eitaa logo
کانال سید حسین کشفی
1.3هزار دنبال‌کننده
228 عکس
85 ویدیو
199 فایل
🔸یادداشت هایی با رویکرد دینی از سید حسین کشفی 🔹محصّل و مدرّس حوزه علمیه قم ارتباط با ادمین: @s_h_kashfi 🔻کانال دروس رجال و حدیث: https://eitaa.com/hadiskhani_kashfi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۶ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ✳ از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی شنیدم: ▫️ بعد از وفات آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی، علمای حوزه‌ی نجف و حتّی بعضی از رؤسای عشائر عراق به آقای بروجردی نامه نوشتند و از ایشان برای هجرت به نجف دعوت کردند. ▪️ من در آن ایّام خدمت آقای بروجردی رفتم. ایشان برخی از نامه‌ها را به من نشان دادند. از جمله آقای حکیم هم به ایشان نامه نوشته و مضمون نامه این بود که: اگر شما به نجف بیایید طلّاب از وجود شما استفاده می‌کنند. آقای بروجردی فرمود: این که دعوت نیست! من گفتم: آقای حکیم در مظانّ مرجعیّت هست و می‌داند با ورود شما به نجف، دیگر کسی از او تقلید نمی‌کند؛ امّا با این حال این نامه را نوشته، پس انصافاً دعوت کرده است. آقای بروجردی هم پذیرفتند. ▫️ درباره‌ی هجرت آقای بروجردی به نجف، میان فضلای حوزه‌ی قم و شاگردان آقای بروجردی اختلاف بود. آقای خمینی و عدّه‌ای، سرسخت مخالف هجرت ایشان به نجف بودند. در همان ایّام به منزل آقای بروجردی رفتم. آن‌جا آقای خمینی و آقای آسیّد احمد خوانساری و آقای محقّق داماد هم بودند‌. آقای خوانساری به نمایندگی از آنان به اتاق آقای بروجردی رفته بود تا با ایشان صحبت کند. امّا صدا به اتاق دیگر که ما نشسته بودیم می‌آمد. ▪️ آقای خوانساری گفت: اگر شما در قم بمانید، هم برای حوزه‌ی قم، هم برای ایران، بهتر است! آقای بروجردی هم جواب داد: اگر نجف بروم، هم ایران و هم سایر کشورها را دارم! آقای خوانساری گفت: هر طور صلاح می‌دانید! آقای خمینی و آقای داماد از این نحوه پاسخ آقای خوانساری خیلی اوقات‌شان تلخ شد و گفتند: اصلاً نباید ایشان را می‌فرستادیم تا با آقای بروجردی صحبت کند. ▫️ تقریباً هجرت آقای بروجردی به نجف قطعی شده بود، امّا شاه به ایشان تلگراف زد که اگر شما بروی، این‌جا کمونیست‌ها تبلیغات می‌کنند و مسؤول‌اش شما هستی! آقای بروجردی می‌دانست که شاه به جهات سیاسی این تلگراف را زده، امّا اگر برود و کمونیست رشد کند به گردن ایشان می‌افتد؛ ولذا از رفتن به نجف منصرف شد و در قم ماند. ✅ آیةالل‍ه روحانی فرمودند: ▫️ من دو سه سال درس فقه آسیّد ابوالحسن را شرکت کردم. درس آقا ضیاء هم چند شبی رفتم. ▪️ یک شب از شب‌هایی که من [به] درس آقا ضیاء می‌رفتم، دیدم یک کسی از فاصله‌ی دور اشکال می‌کند. آقا ضیاء گفت: من گوشم نمی‌شنود، جلو بیا. امّا او هم جلو نمی‌آمد! و آقا ضیاء هم گفت: اگر جلو نیایی جواب نمی‌دهم! ▫️ گفته شد که آقا ضیاء می‌خواهد آن شخص جلو بیاید تا او را بزند! چون آن شاگردانی که زیاده‌روی می‌کردند را می‌زد. آن مستشکل آسیّد عبدالل‍ه شیرازی بود. 📖 (منبع: یادداشت‌های اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه) @cheraghe_motaleeh @seyyed_hossein_kashfi
