#دلنوشته
به بهانه روز خبرنگار
کتاب خاطراتم را باز می کنم
دوباره صفحه های دلم را یکی یکی ورق می زنم و هوای سنگین دلتنگی بر جانم نقش می بندد
دوباره کتاب و دفترم لبریز می شود از طعم سارا انار دارد ای کاش باز هم آن مرد در باران بیاید و برای بیرمقی دستاها و بی حسی پاهایم سبد سبد نان و کره مهربانی بیاورد .
یا نه اصلاً دستم را بگیرد تا از کوچه باغ عشق و محبت و سادگی از سفره کوکب خانم توشهای بردارم و با هم به آغل حسنک سری بزنیم و بشنوم صدای حیوانات زبان بسته را که داد میزنند من گرسنه ام حسنک کجایی؟
دوست دارم بروم بر سایه سار درختان تکیه کنم تا روباه نتواند پنیر را با حیله از زاغ بگیرد میخواهم تصمیم کبری بگیرم تا مشعل ریزعلی را همیشه روشن نگهدارم تا چوپان دروغگو در تاریکی افکار مردم فریبی نکند تا در گذشت زمان فراموش نکنم :
بابا جان داد تا نان بیاورد .
بابا جان داد تا مقابل دشمنان سر تعظیم فرود نیاورم
بابا جان داد تا صداقت و برادری گم نشود
بابا جان داد تا درخت پایداری،خشک نشود
بابا جان داد تا وقتی آن مرد آمد شرمنده نگاه او نشویم .
آری بابا جان داد تا جان ها بماند.
که ناگهان یاد شهیدی وارسته افتادم که ده سال تمام بر روی تخت افتاده بود تا نفس های ما از تخت غیرت بر زمین نخورد .
یاد شهیدی افتادم که پس از ده سال سختی و مشقت رفت تا امروز ما در مقابل دشمنان متزلزل نشویم .
هنوز هم روشن و جاریست. کام جانمان و تشنه زلال معرفت و شناخت شهیدانی از جنس #سیدنورخداموسوی است.
شهیدی که خانم او با پیروی از قافله سالار کربلا سالها در سنگر مجاهدت با تلاش بی وقفه خویش توانست درس ایثارگری را به ما بیاموزد تا مفهوم واقعی کرامت زن را به رخ دشمنان بکشاند
#کبری_حافظی نامی که همیشه در کنار نام شهید سیدنورخدا حک شده تا حافظ حقانیت شیعه باشد.
شیرزنی که رسالت خویش را با پرستاری آغاز و با خبرنگاری و تبیین جهادوشهادت ادامه می دهد.
#شهدابهترین_خبرنگاران_عرصه_خبرهستند که با خون سرخشان حقایق را در صفحه تاریخ به یادگار نوشتند.
✍ #علی_سرابي_یاقوند
#پایگاه_جهادی_سیاسی_خبری_لرپرس
https://t.me/seyyednoorkhoda