eitaa logo
کانال رسمی شهید حسین هریری
227 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
280 ویدیو
16 فایل
🌸کانال رسمی شهید حسین هریری🌸 🎋تاریخ تولد : 1368/08/03 تاریخ شهادت :1395/08/22 🌹محل شهادت : حلب - سوریه 🕊محل مزار شهید : مشهد - بهشت رضا (ع) زیر نظر همسر شهید🌹🌸 ارتباط با خادم: @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت از همسر بزرگوار شهید مدافع حرم نوید صفری: عید غدیر بر حسب اتفاق هر دوی ما بر سر مزار رفته بودیم البته همدیگر رو ندیدیم اما اون روز آقا نوید ضمن صحبت با پدر شهید خلیلی، ایشون از کرامت شهید در ازدواج جوان‌ها می‌گوید؛ آقا نوید هم همونجا از آقا رسول می‌خواد که کمک کنه براش یه دختر خوب پیدا بشه... همون روز خاله آقا نوید و مادرم همدیگر رو پیدا می‌کنند و دو روز بعد برای خواستگاری به منزل ما می‌آیند عکس شهید خلیلی تو اتاقم بود وقتی آقا نوید وارد اتاق شدند براشون خیلی جالب بود و این رو نشانه خوبی تلقی کردند که واسطه آشنایی ما این شهید است... خطبه عقدمان به صورت تلفنی توسط رهبر معظم انقلاب خونده شد نوید سر سفره عقد، قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد و قرآن رو باز کرد تا هر صفحه‌ای که آمد با هم بخونیم؛ آیه اول صفحه رو که دید، لبخند زد، چشماش از شوق برق می‌زد: "آیه مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ" اومده بود @seyyedammar
🌹دومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم نوید صفری🌹 🔸سخنران: حجت الاسلام سید حسین مومنی 🔸مداح: کربلایی محمدحسین پویانفر کربلایی مقداد حسین زاده 🔹زمان: پنج شنبه، ۷ آذر ماه ۱۳۹۸ از نماز مغرب و عشاء 🔹مکان: تهرانپارس، خیابان استخر، بوستان ششم غربی، مسجد سید الساجدین علیه السلام #شهید_نوید_صفری کانال رسمی شهید مدافع حرم نوید صفری را به دوستان خود معرفی نمایید. @shahidnavid_safari
🔸رفاقتشان👥 از مدتها پیش شکل گرفته بود، رفاقتی که همدیگر را بعد از جداییِ دنیایی فراموش🗯 نکردند. نه بعد از رفتنش آقانوید را فراموش کرد و حق رفاقت را بجای آورد و نه . هرکاری از دستش برمی آمد برای 🌷 می کرد.؛از سر زدن به خانواده ش🏘 و پرکردن جای خالی برای مادر تا برگزاری روضه و شرکت در روضه های منزل .  🔹به گواهی خیلی از اطرافیان، بعد از شهید علی خلیلی (شهید امر به معروف )🌷 حال و هوای آقانوید هم عوض شد و انگار آرزوی پنهان شده در دلش❤️ یافته بود. در یکی از نوشته هایش گفته که راه را به من نشان داد👉 🔸گفت: ، شهادت رو در پیش داره. مگه علی خلیلی رزمنده✌️ بود که اینطور رفت.. " در عمق همین بس که حدود یکسال و نیم بعد از شهادت علی🕊، زیبایی را آقانوید می بیند که شهید به او می گوید: 🌙 توانستیم را بگیریم….  🌱 که خاک را بنظر کیمیا کنند  🍂آری شودکه گوشه چشمی کنند 🌷 🌷 @seyyedammar
🌹🌼🌹🌼 🌼🌹🌼 🌹🌼 🌼 💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم💫 ✨السلام علیک یاحسین بن علی (ع) ✨السلام علیک یاصاحب الزمان(عج) 🕯گفتم: از اینجا تا کربلا چقدر راه است؟ گفت: آنقدر که بگویی... 🔅السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 🔰 مناسبت تولد شهید نوید صفری❤️ ✨به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)✨ 🥀به نیابت از هدیه میکنیم به امام حسین(ع)🥀 و حضرت زهرا(س)🌹 ۳۴گل هدیه زیارت عاشورا به عدد سن آقا نوید تلاوت میشود🌹🌹🌹 🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 سفیرِ عشق است... و اربابِ عشق (ع) و وادیِ عُشاق ✨جایی ڪه سر به باد میدهد تا اَسرار را بازگو کند که برای راهی جز از گذشتن نیست ✳️گریزی از وصیت نامه : 🔹🔸هرکس چهل روز زیارت عاشورا بخواند و ثوابش را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم اگر نه درآخرت برای او جبران میکنم🔹🔸 ▪️▫️اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج▪️▫️ 🌹 🌼🌹 🌹🌼🌹برای اعلام تعداد به ایدی زیر مراجعه کنید... @r_khalili_315 🌼🌹🌼🌹
همه دعوتید به 📸 🌸؛ پنجشنبه ۱۹ تیر ١٣٩٩ ساعت ۱۷ الی ١٩ گلزار شهدا قطعه ۵۳ با روایتگری: حجت الاسلام وکیل پور و قرائت زیارت عاشورا با نوای کربلایی امیر ابرش 💞 @seyyedammar
شهید مدافع حرم نوید صفری🌸🍃 ولادت: ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ بخشی از وصیت نامه شهید نوید صفری 🌷 هرکس چهل روز زیارت عاشورا بخواند و ثوابش را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم، اگر نه در آخرت برای او جبران میکنم. تولدت مبارک آقا نوید🎉🌸 @seyyedammar
به نیت و 🌸 به مناسبت عید بزرگ غدیر💚 هرماه با مدد شهدا مهربانی را گسترش میدهیم:) 🌸@yaranebeheshti53
🍃🌸 💕 بخشی از دستنوشته ی شهید مدافع حرم در مورد نحوه شهادتش: 💔«دوست دارم در منتهای بی‌کسی باشم. در منتهای گمنامی دوست دارم بدنم زیر آفتاب سه شبانه‌روز بماند. دوست دارم بدنم از زخم‌های جای پای دشمنان خدا و دین پر باشد و دوست دارم سرم را از پشت سر ببرند، همه این ها را دوست دارم زیرا نمی‌خواهم فردای قیامت که حضرت زهرا(س) برای شفاعت امت پدرش ظهور می‌کنند من با این جسم کم ارزش خود سالم حاضر باشم. دوست دارم وقتی نامه عمل من باز شد و سراسر گناه بود حضرت اشاره‌ای و نگاهی به بدن من کنند و بگویند به حسینم او را بخشیدم. ان‌شاءالله خدا ما را فردای قیامت شرمنده حضرت ام‌ابیها(س) قرار ندهد. به ما رحم کن ای ارحم الراحمین! و ای ستارالعیوب! و ای غفار الذنوب!» ساعت 20 ، 94/10/22💔 @seyyedammar
سبک زندگی شهدا : محبت به خاطر خدا 🔹چند روز قبل اعزام آقانوید به سوریه بود که رفتیم قم زیارت. با اصرارهای ما، مادرشوهرم و خواهرعزیز آقانوید هم با ما همراه شدند که قبل رفتن، بیشتر کنار هم باشیم. شکرخدا سفر خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت. در طول یک روز و نیم سفرمان مسئله ای ذهنم رو درگیر کرد و گفتم بهتره از آقانوید مشورت بگیرم و نظرش رو بدونم. بهش گفتم من خیلی اوقات شنیدم که میگن مراقب باشید خیلی با خانواده همسر زیاد صمیمی نشید، عروس، مادرشوهر یا خواهرشوهر اینطورن، اونطورن و.. همین حرفهایی که خیلی هامون تو زندگی مشترک باهاش درگیر میشیم. گفتم آقانوید دوست دارم همیشه رابطه م با مامان جان و خواهرت مثل این سفرمون پر از محبت و مهربانی باشه. اما نمیدونم این مقدار محبت کردن و صمیمیت باید چقدر باشه تا مشکل ساز نشه یا به ناراحتی نرسه و یا توقعی برام ایجاد نکنه. یه لبخند زد و گفت چقدر خوبه به این چیزا فکر میکنی و بعد از کمی فکر گفت: می دونی باید چکار کنی? همیشه به اطرافیانت به اندازه ای محبت کن که میدونی اون محبتت به خاطر خداست. حالا میخواد خانواده خودت باشه یا خانواده من یا دوستان و آشنایان. وقتی دیدی داری محبت میکنی که توقع جبران داشته باشی، محبت نکنی بهتره. بعدم گفت نه اینکه خانواده خودم باشه بگم کلا تو زندگی مون با این نیت کار کنیم، خیلی ناراحتی ها به وجود نمیاد. راوی همسر شهید 🆔 @seyyedammar
کانال رسمی شهید حسین هریری
هرچه می‌خواهم حرف نزنم نمی‌شود. درز هر کلمه‌ای را که باز می‌کنم یک مشت خاطره از بغلش می‌زند بیرون. مثلاً یک کلمه می‌گویم عید فطر و هزار کلمه خاطره از ماه رمضانی که با هم بودیم توی سرم قد می‌زند. تقریباً هر شب با هم رفتیم مجلس مناجات حاج منصور ارضی. بعضی شب‌ها می‌نشستم ترک موتورت و توی خنکی هوای نیمه شب با هم تا مسجد ارک می‌رفتیم. بعضی شب‌ها با ماشین می‌رفتیم و وقت برگشتن دم در خانهٔ ما نیم ساعتی می‌نشستیم توی ماشین و با هم حرف می‌زدیم. یادش به خیر، چه شربت‌های خوشمزه‌ای برایت درست می‌کردم و هر شب با خودم می‌آوردم. نوش جانت. بسته‌بندی‌های آجیل هم که رویش یک کاغذ شعر برایت می‌چسباندم و بعد از مجلس می‌دادم دستت، هنوز یادت هست؟ یک‌بار یادم هست نوشته بودم: «برام هیچ حسی شبیه تو نیست!» چقدر با لحن و احساس قشنگی آن را خواندی و بعد همین‌طور که نگاهت را از روی کاغذ برمی داشتی گفتی: «منم همین‌طور!» هر سه شب قدر هم که با هم رفتیم بهشت‌زهرا (س). شب قدر بیست و سوم بود که رو کردی به من و گفتی: «خیلی خوشحالم که خدا سال پیش تو رو برام مقدر کرده!» حال خوبی داشتی. بین‌الطلوعین که شد، شروع کردی به تک‌تک قبور شهدای مدافع حرم بهشت‌زهرا سر زدی. سر مزار هرکدام یک سورهٔ قدر خواندی و آخر از همه که رسیدی سر خاک شهید محرم ترک که الان روبه روی مزار خودت هست، ملتمسانه گفتی: «آقا محرم، شهدا، از همه‌تون امشب شهادت رو خواستم. شاهد باشید امشب همهٔ شما رو واسطه کردم، برای من امشب اذن شهادت بگیرید!» بریده‌ای از کتاب «شهید نوید»؛ روایتی از زندگی‌نامه شهید مدافع حرم «نوید صفری» (صفحات 129 و 130) نویسنده: مرضیه اعتمادی انتشارات:شهید کاظمی 🆔 @seyyedammar
کانال رسمی شهید حسین هریری
بسم رب الزینب (س)🌸🍃 هرچه می‌خواهم حرف نزنم نمی‌شود. درز هر کلمه‌ای را که باز می‌کنم یک مشت خاطره از بغلش می‌زند بیرون. مثلاً یک کلمه می‌گویم عید فطر و هزار کلمه خاطره از ماه رمضانی که با هم بودیم توی سرم قد می‌زند. تقریباً هر شب با هم رفتیم مجلس مناجات حاج منصور ارضی. بعضی شب‌ها می‌نشستم ترک موتورت و توی خنکی هوای نیمه شب با هم تا مسجد ارک می‌رفتیم. بعضی شب‌ها با ماشین می‌رفتیم و وقت برگشتن دم در خانهٔ ما نیم ساعتی می‌نشستیم توی ماشین و با هم حرف می‌زدیم. یادش به خیر، چه شربت‌های خوشمزه‌ای برایت درست می‌کردم و هر شب با خودم می‌آوردم. نوش جانت. بسته‌بندی‌های آجیل هم که رویش یک کاغذ شعر برایت می‌چسباندم و بعد از مجلس می‌دادم دستت، هنوز یادت هست؟ یک‌بار یادم هست نوشته بودم: «برام هیچ حسی شبیه تو نیست!» چقدر با لحن و احساس قشنگی آن را خواندی و بعد همین‌طور که نگاهت را از روی کاغذ برمی داشتی گفتی: «منم همین‌طور!» هر سه شب قدر هم که با هم رفتیم بهشت‌زهرا (س). شب قدر بیست و سوم بود که رو کردی به من و گفتی: «خیلی خوشحالم که خدا سال پیش تو رو برام مقدر کرده!» حال خوبی داشتی. بین‌الطلوعین که شد، شروع کردی به تک‌تک قبور شهدای مدافع حرم بهشت‌زهرا سر زدی. سر مزار هرکدام یک سورهٔ قدر خواندی و آخر از همه که رسیدی سر خاک شهید محرم ترک که الان روبه روی مزار خودت هست، ملتمسانه گفتی: «آقا محرم، شهدا، از همه‌تون امشب شهادت رو خواستم. شاهد باشید امشب همهٔ شما رو واسطه کردم، برای من امشب اذن شهادت بگیرید!» بریده‌ای از کتاب «شهید نوید»؛ روایتی از زندگی‌نامه شهید مدافع حرم «نوید صفری» (صفحات 129 و 130) نویسنده: مرضیه اعتمادی انتشارات:شهید کاظمی 🆔 @seyyedammar