کانال سید حسین کشفی
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالل‍ه سیّد صادق روحانی / ۶ ✍🏻 سیّد حسین کشفی ✳ از آیةالل‍ه سیّد صادق روحا
📜 آیةالل‍ه العظمی حاج آقا حسین بروجردی در ضمن نامه‌ای به آیةالل‍ه حاج شیخ علی‌محمّد بروجردی، مطالبی در مورد قضیّهٔ هجرت به نجف ذکر کرده‌اند. ✍🏻متن این نامه تاریخی به شرح ذیل است: نجف اشرف: خدمت ذیسعادت جناب مستطاب عمادالاسلام و حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی محمد بروجردی دامت برکاته 🔹بسم الله الرحمن الرحیم به عرض می رساند مرقوم شریف که حاکی از صحت مزاج عالی بود، واصل و موجب مسرت گردید. جناب مستطاب آقا شیخ مرتضی سالم و مشغول تحصیل است. مکرر حقیر با فضلاء قم در باب نجف اشرف و اهمیت حفظ آن مذاکره کرده ام. بالاخره بعد از ان قلت قلت زیاد، مطلب آخر آنها این بوده که چون حفظ مقام و شخصیت شما لازم است، و وجود این معنی در اینجا محرز است و در آنجا مشکوک، بلکه می ترسیم همان قسم که با مرحوم آیت الله قمی (قدس سره) در آن زمان قلیل سلوک کردند، با تو هم همین قسم سلوک شود و در صورتی این احتمال ضعیف می شود و ممکن است بگوییم تکلیف اقتضاء می کند مسافرت عراق را که آقایان علماء اعلام و فضلاء که در آنجا مقیم اند، بالاتفاق یا به اکثریت قریب به اتفاق تقاضای این معنی را بکنند. 🔸و لذا عرض می کنم چنان چه این معنی متحقق شود، البته این عذر که آقایان فضلاء اینجا ابداء کرده اند و به این جهت مانعند، مرتفع خواهد شد و به هر تقدیر، لله امر هو بالغه بلی عقیده شخصی حقیر آن است که حفظ آنجا اهمیت دارد. مرجو آن که در مواقع توجه حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته حسین الطباطبایی ۲۴ ربیع الاول ۱۳۶۷ @seyyed_hossein_kashfi
◾️ سلوک فاطمی 🔻مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی: 🔹مرحوم والد ارادت خاصی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشت، تا حدّی که بردنِ نام حضرت زهرا، با جاری شدن اشک ایشان مساوی بود. 🔸حتی در مقام استخاره، تنها عبارتی که به زبان می‌آورد این بود: « الهی به عصمت زهرا، به نور زهرا، به شرف زهرا، به حیثیت زهرا ». آن وقت اشک از چشمانشان جاری می‌شد و سپس استخاره می‌کردند. 🔹به عقیده ایشان سلوک الی الله بدون ارتباط و توسل به حضرت زهرا ممکن نیست، لذا می‌فرمود: «همانطور که ائمه (علیهم السلام) در مقامات عالیه نیازمند توسّل به مادرشان هستند، ما نیز در مقام سیر الی الله، نیازمند توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) هستیم». 📚   ◀️ تصویری از مزار عارف کامل مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام_ شهرری @seyyed_hossein_kashfi
◾️حدیث متواتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمودند: "فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي" 🔹فاطمه پاره تن من است، هر کس او را اذیت کند من را اذیت کرده است. 🔺خط استاد سید محسن کشفی @seyyed_hossein_kashfi
