eitaa logo
شاهدان کویر مزینان
3.3هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
159 فایل
با ما همیشه در مزینان باشید مطالب خود را برای اشتراک گذاری در کانال شاهدان کویر مزینان به آی دی زیر ارسال نمایید: @alimazinaniaskari
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🌹السلام علیکم و رحمت الله و برکاته 🌹 🗓 امروز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۱۹ شوال ۱۴۴۴ ۱۰ می  ۲۰۲۳ 🍁 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه 🌹یاحی یاقیوم🌹 ✳️با ما همیشه در مزینان باشید. (تلگرام/واتساپ/ایتا/سروش/روبیکا/بله/) 📸عکس؛بازار مزینان... دهه ی شصت http://telegram.me/shahedanemazinan
🌸حضرت امام رضا عليه السلام می فرمایند: مَـنْ فَـرَّجَ عـَنْ مُـؤمِنٍ فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ. 🌱كسى كه گِره از كار مؤمنى بگشايد و شادش كند، خداوند هم در روز قيامت، كارِ بسته او را مى گشايد. 📚اصول كافى، ج 2، ص 200. (ع) 🆔 @sh_mazinan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠صلوات خاصه امام رئوف ، ثامن الحجج ، حضرت علی بن موسی الرضا عليه السلام 🔹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ (ع) 🆔 @sh_mazinan
🌴شهید پایتخت غیرت این روزها شهر من شهر سربداران است فریاد حیدر حیدر حنجره های متورم مشت های گره کرده چشمان گریان و پیکر خونین یک مرد مردی از تبار غیرتمندان سبزوار را به قیام خواند این بار در برابر او ایلچی مغول نبود او را یک جوان نادان کشت از همین شهر مست و مقهور دشنه ی خویش نه او جوان نبود رفیقش هم نبود آن دو از پشت خنجر زدند و قلب یک جوانمرد را شکافتند در آن لحظه همه ناظر بودند اگر دوربین ها نبودند شاید این کشته شهید نبود! باورش هم سخت است این زمان در هیاهوی زن، زندگی، آزادی مردی برای یک دختر جان می دهد آن هم وقتی موی دختر بهانه است کدام قلندر هو می زند کدام جوانمرد بیدار است ولی او بود با شعار مرد، غیرت، آبادی مردی از طایفه ی الداغی جایی که محمود کلیدر خرابش کرد اما حمید الداغی آبرویش داد آی ننه گل ممد! امروز شهر ما شهر رضاست دنیا مبهوت حمیدرضاست پس بخوان « وصف شما د ایرونه عکس شما د تهرونه» آی ننه گل حمید من آخ ننه گل حمید من ... 🌹تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری 🆔 @sh_mazinan
♥️...روزی روزگاری مزینان...♥️ 💠بخش چهل و یکم... اولین آسیاب مزینان ✍️پس از اینکه کارخانه پنبه پاک کنی مزینان از رونق افتاد و تعطیل شد مرحوم سیداسماعیل میرشکاری تصمیم گرفت آسیابی تاسیس نماید چراکه واقعا نیاز منطقه بود و مردم از وسیله ای بنام دستاس که دو قطعه سنگ گرد داشت و در مرکز این سنگها سوراخی تعبیه می گردید و در سنگ بالایی سوراخ دیگری در قسمت کناری آن نیز وجود داشت به وسیله چوب که در قبضه دست جای می گرفت از بالا گندم کمی ریخته می شد و با چرخش سنگ تبدیل به آرد می شد اما این نیاز جمعیت مزینان را برطرف نمی کرد.لذا مرحوم سیداسماعیل میرشکاری تصمیم گرفت تا اولین آسیاب را دایر نماید. سیداسماعیل روانه مشهد شد و یک دستگاه موتور تک سیلندر بنام بمفورد خریداری و توسط کامیون یداله محمدی به مزینان منتقل و در قطعه زمینی پشت تلگرافخانه قدیم که از انجمن آن زمان که حکم شورا و دهیاری امروزه را داشت ساختمانی ساخته موتور نصب گردید. ای کاش تلگرافخانه و آسیاب و دالون که دروازه ورودی روستای مزینان بود تخریب نمی شد! چرا که این اماکن در نوع خود بی نظیر بود! ساختمان آسیاب ساخته شد. دو حوض و حوضچه ای داشت که از مدار آب ینگه قلعه که خود میرشکاری مالکیت داشت پرآب می گردید و توسط واترپمپ از حوضچه آب به داخل موتور رفت و برگشت داشت هر چند آب حوض به مرور زمان سبز رنگ می نمود و داخل آن جانورانی از قبیل قورباغه و همچنین وزغ های کوچک سیاه رنگ که دم کوچکی نیز داشتند و در مزینان به آنها( لغلوی) می گفتند زندگی می کردند که بودن همین جانداران نوعی سرگرمی و بازی محسوب می شد. بگذریم و بپردازیم به آسیاب و دومین کارگاه صنعتی در مزینان که بعد از مرحوم غنی در ابعاد کوچکتری دایر شده بود. آسیاب ترازوی بزرگی داشت که از تیر آهن سقف آویزان بود و سنگهای وزنه گرد با دسته های خاص که این هم نوعی ورزش در رشته وزنه برداری محسوب و سرگرمی جوانان روستا بود. جوان قدرتمندی بنام آقاسیدرضا میرشکاری با برداشتن جوال های سنگین به وزن حدود یکصدوسی کیلوگرم که همان جوال ها را با دوچرخه به روستاهای اطراف یک تنه حمل می کرد در کنار پدر و عموهایش جنابان آقامیرزاحسن و آقاسیدمهدی مشغول کار بودند. مرحوم میرشکاری مصمم بود تاکارخانه جین نیز دایر گردد و به همین خاطر طبقه دوم را ساخته و جین در طبقه فوقانی نصب گردید که توسط تسمه ای به قطر نیم سانت و طول ده متر و عرض ده سانتی متر از لنگر آهنی و بسیار سنگین آسیاب به لنگر چوبی در طبقه بالا به دستگاه پنبه پاک کنی متصل و جین را به چرخش در می آورد. پنبه از ورودی دستگاه وارد و از خروجی آن پنبه تخم و محلوج خارج می شد در آن زمان حقیتاً بی نظیر بود به غیر از برادران سادات میرشکاری افراد دیگری نیز مشغول کار بودند. کسانی بودند مانند مرحوم غلامحسین بیگلر که یک پای او در کارخانه غنی زیر سنگ آسیاب از ناحیه ران قطع شده بود مشغول کار بودند. و اما مرحوم سیداسماعیل میرشکاری خدمات بسیار ارزنده به مزینان داشت از جمله تأسیس حمام دوش و حفر چاه آب برای استفاده حمام مردانه و زنانه که از داخل خیابان چندین پله به زیرزمین از جلوی مدرسه علمیه و در فاصله نسبتاً طولانی به سمت راست پیچ می خورد و باز پله هایی که به موتورخانه می رسید و در نتیجه با تلاش های بسیار و عرق ریزان موتور روشن و به حوض بزرگی که در کنار خیابان که هم اکنون مغازه های کنار حمام می باشد منتقل و در نتیجه مازاد آن آب برای کشاورزی در صحرای ینگه قلعه به فروش و مصرف می رسید در حقیقت یک نوع خودکفایی بود. سیداسماعیل میرشکاری که به آقای میرشکاری شهرت داشت در قسمت شمال غربی پشت تلگرافخانه باغچه ای داشت که از طریق راهرو دو متری به طول تقریبا ده متر به میدان متصل بود. و در آن زمان محل بستن چهارپایان کسانی بود که بار گندم و جو و یا پنبه برای محلوج به مزینان می آوردند. فرق بین دستگاه پنبه جدید و قدیم در این بود که کارخانه غنی پنبه هارا تبدیل به عدل می کرد و بسته بندی خاصی داشت ولی در سیستم جدید پنبه ها بعد از تصفیه داخل کیسه های بزرگ جای می گرفت و از سبزوار تا شاهرود چنین کارگاهی وجود نداشت بدون اغراق امکاناتی که در مزینان بود اعم از اداره جات و کارگاهها در هیچ کجای منطقه نبود و گاهی بیش از صد الاغ دم قلعه بسته بودند و صدای عرعرشان تا ناکجا آباد می رسید، مخصوصا وقتی همه چهارپایان باهم شروع به فریاد زدن می کردند و بدتر از آن زمانی که خرهای نر و ماده جفت گیری می نمودند . آسیاب و تلگرافخانه و دالون که سه اثر تاریخی محسوب می شد و می توانست بهترین نمایشگاه و اثر ماندگار از نیاکان مزینان کهن باشد متاسفانه بعد از انقلاب یکی پس از دیگری تخریب شد. 🖌با احترام حسین محمدی مداح 🔸؛ تصویر نامه آسیابان قدیمی مزینانی برای اهالی بهمن آباد در سال 1347 🆔 @sh_mazinan
🔸؛ تصویر نامه آسیابان قدیمی مزینانی برای اهالی بهمن آباد در سال 1347 🆔 @sh_mazinan
یک باب منزل مسکونی نوساز با زیربنای 90 متر واقع در غرب مزینان نرسیده به میدان علامه بهمن آبادی به فروش می رسد. ☎️شماره تماس؛ 09158948164 امیرنباتی 🆔 @sh_mazinan
🔴شاهدان کویر مزینان در بلاگفا روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇 http://shahedanekavir.blogfa.com
🔴ترمیم و پوشش خرابی قنات مزینان 🔹بخشی از خرابی مسیر کاریز های قنات مزینان در محدوده حدیره که در آخرین روز فروردین ماه سال جاری بر اثر تردد تراکتور یکی از کشاورزان ریزش کرده بود به همت نمایندگان و مالکان این قنات مرمت شد. 🆔 @sh_mazinan
🌳درختان باغ راه کاریز مزینان به ثمر نشست 🍀باغ راه کاریز مزینان که به همت جوانان و همراهی و همکاری مردم شریف دیار دکترعلی شریعتی مزینانی در مسیر جاده مزینان به داورزن احداث شد اکنون با به ثمر نشستن تمامی نهال ها نور امید را در قلب بلند همتان مزینانی بیشتر کرده و جوانان مصمم هستند این فضا را آبادتر نمایند. 🎋ساخت چند نیمکت و آلاچیق و شن ریزی مسیر از جمله کارهایی است که جوانان تصمیم دارند به کمک خیرین و نیکوکاران و تمامی مزینان دوستان انجام دهند. آنها را تنها نگذاریم و با یک یا علی دیگر به آبادانی زادگاه مان کمک کنیم. 💠شماره کارت کمک به درختکاری مزینان؛ 6037697442662653 ☎️مقتضی است مبالغ واریزی با ذکر نام و نام خانوادگی به شماره تلفن   09151732564 رضا مزینانی روس اطلاع رسانی شود. 🆔 @sh_mazinan
🔴زائران مزینانی کاروان به سوی ظهور با مدیریت حاج محمود باقری و حاجیه خانم فاطمه احمدی وارد مرز مهران شدند 🆔 @sh_mazinan
‍ 🎬حکایت شیرین مردم خوش طبع مزینان(1) شش سال پیش در همین پایگاه چند خاطره شیرین از مردمان شوخ طبع و بذله گو و حاضر جواب مزینان نقل کردیم که مورد استقبال مخاطبان گرامی قرار گرفت لذا با توجه به ارسال یک سری خاطرات جالب توجه و متنوع از همراهان همیشگی شاهدان علاوه بر بازنشر این خاطرات منتظر ارسال مطالب شما عزیزان هم هستیم و با این طریق یادی هم می کنیم از اسلاف و گذشتگان خویش ✍️الله وردی و کشاورز روزی مرحوم محمد الله وردی که حکایات شیرینی از وی نقل می شود و طبع خاصی در خنداندن مردم داشته در نزدیکی داورزن کنار گله ی گوسفندهایش ایستاده و با فریاد از کشاورزی که در همان محل و در چند متری او در حال آب رسانی به زمینش است می خواهد که به دادش برسد . مرد کشاورز که فریادهای او را می شنود به خیال اینکه گرگ به گله زده بیلش را بر می دارد و به سرعت خودش را به الله وردی می رساند و نفس نفس زنان می گوید: کو کجاست؟ الله وردی : چی؟ کشاورز: گرگ! الله وردی : گرگ کجا بوده بابا جان ؟ کشاورز: پس چی شده؟ الله وردی: هیچی بابا می خواستم ببینم روی این تابلو چی نوشته ؟ این را برام بخوان! کشاورز با عصبانیت می گوید: ای بابا فکر کردم چه اتفاقی افتاده آخه مرد حسابی من که سواد ندارم ! الله وردی طلبکارانه و در حالی که می خندد می گوید: خب تو که سواد نداری برای چی بدو بدو اومدی اینجا! کشاورز که می فهمد بابا حیدر یا همان محمد الله وردی با او شوخی کرده نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد و هردو لحظه ای شاد در کنار هم می گذرانند و می خندند ... 🖌علی مزینانی عسکری 🆔 @sh_mazinan
۱۰ مه،‏ ۱۰.۱۴مقام علی اکبر.mp3
1.81M
🎙مداحی حاج حسین محمدی مزینانی در جمع زائران سرزمین عشق مقام حضرت علی اکبر علیه السلام به یاد تمامی درگذشتگان اخیر مزینان به خصوص جوان عزیزش امیر محمد، هادی غلامی، محسن همت آبادی، مجید ملنگ، ابوالفضل عسکری، احمد چوبینی، غلامرضا حیدری، داود محمدی، حاجیه لیلا هاشمی، حاج حسن طالبی، کبری بهمن آبادی و... 🆔 @sh_mazinan
سلام کوچه مخابرات اوایل کوچه از طرف بازار چند تا چاله داره، شب عید به همکاران دهیار گفتم گفتند درست می کنیم. گویا سنبل کردند. دیشب مادرم از همان کوچه رفته تاریک بوده همان قسمت ندیده پا فرو رفته تو چاله تا زانو زخم شده . تا اتفاقی برای کسی نیفتاده سریع درست کنند با یک تریلی شن نرم درست میشه... 🖌حسین مزینانی 🆔 @sh_mazinan