با آن جگر پاره کشید از دل آه
باحسرت و غم به خواهرش کرد نگاه
فرمود برادرم دگر گریه مکن
لایوم کیومک اباعبدالله
ابوذر رییس میرزایی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
38.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#شور ...
#امام حسن علیه السلام
پشت در خونه فاطمه ...
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
می نویسم به نام یار حسن
آبرو دار و سفره دار حسن
شیر مرد طلایه دار علی
راد مرد بزرگوار حسن
جمع حُسن و کمال را یکجا
می نویسم به اختصار حسن
یک سر و گردن است بالاتر
از کریمانِ روزگار حسن
گرهِ کور ، هرکسی دارد
می گشاید گره ز کار حسن
در هیاهوی شهر پیغمبر
غربتش هست آشکار حسن
همرهِمادرش زمین افتاد
کوچهتا خانه چند بار حسن
"مردِ درد آشنا ، امام حسن
شاهدِ کوچه ها امام حسن"
پسر یاسِ قد خمیده منم
خوشی از کودکی ندیده منم
آنکه بی حرمتی به مادر را
بوده و دیده و شنیده منم
هر کجا صحبتی ز سیلی شد
آنکه رنگ از رخش پریده منم
آن امامی که در سپاهِ خودش
دشمنِ بی شمار دیده منم
آنکه به چاه هم نزد حرفی
غصه ها را به جان خریده منم
آن غریبی که طعمِ مردن را
وسطِ کوچه ها چشیده منم
آن که چِل سال از غمِ مادر
ناله ها از جگر کشیده منم
"یاسِ مجروح و قد کمان مادر
تا اَبَد ، داغِ جاودان مادر"
غصه ی روزگار را دیدم
غربت بی شمار را دیدم
آتش و دود بین خانه ی مان
از یمین و یسار را دیدم
بسته بینِ طناب ها دستِ
صاحب ذوالفقار را دیدم
غنچه ی ناشکفته و پرپر
مادرِ داغدار را دیدم
من که همراهِ چادرِ خاکی
تکه ی گوشوار را دیدم
من همان صورتِ کبود شده
من دو چشمانِ تار را دیدم
پیِ تابوتِ مادرم زهرا
خواهرِ بی قرار را دیدم
"همه جا گریه حاصلِ زینب
همه جا وای از دلِ زینب"
قسمت اینست قد کمان باشد
هر کجا هست روضه خوان باشد
همدمِ گریه ی شبِ مادر
وارثِ یاسِ بی نشان باشد
بستنِ فرقِ زخمیِ بابا
سهمِ این دستِ مهربان باشد
شاهد تشت و پاره های جگر
شاهد تشت و خیزران باشد
شاهدِ غارتِ لباسِ حسین
شاهدِ ظلمِ ساربان باشد
خواهرم شاهد جساراتِ
خولی و شمر بد دهان باشد
بین بازار شام مجروح از
ضربه ی سنگ این و آن باشد...
شاعر امیر قربانی فر
@amirghorbanifar_110
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
1_13047332724_1_1.mp3
14.75M
﷽
#مدح_مرثیه
در کرمخانه حق سفره به نام حسن است ...
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
#تکیه_شهدا
#مسجد_چهارمردان_قم
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
💠اطلاع رسانی جلسات
✨الـــلّٰھــُم؏جِّللِـــوَلــیــڪَالــفَــرَجْـ ✨
📍 عزاداری دهه آخر صفر
🎙 سخنران
حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین جوشقانیان از شهر مقدس قم
🎤 مداح
کربلایی سید محسن بنی فاطمی از شهر مقدس قم
🗓 یک شنبه 11 شهريور ماه همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء
🕌یزد آستان مقدس حضرت امامزاده جعفر علیه السلام
ان شاالله امشب
➖➖➖➖➖➖
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
بسم الله النور
💠اطلاع رسانی جلسات
💠مراسم ظهر شهادت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم و امام حسن مجتبی علیه السلام و شهادت امام رضا علیهم السلام
🔷استان فارس
🔷شیراز
🔷مسجد الرقیه سلام الله علیها
🔴دوشنبه دوازدهم شهریور بعد از نماز ظهر و عصر
💠💠💠ان شاالله امروز
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
بسم الله النور
💠اطلاع رسانی جلسات
💠ویژه برنامه رحلت پیامبر اکرم و شهادت امام حسن مجتبی و شهادت امام رضا علیهم السلام
🔷استان فارس
🔷شیراز
🔷حرم مطهر احمد بن موسی الکاظم علیه السلام (شاهچراغ)
🔴یازدهم تا سیزدهم شهریور بعد از نماز مغرب و عشا
💠💠💠ان شاالله از امروز
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
💠اطلاع رسانی جلسات
🔴یادواره ۵۸ شهید سرافرازمسجدالنبی
🟨 با سخنرانی :استاد حاج شیخ علیرضا حدائق
⚫️بامداحی:حاج سیدمحسن بنی فاطمی
🔷استان فارس
🔷شیراز
🔷مسجد النبی
⏰زمان:دوشنبه۱۲ شهریورماه،همراه بانماز مغرب و عشا
🕌کانون فرهنگی و پایگاه مقاومت بسیج شهدای مسجدالنبی(ص)
ان شاالله امشب
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_وآله
🩸ملکالموت چگونه برای گرفتن جان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارد خانه آن حضرت شد؟!
در نقلها آمده است:
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در هنگام بیماری، ساعتی بیهوش شد؛ ناگهان کسی در خانه را کوبید. فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود: کیست که در را میکوبد؟ گفت: من مردی غریبم! آمدهام و از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خواستهای دارم آیا اجازه میدهید وارد خانه شود؟!
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها گفت: خدا تو را رحمت کند. رسول خدا بیمار است و نمی گتواند به کار تو بپردازد. او هم رفت و بعد از اندک زمانی برگشت و باز در را کوبید و گفت: غریبی هستم و اجازه میخواهم بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارد شود. آیا اجازه میدهید؟!
🥀 در این هنگام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! میدانی او کیست؟ گفت: نه ای رسول خدا! فرمود: او پراکنده کننده جماعتها و درهم شکننده لذّت هاست. او ملکالموت است. به خدا قسم او پیش از من و پس از من از کسی اذن ورود نخواسته است و به خاطر جایگاه و منزلتم نزد خداوند متعال از من اذن ورود میخواهد. به او اجازه دهید وارد شود.
🥀 پس فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود: وارد شو! خدا تو را رحمت کند. پس مانند نسیم وارد شد و گفت: سلام بر شما ای اهل بیت رسول خدا!
📋 فَأَوْصَی النَّبِیُّ إِلَی عَلِیٍّ بِالصَّبْرِ عَنِ الدُّنْیَا وَ بِحِفْظِ فَاطِمَةَ وَ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ وَ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ وَ بِغُسْلِهِ وَ أَنْ یَعْمَلَ حَوْلَ قَبْرِهِ حَائِطاً وَ بِحِفْظِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
▪️پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را به صبر کردن در (مصائب این) دنیا، محافظتنمودن از فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، جمع کردن قرآن، پرداخت دِین او و اینکه به دور قبر آن حضرت دیواری بسازد و از حسن و حسین محافظت کند، سفارش نمود.
📚المناقب، ج۳ ص۱۱۶
✍ سر به دامان علی داشت که جان بر لب بود
آخرین ذکر نبی, یاعلی و یارب بود
نفسِ آخرِ او بود که می گفت: حسین
و کلام دگرش یادِ غم زینب بود
بروی سینۀپیغمبر اکرم حسن است
و کنار سر او فاطمهاش آنشب بود
همه أسرارِ مگو را به علی گفت نبی
آخرین سّرِ دلش حاوی این مطلب بود
یا علی! بعد من آتش به حرم می افتد
آشکارا شود آن بغض که در مَرحب بود
خانه ام را که همین قوم به آتش بکشند
تازه معلوم شود خصمِ تو لامذهب بود
بِین دیوار و درِ خانه بماند زهرا
وسط آتش کاشانه بماند زهرا
غصه می آید و این دوره بسر می آید
دورۀحزن تو با خونِ جگر می آید
بعد من یاعلی این جمع ز هم می پاشد
پشت این در خبر قتل پسر می آید
بازو و پهلوی زهرای ترا خُرد کنند
فاطمه یاری تو روز خطر می آید
در همین کوچۀباریک بدنبال فدک
دومی با غضبش بار دگر می آید
آه از سیلی این قوم به ریحانۀمن
وای از آندم که ز مسمار خبر می آید
تا ترا یکّه و تنها نگذارد کُفوَت
فاطمه بعد من از شرم تو در می آید
حسنم می شود آنروز عصای مادر
وسط کوچه شود آب, بپای مادر
بعد از این تازه حسن حالِ پریشان دارد
تا چهل سال ز غم گریۀپنهان دارد
جگرش پاره شود, وز کفِ او چاره شود
زانوی غم به بغل, نالۀ هجران دارد
هست بعد از حسنم, داغ حسینم در پیش
او که بر پیکر خود نیزه فراوان دارد
قاتلانش همه هستند؛ أراذل اوباش
گرچه این قافله عنوان مسلمان دارد
سرِ او را سرِ نیزه همه جا چرخانند
گریه بر حال یتیمان و اسیران دارد
کعب نی ها به تن زینب او خُرد شود
سفری پر ز بلا همره عدوان دارد
آه از گوشۀ ویرانه و رخسار کبود
باز هم دخت من و سیلیِ یک دست یهود
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_وآله
🩸ای دخترم! من دارم شکایت کسانی را که به تو ظلم میکنند، به نزد خدای متعال میبرم ...
جابر بن عبدالله انصاری گوید:
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در واپسین لحظههای زندگانی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به نزد ایشان آمدند و گریه کنان بر روی ایشان افتادند؛ ایشان چشمان خود را باز کرده و به هوش آمد و سپس فرمودند:
📋 یَا بُنَیَّةُ أَنْتِ الْمَظْلُومَةُ بَعْدِی وَ أَنْتِ الْمُسْتَضْعَفَةُ بَعْدِی
▪️ای دخترم! تو پس از من مظلوم واقع میشوی و بعد از من مستضعف میگردی!
🥀 هر کس به تو آزار برساند، بر من آزار رسانده و هرکس بر تو غیظ کند، بر من غیظ کرده و هر کس تو را خوشحال کند، مرا خوشحال نموده و هر کس که به تو خوبی کند، بر من خوبی کرده و هر کس بر تو جفا کند، بر من جفا نموده و هر کس به تو بپیوندد، بر من پیوسته و هر کس از تو ببرد، از من بریده و هر کس با تو انصاف ورزد، بر من انصاف ورزیده و هر کس به تو ظلم کند، بر من ظلم کرده است؛
📋 لِأَنَّکِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکِ وَ أَنْتِ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ
▪️ زیرا تو از من و من از تو هستم و تو پاره تن من و روحم که در میان دو پهلویم قرار دارد هستی.
🥀 سپس فرمودند:
📋 إِلَی اللَّهِ أَشْکُو ظَالِمِیکِ مِنْ أُمَّتِی...
▪️از کسانی از این امت که بر تو ظلم میکنند به خدا شکایت میبرم.
📚کشف الغمّة ج۲ ص۵۸.
✍ دخترم! گریهی تو پشتِ مرا میشکند
بیش از این گریه مکن قلبِ خدا میشکند
چه کُنی بر دل خود آب شدی از گریه
بغضِ سر بسته از این حال و هوا میشکند
تا که نشکستهای از غصه کمی راه برو
که قد و قامتِ تو زیرِ بلا میشکند
باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا
حیف یک روز کسی دستِ تو را میشکند
تو سیه پوشِ من و شهر به همدردی تو
حرمتِ شیر خدا را همه جا میشکند
کودکانت همه در پشتِ سرت میلرزند
که درِ خانه به یک ضربهی پا میشکند
میدوی پشتِ علی تا که رهایش نکنی
ضربهای میرسد و آینه را میشکند
بس که دنبال علی رویِ زمین میاُفتی
دل جدا , سینه جدا , دست جدا میشکند
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#تاریخ
📌 جسارت به ساحت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم توسط متخلف ثانی
▫️عبدالله بن عبّاس گويد:
▫️لَمَّا حَضَرَتِ النَّبِيَّ الْوَفَاةُ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً فَقَالَ عُمَرُ لَا تَأْتُوهُ بِشَيْءٍ فَإِنَّهُ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ وَاخْتَصَمُوا فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قُومُوا يَكْتُبْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَا قَالَ عُمَرُ فَلَمَّا كَثُرَ اللَّغَطُ وَالِاخْتِلَافُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قُومُوا عَنِّي قَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ وَ كَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ يَقُولُ الرَّزِيَّةُ كُلُّ الرَّزِيَّةِ مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَبَيْنَ أَنْ يَكْتُبَ لَنَا ذَلِكَ الْكِتَابَ مِنْ اخْتِلَافِهِمْ وَلَغَطِهِمْ؛
▫️چون زمان شهادت رسولخدا صلّیالله علیه و آله فرا رسيد، گروهى از مهاجرین و انصار در خانه حضور داشتند از جمله «عُمَر بن خطّاب»
▫️رسول خدا صلّیالله علیه و آله فرمود: بياييد برايتان نوشتهای بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد،
▫️«عُمَر» گفت: چيزى نياوريد كه درد بر او غلبه كرده و «قرآن» نزد شما هست، كتاب خدا ما را كافى است.
▫️ميان اهل خانه اختلاف افتاد و به مخاصمه پرداختند، عدّهاى مىگفتند برخيزيد كاغذ بياوريد تا رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله برايتان بنويسد و عدّهاى ديگر مانع شدند. چون سروصدا بلند شد و اختلاف بالا گرفت رسولخدا صلّیالله علیه و آله فرمود: از نزد من برخيزيد و مرا تنها بگذاريد.
▫️«عُبیدالله بن عبدالله» میگوید «ابن عبّاس» هميشه مىگفت: تمام مصيبت آن وقتی بود كه با اختلاف و سر و صدايشان بين پيامبر صلّیاللهعلیهوآله و بين آنچه میخواست برای آنها بنويسد، حائل شدند.
📕 الأمالي مفيد، قدسسرّه، صفحه ۳۶
📕 مسند أحمد بن حنبل، جلد ۵، صفحه ۳۵۱
📕 صحيح مسلم، جلد ۳، صفحه ۱۲۵۹
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
🔹«صلوات خاصه امام رضا ع»
اَللّـهُم صـلِّ على عــَلِیِّ بـــنِ مُوسَى الرِّضا الْــمُرْتَضَى الاِمــام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحـُجَّتکَ عَلى مَنْ فَــوْقَ الاَرْضِ وَمــَن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُـــتَواتِرَةً مــُتَرادِفَةً، کـــَاَفْضَل مــــاصـــَلَّیْتَ عـــَلى اَحـــَد مــِنْ اَوْلِـیائِک
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
قرار ما،حرم توست یا امام رضا
امید ما،کرم توست یا امام رضا
خوشا به حال دل عاشقی،که در همه حال
کبوتر حرم توست یا امام رضا
قسم به قبله ی هفتم،که کعبه ی فقرا
حریم محترم توست یا امام رضا
تو بوستان همیشه بهاری و خورشید
گل سپیده دم توست یا امام رضا
به عجز خم نشود،منت از ملک نکشد
سری که در قدم توست یا امام رضا
خط امان بنویسد برای اهل نظر
قلم اگر قلم توست یا امام رضا
ضریح سبز تو ای از مدینه دور، هنوز
طلایه دار غم توست یا امام رضا
دلش قرار ندارد ((شفق)) که می گوید:
قرار ما حرم توست یا امام رضا
محمد جواد غفور زاده((شفق))
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
دل من کبوتر صحن و سرات امام رضا
پر می گیره عاشقونه به هوات امام رضا
خوش به حال کفتری که از همه زرنگ تره
لونه کرده روی گنبد طلات امام رضا
هیچکی از در خونت دست خالی رد نمیشه
آقا میشه هر کسی که شد گدات امام رضا
خستگی ها مو در خونه ت زمین گذاشتم و
تو گذاشتی بارمو رو شونه هات امام رضا
غریبی خودت ولی غریب نوازی کارته
چه گرفتارایی رو میدی نجات امام رضا
ضامن آهو شدی دست دل منم بگیر
همه عالم میشه صید یه نیگات امام رضا
قدمی رنجه کن آقا دم جون دادن من
تا که سر بذارم اون لحظه به پات امام رضا
غریبونه جون دادی گوشه ی حجره ، الهی
بمیرم عزیز فاطمه برات امام رضا
گوشه ی دفتر لطفت بنویس اسم ( کمیل )
پیش دعبل و بقیه شاعرات امام رضا
کمیل کاشانی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
آسمان زیر پرت بود زمین افتادی
یک عبا روی سرت بود زمین افتادی
نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید
نه کسی دور و برت بود زمین افتادی
صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی
مادرت در نظرت بود زمین افتادی
زهر از جان تو آقا جگرت را می خواست
آتشی بر جگرت بود زمین افتادی
ناله می کرد جوادت به سرش می زد آه
اشک در چشم ترت بود زمین افتادی
مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی
خوب شد که پسرت بود زمین افتادی
ولی افسوس به میدان دل خون برد حسین
نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین
مسعود اصلانی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
آهسته میآمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود
زیر سر مهمانی اجباریاش بود
وقتی که میآمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچهها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
با آه میافتاد و بر میخواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصهی آن کوچهی تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضهها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینهاش پر دردسر بود
وای از دمی که رفت بالا خنجر کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
موسی علیمرادی
همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همهی مردم هلهله میکردن، شادی میکردن؛ چهخبره! امام رضا اومده...
گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید؛ یه حرفی، یه روایتی، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن:
" کَلِمَةُ لا اله الا الله حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی "
وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همهی جمعیت ساکت شدن....
یه آقایی هم من سراغ دارم
پسر فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن، هلهله کردن....
هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند
حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود
کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مقتل
#امام_رضا علیهالسلام
🔸علامه مجلسی به نقل از شیخ صدوق میفرماید: اباصلت میگوید:
حضرت رضا علیهالسلام به من فرمود: فردا من به این ظالم (مامون) وارد میشوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر نداشتم با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود با من صحبت نکن.
اباصلت گوید: صبح که شد، دیدم امام علیهالسلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مامون وارد شد و گفت: مامون تو را میخواند.
امام علیهالسلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من دنبال او رفتم تا حضرت داخل به قصر مامون شد و در جلوی مامون ظرفی بود که انگور و میوههای دیگر داشت و مامون در حال خوردن انگور بود.
وقتی چشمش به امام علیهالسلام افتاد به سمت امام علیهالسلام آمد و با امام معانقه کرد و صورتش را بوسید و امام علیهالسلام را با خود نشاند بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسولالله از این انگور بهتر ندیدم.
امام علیهالسلام فرمود: چه بسا انگور خوبی است که از بهشت آمده است.
به امام علیهالسلام گفت: از آن بخور...
حضرت فرمود: مرا معاف دار!
مامون گفت: باید بخوری چرا نخوری شاید تو ما را متهم به چیزی می کنی؟!
انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس امام علیهالسلام انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد...
مامون گفت: کجا می روی؟!
حضرت فرمود: به جایی که مرا فرستادی...
و در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد و من با او صحبت نکردم تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد و سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام جوانی زیبا که شباهت بسیاری به امام رضا علیهالسلام داشت وارد شد به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است فرمود:
همان کس که من را از مدینه اورده است میتواند از درب بسته وارد کند.
عرض کردم شما کیستید؟!
فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی (جواد) هستم.
سپس امام جواد علیهالسلام به سمت امام رضا علیهالسلام رفت و فرمود: من هم وارد شوم من هم وارد شدم.
وقتی وارد شد امام رضا علیهالسلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و او را به سینه چسباند و او را بوسید و و بعد او را به سمت بستر خود کشید و امام جواد علیهالسلام خود را به صورت به روی امام رضا علیهالسلام انداخت و او را میبوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم و در دهان امام رضا علیهالسلام چیزی سفیدتر از برف خارج شد که امام جواد علیهالسلام آنها را پاک میکرد.
بعد امام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به گنجشک خارج کرد که امام جواد علیهالسلام آن را گرفت و امام رضا علیهالسلام به شهادت رسید.
📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
💠آیت الله محمدتقی بهجت:
🔸مثل ما تنبل نباشید، زود زود به مشهد بروید. گاهی موانع بزرگی با یکبار مشهد رفتن از سر راه ما برداشته میشوند.
🔸هنگامی که به حرم مشرف شدید به عدد اسم ابجد امام رضا (علیه السلام) یعنی
هزار و یک مرتبه " یا رئوف و یا رحیم " بگویید.
🔸زیارت کنید، نماز زیارت بخوانید و بعد به امام رضا (علیه السلام) بگویید ؛ دست خالی آمده ام، گره به کارم افتاده است، شما مشکلم را حل کنید.
برگردید و ببینید امام رضا (علیه السلام) چطور مسیر را برای شما هموار میکند.
🔸او حجت خدا و پناه شیعه است. آسمان و زمین و آنچه بین آندو است، در اختیار امام رضا (علیه السلام) است.
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#امام_رضا_علیه_السلام
🩸امام رضا علیهالسلام در لحظات احتضار، روضه «عطش» سیدالشهداء علیهالسلام را میخوانَد ...
یکی از اثراتی که زهر بلافاصله میگذارد ، تشنگیِ فراوانی در بدن انسان به وجود میآورد؛ لذا در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که امام جواد علیهالسلام بر بالین پدر حاضر شدند و سر آن حضرت را به دامن گرفتند، امام رضا علیهالسلام به او فرمودند:
📋 بُنیَّ مُحمّد! عَلَیَّ بِشَئٍ مِنَ المٰاء
▪️پسر جانم ای محمد! اندکی آب برای بیاور
📋 فَلمّا أدنَی الماءَ مِن فَمِهِ بَکیٰ و قالَ
▪️ وقتیکه امام جواد علیهالسلام ظرف آب را به نزدیک لبهای مبارک پدر آوردند، امام رضا علیهالسلام به گریه افتادند و خطاب به «آب» فرمودند:
📋 یٰا مٰاء! أنتَ الّذی مُنِعَ مِنکَ جَدّیَ الحُسین علیهالسلام بِکربلاء؟!
▪️ای آب ! تو همانی أستی که جدّم حسین علیهالسلام در سرزمین کربلا از تو محروم شد؟!
📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۱۴
📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۵۴۸
✍ چه غریبانه غریب الغربا را کشتند
با دل زار، معین الضعفا را کشتند
آه ای اهل خراسان! همه خون گریه کنید
که ولی نعمت و مهمان شما را کشتند
این خبر را به مدینه ببر ای باد صبا
هشتمین بضعهی پیغمبر ما را کشتند
خواهرش زنده اگر بود، از این غم میمرد
بین یک حجرهی در بسته رضا را کشتند
از عبایی که سرش بود، غلامش فهمید
آخر آن نورِ دلِ آلِ عبا را کشتند
مثل یک مار گزیده به خودش میپیچید
با چه زهری مگر آن نور هدا را کشتند؟!
صورتش را به روی خاک نهاد و میگفت:
چه غریبانه شه کرببلا را کشتند
جگر سوختهاش روضه برایش میخواند
با لب تشنه چرا خون خدا را کشتند؟!
ته گودال که با نیزه به پهلوش زدند
روی تل، عمهی مظلومهی ما را کشتند
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
4_5908900853468628774.mp3
8.06M
﷽
حاج سید محسن بنی فاطمی
شهادت امام رضا علیه السلام
روضه ، باز دارم به سر هوای ضریح...
@seyedmohsenbanifatemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
#شور ...
اگه همه ولم کنند ...
#هیئت_الهادی_قم
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi