eitaa logo
کانال سید حسین کشفی
1.2هزار دنبال‌کننده
209 عکس
73 ویدیو
199 فایل
🔸یادداشت هایی با رویکرد دینی از سید حسین کشفی 🔹محصّل و مدرّس حوزه علمیه قم ارتباط با ادمین: @s_h_kashfi 🔻کانال دروس رجال و حدیث: https://eitaa.com/hadiskhani_kashfi
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️روایات مستطرفات سرائر 🔻استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی: 🔹این روایت در مستطرفات سرائر از کتاب محمد بن علی بن محبوب نقل شده است. درباره اعتبار روایات منقول در مستطرفات سرائر این بحث وجود دارد که ابن ادریس روایات را از کتبی نقل کرده که ما طریق ابن ادریس به این کتب را نمی دانیم. بنابراین نمی توان اعتبار این طرق را اثبات کرد. به نظر ما طرق به صاحب کتاب، تشریفاتی است و اهمیتی برای آن قائل نیستیم. عمده آن است که اعتبار نسخه باید ثابت شود و اعتبار نسخه کتاب محمد بن علی بن محبوب به یکی از دو راه است: 1⃣ راه عام این است که شهادت محمد بن ادریس به اینکه کتاب برای فلان شخص است، حجت است ما لم یحرز خطؤه. ما با این بحث عام تمام مواردی که در مستطرفات سرائر از کتب نقل شده را تصحیح می کنیم. البته در برخی از موارد خطا ثابت شده که آنها اعتبار ندارد. پس مستطرفات سرائر حجیت متوسط دارد که در آینده توضیح داده خواهد شد. 2⃣ راه خاص که راحت تر است، این است که ابن ادریس تصریح می کند نسخه کتاب نوادر المصنف محمد بن علی بن محبوب به خط شیخ طوسی را در اختیار داشته است و ابن ادریس از نوادگان شیخ طوسی است و نسخه ای که به خط شیخ طوسی بوده را در اختیار داشته و همین در اعتبار کتاب محمد بن علی بن محبوب کفایت می کند. 📚 درس خارج فقه زکات، ۱۶ آبان ۱۴۰۱ @seyyed_hossein_kashfi
🔻درس استاد بزرگوار آقای حاج سید محمدجواد شبیری زنجانی مشحون از نکات کلی در استنباط احکام _بویژه در علم رجال و حدیث و نسخه شناسی_ هست. به نظرم اشتراک آنها در این کانال نیز مفید است. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ثمرات شناخت ارتباط بین کتب مختلف 🔻استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی: 🔹بسیاری از مواقع کتبی که به هم ارتباط دارند به عنوان نسخه همدیگر تلقّی می شود. یکی از فوائد شناخت ارتباط بین کتاب ها، همین فائده است. مثلا مقنع صدوق و شرایع علی بن بابویه و فقه الرضا ارتباط زیادی دارند به حدی که برخی تصور کردند فقه الرضا همان شرایع علی بن بابویه است. این ارتباط تنگاتنگ باعث می شود که هر یک از این کتب، به عنوان نسخه فرعی برای دیگری مورد استفاده قرار گیرد. 🔸همچنین آثار مرحوم شیخ طوسی در آثار پس از ایشان اثر گذار است. مثلا تبیان شیخ طوسی منبع اصلی مباحث فقهی بلکه غیر فقهی مجمع البیان است. سه کتاب تقریبا معاصر در تفسیر نوشته شده که هر سه از آثار شیخ طوسی بسیار استفاده کرده اند: فقه القرآن راوندی، تفسیر ابوالفتوح رازی و مجمع البیان طبرسی. در مقدمه مجمع البیان در ارتباط با کتاب «التبیان» آمده است: «وهو القدوة أستضئ بأنواره» تفسیر ابوالفتوح هر چند فارسی است اما در بسیاری از موارد، ترجمه التبیان است. فقه القرآن راوندی از آثار مختلف شیخ طوسی برداشته شده است که یکی از آنها تبیان است. این نوع آثار برای همدیگر نسخه فرعی تلقّی می شوند. به همین دلیل برای تصحیح ابوالفتوح، کتاب تبیان کمک می کند و بر عکس. 🔹 کتاب ایضاح فخر المحقّقین در شرح قواعد، یکی از منابعی است که مرحوم محقق کرکی در جامع المقاصد به آن نظارت دارد و بسیاری از سخنان محقق کرکی، عرفی کردن و فقیهانه کردن سخنان مرحوم فخر المحققین است. زیرا فخر المحققین با اصطلاحی منطقی و فلسفی سخنان خود را بیان کرده است که محقق کرکی همان سخنان را با عبارات روشن تر و دلچسب تر منتقل کرده است. 🔸فائده دیگر شناخت ارتباط بین کتب، استفاده از آنها برای تفسیر همدیگر است. زیرا مقایسه بین این دو کتاب کمک زیادی به فهم هر دو می کند. شهید ثانی به آثار محقق کرکی و شهید اول نظارت دارد و بسیاری از سخنان شهید ثانی برگرفته از این دو عالم است البته با این تفاوت که شهید ثانی، خوش قلم تر است در حالی که شهید اول با وجود فوق العاده بودن ابتکار و تأسیس، قلم سنگینی دارد که شهید ثانی مطالب شهید اول را با قلم خوب خود منتقل کرده است. مطالب شرح لمعه در بسیاری از موارد به ریاض منتقل شده و مطالب ریاض به جواهر منتقل شده است. 