکی ها بپرسم، تعارف می زد و می گفت: #بخور! همه چیز، از انواع بیسکویت🍪 و کلوچه و #تنقلات تا گاهی یک تکه نان🍞 و گاهی هم غذایی که از خانه آورده بود روی سینه ماشین🚘 پیدا می شد. اما بیشتر وقتها بیسکویت و کلوچه🍩 و تنقلات بود.
🔰یکبار که دم یکی از ایستگاههای مترو🚝 شرق #تهران آمد و سوارم کرد، تا نشستم، دیدم یک بسته #شش تایی کیک با روکش شکلاتی🍩 باز کرده و گذاشته آنجا. یکی برداشتم و گفتم: «من #ناهار نخورده ام؛ با اجازه ات من چند تا از اینها می خورم😋»
🔰گفت: همه اش را بخور، من #سیرم. گفتم: تو که #همیشه در حال خوردنی! گفت: من باید همیشه بخورم🍝 نخورم که نمی شود✘ گفتم: ورود شما را به #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی تبریک عرض می کنم!😂 خندید.
🔰 #خاطره ای را یادش آورده بودم که خودش یکبار آن اوایل که پاسدار شده بود👤 برایم تعریف کرده بود و مربوط به #مزاحی میشد که یکی از پاسدارهای قدیمی با #محمودرضا کرده بود. تعریف می کرد که: «یکبار در روزهای اول دانشکده🏢 که با بچه های پاسدار و اصطلاحا #کادر، غذا می خوردیم🍜
🔰بعد از خوردن ناهار #کمربند شلوارم را کمی شل کردم. یکی از پاسدارهای #قدیمی متوجه شد، از جا بلند شد دستش را گذاشت روی سینه✋ و گفت: ورود شما به #سپاه را تبریک عرض می کنم!😄
🔰محمودرضا بعد از اینکه #پاسدار شد، وقت برای خوردن و خوابیدن نداشت❌ اقلا در دفعاتی که من در طول رفت و آمدهایم به #تهران می دیدمش اینطور بود. خودش می گفت: علت اینکه همیشه توی ماشینش🚗 خوراکی دارد این است که #کمتر وقت می کند غذا بخورد.
🔰محمودرضا وقتی این را می گفت من همیشه یاد حرفی از #شهید_باکری می افتادم که می گفت: «اگر خداوند متعال تدبیری میکرد👌 و یک اتفاقی میافتاد که ما از این غذا خوردن #نجات پیدا میکردیم، وقتمان تلف نمیشد⌛️» (نقل از حاج مصطفی مولوی)
🔰هر چقدر #محمودرضا کم خور بود، بجایش من بخور بودم☺️ یکبار صبـ☀️ـح که با یکی از بچه رزمنده های #جبهه مقاومت آمده بود فرودگاه✈️دنبالم، وقتی نشستم توی ماشین دیدم یک نصفه #بربری روی سینه ماشین است.
🔰نصف نان را قبل از آمدن من، دو نفری👥 خورده بودند. یک تکه از نان🍞 را کندم و گفتم: «من #گرسنه ام... امروز هم که معلوم نیست تو به ما ناهار🍲 بدهی.» تا برسیم به #مقصد، من همه آن نصفه بربری را خوردم😅
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313