eitaa logo
ستاره شو7💫
710 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
48 فایل
یه ستاره💫 کاشتم واسه تو روشن و زیبا یه ستاره تو دلم💖 جا گذاشتم رنگ فردا... ارتباط با موسسه هفت آسمان @haftaaseman ارتباط با ادمین: @admin7aaseman ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰᯽⊱───❁❊﷽❊❁───┈⊰᯽⊱ ‌روز5⃣3⃣ام چالش تلاوت قرآن📖🌼🦋 °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 امام على عليه السلام ـ در وصف قرآن كريم ـ فرمود : جَعَلَهُ اللّه ُ ريّا لِعَطَشِ العُلَماءِ ، و رَبيعا لِقُلوبِ الفُقَهاءِ ، و مَحاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحاءِ، و دَواءً ليسَ بَعدَهُ داءٌ ، و نورا ليسَ مَعهُ ظُلمَةٌ . خداوند، قرآن را مايه فرونشاندن عطش دانشمندان و بهار دلهاى فهميدگان و شاهراه درستكاران قرار داد و دارويى كه با وجود آن ديگر دردى باقى نمى ماند و نورى كه با آن ظلمتى همراه نيست. ( نهج البلاغة :الخطبة ۱۹۸ ) °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈───❁❊❁────┈⊰᯽⊱
⊰᯽⊱──❁╌❊﷽❊-❁─┈⊰᯽⊱ ✏️ 🏴♥️🍃 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈──❁╌❊╌❁──┈⊰᯽⊱
⊰᯽⊱───❁❊﷽❊❁───┈⊰᯽⊱ ‌روز6⃣3⃣ام چالش تلاوت قرآن📖🌼🦋 °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 پیامبر اسلام (ص): 18- ما جلس قوم فی مجلس من مساجد اللّه‏ِ يَتْلونَ كِتابَ اللّه‏ِ وَ يَتَدارَسونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَ غَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللّه‏ُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛ هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در مجلسی از مساجد خدا برقرار نشد، مگر اين كه آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در ميان كسانى كه در نزدش هستند، از آنان ياد كرد. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ح3788، ج3 ، ص 363 °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈───❁❊❁────┈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱───❁❊﷽❊❁───┈⊰᯽⊱ °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 *نماهنگ زیبای «نازنین رقیه» گروه سرود نجم الثاقب کربلا میرم من جای تو اربعین 💔 🌹🍃 ♥️🏴 علیه السلام♥️🌱 °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈───❁❊❁────┈⊰᯽⊱
نازنین رقیه.mp3
15.16M
⊰᯽⊱❁❊﷽❊❁⊰᯽⊱ °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°• 🤍🌱 سرود نازنین رقیه🌺☘ 🎙گروه نجم الثاقب نبین توی خرابه‌هام💔🥀 آسمونا جای منه🌌🕊 من دختر شاهم و🌸🍃 دنیا واسه بابای منه♥️✨ °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°• ☘@setaresho7☘ 💫اینجا ستاره شو💫 ⊰᯽⊱──❁❊❁──⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱──❁❊﷽❊❁──⊰᯽⊱ °🌸 °•🍃🌸🍃°🍃🌸 مرا دشمن به قصد کُشت می‌زد💔 به جسم کوچک من مُشت می‌زد💔 هرآن گه پایم از ره خسته می‌شد💔 مرا با نیزه‌ای از پُشت می‌زد...😭💔 ♥️🍃 °•🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸 🌺 @setaresho7 🌺 •✾💫اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱───❁❊❁───⊰᯽⊱
⊰᯽⊱─❁╌╌❊﷽❊╌╌❁─┈⊰᯽⊱ 🔻 📙❅⃟💠⃟❅⃟⃟⃟💠❅⃟💠⃟❅💠⃟❅ 🔶خاکریز اسارت 💢قسمت چهاردهم:  تجسم عالم برزخ تو لحظات کوتاهِ خواب و بی هوشیای گاه و بیگاه، تمامی صحنه های زندگی از زمانی که کودک بودم تا امروز که بیست سال از عمرم گذشته بود تا وقایع ریز و درشتِ عملیاتای گذشته و خاطرات تلخ و شیرین، همه و همه مانند یه سریال طولانی و مستند جلوی چشمام مجسم میشد. رفتارای خوب و بدم. تلخیا و خوشیای زندگیم. پدر و مادر ، همسر و یگانه طفلم تا دوستان باصفای حوزه علمیه و وقایع پرماجرای چند روز گذشته. اینجا بود که بیاد روایتی میفتادم که در لحضات آخر عمر و سکرات مرگ همه ی وقایع گذشته ی زندگی برای انسان مجسم میشه. دیگه داشت باورم میشد که لحظه رفتن فرا رسیده و باید خودمو برای شهادت آماده کنم. اما در عین حال برای زنده موندن تلاش می کردمو حاضر نبودم دست از تلاش بردارم و تسلیم بشم. 🔻التیام زخم ها با...  سینه خیزای متوالی روی نیزارا و سیم خاردارا ، دستامو تا آرنج شیار شیار و زخمی کرده بود و بشدت می سوخت. نمک شوره زار که وارد زخما شده بود ، سوزش رو چند برابر کرده بود. آبی هم در اختیار نداشتم کمی بریزم رو دستام و سوزشش کمتر بشه. از مرهم و پماد هم خبری نبود. با خودم گفتم شاید تو این اتاقا از این چیزا پیدا بشه نگاهی تو اتاقا کردم . چند کسیه پلاستیکی به میخ آویزون بود با خوشحالی رفتم سراغشون. یکی از نایلکسا رو پایین کشیدم و باز کردم دیدم همونیه که میخواستم. اینجا چه خبره؟ همه چی هست. داخل یکی از کیسه ها وسایل اصلاح صورت و بهداشتی بود.  یه قوطی ازین تیوپیا داخلش بود. شک نکردم که کِرِم هستش بی معطلی درشو باز کردمو و مقدار زیادیشو مالیدم به دستام. چشمتون روز بد نبینه انگار یه شیشه اسید ریختن رو دستم. چی بود این. چرا اینجوری شد؟ نه تنها دستام نرم و اروم نشد که درد و سوزشش صدبرابر شد. جلز ولز می کرد و می سوخت و من از کرده خودم نادم که چرا اولش خوب نگاه نکردم ببینم چیه! حالا خر بیارو باقلی بار کن. آبی هم که نبود بشورمش. کِرِم نبود ، خمیر ریش بود.! راستش تا اون زمان خمیر ریش ندیده بودم و بعدشم اینقد دستام میسوخت که اصلا نگاه نکردم روشو بخونم و با خیال اینکه کِرمه زدم به دستام و عجب کِرِمی!  گذشته از ماجرای خمیر ریش ، بقیه کارا خوب پیش می رفت. کم کم به فکر تهیه آب و غذا افتادم  و با سرک کشیدن به اتاقای مختلف و نگا کردن لابلای خرابه ها پی قمقمه و دبه آب میگشتم. ولی چیزی پیدا نکردم.   ادامه دارد ⏪ ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈──❁╌╌❊╌╌❁──┈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱───❁❊﷽❊❁────⊰᯽⊱ خیمه محرم💚🌿 ✂️🔖 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈───❁❊❁────┈⊰᯽⊱
⊰᯽⊱─❁╌╌❊﷽❊╌╌❁─┈⊰᯽⊱ 🥀 الانتظار أشد من الموت! ▪️می‌گویند روز عاشورا، هر وقت مصیبت بر حضرت سیّدالشهدا علیه‌السّلام بی‌نهایت سخت و سنگین می‌شد، می‌فرمودند: "لا حول و لا قوة إلا بالله" می‌گویم این روزها، شاید یک نفر دیگر هم زیاد این جمله را می‌گوید؛ کسی که هزار و چند سال است که روزهای سختی را تجربه می‌کند و در انتظار است تا گشایش بشود، انتظاری برای پایان دادن به همه‌ی زخم‌های عمیق اهل بیت خدا علیهم‌السّلام ... ⏪ بیاییم خدا را به حقّ "لا حول و لا قوة إلا بالله" قسم دهیم تا تمام شود این انتظار سخت‌تر از مرگ... الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج‌‌‌💚 عزاداریم به نیت فرج صاحب عزا🏴 ♥️🌿 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈──❁╌╌❊╌╌❁──┈⊰᯽⊱
حدادیان باوفاخواهر - yasfatemii .mp3
10.46M
⊰᯽⊱❁❊﷽❊❁⊰᯽⊱ 🤍🌱 " نماهنگ؛ ای باوفا خواهر . . !🥀🖤😭 🎙کربلایی‌محمدحسین‌حدادیان ☘@setaresho7☘ 💫اینجا ستاره شو💫 ⊰᯽⊱──❁❊❁──⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱──❁❊﷽❊❁───⊰᯽⊱ ولی سیدالشهدا فقط امام خوبا نیست... 📱 🖤♥️🌿 ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱────❁❊❁────⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⊰᯽⊱───❁❊﷽❊❁───┈⊰᯽⊱ ‌روز7⃣3⃣ام چالش تلاوت قرآن📖🌼🦋 °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 قالَ عَلىٌّ عليه السلام:  «تَعَلَّمُوا القُرآنَ فَاِنَّه اَحْسَنُ الحَديثِ، وَ تَفَقَّهُوا فيه فَاِنَّهُ رَبـيعُ القُلُوبِ، وَاسْتَـشْفُوا بِنُـورِهِ، فَـاِنَّهُ شِـفاءُ الصُّـدُورِ، وَ اَحْسِـنُوا تِـلاوَتَهُ فَاِنَّهُ اَنْـفَعُ الْقِـصَصِ».  [ جامع الاخبار والآثار، ج ۱، ص ۲۱۱.] حضرت على عليه السلام فرمود: قـرآن را بيـاموزيد كه نيـكوترين گفـتار است، و در آن دانـا و آگاه شـويد كه بـهار دلهـاست و از نور آن شـفا بخواهيد، كه شـفا بخـش دلهـاست، آن را خـوب بخوانيد چون مفيدترين قصّـه هاسـت. °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈───❁❊❁────┈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part08_خدای خوب ابراهیم.mp3
11.1M
⊰᯽⊱❁❊﷽❊❁⊰᯽⊱ ‌ 🎧 📗خدای‌_خوب‌_ابراهیم فصل⑧ 💫 اینجا ستاره شو 💫 ☘ @setaresho7 ☘ ⊰᯽⊱──❁❊❁──⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱─❁❊﷽❊❁─┈⊰᯽⊱ ♥️🌱 شاه کم سپاه یا مظلوم...💔🥀 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾ ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 ⊰᯽⊱┈──❁❊❁──┈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⊰᯽⊱─❁╌╌❊﷽❊╌╌❁─┈⊰᯽⊱ 🔻 📙❅⃟💠⃟❅⃟⃟⃟💠❅⃟💠⃟❅💠⃟❅ 🔶خاکریز اسارت 💢قسمت پانزدهم: معجون خیلی تشنَم شده بود. دو روز بود یه قطره آب هم نخورده بودم. خونریزی تشنگی مو بیشتر میکرد و لبام مثل دو تکه چوب خشک شده بودن. اطرافمو وارسی کردم و نگاهی به داخل محوطه کردم، چشمم به گالن ۲۰ لیتری فلزی خورد. دو دل بودم برم سمتش یا نه؟ خطر زیادی تهدیدم میکرد و احتمال داشت با خارج شدن از اتاق آماج گلوله و ترکش قرار بگیرم ، اما درنگ جایز نبود و با سینه خیز به طرف گالن رفتم. نزدیک دبه آب که رسیدم دیدم یه ترکش به قسمت پایینش خورده و سوراخ شده. مطمئن شدم اگه آبی هم توش بوده ریخته، ولی به هر حال امتحانش ضرری نداشت. دبه را بلند کردم دیدم کمی سنگینه. دبه رو کشاندم و بردم داخل اتاق. مقدار کمی آب تهش مونده بود. دیگه ازین بهتر نمی شد. آب رو خالی کردم تو یه لیوان روحی که همونجا پیدا کرده بودم. مقدارِ کمی آب و گلِ بسیار بدبو و متعفن به اندازه یه لیوان تهش مونده بود. خواستم بخورم با وجود اینکه شدیدا عطش داشتم ، نتونستم و قابل خوردن نبود. نزدیکِ یه ماه از شروع عملیات کربلای پنج گذشته بود و آب کاملا گندیده بود. اتاقو گشتم یه قوطی شیر خشک پیدا کردم. قوطی را باز کردم. لب و دهانم خشک بود و شیر خشک پایین نمی رفت. آبِ داخل لیوان رو چن دقیقه ای گذاشتم تا ته نشین بشه. مقداری شیر خشک قاطی آب کردم. جاتون خالی معجونی بی نظیر درست شده بود. یاد گرفتن و درست کردن این معجون سخت نیست. مواد لازم: مقداری گِل نصف لیوان آب گندیده چار الی پنج قاشق شیرخشک با طعم دود و باروت بود. بجای باروت اگه در دسترس نیست میشه از طرقه یا سرِ چوب کبریت استفاده کرد. بگذریم، دو سه قاشق رو با زحمت خوردم. بسختی از گلوم پایین میرفت. داشت حالم بهم میخورد و ناچار شدم کنارش بذارم. حالا لازم بود بعد از خوردن این معجون نیروزا مقداری استراحت میکردم تا هضم بشه و بتونم فکری برای ادامه راهم بکنم. چن دقیقه ای رو روی همون تخت دراز کشیدم و تو ذهنم نقشه ها و راهای گوناگون رو برای خلاص شدن از این وضع می کشیدم و بررسی می کردم، ولی هیچکدوم از این فکر و نقشه ها به نتیجه مشخصی ختم نمی شد. تو اون شرایط چقد دوست داشتم و آرزو می کردم الان ایرانیا پیشروی می کردن و امدادگرا میومدن منو بلند می کردند و با برانکارد می بردنم عقب.! خب آرزو بر جوانا عیب نیست و منم یک جوون بیست ساله بودم و تو اوج آرزو، خیلی به خودم دلداری می دادم که نا امید نشم و روحیه مو از دست ندم. هی با خودم می گفتم امروز رو هم صبرکن حتما بچه ها میان. ان شاء الله فرجی می شه و نجات پیدا میکنی.... ادامه دارد ⏪ ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈──❁╌╌❊╌╌❁──┈⊰᯽⊱