eitaa logo
شاهدان کویر مزینان
3هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
92 فایل
با ما همیشه در مزینان باشید مطالب خود را برای اشتراک گذاری در کانال شاهدان کویر مزینان به آی دی زیر ارسال نمایید: @alimazinaniaskari
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴یاد غزه مابین روزمرّگی روزگارتان در های و هوی زندگی وکاروبارتان در لابلای ذهن مشوّش، دل فکار شوریده فکروقلب زغم،بی قرارتان در پیچ و تاب ریز وکلان هجوم درد خون گریه های دیده ی زارو نزارتان در جاده شلوغ بگیر و ببندها درکوچه های خلوتی ازگیرودارتان یا نه، میان لحظه ناچیز دلخوشی یا گاه بین قهقهه ی بی شُمارتان در جمع خانوادگی و شور زندگی گل خنده درمیان گل وگلعذارتان در زیر سایه پدر و ذکر یارَبَش دست دعای مادر شب،زنده دارتان در دست،دست یاروبه ساحل قدم زدن خوشبختی مدام، جلوه دریاکنارتان وقتی که طفل خویش به آغوش می کشید سرتا به پاش بوسه شود، یادگارتان هرگز مبادغزّه فراموشتان شود مظلوم مانده منتظر کارزارتان پیدا کنید ثانیه ای را برای قدس بیش ازگذشته می کشد او انتظارتان بامشت هایتان درزندان بیفکنید صهیون به خاک وخون بکشید ازشعارتان تا پا گذاشتید به راه جهاد کفر شک نیست،دست حضرت حق هست یارتان اذن اذان ز نام محمد گرفته اید آری، رسول عشق بود،اعتبارتان دل پاره می کند چوببیندبه چشم،خصم نقش علیست بر دولب ذوالفقارتان دل را اگر زدیدبه دریای عاشقی زهراست در توحّش طوفان،کنارتان سربند یاحَسَن شده حُسن جبینتان این است رمز غیرتتان، اقتدارتان از کوی قدس می گذرد راه کربلا نور حسین روشنی شام تارتان بلبل سرود، مژده پیاده نظام ها روزی ز راه می رسد آخر،سوارتان 🌹شاعر؛ مهدی مزینانی رضا 🆔 @sh_mazinan
🌴معلم بهشتی از تمام واژه ها ترسیم خواهم کرد تو را بابهترین دارایی ام،تکریم خواهم کرد تو با جانت به من جان کلام آموختی، من هم دل و جان را به پایت خوب من، تسلیم خواهم کرد شقایق، ارغوان، زنبق، بنفشه، سنبل و شب بو برایت لاله ها را در سبد تقدیم خواهم کرد فقط امروز نه،هر روز نام دلنشینت را به خط خوش نویسم،زیور تقویم خواهم کرد جهان هرچند در تسخیر بی نظمی ست امامن جهان را با تو، با اندیشه ات تنظیم خواهم کرد مقامت در کلام درب شهر علم معنا شد که من عبدتوام در محضرت تعظیم خواهم کرد سهیمم کرده ای در مِهرخود آموزگار من و من مِهر تو را باعالَمی، تقسیم خواهم کرد معلم کوه صبر و رودجاری، چشمه جوشان تو را زیباترین تصویر هر اقلیم خواهم کرد 🌹شاعر؛ مهدی مزینانی رضا 🆔 @sh_mazinan
🌴تقدیم به امام صادق علیه السلام زدم دست توسل تا بنام حضرت صادق شدم مست ولا جانا ز جام حضرت صادق هزاران مكتب و راه است بشر سرگشته و حيران صراط مستقيم باشد مرام حضرت صادق شده هفتادوسه مذهب فقط در مكتب اسلام ولي يك مذهب حق است بنام حضرت صادق كثيري طالب علم اند پي كسب مقام علم سپرده گوش جان را بر كلام حضرت صادق كلاس درس او آزاد اما بهر دانشجو تلمُّذ مي كنند از فيض عام حضرت صادق مسيحا دم دمد در كالبد هر طالب علمي بُوٙد احياگري كار مدام حضرت صادق چراغ محفل علمش هماره گشته است روشن بتابد در سراي دل زبام حضرت صادق دگر گيتي نخواهد زاد مانند هشامش را چو لقمان حكيم باشد هشام حضرت صادق بُوٙد طاق مؤمن طاقش مفضّل همچو حمرانش يكايك بوده شاگرد گرام حضرت صادق شده يك نهضت علمي بپا در حوزه ي درسش شده يك انقلاب علم قيام حضرت صادق گروهي طالب فقه و گروهي طالب تفسير بسا جويند كلام اندر كلام حضرت صادق كُلينى تا خمينى وارث فرهنگ اين معصوم فقيهان جملگى قائم مقام حضرت صادق شده تعطيل دانشگاه او از كينه ى منصور چه كردند باخودش قوم لئام حضرت صادق شده مسموم از زهر جفا آن اختر تابان كه سوخت سر تا بپا لحم و عظام حضرت صادق عام=همگانى،،،تٙلـــٙمٌّذ=شاگردى عظام=جمع عظم به معني استخوان ها،،،لحم=گوشت 🌹شاعر؛ شاگرد مکتب حضرت امام جعفر صادق علیه السلام حجت الاسلام و المسلمین زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی 🆔 @sh_mazinan
🌴دلسروده ای برای مزینان مزینان قدمت بسیار دارد حقیقت مردم هوشیار دارد کشاورزند و جمعی دامدارند که با هم‌کینه قلبی ندارند دمی بر صفحه تاریخ بنگر عطا و معرفت دارند سراسر تمامی پیرو شاه ولایت همه جود و کرم دارند نهایت در ایام محرم بی قرارند عزادار و مطیع هشت و چارند به عاشورا مزینان بی نظیر است حسین فرمانده و عباس میر است دو میدان در شمال و درجنوبش صفا بخش است طلوع و هم غروبش دو بلوار جانب ارگ قدیمی یکی بهداری و طب حکیمی قدیم بود ارگ ریگی سازمانی که آقا بیگ در آنجا داشت مکانی چه زیبا نهر کوچک در خیابان عبورش لذت است بهر درختان دو هیئت رونق بالا خیابان ز شهزاد اکبر و شاه شهیدان اگر از مسجدش خواهی بدانی ز چندین دوره مانده جاودانی ز مسجد بگذری علمیه بینی ز هر خشتش علوم سینه بینی یکی حمام ز دوران گذشته که در هر پله اش درسی نوشته گذر کردی چه در پایین بازار ببینی هیئت میر علمدار از آنجا سوی قبرستان گذر کن اقارب با شهیدان را نظر کن شهیدان لاله سرخ جهادند در عزت سوی مردم گشادند به سوی غرب اگر همت گماری در آنجا چشمه‌ آبی هست جاری به نهر آب تاریخی نظر کن خودت را از گذشته با خبر کن شمال چشمه گر مقدم گذاری نما بینی ز مرد پایداری در آن وادی بنای استواری ز شاه عباس مانده یادگاری به سمت قبله شهر مزینان ترازی هست پیدا و نمایان دو صحرا نهرشان زیر تراز است که هم علیا و سفلی سرفراز است در آنجا مسجدی دیرینه بینی که آثاری ز پایین قلعه بینی گمانم مرکز پخت حلیم است برای رحمت و قلب سلیم است حسینی بیش از این خود را مرنجان که بیش از این صفا دارد مزینان 🌹شاعر؛ حاج سیدعلی اکبر حسینی مزینانی 🆔 @sh_mazinan
🌴مسیر مطلع الشمس آشفته تر از من کسی در بین مردم نیست پیداست در اینجا کسی جز من چنین گم نیست دورم نکن از خود بیا آتش بزن جان را این استخوان ها در حد یک مشت هیزم نیست؟ تا مهرتو جا در دلم وا کرد فهمیدم عشق بدون تو به جز سو تفاهم نیست تا دارمت حتی به حاتم رو نخواهم زد آنجا که دریا هست پس جای تیمم نیست جلد حرم بودن دلیل بهتری دارد چشم کبوترهای تو دنبال گندم نیست وقتی که چشم پنجره ابریست یعنی که فولادهم اینجا درونش بی تلاطم نیست بیهوده دنیا رو نمی گردم که درمانم در نسخه ای غیر از بلیط مشهد و قم نیست شیراز،مشهد،قم،مسیر مطلع الشمس است ایران به غیر از خانه خورشید هفتم نیست 🌹شاعر؛منصوره محمدی مزینان 🆔 @sh_mazinan
🌴تقدیم به ساحت مقدس حضرت معصومه (س) اوّلين مائده ى جشن كرامت آمد زينبى وار به يارى امامت آمد اُلگوى حُجب و حيا بانوى عصمت آمد بخداوند قسم مظهر رحمت آمد زاده ى فاطمه و چشمه ى كوثرباشد اختر بُرج حيا دخت پيمبر باشد ناتوانست قلم تا بنويسد سخنى عاجز از وصف بيان توكه شيرين دهنى هر كجا محفل علمى تو مه انجمنى تو هُماى ملكوتى كه دور از وطنى به رضاخواهرى وسينه ى قم سينايت فخرايران شده است باحرم زيبايت نام نامّى تو گر زينت هر دفتر شد اين چنين روز عزيز جايگه دختر شد روز دختر كه از روز پسر بهتر شد علّت غائيه ى كوَن و مكان كوثرشد معنىِ كوثر اسلام فراوان باشد فاطمه باشد و پيروزى قرآن باشد قُم اى قُم چقدر مهرجهان آرايي تو كه قائم مقام حرم زهرایى روضه ى فاطمه از فاطمه ات پيدایى زائر عارفت باعزّت و هم آقایى شامل مرحمت و عزّت معصومه شود ياور او بخدا بيمه ى مظلومه شود در حريم تو دگر صحبت دنيا نكنم اندر آنجا هوس شاخه ى طوبا نكنم جنّتى غير حريم تو تمّنا نكنم اين بهشت را به بهشت دگر سودانكنم بُوَد ابواب بهشت هشت درو هنگام ورود سه در از قم قرار داده خداوند ودود 🌹شاعر ؛ زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی 🆔 @sh_mazinan
🌴قوت غالب عجب نشنیده می گیرد خداوندم صدایم را مگو هرگز نمی بیند به شب ها گریه هایم را لبم غمنامه ، دل غمبار و تن سر گرم غمداری چه سان در جمع شادان باز گویم ماجرایم را غم و اندوه و رخوت با ستم شب تا سحرگاهان مثال حلقه ی زنجیر ، می بندد دو پایم را زبانم آتش از دل می برد ، گر شعر غمگین است چه باید با دل دیوانه ی آتش سرایم را غمم را منحصر دیدم چنان تاثیر انگشتم نمی داند کسی درد من و حال و هوایم را غمم در سفره ام چون قوت غالب وقت هر وعده چه چیزی پر کند این سفره ی قلب گدایم را چه رَب جز آه غم اندر گِلم دم داده از اول ؟ که با شادی طلب کردم سرشت غم فزایم را؟ ز داغی در جوانی نقره داغم،شعر تر خواهی؟ چه گویم بار هجرش را که از من برده نایم را 🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی) 🆔 @sh_mazinan
🌴آقا سلام زیباتر از بهار، گُلم بازهم سلام همشهری عزیز دلم بازهم سلام با باری از گناه به سوی تو آمدم شرمنده توأم،خجِلم بازهم سلام دلداده توام، چه اگر نیست بهر تو جزجرم و جور ماحصلم بازهم سلام من غیر غصه هیچ برایت نداشتم صد وای برمن و عملم بازهم سلام در آستان قدس توجای ملال نیست دور از تو و حرم، کِسلم بازهم سلام هرگز جدا نمی شوم از بارگاه عشق ازعشق توست آب وگلم بازهم سلام آهسته بر ضریح تو دل را گره زنم انگار آمدی تودر بغلم بازهم سلام گفتم برای تو بنویسم، بدون شرح بر لوح دل نوشت قلم بازهم سلام بی اذن شاه شعرزمین گیرمی شود ای شاه بیت هر غزلم بازهم سلام باگریه برحسین به سویت روانه ام در دست پرچم و کُتلم بازهم سلام اذن دخول توست بکاء علی الحسین بر جد تو قدم به قدم بازهم سلام من با سلام بر تو زبان باز کرده ام تا روز مرگ، تا اجلم بازهم سلام 🌹شاعر؛ مهدی مزینانی رضا السلام 🆔 @sh_mazinan
🌴شهید مردم یکشنبه که بر ضریح شب برف نشست در موج بلا ساحت آیینه شکست طوفان زد و قلب ملت ما پژمرد وقتی که رئیسی به رجائی پیوست جانی که تن تو چاک چاک افتاده هر گوشه ی دشتت گل پاک افتاده آنقدر که یاس از تنت روییده یک تکه بهشت روی خاک افتاده گل از نفس افتاده ولی جان دارد درخاک بقا ریشه ی پنهان دارد گل کن گل من که آسمان ایران ابریست،هوای بوسه باران دارد با رود عطش همیشه جاری شده ای درد است دچار بی‌قراری شده ای ای دشت که لاله از تنت روییده با خون شهید آبیاری شده ای کشتند ولی زنده تر و زنده تریم در موج بلا چشم به راه خطریم این بار غلط کرده کسی فکر کند از خون شما به راحتی می گذریم از قدرت سرخ نام تو می‌ترسند از پرچم سبز بام تو می ترسند اینها که به فکر کشتن ما هستند هر لحظه از انتقام تو می ترسند این موجِ رها که در پی مقصود است جاری شده از کوه صلابت، رود است دریاب که ملت حسینی یک عمر در آرزوی همین شهادت بوده است یک روز ورق دوباره برمی گردد موعود به یک اشاره بر می گردد خورشید که پشت ابر پنهان شده است با لشکری از ستاره برمی گردد 🌹شاعر؛منصور محمدی مزینان 🆔 @shahedanemazinan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴برای سیدابراهیم آغاز شده در خط پایان سفر از کوه رفته ست به پابوسی شمس آن قمر از کوه اشک است که چون رود در این دشت روان است جاری ست از این واقعه صد چشم تر از کوه حق است که سرو و چمن از غصه بسوزند زین سیلِ مهیبی که شکسته کمر از کوه باران سحر با غم عشاق عجین شد می روید از این رو ثمر و برگ و بر از کوه آغوش شده یک تنه یک دشت برایش حالا که غریبانه درآورده سر از کوه ای کاش نسیمی که شد آغشته به عطرش یک مرتبه دیگر بنماید گذر از کوه 🌹شعر و دکلمه؛ منصوره محمدی مزینان 🆔 @sh_mazinan
| 🌴خشت اول تا به خود جنبیدم از چشمش فتادم،دیر شد جای شعری تر به کاغذ ناله ام تحریر شد خوش خیالی بودم و آینده را دیدم به کام لیک اندوه و دُژَم بر عمر من تقدیر شد عشق چون بار کجی افتاد و منزل را ندید روزگارم شرحی از خود کرده و تدبیر شد نگذریم از حق که او هم بی وفایی کرد و رفت یار من از عشق بی اندازه ی من سیر شد او رفیقی بود گاهی خوب و گاهی هم پلید بال و پر گَه داد و گاهی بر تنم زنجیر شد با نفس هایش مرا غم داد و هم در شهر دل مثل طاعونی میان شعرها تکثیر شد خواب دیدم می گذارم خشت اول کج در عشق خواب با ویرانی جان و دلم تعبیر شد عشق آزادی نداد اما مرا آزاده ساخت عمر من تاوان سختی اندر این تفسیر شد گر گل این سودا به سر دارد شود روزی گلاب با فشار و با حرارت بایدش تقطیر شد نکته را دریاب ای فریاد عاشق پیشه چون فصل گل می آید و دیگر نگویی دیر شد 🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی) 🆔 @sh_mazinan