◾️دعای مستجاب آیت الله العظمی خویی 🔻آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی: 🔹از ویژگی‌های آیةالله خویی، ارادت و محبت زائد الوصف ایشان به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) بود. ایشان در روضه‌ها بسیار بکّاء بودند. 🔸 به یاد دارم در منزل آیةالله سید نصرالله مستنبط داماد آیةالله خویی مجلس روضه برپا بود و آقای خویی هم در مجلس حضور داشت و بنده هم کنار ایشان نشسته بودم. روضه خوان مجلس آسید جواد شبر بود. ایشان در آن جلسه روضۀ تشییع و تدفین شبانه حضرت زهرا را خواند. آقای خویی بسیار گریه کردند و با همان حال دعا کردند: «خدایا! تشییع جنازه‌ای مانند تشییع پیکر مطهر مادرم زهرا نصیب من بگردان.» 🔹عجیب آن بود که پس از گذشت سالها، این دعا محقق شد. چون رحلت آیةالله خویی مصادف شد با حکومت حزب بعث و لذا به خاطر سختگیری‌های حزب بعث، تشییع آیةالله خویی نیز غریبانه و با جمعیت بسیار اندکی صورت گرفت.  📚 ⬅️ تصویر نماز بر پیکر آیة الله سید عبدالهادی شیرازی به امامت آیةالله خویی، از چپ حضرات آیات: حاج آقا نصرالله شاه‌آبادی، سید نصرالله مستنبط، آیةالله خویی @seyyed_hossein_kashfi
⚡️قانونی راهگشا برای خواندن فعل در متون عربی 🔻استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی: 🔹 تشخیص اینکه فعل را لازم بخوانیم یا متعدّی، معلوم یا مجهول، ثلاثی مجرّد یا مزید و... یکی از بهترین راهها این است که ببینیم که وصفی که در مورد مسند الیه به کار می‌بریم به چه صورتی است. اگر اسم فاعل به کار می بریم، یعنی معلوم است. و اگر اسم مفعول به کار می‌بریم؛ یعنی مجهول است. اگر وصف به صورت ثلاثی مجرّد به کار می‌رود یعنی فعل آن هم ثلاثی مجرّد است و اگر مزید، مزید. مثلا فعل یشکل را باید به صورت فعل معلوم از باب افعال خواند، چرا که وصف آن مشکِل است. نه مشکَل و نه مشکول. و نه شاکل. پس اولا ثلاثی مزید است و ثانیا فعل معلوم است چرا که وصف آن به صورت اسم فاعل می‌آید. 🔸یا مثال یکره چون وصف آن اسم مفعول است و گفته می‌شود که فلان چیز مکروه است پس معلوم می‌شود که فعل آن هم مجهول است. و از باب ثلاثی مجرد است. یا مثلا ینتقل چون وصف آن، منتقِل (: اسم فاعل) است، به صورت معلوم خوانده می‌شود. این قانون خیلی قانون مهمی است و در موارد زیادی راهگشا است. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ کانال مباحثه فقاهت مطالبی ناب از دروس خارج مطرح حوزه علمیه قم 🔹 به نظرم برای همه طلاب گرامی بسیار مفید است. 🔻 عضو شوید👈 کانال مباحثه فقاهت @seyyed_hossein_kashfi
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ «سرباز» فیلمِ زیبا و کوتاهی که از بدو تولد تا شهادت حاج قاسم را روایت می کند. ◾️ سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی این سردار رشید اسلام را گرامی می داریم. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️حرمت مرجعیت 🔻بیانات مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی درباره در جریان تخریب چهره مرحوم آیت الله حکیم 🔸 مرحوم آیت الله حکیم _ بعد از هتک حرمت هایی که در بغداد به ایشان شد _ برای گذراندن دوره نقاهت از بغداد به کوفه برگشتند. گروه‌ها و احزابی که از آیةالله حکیم ضربه دیده بودند در نجف و کوفه شروع به افساد کردند. حزب بعث بر علیه آیةالله حکیم اطلاعیه دادند و شیوعیها که در عراق از فتوای آیةالله حکیم ضربه سختی خورده بودند، شایعه پراکنی کردند. در نجف سر و صدا راه می‌انداختند که «سید الحکیم طلع جاسوس» مقصودشان این بود که خود آقای حکیم جاسوس آمریکاست. این اهانت‌ها ادامه پیدا کرد. 🔹 روز سومی که آقای حکیم به کوفه مراجعت کردند، من با آسید علاء الدین حکیم برخورد کردم و جویای سلامتی آقا شدم. دیدم با ناراحتی ایشان گفت: با این که روز سومی است که پدر من از بغداد مراجعت کرده، فقط آقای شیخ یحیی جواهری به دیدن ایشان آمده است. او معمّم نبود ولی درس مرحوم آیةالله خویی حاضر می‌شد. من از این که اینقدر کم ارزش شده خیلی متأثر شدم! در نجف بلکه در کل عالم شیعه از نظر ، شخصیتی بالاتر از آقای حکیم نیست. اگر جایگاه این شخصیت اینقدر بی ارزش شود، چه خواهد شد؟ خیلی ناراحت شدم. 🔸بلافاصله با آقازاده آقای حکیم خداحافظی کردم و با ناراحتی به منزل آیةالله خویی رفتم. وقتی ایشان حال دگرگون من را دیدند، از علّت سؤال کردند. به ایشان عرض کردم: مگر شما برای دیدن آیةالله حکیم به بغداد نماینده نفرستادید؟ فرمودند: بله. گفتم: پس چرا اکنون که آیةالله حکیم از بغداد به کوفه برگشته، شما به دیدن ایشان نرفتید؟ ترسیدید؟! آیةالله خویی در کوفه منزلی گرفته بودند و شنبه شب‌ها به آنجا می‌رفتند. ایشون گفتند: حالا هم دیر نشده. گفتم: روز سوم است، آقا! فرمودند: حرف شما چیست؟ گفتم: همین حالا. ایشان هم فوری نوکرشان را صدا زدند و ماشین آوردند و ایشان را به خانه آقای حکیم بردند. 🔹من از آنجا به منزل مرحوم امام رفتم. آنجا هم همین حرفها را به آقا عرض کردم. امام فرمود: «خدا می‌داند که من هر روز برای حفظ آقای حکیم یک دوره تسبیح دعا می‌کنم. گفتم: «آقا! این دعا کردن شما به چه درد می‌خورد؟! به اهانت شده است. باید عملاً آن را حفظ کرد، با دعا که نمی‌شود. ایشان فرمود: «اینجا که ایران نیست! من اینجا تبعیدی هستم. شما خودت دیدی که دولت بعث سید مهدی حکیم را جاسوس معرفی کرده است. نجفی‌ها خود سید حکیم را با اهانت و الفاظ زشت، جاسوس می‌خوانند. اگر از اینجا برای دیدن ایشان حرکت کنم و میان راه من را دستگیر کنند، چه کسی اطلاع پیدا می‌کند که من کجا هستم؟! اینجا غیر از ایران است که با دستگیر شدن من در تمام ایران انقلاب شد!» دیدم فرمایش آقا صحیح است. گفتم: آقا! اگر آیةالله شاهرودی را برای دیدار ایشان حاضر کنم، شما تشریف می‌برید؟ فرمودند: بله. 🔸من با مرحوم آقای شاهرودی نمی‌توانستم مفاهمه کنم ، از این رو با آقا سید علی آقازاده ایشان که همه کاره ایشان بود، صحبت کردم و سرانجام ایشان را قانع کردم. آقا سید علی گفت: من با آقا صحبت می‌کنم و فردا صبح اول وقت به تو خبر می‌دهم. فردا صبح آقا سید علی درب منزل آمد و گفت: پدرم بعد از درس به دیدار آقای حکیم می‌رود. خیلی خوشحال شدم. با اینکه آماده بودم که به درس بروم، با خود گفتم که اول نزد امام بروم و قضیه را بازگو کنم و بعد به درس بروم. 🔹در راه آیةالله آقای آشیخ حبیب الله اراکی را دیدم و از ایشان خواستم که در بین راه به منزل مرحوم امام برود و به ایشان بگویدکه آیةالله شاهرودی آماده‌اند بعد از درسشان برای دیدار آقای حکیم بروند. آشیخ حبیب الله هم قبول کرد و با ایشان خداحافظی کردم. 🔸در راه درس به مرحوم آیةالله آقا سید عبدالله شیرازی برخورد کردم. گفتم: آقا، چرا نشسته‌اید؟ الان وقت حرکت است. می‌دانید آیةالله حکیم آمده اند؟ آیةالله خویی به دیدار ایشان رفته‌اند. آیةالله شاهرودی هم بعد از درس می‌روند. آقای خمینی هم بعد از درس آنجا می‌روند. آقای شیرازی هم قبول کرد و بنا شد به دیدن آقای حکیم برود. وقتی امام بعد از درسشان به سمت خانه آقای حکیم می‌روند، در کوفه با آقا سید عبدالله شیرازی روبرو می‌شوند و با هم بر آیةالله حکیم وارد می‌شوند. 🔹 بعد از اینکه این چهار بزرگوار به زیارت آقای حکیم تشریف بردند، کم کم طلبه‌های ایرانی و افغانی و پاکستانی و تبتی، به دیدار ایشان رفتند. بعد هم کنار دروازه نجف بین آنها و افرادی که با آقای حکیم مخالف بودند، زد و خورد شد و بعضی‌ها زخمی و بعضی‌ها مجروح و یکی دو نفر هم کشته شدند. ص ۴۷۹ @seyyed_hossein_kashfi
هدایت شده از سیره فرزانگان
با فروتنی دست آقای شبیری زنجانی را بوسیدند! مرحوم علامه مصباح یزدی فوق العاده فروتن و متواضع بودند. نمونه این تواضع نسبت به مراجع تقلید را در فاتحه مرحوم حجه الاسلام و المسلمین شیخ عباس صالحی منش دیدم. وقتی آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دامت برکاته) به مجلس وارد شدند، ایشان از جا برخواستند و با فروتنی تمام، دست آقای شبیری زنجانی را بوسیدند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سید حسین کشفی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۱۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
هدایت شده از سیره فرزانگان
من کجا مراجع معظم تقلید کجا؟! سال ۱۳۸۹ از مراجع و علما از جمله مرحوم علامه مصباح یزدی استفتائی درباره "حدیث کل رایة" و مساله قيام در زمان غیبت پرسیدم. ‌ نوه ایشان صدیق گرامی جناب حجه الاسلام آقای حسین مصباح با من تماس گرفت و پرسید که این استفتاء را چه کسانی پرسیده‌اند؟ چون حاج آقا از این سوال بسیار ناراحت شده‌اند. این ناراحتی و به عبارت دقیقتر "غیرت انقلابی" از جواب ایشان نیز هویداست. پاسخ استاد به دستم رسید اما مهر و امضا نداشت. از حسین آقای مصباح تقاضا کردم تا از ایشان بخواهند که آن را مهر و امضا کنند تا بتوان آن را در کنار استفتائاتِ مراجع، چاپ کرد. ایشان وقتی متوجه شدند که قرار است نامشان در کنار مراجع قرار بگیرد، از مهر و امضا آن جوابیه به شدت امتناع کردند و فرمودند: من کجا و مراجعِ بزرگوارِ تقلید کجا!؟ سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سید حسین کشفی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۱۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔸لو لم یکن فی صلب آدم نوره لما قیل قدما للملائکة اسجدوا 🔹مسجود ملائک که شد آدم، ز علی شد     آدم چو یکی قبله و مسجود، علی بود 🔺 میلاد با سعادت حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام بر همه شیعیان و عاشقان آن حضرت مبارک باد. @seyyed_hossein_kashfi