✅ #رهایی_از_رابطه_حرام ۲
🔹 هدف اصلی دین چیه؟ اینکه صرفا شما آدم خوبی باشید؟
اصلا خوب بودن یعنی چی دقیقا؟🙄
❇️ خداوند انسان رو برای اوج شور و هیجان و لذت و شادی آفریده است، اما باید دید که چطور میتونیم به اوج لذت برسیم؟
👈🏼 در واقع دین چیزی نیست جز برنامهای برای رساندن انسان به اوج لذتی که یک انسان میتونه ببره.
⭕️ چرا معمولا بازار استغفار سرد هست؟ چرا ما معمولا کم استغفار میکنیم ولی پیامبر اکرم و اولیای الهی زیاد استغفار میکردند؟
💢 چون معمولا مردم از خودشون #انتظار_ندارند که به عالی ترین شاخص زندگی یعنی #نشاط برسند و متوجه نیستن که #خودشون مقصرند که به نشاط عالی نرسیدند...
و نمیدونن اگه در خونة خدا برن خدا این خرابکاری اونها رو براشون جبران میکنه...
🔶 استغفار یعنی اینکه بگیم: خدا! من از زندگیم لذت نمیبرم و سرزنده و سرحال نیستم! تو شرایطش رو براش فراهم کرده بودی ولی من خودم خراب کردم، منو ببخش و برام جبران کن....😭😓
سعی کنید وقت و بی وقت خصوصا بعد از نمازها با این نگاه استغفار کنید تا کم کم زندگیتون با نشاط و لذت بخش بشه...
⭕️ چه کسی میره سراغ رابطه حرام؟
💢 کسی که از زندگیش لذت نمیبره و سرحال و با نشاط نیست...
✅ نشر این پیام صدقه جاریه است.
@sh_hosein
4_5782632508638103824.mp3
10.29M
من احساسی توی چشم تموم مردم این شهر نمیبینم...
🎙حاج امیر کرمانشاهی
#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
#بر_در_کوفتن_های_شبانه
@sh_hosein
شین حا الف...
دائما طاهر باش و به حال خویش ناظر باش. عیوب دیگران را ساتر باش. باهمه مهربان باش و از همه گریزان باش
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب.
🌱شهیداحمدعلینیری
@sh_hosein
#چند_خط_روضه...
امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید بر بالین بابا.
دیگه داشت دق میكرد.
خدا نكنه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد.
اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بر بالین پیغمبر گریه كرده،
اینقدر بر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته
یا بقیة الله
یه وقت دید یكی در زد، آمد پشت در
تو كی هستی؟
عرضه داشت یه عرب هستم اومدم دیدن پیغمبر.
حضرت فرمود: حال بابام وخیمه امروز ملاقاتی نداریم.
رفت ساعتی دیگه دق الباب کرد.
همون پیرمرد بود
گفت خانم اجازه بدید، بیام بالین پیغمبر،
فرمود تو رو خدا برو اصلا حال بابام خوب نیست داره به خودش می پیچه.
بار سوم كه آمد، پیغمبر فاطمه رو صدا زد، دخترم این ملك الموته، از احدی اجازه نمیگیره، از تو اجازه میگیره.
روضه رحلتِ پیغبره، سفره، سفره پیغمبره
پیغمبری كه سلمان می گه:
ندیدم یه بار پیغمبر حسین و ببینه و گریه نكنه.
میگه تو اوج شادی داشت لبخند میزد، صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگاش به حسینش میافتاد، اشك از گوشه چشمش جاری میشد.
پیغمبر بالای منبر داره خطبه میخونه. پیغمبری كه اجازه نداد در لحظات احتضار حسین رو از روی سینش جدا كنند.
اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشو بوسه زد.
پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسین.
پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین.
اون پیغمبری كه حسین جاش رو دوشش بود.
بالا منبر داشت خطبه میخوند.
یه مرتبه دیدند، نگاه پیغمبر چرخید به طرف درب مسجد.
شوق و شور تو چهره پیغمبر نمایان شد، دیدند بغلش و وا كرد.
همه دیدند حسین داره میدوه، می خواد بیاد تو بغل پیغمبر قرار بگیره،
حواسش تو صورت پیغمبره، پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر با صورت افتاد رو زمین.
پیغمبر خطبشو قطع كرد.
سراسیمه از بالا منبر آمد پایین، رو زمین نشت، لباسهای حسین رو درآورد
هی بوسه میزنه، عزیزم طوریت نشد بابا؟؟؟
جایی از بدنت درد نگرفت؟؟؟
جایت زخم نشد؟؟؟
گفتند: یا رسول الله ما حسین و بلند میكردیم، شما خطبهتونو ادامه میدادید،
پیغمبر فرمود:
وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد، آسمونیها می گن یا رسول الله پاشو، آسمونیها طاقت ندارن حسین زمین بیفته.
روضه پیغمبر و میخوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگهای بلد نیستم.
من میگم روضه پیغمبر این دو بیته:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید.
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ای منقلب ینقلبون
✍حسین ابراهیمی
@sh_hosein
4_5922436309757987017.mp3
12.28M
فقیرم نوشتید من راضیام
به این شب به شب در زدن راضیام
🎙محمد حسن فیضی
#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
#بر_در_کوفتن_های_شبانه
@sh_hosein
#چند_خط_روضه...
وقتی امام حسین علیهالسلام از دفن برادر فارغ شدند فرمود:
لَيْسَ حَريبٌ مَنْ اُصيِبَ بِمالِهِ وَ لكِنَّ مَنْ وارى اخاهُ حَريبُ...
غارت زده کسی نیست که مالش را به غارتت بردهاند؛ بلکه غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد...
📚بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۶۰.
✍حسین ابراهیمی
#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
@sh_hosein
در روانشناسی تکنیکی وجود داره به نام حساسیت زدایی منظم، که این روش در نتیجه باعث میشه مُراجع، کاری رو که ازش ترس داره انجام بده و همهی مراحل درمان به صورت تدریجی و گامبهگام هست 👣
مثلاً اگر کسی از مار هراس داره، ابتدا باید اون رو در تخیل خودش تصویر سازی کنه و بعد عکسهایی از مار رو ببینه و سرانجام در واقعیت به یک مار نگاه کنه 👌🏻
@sh_hosein
خداوند میفرمایند: از گامهای شیطان پیروی نکنید
[ وَلا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّيطانِ ]
خُطُواتِ شیطان، دقیقا همین روش هست
تدریجی و گامبهگام👣
پس مراقب باشید این تدریج رو شیطان از کجا داره برای شما آغاز میکنه!
@sh_hosein
📖 جُناده بن ابی امیه میگويد وارد شدم بر حسن بن على عليه السّلام در آن مرضى كه به آن ارتحال فرمود، و در پيش روى او طشتى بود كه در آن خون ريخته بود، و جگر حضرت در اثر زهرى كه معاوية بن أبى سفيان - خدايش لعنت كند - به آن حضرت خورانده بود قطعه قطعه بيرون مىآمد، عرض كردم اى فرزند رسول خدا مرا موعظه فرما. فرمود:
اِصحَبْ مَن إذا صَحِبتَهُ زانَكَ؛ با كسى مصاحبت كن كه هرگاه با او مصاحبت كنى مايه آراستگى تو شود.
و إذا خَدَمتَهُ صانَكَ؛ و هرگاه خدمتش كنى تو را حفظ كند.
و إذا أرَدتَ مِنهُ مَعونَةً أعانَكَ؛ و هرگاه از او كمكى بخواهى، كمكت كند.
و إن قُلتَ صَدَّقَ قَولَكَ؛ و هرگاه سخنى بگويى، سخنت را باور كند.
و إن صُلْتَ شَدَّ صَولَكَ؛ و هرگاه حمله كنى، تقويتت كند.
و إن مَدَدتَ يَدَكَ بِفَضلٍ مَدَّها؛ و هرگاه دستت را به احسانى بگشايى، او در اين راه تو را كمك رساند.
و إن بَدَت عنكَ ثُلمَةٌ سَدَّها؛ و هرگاه عيبى از تو ديده شد، آن را بپوشاند.
و إن رَأى منكَ حَسَنةً عَدَّها؛ و هرگاه كار خوبى از تو ديد، آن را در نظر داشته باشد.
و إن سَألتَهُ أعطاكَ؛ هرگاه چيزى از او خواستى به تو بدهد.
و إن سَكَتَّ عَنهُ ابتَدَأكَ؛ و هرگاه زبان به خواهش نگشودى، او [در بخشش ]پيشدستى كند.
و إن نَزَلَت إحدَى المُلِمّاتِ بهِ ساءَكَ؛ و هرگاه مصيبتى به او رسيد تو ناراحت شوى.
📚منابع:
۱. الإنصاف فی النص علی الأئمة الإثنی عشر علیهم السلام، ج ۱، ص ۱۸۴.
۲. بهجة النظر في إثبات الوصاية و الإمامة للأئمة الاثني عشر علیهم السلام، ج ۱، ص ۶۳.
۳. بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۱۳۸
#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
@sh_hosein
#به_قلم_خودم
اجازه نزدیک شدن به آنجا را نداری.
از همان دورادور تا چشم کار میکند تاریکی است.
و مظلومیت به بلندای تمامی تاریخ.
از دور که نگاه میکنی نا خودآگاه اول به دنبال نشانی از حضرت مادر هستی.
و
بیت الاحزان.
بعد از ناامیدی از این همه ناپیدایی، به دنبال فرزندان.
شجره طیبه.
اینجا بین این همه تاریکی، دیدن انوار پر ز نورانیت و قداست چشم بصیرت میخواهد و پای در طریق دل گذاشتن.
نام ائمه بقیع را که میشنوی یاد غربت و مظلومیت امام مجتبی قلبت را آتش میزند.
کجا میتوان باور داشت در خانه بودن و غریب بودن را.
محبت امام مجتبی پیچیده شده است میان قلبهایی که بدون وقفه به عشق امام حسین چهل روز را سیاه پوشیده اند.
پای دل را بر می دارم و خود را پشت حصارهای بقیع می رسانم، هیهات از این همه غربت و مظلومیت.
السلام علیک یا ابامحمد یا امام حسن مجتبی
دست در دست آن همه خاموشی و سکوت بقیع را قدم می زنم.
کاش ضریحی بود و دخیلی می بستم.
عمریست دخیلم به ضریحی که ندارید
پ ن. «دینی بود بر گردنم آقا، ادا نشد ولی قدری از سنگینی غم آخر ماه صفر را زدود هر چند اندک».
@sh_hosein
◾️نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیهالسلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند و از بالای اسب او را به زمین انداختند...
شیخ مفید در «الارشاد» مینویسد:
در نزدیکی مدائن در محلی به نام «ساباط» إمام حسن علیهالسلام خطبهای برای یاران خود ایراد نمودند تا بدین جهت آنان را امتحان کنند؛ سپس وارد خیمه شدند و بر روی سجاده خود به عبادت پرداختند.
در این هنگام بود که برخی از خوارج و منافقینی که در لشکر آن حضرت بودند،
ثُمَّ شَدُّوا عَلَی فُسْطَاطِهِ وَ انْتَهَبُوهُ حَتَّی أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ
▪️به خیمههای آن حضرت هجوم آورده و اموال وی را غارت کردند و حتی سجاده آن حضرت را از زیر پایش کشیدند.
🩸با مشاهده این وضعیت، شب هنگام، امام علیهالسلام از تاریکی شب استفاده کردند و در حال عبور از ساباط مدائن بودند که ملعونی از بنی اسد که به او «جراح بن سنان» میگفتند بر سر راه آن حضرت آمد و در حالی که خنجری در دست داشت، افسار اسب امام را گرفت و گفت:
اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْرَکْتَ یَا حَسَنُ کَمَا أَشْرَکَ أَبُوکَ مِنْ قَبْلُ
▪️اللّه اکبر ای حسن! همان طور که پدرت پیش از این کافر شد، تو نیز کافر شدی.
ثُمَّ طَعَنَهُ فِی فَخِذِهِ فَشَقَّهُ حَتَّی بَلَغَ الْعَظْمَ
▪️آنگاه با خنجری که در دست داشت آن چنان به ران آن حضرت زد که آن را شکافت و به استخوان رسید.
ثُمَّ اعْتَنَقَهُ الْحَسَنُ علیه السلام وَ خَرَّا جَمِیعاً إِلَی الْأَرْضِ
▪️امام حسن علیه السّلام دست به گردن آن ملعون انداخت و هر دو روی زمین افتادند.
📚الإرشاد ص ۱۷۰
📚بحارالانوار ج۴۴ ص۴۷
✍ آه یا امام مجتبی...
چه کنیم تا اسم «با صورت به زمین خوردن» و «از بالای اسب به زمین افتادن» میآید، خاطر ما به همان ساعتی میرود که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت:
➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیهالسلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر میآمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیزهای بر پهلوی امام عليهالسلام زد،
فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیهالسلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ.
▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیهالسلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد.
📚لهوف ص۱۹۳
➖هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید
بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد
اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد...
#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
@sh_hosein