• اول اینکه بیاین همدیگر را ببخشیم و از دوستانمون پدر و مادر و همه اطرافیان حلالیت بطلبیم

√ √ دوتا #چالش دارم براتون #اول اینکه هر نفر به نیت 14 معصوم علیهم السلام چهارده نفر از دوستانش را به طرح قرآنی صفای دل دعوت کنه و شماره تماس دوستانش را برای ما بفرسته و 🔑حتما کانال ستاره شو عضو بشوند 👉 @setaresho7

√ دوم 🛎بهترین خاطره از اولین روزی که روزه گرفتم.... برامون بفرستین 📥

• به دلیل اینکه موسسه تعطیل میشه تا 14 فروردین افراد برگزیده در فعالیت اسفند ماه ان شاالله در فروردین هدیه کارت شارژ براشون واریز میشه اسامی شون در روزهای اول فروردین اعلام میکنیم

#رفیق_خدایی 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو

#رمان #قسمت_پنجاه_و_نه محمد جواد با لبخند از ماهی قدردانی کرد☺️ برهان با یکی از پرهایش چیزی روی ساحل دریا کشید و گفت: در این دریا مرواریدهایی مثل دایره کوچک هست. سوار ماهی‌ها بشید و به اعماق دریا برید. هر یک از شما یک مروارید برداره و در کوله اش بذاره. محمد جواد دستش را به نشانه ی سؤال بالا برد. برهان گفت: «بفرمایید.» محمد جواد پرسید: این مروارید سکون به چه کاری میاد؟ برهان رو به اهالی کرد وگفت: کی جواب میده؟ همه ی نگاهها به طرف لام برگشت. 🙄 لام با نگاهی شبیه به نگاه شاگرد اولها به برهان نگاه کرد و جواب داد: اگه این مروارید را وقتی که بهش احتیاج داریم به گردنمون بندازیم ساکن میشیم و حرکت نمیکنیم. مثل همین دریا که ساکن و آرومه. برهان گفت: احسنت به لام. حالا برید و با مروارید سکون برگردید. حروف به ترتیب سوار ماهی‌ها شدند و از نگاه محمد جواد دور و دورتر شدند. محمد جواد که پیش خودش فکر میکرد میتواند به اعماق دریا برود با تعجب به دریا نگاه میکرد حتی یک ماهی هم نمانده بود. سرش را با ناراحتی پایین انداخت☹️ و کنار ساحل نشست. ادامه دارد..... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ #محمدجوادوشمشیرایلیا #داستان 👨🧕 🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7

سلام بر تو🌱 ای دعوت کننده به سوی خدا و آگاه بر آیاتش... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #وارث 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو

آقااااا هر کی نخنده از ما نیست 😁 #بخندیم من رفتم 🧹🤓 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو