دوستان این روزها غیبت دانش آموز آرشام سرایداران برادر ارتین موجه است.✅
جای خالی علی اصغر گوئینی، شهید ۸ ساله حادثه تروریستی حرم شاهچراغ در مدرسه شش نفره روستای چاه قوسکی، که حالا پنج نفره شده است
روحشان را با یک صلوات شاد کنید 😊
#شهادت
#دلنوشته
یا نظری در مورد حوادث اخیر دارین برامون بفرسین
شما اگر قرار بود حرف دلتونو ازادانه بزنین چی میگفتین برامون بگین 😊
ستاره شو7💫
به آرامش میرسی اگہ↓
هیچکس رو بخاطر چیزی که هست و کاری که میکند سرزنش نکنی◡.◡
ستاره شو7💫
هیچکس رو بخاطر چیزی که هست و کاری که میکند سرزنش نکنی◡.◡
اصلا سرزنش دشمن درونی توست...
ستاره شو7💫
اصلا سرزنش دشمن درونی توست...
هر کسی برای اشتباهاتش، مقصر نیست ولی مسئول هست
ستاره شو7💫
هر کسی برای اشتباهاتش، مقصر نیست ولی مسئول هست
مسئول دانستن خودت باعث میشه حرکت کنی و فردای خودت را بسازی 💪
#تلنگـــر
Behnam Safavi - Khoda.mp3
7.25M
🎶موسیقی آیینی🎶
🎼 خدا
🎤 بهنام صفوی
🔸حواست به من بوده و هست اما
🔸یه وقتا حواسم ازت پرت میشه
🔸با اینکه تو خورشیدو دادی به دنیا
🔸یه وقتایی سردم ولی نه همیشه
#خدا | #عشق | #موسیقی
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_هفتم 😟تا اینجای عملیات همه چیز مثل فیلم ها پیش رفته بود اما حالا چه باید میکرد. 😑آب د
#رمان
#قسمت_هشتم
واقعا عجیب بود 😳...
🌪یک دالان طولانی با سقفی کوتاه که به اندازه یک پله از سطح زمین بالاتر بود.
📦📦📦 دالان پر از جعبه های کوچک بود.
🙎♂ سرش را داخل برد. چشمش به کلید چراغ افتاد. چراغ را روشن کرد.💡
📦📦 تعدادی جعبه را به آرامی و با احتیاط جابه جا کرد. خم شد تا بتواند وارد دالان شود.
🧘♂وارد دالان شد و روی زمین نشست.
📦 در یکی از جعبه ها را باز کرد. جعبهی کتابهای درسی سال گذشته اش بود... 📚
📒📕دفترها و کتابهایش. به یاد خاطرات مدرسه افتاد.
🎒کوله اش را روی زمین گذاشت و شروع به ورق زدن کتابها کرد.
📖چشمش به یک قرآن کوچک افتاد.📖 همان قرآنی بود که پدربزرگش🧓 برای روز تولد به او هدیه داده بود، اما اینجا چه می کرد؟! 🤔
صفحات قرآن را ورق زد. عجیب بود.😳
داخل کتاب خالی بود🤷♂ بدون هیچ نوشته ای، انگار کسی صفحات سفیدی را به هم چسبانده و به نام کتاب قرآن در جعبه گذاشته بود، 📔
یعنی این کار چه کسی بوده؟
مادرش، خواهرش یا... برای چه کسی این کار فایده داشته است؟ ❗️
📦در همین فکرها بود که دستش به جعبه ای کوچک خورد و جعبه روی زمین افتاد. 🤯از درون جعبه صدای ناله ای به گوشش رسید.
😨محمدجواد از ترس همان طور که روی
زمین نشسته بود خودش را عقب کشید تا از جعبه فاصله بگیرد....
ادامه دارد....
#محمدجوادوشمشیرایلیا
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
🌸⃟🌤჻ᭂ࿐✰
صبح است و دلم
در تپش لحظهی دیدار
باز این دل من
گشته به امید تو بیدار ....
#سعدی
#انگیزشی
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
ستاره شو7💫
🌸⃟🌤჻ᭂ࿐✰ صبح است و دلم در تپش لحظهی دیدار باز این دل من گشته به امید تو بیدار .... #سعدی #انگیزش
دوستی به سعدی جواب داده ↯
حالم یه جوریه که انگار:
ورزش داشتیم هوا بد بوده،
موندیم تو کلاس!
زنگ بعدم ریاضی داریم 🚶♀
شما چطور 😊