🔹 این کتب برای یکدیگر هم جنبه تصحیحی و هم جنبه تفسیری دارند. مثلا عبارت جواهر در برخی از موارد مفهوم نیست که با مراجعه به ریاض و شرح لمعه مشخص می شود عبارت درست منتقل نشده است. در نتیجه شناخت ارتباط کتاب ها برای درک عبارت صحیح و همچنین تفسیر مطالب هر یک از کتاب ها، اثر گذار است. 🔸مغنی ابن قدامه یکی از منابع اصلی تذکره علامه است و بسیاری از سخنان علامه از مغنی ابن قدامه برداشته شده است و در برخی از مواقع تغییری در آن انجام داده است. مثلا در مغنی ابن قدامه، به هنگام نقل اقوال، نام حضرت امیر علیه السلام را کنار سایر مفتی ها قرار داده است اما علامه نام حضرت امیر علیه السلام را جدا کرده است. به همین دلیل برای تصحیح تذکره و همچنین تفسیر تذکره، می توان به مغنی ابن قدامه رجوع کرد. 📚خارج فقه کتاب زکات، جلسه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ روش مرحوم آقای داماد در استنباط 🔻استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی: 🔹یادم هست آیت الله والد نکته‌ای را در مورد روش مرحوم آقای داماد در استنباط ذکر می‌فرمودند که خیلی مهم است. ایشان می‌فرمودند که آقایان گاهی اوقات مثلاً مراجعه می‌کنند به روایات بعد از روایات یک قاعده‌ای استخراج می‌کنند، آن قاعده را مثلاً با این عبارت «تلف المبیع قبل قبضه من مال بایعه» یاد می‌کنند. بعد در مصادیق می‌آیند این قاعده‌ای را که با یک لفظی ازش یاد کردند این قاعده را اطلاق‌گیری می‌کنند. ایشان می‌فرمودند آقای داماد اینجور رفتار نمی‌کرد. وقتی می‌خواست آن قاعده را تطبیق کند به منبع دوباره مراجعه می‌کرد یعنی آن مدرکی که براساس آن مدرک این قاعده استخراج شده است. 🔸 گاهی اوقات اگر به آن مدرک مراجعه کنیم الفاظی که در مورد این قاعده هست معنایش تغییر می‌کند. الفاظی که از آنها این قاعده استخراج شده است. مرحوم آقای داماد اطلاق‌گیری و تقییدگیری را در آن منبع اصلی پیاده می‌کرد. 📚درس خارج فقه زکات، جلسه ۱۸ آبان ۱۴۰۱ @seyyed_hossein_kashfi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ بیانات مرحوم آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی درباره امر به معروف و نهی از منکر 🔻 از واجبات هر مسلمان علم به معروف و منکر ، عمل به معروف و (ترک) منکر ، و امر به معروف و نهی از منکر است. تا این کار درست نشود دین در این مملکت حاکم نخواهد شد. دین وقتی حاکم می شود که این سه امر اشاعه پیدا کند. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️روش امر به معروف و نهی از منکر امام سجاد (علیه السلام) 🔻 استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی: 🔹روایت دیگری وارد شده که از آن استفاده می شود، سدیر در زمان امام سجاد علیه السلام بالغ بوده است. منهای این جهت، برخورد امام علیه السلام با منکراتی که در جامعه رسم بوده، بسیار جالب است. به همین دلیل روایت را به صورت کامل می خوانیم تا لطافت و ظرافت برخورد امام علیه السلام با منکرِ مرسوم روشن شود: 🔸عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي وَ جَدِّي وَ عَمِّي حَمَّاماً بِالْمَدِينَةِ فَإِذَا رَجُلٌ فِي بَيْتِ الْمَسْلَخِ فَقَالَ لَنَا مِمَّنِ الْقَوْمُ فَقُلْنَا مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَقَالَ‌ وَ أَيُّ الْعِرَاقِ قُلْنَا كُوفِيُّونَ فَقَالَ مَرْحَباً بِكُمْ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ أَنْتُمُ الشِّعَارُ دُونَ الدِّثَارِ 🔹 (حنان بن سدير از پدرش روايت كرده كه گفت: من و پدرم و جدّم و عمويم در مدينه وارد حمّامى شديم در قسمت رخت كن با مردى روبرو شديم، و او بما گفت: از كدام طايفه‌ايد؟ گفتيم از مردم عراق هستيم پرسيد از كدام ناحيه عراق‌؟ جواب داديم كوفى هستيم، گفت: مرحبا بر شما اى أهل كوفه خوش آمديد، شما محرميد مانند جامۀ زيرين و نزديك و چسبيده به تن، نه لباس بالا پوش) «بیت المسلخ» به معنای رختکن است. «شعار» به معنای لباسی است که بدن چسبیده است و «الدثار» لباس رویی است. امام علیه السلام بیان می کند: این قدر شما دیندار هستید که به دین یا اهل بیت چسبیدید و شما آدم های خاص و مخلصی هستید. 🔸ثُمَّ قَالَ مَا يَمْنَعُكُمْ مِنَ الْأُزُرِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ فَبَعَثَ إِلَى أَبِي كِرْبَاسَةً فَشَقَّهَا بِأَرْبَعَةٍ ثُمَّ أَخَذَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا وَاحِداً ثُمَّ دَخَلْنَا فِيهَا 🔹سپس حضرت علیه السلام سوال می کند: چرا شلوار نپوشیدید. سپس به پدرم کرباسی داد و پدرم کرباس را چهار قسمت کرد و هر کدام قسمتی را پوشیدیم و وارد حمام شدیم. از این روایت استفاده می شود که در آن زمان، لخت وارد حمام می شدند. این سنت در اخیر نیز احیانا وجود داشته به خصوص در حمام های زنانه. یکی از مبارزات برخی از بزرگان علما با همین مطلب بوده است. امام علیه السلام در مواجهه با پدیده ناپسند شروع به تحقیر نمی کند و ابتدا با آنها صمیمی می شود. پرسش از منطقه محل زندگی، نوعی ایجاد صمیمیت است. پس از آنکه می گویند: کوفی هستیم، از کوفیان و دین داری آنها مدح می کند. پس از آن امر به شلوار پوشیدن نمی کند و با لحن ملایمی سوال می کند: «ما یمنعکم من الازر» پس از آن ضربه نهایی را می زند و می گوید: «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ» حضرت علیه السلام برای تأثیر گذار بودن روایت پیامبر ص، مقدمات متعدّدی را بیان می کند. باید با لحن ملایم و صمیمی مقدمه چینی کرد. در انتها نیز خود امام علیه السلام عهده دار حل مشکل می شود و پارچه ای را در اختیار آنها قرار می دهد. 📚 درس خارج فقه زکات، جلسه ۱۱ آبان ۱۴۰۱ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️کتاب «الرق المنشور فی معراج نبینا المنصور» منتشر شد. 🔻کتاب الرق المنشور در موضوع اثبات معراج جسمانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تالیف فقیه مفسر علامه سید جعفر کشفی (م۱۲۶۷ق) با تحقیق و تصحیح آقایان سید حسین کشفی و طاهر عزیز وکیلی و مقدمه آیت الله سید جعفر حجت کشفی توسط انتشارات انصاریان منتشر شد. 🔹معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از جمله موضوعاتی است، که مورد توجه اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان قرار گرفته و پیرامون این رخداد عظیم، آراء و دیدگاه های گوناگون مطرح شده است. از جمله مطالبی که در موضوع معراج از دیرباز مورد بحث و مناقشه بوده چگونگی وقوع معراج پیامبر اکرم و جسمانی یا روحانی بودن آن است. 🔸رساله «الرقّ المنشور في معراج نبیّنا المنصور» یکی از این آثار است که در اوایل قرن سیزدهم هجری به زبان عربی به رشته تحریر درآمده، و موضوع معراج را مورد کاوش قرار داده و معراج جسمانی را ثابت کرده است. 🔹مؤلف آن علامه سید جعفر کشفی (م۱۲۶۷ق) _ به شهادت عالم رجالی علامه شیخ آقابزرگ تهرانی – از اعجوبه های قرن و شخصیت یگانه در فن تفسیر و عرفان بوده است که حدود ۳۰ اثر برای او ذکر کرده اند. در مقدمه این اثر زندگینامه علامه کشفی به تفصیل ذکر شده است. ◀️ علاقه مندان می توانند این کتاب را از انتشارات انصاریان تهیه کنند: آدرس: قم، خیابان صفاییه ، کوچه۲۲ پلاک ۱۸۷ شماره تلفن: ۰۲۵۳۷۷۴۱۷۴۴ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد 🔻جهت شفای کامل و عاجل مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی سوره مبارکه حمد را قرائت کنیم. 🔹امروز ، ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ، دیدار نماینده مقام معظم رهبری ، حجه الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی از آیت الله العظمی شبیری زنجانی @seyyed_hossein_kashfi
⚡️تصحیف کلمه سبعین و تسعین 🔻دست نوشته ای منتشر نشده از مرجع عالیقدر آیت الله العظمی شبیری زنجانی 🔹در دفتر «نوادر» مرحوم آیت الله سید محمدعلی روحانی 🔸به تاریخ ۲۷ ربیع الاول ۱۳۹۷ق (۱۳۵۵ش) @seyyed_hossein_kashfi
◾️انا لله و انا الیه راجعون یوم علی آل الرسول عظیم روح بلند فقیه اهل بیت عصمت و طهارت ، مرجع عالیقدر مرحوم آیة الله العظمی سید محمدصادق روحانی به ملکوت اعلی پیوست. این مصیبت را به حضرت بقیة الله الاعظم و مراجع معظم تقلید، اساتید و طلاب حوزه های علمیه وعموم مقلدان و ارادتمندان آن فقیه عظیم الشان و بیت معظم و فرزندان ایشان تسلیت و تعزیت عرض میکنم. @seyyed_hossein_kashfi
◾️حقیر جدای از نسبت فامیلی با آیت الله العظمی روحانی، از سال های ابتدایی ورود به حوزه مکرر محضرشان میرفتم و خاطرات بسیاری از آن مرجع فقید دارم که ان شاء الله به مرور منتشر خواهم كرد.
🔻در اسفند سال ۱۳۸۸ در موضوع حدیث "کل رایة" و قیام در زمان غیبت از مراجع معظم تقلید استفتا کردم. متن استفتاء و پاسخ مرحوم آیت الله العظمی سید محمدصادق روحانی را در ذیل ملاحظه می فرمایید: 🔹متن استفتاء: همانطور که مستحضرید در منابع روایی شیعی روایاتی از قبیل «كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت یعبد من دون الله » وجود دارد. آیا برای اثبات بطلان کلیه قیام ها در زمان غیبت کبرای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه ) می توان به اینگونه روایات استناد کرد ؟ نظر مبارک حضرتعالی در این زمینه چیست؟ 🔸باسمه جلت اسمائه مفاد این روایت و امثال آن جلوگیری از امر به معروف و نهی از منکر نیست، و نیز مفاد آن تشکیل یک حکومت اسلامی تابع امام مهدی ارواحنا فداه مانند حکومت جمهوری اسلامی نیست، بلکه مفاد آن مطابق آن روایتی است که قبل از ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) ۱۲ نفر به نام به نام مهدی آخر الزمان قیام می کنند که الان اولی آنها در عراق قیام نموده است. ۲۶ ربیع الاول ۱۴۳۱ @seyyed_hossein_kashfi
◾️ استفتایی دیگر از مرحوم آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی درباره انقلاب اسلامی : 🔻 باسمه جلت اسمائه در مملکت ما حکومت شاه در صدد لطمه زدن به تمام مقدسات دین بودند و قیامی که شد اگر چه بآن مطلوب اساسی ما نگذاشتند برسد، ولی مقداری از منکرات از بین رفت و جلوگیری، و جمله از امور معروفه رائج شد. بفرمایش مرحوم آقای نائینی ره همین مقدار برای قیام لازم بوده است، بنابراین قیام ما عموما واجب بوده است و به ضررهای شخصی هم راضیم و خدای تعالی جزای خیر به ما خواهد عنایت فرمود و این دنیا هر چه باشد گذراست. و لذا من هر چه تحت فشار باشم و حقم گرفته شود ناراحت نیستم. محمد صادق الحسینی الروحانی ۲۶ جمادی الثانی ۱۴۳۱ @seyyed_hossein_kashfi
◾️مرحوم آیت الله العظمی سید محمدصادق روحانی از عالمان مجاهد و مبارز بر علیه رژیم پهلوی و از پیشگامان انقلاب اسلامی در قم بودند و مواضع ایشان در این موضوع معروف و در سایر آثارشان مشهود است. 🔹از جمله در کتاب فقه الصادق در بحث جهاد متعرض به شبهه معروف مخالفین انقلاب می شوند و پاسخ می گویند. 🔸 ایشان شبهه «جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد» را تعبیر به «وسوسه بعض فقهاء العصر» می کنند و آن را ناشی از عدم تامل در آیات و روایات جهاد و شمول آن در عصر غیبت میدانند. 🔸متن عبارت کتاب فقه الصادق: «ومن الغرائب بعد الآيات والروايات المتقدّم طرف منها، الظاهرة في شمولها لقتال الخارج على نائب الغيبة - والدالّة علىٰ وجوب قتالهم وقتال المبتدعين في الدين الذين إذا خلا لهم الجو بدَّلوا أحكام اللّٰه وغيروا سنة رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله - وسوسة بعض فقهاء العصر في ذلك، وأنّه لا يجوز إراقة قطرة من الدّم في هذا السبيل، ويعترضون على العلماء المجاهدين بأنّهم لا جواب لهم عند اللّٰه لو سئلوا عن ذلك، وليس ذلك إلّالأنّهم لم يتأمّلوا القرآن ولا السُنّة ولا سيرة الإمام عليه السلام، فما أفاده الإمام الصادق عليه السلام بقوله: «لو لم يقاتلهم عليٌّ لم يدر أحدٌ بعده كيف يسير فيهم» (فقه الصادق، ج۱۹، ص۱۵۳) 🔹حقیر یک وقت از ایشان پرسیدم این «بعض فقهاء العصر» چه کسی بوده است؟ ایشان جواب دادند: خیلی ها! منحصر در یک نفر نبود. مرحوم امام در منشور روحانیت این شبهه را یکی از شبهات رایج‌ مخالفین در حوزه ها ذکر می کنند. @seyyed_hossein_kashfi
◾️تصویری قدیمی از آیت الله العظمی روحانی: ◀️مجلس فاتحه آیةالله حاج سید احمد روحانی در مسجـد امام حسن عسکری قم _ ۱۳۴۳ش ؛ از راست حضرات آیات: سید مصطفی برقعی، سید مصطفی خمینی، فاضل لنکرانی، سید کاظم شریعتمداری‌، سید احمد زنجانی، شیخ بهاء الدین محلاتی، امام خمینی، سید ابوالقاسم روحانی، سید محمدصادق روحانی   @seyyed_hossein_kashfi
◾️مراسم تشییع پیکر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدصادق روحانی (قدس سره) ◀️ امروز یکشنبه (۲۷ آذر ماه)، ساعت ۹ و نیم صبح از مسجد حضرت امام حسن عسکری (ع) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) 🔹مجلس بزرگداشت: امشب، بعد از نماز عشاء مسجد اعظم @seyyed_hossein_kashfi
کانال سید حسین کشفی
◾️مراسم تشییع پیکر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدصادق روحانی (قدس سره) ◀️ امروز یکشن
◾️ثواب شرکت در تشییع جنازه 🔸قَالَ الامام الرضا علیه السلام: يَا مُوسَى بْنَ سَيَّارٍ مَنْ شَيَّعَ جَنَازَةَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لاَ ذَنْبَ عَلَيْهِ 🔹 امام رضا علیه السلام فرمود: ای موسى بن سيار! هر كس تشييع از جنازه يكى از دوستان ما بنمايد چنان گناهانش ميريزد مثل اينكه تازه از مادر متولد شده و گناهى برايش نمى‌ماند. 📚المناقب ج ۴، ص ۳۴۱ @seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۱ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ❇️ از مرحوم آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی شنیدم: ▫️ آشیخ غلامحسین تبریزی بود که در مدرسهٔ فیضیّه حجره داشت. من خدمت ایشان رفتم و گفتم: شرح لمعه می‌خواهم بخوانم. بعد، روزی سه بار - صبح و بعد از ظهر و اوّل شب – خدمت ایشان می‌رفتم. هر بار، دو ورق مطالعه می‌کردم، بعد پیش آشیخ غلامحسین می‌رفتم و می‌خواندم. اگر اشکالی بود ایشان می‌گفت. حدود دو ماه کلّ شرح لمعه تمام شد! ▪️ وقتی به نجف رفتم، آقای خویی گفت: شرح لمعه برخی از جاهایی دارد که مرد ملّا می‌خواهد تا معنا کند! بعد، ایشان چند عبارت از شرح لمعه را از من پرسید و گفت: همین الآن معنا کن! من هم عبارت را معنا کردم. ایشان گفت: از این بهتر نمی‌شود معنا کرد! لذا به ما گفت: وقت‌تان را در این‌جا [= مقدّمات] معطّل نکنید، و یک سَیری بکنید و درس خارج بیایید. ✳️ آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی فرمودند: ▫️ من تقریباً شش ماه از فوت مرحوم نایینی گذشته بود که از قم به نجف رفتم. در نجف، اوّل درس آقای خویی رفتم. ایشان آن‌وقت هم سطح می‌گفت هم خارج. هر کسی هم در درس سطح اشکال می‌کرد، ایشان می‌گفت: عصر بیایید [= در درس خارج]. درس آشیخ محمّدحسین اصفهانی و آقا ضیاء عراقی هم رفتم. ✅ از آیةالل‍ه روحانی شنیدم: ▫️ آشیخ کاظم شیرازی مرد خیلی ملّایی بود. من مقداری هم درس آشیخ کاظم شرکت کرده‌ام. ▪️ وقتی همراه با اخوی به نجف رفتیم، وارد مدرسهٔ سیّد شدیم. من بچهٔ ده دوازده ساله بودم. آشیخ کاظم به مدرسه دم حجرهٔ ما آمد و گفت: من نه اهل دید و بازدید هستم و نه حوصلهٔ این کار را دارم؛ امّا شنیدم یک بچه، کفایه بلد هست، آمدم بببینم بلد هست یا نه! 📖 (منبع: یادداشت‌های اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه) @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۲ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ❇️ از مرحوم آیةالل‍ه‌العظمی سیّد محمّدصادق روحانی شنیدم: ▫️ تشرّف [جدّ ما] مرحوم حاج سیّد صادق [به] محضر امام زمان را مکرّر نقل کرده‌اند. امّا از همه مهم‌تر، نقل آشیخ ابوالقاسم قمی است. آشیخ ابوالقاسم هم ملّا و هم متدیّن و هم مُعرض از دنیا بود. من آشیخ ابوالقاسم را دیده بودم. ✳ مرحوم آیةالل‍ه روحانی می‌فرمودند: ▪️ من حدود دو سه سال - همراه با اخوی - درس آشیخ محمّدحسین اصفهانی رفتم. از ایشان شنیدم که می‌گفت: ▫️ وقتی آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی و آقای نایینی به قم تبعید شدند، بعد از مدّتی بنا شد که یک عدّه‌ای از نجف به قم بروند و با این آقایان دیدار داشته باشند تا بیایند [و به نجف برگردند]. به من هم گفته بودند که من هم با آن‌ها بروم. امّا واقع‌اش این بود که فقط به قصد دیدن آشیخ ابوالقاسم قبول کردم. ▪️ در قم به منزلی که آقای آسیّد ابوالحسن در آن ساکن بودند رفتم. خدمت آسیّد ابوالحسن بودم که دیدم یک آشیخی آمد و مقابل آسیّد ابوالحسن نشست، و من هم ابتدا متوجّهِ او نشدم و احترامی به او نکردم. یک قدری گذشت، دیدم یک مسأله پرسید. معلوم شد که ملّا است. از شخصی که کنارم نشسته بود پرسیدم: این آشیخ کیست؟ گفت: آشیخ ابوالقاسم! ▫️ من بلند شدم و به ایشان احترام کردم و گفتم: معذرت می‌خواهم. من از نجف به قصد دیدن شما آمده‌ام، امّا الآن این‌گونه شد! گفت: شما کاری نکردید! گویا در ذهن‌اش خطور هم نکرده بود که به او اهانت شده است! 📖 (منبع: یادداشت‌های اختصاصیِ جناب سیّد حسین کشفی برای کانال چراغ مطالعه) @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۳ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ✳️ آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی فرمودند: ▫️ وقتی آقای حاج آقا حسین قمی به تهران آمد و از آن‌جا به عراق تبعید شد، بعد از مدّتی رضاخان دستور داد که خانوادهٔ ایشان هم به عراق بروند. در آن ایّام، پدر ما هم جزو افرادی بود که با رضاخان مبارزه می‌کرد. البته آن‌قدر علنی نبود. جلساتی بود که در منازل تشکیل می‌شد. من یادم هست که به پشت بام خانه رفته بودم و در منزل ما جلسه بود. یادم هست آشیخ محمّدعلی حائری قمی صاحب حاشیهٔ کفایه (پدر شیخ عبّاس) هم در آن جلسه بود. ▪️ آشیخ عبدالکریم دستور داده بود هیچ‌کس صحبتی نکند. رضاخان آن ایّام خانواده‌ها را دستور داده بود که باید کشف حجاب کنند. خانوادهٔ آقای قمی، قم آمده بودند که از آن‌جا به کربلا بروند. پدر ما علاقمند بود که ما هم به همراه مادرمان به کربلا برویم. خانوادهٔ آقای قمی گفته بودند که: اگر بتوانید تا فردا شب تذکره بگیرید مانعی ندارد. ▫️ پدر ما همان روز به تهران منزل آقای کاشانی رفتند و توانستند تذکرهٔ ما را بگیرند. پدرم از تهران تلفن کرد و به ما اطّلاع داد که من تذکره را گرفتم و تا فردا به قم می‌آیم. و لذا خانوادهٔ آقای قمی هم مجبور شدند که منتظر ما شوند؛ چون خودشان وعده داده بودند. ▪️ جدّ ما (مرحوم حاج سیّد صادق) در بیرونی منزل‌شان پنج‌شنبه‌ها روضه داشتند، و خودشان هم دم در می‌نشستند. پدر ما هم مقیّد بودند که در همه‌چیز از پدرشان تبعیّت کنند؛ ولذا بعد از فوت پدرشان در همان جای حاج سیّد صادق هم می‌نشستند. ▫️ من در همان ایّام خواب دیدم که پیامبر (صلوات الل‍ه علیه و آله) آن‌جا آمده‌اند. محضرشان رفتم و دست‌شان را بوسیدم و گفتم: می‌خواهیم کربلا برویم. فرمودند: همین روزها موفّق می‌شوید. با این‌که تقریباً ممکن نبود که پدر بتوانند تذکره را بگیرند. بالأخره همراه با مادر و اخوی به کربلا رفتیم. @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۴ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ❇️ از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی شنیدم که فرمودند: ▫️ پدرم می‌فرمود: یک روز محضر حاج شیخ عبدالکریم رفتم. وقت شلوغی [= غائلهٔ کشف حجاب] بود. دیدم حاج شیخ پشت کرسی نشسته و میرزا مهدی بروجردی را هم دیدم که در حیاط قدم می‌زند. هیچ‌کس پیش حاج شیخ نیست و خیلی هم متفکّر و ناراحت بودند. ▪️ داخل اتاق رفتم و سلام کردم. حاج شیخ سرش پایین به طرف کرسی بود. تا سرش را بالا کرد و من را دید، گفت: تو هم آمده‌ای به من اعتراض کنی؟! گفتم: آقا! این چه حرفی است!؟ گفت: الآن قبل از شما آسیّد محمّدتقی خوانساری این‌جا بود و خیلی به سکوت من اعتراض کرد. گفتم: نه آقا! من که اهل این حرف‌ها نیستم. گفت: پس به من اعتراض نداری؟ گفتم: نه. گفت: پس بنشین تا برایت بگویم. ▫️ من می‌دانم با این وضعی که دارم الآن اگر [در اعتراض به کشف حجاب] به نجف بروم، هم از آسیّد ابوالحسن جلو می‌افتم هم از نایینی؛ چون من مجاهد می‌شوم و آن‌ها مجاهد نیستند و حرفی نزده‌اند. ولی والل‍ه اگر من بروم، این حوزه را به‌کلّی به هم می‌زنند. من می‌مانم و تمام این مشکلات را به این جهت تحمّل می‌کنم. ✳️ آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی فرمودند: ▫️ وقتی آقای خویی قصد کردند به ایران بیایند، من حدود ده روز جلوتر از ایشان به قم آمدم. به پدرم گفتم: باید از ایشان استقبال شود. پدر ما هم برای استقبال از آقای خویی اقدام کردند. برای استقبال به طرف شاه‌جمال رفتیم. برخی از جمعیّت هم یک فرسخ از شاه‌جمال جلوتر رفته بودند. تمام شهر از ایشان استقبال کردند. آقای نجفی هم آمده بود. آقای خویی ابتدا حرم رفت. سپس از حرم درآمدند و سوار درشکه شدند و جمعیّت زیادی از طلّاب هم پشت سر ایشان بودند. زیر گذرخان که رسیدیم، من به آقای خویی گفتم: آقا! شما که هنوز پیر نشده‌اید؛ این‌گونه، به طلبه‌ها اهانت می‌شود. گفتند: چه کار کنم؟ گفتم: پیاده شوید. ایشان هم قبول کردند. ▪️ به درشکه‌چی گفتم: نگه‌دار! و آقای خویی پیاده شد. در همین اثناء، از آن طرف هم آقای بروجردی می‌خواستند به حرم یا مسجد برای نماز بروند. آقای خویی خیال کرد که آقای بروجردی به استقبال ایشان آمده‌اند. آقای بروجردی هم خیال کرد آقای خویی که از درشکه پیاده شده به احترام ایشان است. وقتی به هم رسیدند، آن‌چنان تحویل گرفتند و به هم تعارف کردند که عادی نبود. فردا صبح زود هم آقای بروجردی به دیدن آقای خویی آمدند. داخل کوچه هم پر از جمعیّت بود. آقای بروجردی گفتند: وقتی این‌قدر جمعیّت دارید، حیف است که در خانه آمده‌اید. در مدرسه می‌آمدید و آن‌جا را چادر می‌زدید و جمعیّت آن‌جا می‌آمدند. ▫️ آقای بروجردی به من گفتند: من قدرت این‌که جمعیّتِ زیاد را پذیرایی کنم ندارم؛ شما آقای خویی را به همراه پنج شش نفر برای ناهار وعده بگیر. من هم آقای خویی را به همراه چند نفر دعوت کردم. مهم آن است: وقتی آقای خویی به منزل آقای بروجردی رفتند، آقای بروجردی کفش جلوی پای آقای خویی جفت کردند. (آقای بیات [کذا؛ ظ: شبیری] زنجانی در کتاب‌اش به‌اشتباه این مطلب را دربارهٔ دیدار آقای بروجردی با آسیّد عبدالهادی شیرازی ذکر کرده است.) در همین سفر، آقای خویی دیداری هم در مدرسهٔ فیضیّه با طلبه‌ها داشت که جمعیّت زیادی از طلّاب مانند روزِ استقبال آمده بودند. 📖 (منبع: یادداشت‌های اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه) @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۵ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ✅ آیةالل‍ه روحانی فرمودند: ▫️ از مرحوم جدّ ما (آقای حاج سیّد صادق) مقدار کمی از کتاب الزّکاة هست. باقی کتاب‌های ایشان - کتاب الصّلاة و جزواتی در اصول - در منزل مرحوم حاج آقا مهدی حرم پناهی بوده که در جریان سیل معروف قم از بین رفته است. امّا همان مقدار کمی که از کتاب زکات مانده خیلی خوب بحث کرده‌اند. ▪️ مرحوم اخوی به من می‌گفت: بیا این کتاب الزّکاةِ جدّمان را استدراک و چاپ کن. گفتم: استدراک وقتی معنا می‌دهد که اگر ۴۰۰ صفحه نوشته شده، بعد ۱۰۰ صفحه انسان استدراک می‌کند؛ امّا در مورد این کتاب این‌گونه نیست. ▫️ نگارنده گوید: مرجع فقید در جلد ۹ و ۱۰ کتاب فقه الصّادق، در بحث صلاة و زکات ، مطالبی را از جدّشان با تعبیر "جدّنا العلّامة" ذکر کرده‌اند. ❇️ آیةالل‍ه روحانی فرمودند: ▫️ من مدّتی بعد از فوت آقای بروجردی رساله دادم، و از سوی دیگر در جواب استفتائی نوشته بودم که: آقای خویی اعلم فقها در عصر غیبت است. برخی به من نامه داده بودند و اشکال کردند که اگر آقای خویی اعلم هست، پس چرا رساله نوشته‌اید؟ و یا آن‌که خود را اعلم از آقای خویی می‌دانید؟! ▪️ من مطالب خودم در رابطه با اعلمیّت آقای خویی و نامه‌ای که به من اشکال شده بود را خدمت آقای خویی فرستادم. ایشان در جواب (به این مضمون) نوشته بودند [نقل به مضمون]: "جدای از شبههٔ اعلمیّتِ ِشاگردان، اعلم دانستنِ من به این معنا نیست که هیچ رساله‌ای نوشته نشود مگر بعد از فوت‌ام. اگر من امروز رحلت نمودم، مردم از چه کسی تقلید کنند؟ و لذا باید افرادی در زمان حیات استادشان رساله نوشته و خودشان را در معرض مردم قرار دهند تا مردم در امر تقلید متحیّر نباشند‌." ▫️ نگارنده گوید: این نامه در کتاب نامه‌های تاریخی موجود نیست. مرجع فقید می‌فرمودند: "نامه‌های آقای خویی به من، بیش از این‌ها بوده و پس از انقلاب، عدّه‌ای آن‌ها را برده‌اند." شاید این نامه نیز در بین آن نامه‌ها بوده است. ✳️ آیةالل‍ه روحانی فرمودند: ▫️ من قصد داشتم کتاب فقه الصّادق را به آقای بروجردی بدهم، امّا ایشان اظهار داشتند: کتاب حرمت دارد؛ من شخصی را می‌فرستم که کتاب را از شما بگیرد. و این کار را نیز انجام دادند و کتاب تقدیم آقای بروجردی شد. ▪️ بعد از آن، یک روز در جلسهٔ درس خارج فقه، کتاب فقه الصّادق را همراه خودشان آورده بودند و نظر مرا دربارهٔ بحث غروب و مغرب نقل کردند. من قول به غروب را اقوی می‌دانستم. آقای بروجردی گفتند: اساتید ما در نجف این نظر را داشتند و ما از آنان قبول نکردیم؛ حال از شما قبول کنیم؟! عدّه‌ای خندیدند. ▫️ بعد، آقای بروجردی گفتند: جدای از شوخی، قول به غروب قوی هست، امّا تمام نیست و ما به آن اشکال داریم. 📖 (منبع: یادداشت‌های اختصاصیِ جناب سیّد حسین کشفی برای کانال چراغ مطالعه) @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi
4_5852941965087215360.mp3
2.95M
🎧 خاطره‌ای از مواجهه با حاج میرزا علی‌آقا قاضی در صحن نجف 🎙 آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی 👈🏻 برای اطّلاعات بیشتر، به این‌جا و این‌جا نیز مراجعه شود. @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۶ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ✳ از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی شنیدم: ▫️ بعد از وفات آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی، علمای حوزه‌ی نجف و حتّی بعضی از رؤسای عشائر عراق به آقای بروجردی نامه نوشتند و از ایشان برای هجرت به نجف دعوت کردند. ▪️ من در آن ایّام خدمت آقای بروجردی رفتم. ایشان برخی از نامه‌ها را به من نشان دادند. از جمله آقای حکیم هم به ایشان نامه نوشته و مضمون نامه این بود که: اگر شما به نجف بیایید طلّاب از وجود شما استفاده می‌کنند. آقای بروجردی فرمود: این که دعوت نیست! من گفتم: آقای حکیم در مظانّ مرجعیّت هست و می‌داند با ورود شما به نجف، دیگر کسی از او تقلید نمی‌کند؛ امّا با این حال این نامه را نوشته، پس انصافاً دعوت کرده است. آقای بروجردی هم پذیرفتند. ▫️ درباره‌ی هجرت آقای بروجردی به نجف، میان فضلای حوزه‌ی قم و شاگردان آقای بروجردی اختلاف بود. آقای خمینی و عدّه‌ای، سرسخت مخالف هجرت ایشان به نجف بودند. در همان ایّام به منزل آقای بروجردی رفتم. آن‌جا آقای خمینی و آقای آسیّد احمد خوانساری و آقای محقّق داماد هم بودند‌. آقای خوانساری به نمایندگی از آنان به اتاق آقای بروجردی رفته بود تا با ایشان صحبت کند. امّا صدا به اتاق دیگر که ما نشسته بودیم می‌آمد. ▪️ آقای خوانساری گفت: اگر شما در قم بمانید، هم برای حوزه‌ی قم، هم برای ایران، بهتر است! آقای بروجردی هم جواب داد: اگر نجف بروم، هم ایران و هم سایر کشورها را دارم! آقای خوانساری گفت: هر طور صلاح می‌دانید! آقای خمینی و آقای داماد از این نحوه پاسخ آقای خوانساری خیلی اوقات‌شان تلخ شد و گفتند: اصلاً نباید ایشان را می‌فرستادیم تا با آقای بروجردی صحبت کند. ▫️ تقریباً هجرت آقای بروجردی به نجف قطعی شده بود، امّا شاه به ایشان تلگراف زد که اگر شما بروی، این‌جا کمونیست‌ها تبلیغات می‌کنند و مسؤول‌اش شما هستی! آقای بروجردی می‌دانست که شاه به جهات سیاسی این تلگراف را زده، امّا اگر برود و کمونیست رشد کند به گردن ایشان می‌افتد؛ ولذا از رفتن به نجف منصرف شد و در قم ماند. ✅ آیةالل‍ه روحانی فرمودند: ▫️ من دو سه سال درس فقه آسیّد ابوالحسن را شرکت کردم. درس آقا ضیاء هم چند شبی رفتم. ▪️ یک شب از شب‌هایی که من [به] درس آقا ضیاء می‌رفتم، دیدم یک کسی از فاصله‌ی دور اشکال می‌کند. آقا ضیاء گفت: من گوشم نمی‌شنود، جلو بیا. امّا او هم جلو نمی‌آمد! و آقا ضیاء هم گفت: اگر جلو نیایی جواب نمی‌دهم! ▫️ گفته شد که آقا ضیاء می‌خواهد آن شخص جلو بیاید تا او را بزند! چون آن شاگردانی که زیاده‌روی می‌کردند را می‌زد. آن مستشکل آسیّد عبدالل‍ه شیرازی بود. 📖 (منبع: یادداشت‌های اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه) @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi