#شهیدانزندهاندونزدپروردگارشانروزیمیگیرند...
#سلامبرشهدا
🔸یک روز نه، نــه...!
تمام عمرمان بخیر مےشود؛
اگر بگیرید دستمان...
سلام! روز بخیر علمدار...🌹
@seyyedebrahim
♡··
#شهیدانہ_زندگی_ڪنیم
+اگه به گناهے مبتلا شدے؛
نذار قلبت بهش عادٺ ڪنه...!
_عادٺ به گناه؛
اضطراب و ترسِ از گناه رو از قلبٺ میگیره...!
+اونوقٺ
به جاے لذت بردن از #خــــــدا
دیگه از گناه لذٺ میبرے...!
@seyyedebrahim
#شهداییم💛🍃
• خدایا ڪمڪ ڪن اگر در صف شهدا غایبیم
• در صف پیام رسانان راهشان غایب نباشیم
@seyyedebrahimr
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
گوش بدیم❤️🍃👆
7991799_410.mp3
4.13M
#جزء_های_قرآن_کریم 📖 |💛|
جزء چهارم 4⃣
استاد معتز آقایی
@seyyedebrahim
#دعای_روزانه_ماه_رمضان 🌙🤲🏻
روز چہارم { 4⃣ }
@seyyedebrahim
دوستان ی پارت از داستان مصطفی رواشتباهن جا گذاشتم
پارت۲۳،عذر خواهی بنده رو بپذیرید👇👇👇👇👇
#کتاب 📚
#قسمت_بیست_و_سوم 3⃣2⃣
#فصل_چهارم |عملیات تل قرین|
|خود گفته های| #شهید_مرتضی_عطایی
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
مسافت طولانی ای در پیش داشتیم😴 . وضعیت جغرافیایی تل به گونه ای بود که دامنه خیلی وسیعی داشت؛ حدود دو کیلومتر میشد، با شیبی بسیار ملایم.
هوا خیلی سرد😬 بود ، اما چون راه می رفتیم و مهمات همراه داشتیم ،لباس های زیر بادگیرمان خیس عرق شده بود🤒 . سرما را وقتی احساس کردیم که رسیدیم بالای تل. فعالیت مان که کم شد ، سرما رفت توی جلدمان😷🤧🤐 . از زیر بادگیر سرما میزد می رفت داخل، طوری که دندان هایمان بهم می خورد😬🤣.
تلّ قرین را هم بدون دردسر گرفتیم🙃✌️ .سید ابراهیم گفت :« تا می تونید با پنجول هاتون زمین را بکنید و سنگر درست کنید ؛با پنجول هاتون🤚 ، با سر نیزه 🗡، با خشاب اسلحه ،با هر چی دم دستتونه زمین رو بکنید ،برید توش. هوا که روشن بشه🌤، دشمن تازه می فهمه چند چنده😏. اون وقته که به ما امون نمیده😱. پس تا میتونید برای خودتون مأمن و سنگر درست کنین . » زمین انجا هم طوری بود که ده سانت می کندیم ،می خوردیم به سنگ😔. باید با همان قلوه سنگ ها برای خود سنگر میزدیم.
فردا صبح☀️، همانطور که سید ابراهیم پیش بینی کرده بود ،اتش بازی دشمن شروع شد🔥💥. انها از شهرک «کفرناسج» که فاصله اش با تل ششصد ،هفتصد متر بود ،با توپ ۲۳ تل را می زدند🤭 . دشمن آنقدر روی سرمان اتیش می ریخت که نمی توانستیم جنب بخوریم😱.
از دست دادن تل خیلی برای آنها سنگین بود☹️. به همین خاطر کم نگذاشتند. از این طرف آتش می ریختند، از آن طرف نیروهایشان از تل بالا میآمدند. ما هم که کمک کپ کرده بودیم😑. حدود ۱۴ نفر از بچهها روی تل شهید شدند؛ همه هم با ترکش خمپاره💣.
سید ابراهیم پشت بیسیم 🎙 اعلام کرد هر کسی صدای🎵 منو میشنوه، هر چی نیرو داره، بفرسته بالای تل. نیروهایی که دیشب آمده بودند، خودشان را کشیدند بالا اینها همه دیشب تل را به راحتی گرفته بودند💪.
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
🔴 ادامہ دارد ...
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
🔺انتشارات: یا زهرا
🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#کتاب 📚 #قسمت_بیست_و_دوم 2⃣2⃣ #فصل_چهارم |عملیات تل قرین| |خود گفته های| #شهید_مرتضی_عطایی 📖🌸📖🌸📖🌸
#کتاب 📚
#قسمت_بیست_و_سوم 3⃣2⃣
#فصل_چهارم |عملیات تل قرین|
|خود گفته های| #شهید_مرتضی_عطایی
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
مسافت طولانی ای در پیش داشتیم😴 . وضعیت جغرافیایی تل به گونه ای بود که دامنه خیلی وسیعی داشت؛ حدود دو کیلومتر میشد، با شیبی بسیار ملایم.
هوا خیلی سرد😬 بود ، اما چون راه می رفتیم و مهمات همراه داشتیم ،لباس های زیر بادگیرمان خیس عرق شده بود🤒 . سرما را وقتی احساس کردیم که رسیدیم بالای تل. فعالیت مان که کم شد ، سرما رفت توی جلدمان😷🤧🤐 . از زیر بادگیر سرما میزد می رفت داخل، طوری که دندان هایمان بهم می خورد😬🤣.
تلّ قرین را هم بدون دردسر گرفتیم🙃✌️ .سید ابراهیم گفت :« تا می تونید با پنجول هاتون زمین را بکنید و سنگر درست کنید ؛با پنجول هاتون🤚 ، با سر نیزه 🗡، با خشاب اسلحه ،با هر چی دم دستتونه زمین رو بکنید ،برید توش. هوا که روشن بشه🌤، دشمن تازه می فهمه چند چنده😏. اون وقته که به ما امون نمیده😱. پس تا میتونید برای خودتون مأمن و سنگر درست کنین . » زمین انجا هم طوری بود که ده سانت می کندیم ،می خوردیم به سنگ😔. باید با همان قلوه سنگ ها برای خود سنگر میزدیم.
فردا صبح☀️، همانطور که سید ابراهیم پیش بینی کرده بود ،اتش بازی دشمن شروع شد🔥💥. انها از شهرک «کفرناسج» که فاصله اش با تل ششصد ،هفتصد متر بود ،با توپ ۲۳ تل را می زدند🤭 . دشمن آنقدر روی سرمان اتیش می ریخت که نمی توانستیم جنب بخوریم😱.
از دست دادن تل خیلی برای آنها سنگین بود☹️. به همین خاطر کم نگذاشتند. از این طرف آتش می ریختند، از آن طرف نیروهایشان از تل بالا میآمدند. ما هم که کمک کپ کرده بودیم😑. حدود ۱۴ نفر از بچهها روی تل شهید شدند؛ همه هم با ترکش خمپاره💣.
سید ابراهیم پشت بیسیم 🎙 اعلام کرد هر کسی صدای🎵 منو میشنوه، هر چی نیرو داره، بفرسته بالای تل. نیروهایی که دیشب آمده بودند، خودشان را کشیدند بالا اینها همه دیشب تل را به راحتی گرفته بودند💪.
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
🔴 ادامہ دارد ...
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
🔺انتشارات: یا زهرا
🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
#کتاب 📚
#قسمت_بیست_و_هفتم 7⃣2⃣
#فصل_چهارم |عملیات تل قرین|
|خود گفته های| #شهید_مرتضی_عطایی
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
زمان عملیات ها معمولا ضبط گوشی 📱 همراهم روشن است و تمام صداهای پیرامونم رو ضبط میکنم. در زمان عملیات تل قرین، زمانی که کار به اوج رسید و فکر زنده برگشت رو نمیکردم😕، در معرکه گلوله و خمپاره صدایم را ضبط کردم و گفتم :یاحسین!یاحسین!یاحسین!دقیقا مقابلمون تکفیرهای لعنتی اند. تعداد زخمی هامون رفته بالا. دل مان گرم است به حضرت زینب❤️. دو تا شهید داشتیم ،هفت هشت تا زخمی؛ ولی دل مان گرم است که راه خوبی را انتخاب کردیم. شارژ موبایلم تمام شده است و دیگر زیاد نمیتوانم صحبت کنم. دیگر حافظه ای برای ضبط فیلم ندارم اگر ما را بعد دیدید ،که هیچ! توفیق از ما سلب شده. یاحسین! اگر هم ندیدید، ما را حلال کنید. از ته دل حلال کنید. خیلی بد کردیم.😢 خیلی.😞 بندگی خدا رو نکردیم...
اینجا بغضم ترکید😭.با گریه ادامه دادم:
خدایا! بنده ی خوبی برات نبودم. شرایط سختیه. گریه ام نه از سر ترسه ، ازسر اینه که بندگی خدا رو نکردم😔. یاحسین زهرا! با این خمپاره اخری ،پای یکی از بچه ها قطع شد. پاهاش تکه پاره شد؛پاهاش یه طرف،تنش یه طرف. دست های من هم پر از خون است، موبایلمم همینطور. یاحسین زهرا!
دراین حین یکی از بچه ها از پشت گوشی گفت :
عقب نشینی کنیم؟؟ گفتم :نه ! نه! عقب نشینی تو کار نیست. سنگر رو حفظ کن.
خیلی تشنم بود. پشت بیسیم به مهدی صابری گفتم:غلام حسین ،ابوعلی!صابری گفت:جانم ابوعلی! جانم!
گفتم: میتونی یکیو بفرستی برا ما آب بیاره؟
جواب داد:نه! اینجا هم آب نداریم. گفتم:یا علی! کربلا!
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
🔴 ادامہ دارد ...
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
🔺انتشارات: یا زهرا
🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
#کتاب 📚
#قسمت_بیست_و_هشتم 8⃣2⃣
#فصل_چهارم |عملیات تل قرین|
|خود گفته های| #شهید_مرتضی_عطایی
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
بعد از عملیات ،این صوت 🎙ها را با بچه ها گوش میکردیم، رسیدیم به صدای مهدی صابری. سید ابراهیم گفت:تو صدای غلام حسین رو هم داری؟ منقلب شد😭 و با شنیدن صدای او گریه اش گرفت. به من گفت:این صوت ها را برای من بریز. چون عجله داشتم و باید برای کاری میرفتم، گوشی 📱 رو دادم شیخ محسن تا زحمت اش رو بکشد. او هم به جای فایل مهدی صابری ،همه ی فایل ها را برای سید ابراهیم ریخت. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که مدتی بعد فایل صوتی من با عنوان:صدای شهید مدافع حرم، مهدی صابری فرمانده گروهان علی اکبر(علیه السلام)، نیروی مخصوص تیپ فاطمیون، دقایقی قبل از شهادت، در سایت ها پخش شد😕. به غیر از قسمتی که از مهدی صابری طلب آب کرده ام، مابقی صدای خود من بود. این صوت دست به دست پخش و در همه ی خبرگزاری ها منتشر شد😱. حتی پدر شهید صابری تکذیبیه داد و گفت:این صدای پسر من نیست😞 . اما کار از کار گذشته بود📝.
کسی من را نمی شناخت. از طرفی بدم هم نمی آمد. صدایش را در نیاوردم. هنوزهم که هنوز است در سایت ها و کانال ها این صوت به نام شهید مهدی صابری ثبت شده است، درحالی که این صدای من در بحبوحه عملیات تل قرین است.🔆😐
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
⚫️ پایان فصل چهارم
🔴 ادامہ دارد ...
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
🔺انتشارات: یا زهرا
🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
خدایا...
در این روز مرا از #آمرزشجویان درگاهت قرار ده.
و قرار ده مرا در این روز از بندگان #شایسته و #فرمانبردارت.
و در این روز مرا از #دوستان_نزدیکت قرار ده.
به حق مهربانیات، ای مهربانترین مهربانان...
#دعای_روز_پنجم_ماه_مبارک_رمضان
@seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶روزه گرفتن با وجود ویروس کرونا
صحیح است؟
@seyyedebrahim
بـاز ڪن در ڪه گدای سحرت برگشتہ
عبد عصیان زده و دربهدرت برگشتہ
#سرشکستہاومدمیـاربــــ
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶
#حدیث_رمضان
💫رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
براى بهشت درى است بنام (ریان) كه از آن فقط روزه داران وارد مىشوند.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
@seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امان از فتنههای آخرالزمانی!
🚨 دورانی رسید که خودیها به حضرت علی علیهالسلام اعتراض کردند که معاویه راست میگوید چرا قاتلین عثمان را محاکمه نمیکنی!
حضرت اصل نظام را فدای یک پرونده نکردند ولی آنها مصلحت نظام را نفهمیدند! کار به جایی رسید که به حضرت علی (ع) میگفتند پس عدالتت کجاست!
✍ تخریبچی
@seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خیلی عجیبه که ماه رمضان ما، امام زمانی نیست!
🔻رمضان بدون یاد امام زمان(عج)، مثل نماز بیوضوست!
#رمضان
@seyyedebrahim
💗رعنا قد و قامت قاسم خوش آمدی
احلی ترین سلاله زهرا (س) خوش آمدی
شاگرد رزم حضرت #سقا خوش آمدی
. 💐 ۵ #رمضان ، ولادت شهزاده حضرت #قاسم_بن_الحسن (ع) مبارک 💐
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
. 👈در ماه پُر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی طاعات و عبادات را آرزومندم
👈آرزومند آمرزش گناهان و برآورده شدن حاجات روزه داران
👈به هنگام رقت قلب ، دعا را غنیمت شمارید که رقت مایه رحمت است
♥️•﷽•♥️
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
#مکتب_حاج_قاسم
📝 روایت خاطره شهید مدافع حرم حسن قاسمی دانا از زبان سردار شهید مصطفی صدر زاده فرمانده تیپ فاطمیون
👈🏻هنوز وقتش نرسیده است
تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هروقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم. یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند.
خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند.
دوباره خندید! و گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
حسن می خندید و میگفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید.
یاد هر دو عزیز با صلوات
«نَسأَلُ اللّهَ مَنازِلَ #الشُّهَداءِ وَ مُعایَشَهَ #السُّعَداءِ وَ مُرافَقَهَ #الاَنبِیاءِ »
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
@seyyedebrahim