eitaa logo
شهیده مریم فرهانیان
226 دنبال‌کننده
348 عکس
88 ویدیو
9 فایل
شهیده مریم فرهانیان ولادت: ۱۳۴۲/۱۰/۲۴ آبادان🌱 شهادت: ۱۳۶۳/۵/۱۳ آبادان⚘️ مزار مطهر: گلزار شهدای آبادان ثواب کانال شهیده تقدیم به حضرت زهرا س و صاحب الزمان عج و خادم الشهداء حاج احمد یلالی ارتباط با خادمة الشهیده: https://eitaa.com/shahidehfarhanian1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیده مریم فرهانیان
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین #داستان_مریم #بخش_اول #فصل_سوم_قسمت۳ 🌱 #مریم که تا قبل از شر
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین 🌱 تا آن لحظه به دنیا آمدن نوزادی را ندیده بود. زن زائو از یک سو از درد زایمان ناله می‌کرد و از سوی دیگر زخم ترکش‌‌هایی که به بازو و کتفش خورده بود. دکتر با خستگی در حال آماده کردن وسایل بیهوشی بود که ناگهان صدای انفجار وحشتناکی آمد و دکتر با چشمان گرد شده روی زن زائو افتاد. سریع دکتر را کنار کشید. چند ترکش بزرگ به پشت دکتر خورده بود، دو پرستار دیگر می‌خواستند فرار کنند که جلویشان را گرفت. 🌱_کجا؟ دکتر را ببرید. زود باشید. 🍃دو پرستار دکتر مجروح را روی برانکاردی انداخته و بردند. حالا مانده بود و زن باردار مجروح. نمی‌دانست چه کند. زن جیغ می‌کشید. سرانجام به حضرت زهرا توسل کرد و به سوی زن باردار رفت. □ ⏰ساعتی بعد در اتاق عمل باز شد. خسته و عرق کرده اما با لبی خندان به مرد عربی که پشت اتاق عمل گریه می‌کرد و به سر می‌زد گفت: _این خانم همسر شماست؟ مرد هراسان جلو آمد. اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: _بله خانم، حالش چطوره؟ _یک پسر برایت آورده! 💫مرد با ناباوری به مریم نگاه کرد. صدای چند انفجار آمد. مرد ناگهان با صدای بلند شروع کرد به خندیدن و همزمان گریستن. 🌹_خدایا شکرت. بعد از ۵ دختر بهم پسر دادی. خدایا شکرت! 🍃چند پرستار از راه رسیدند. لبخند زنان از اتاق عمل دور شد. مرد عرب همچنان خنده و گریه می‌کرد و دور خود می‌چرخید. مؤلف: پایان فصل سوم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم الله النور✨ امروز یه عنایت ویژه از شهیده داشتیم اون هم این‌که یکی از همرزمانش(خانم دشتی) به صورت اتفاقی اومدن گلزار و یه خاطره کوتاهی از شهیده به ما گفت، همچنین همسر شهید سیاح طاهری هم در گلزار شهدا حضور داشتند. خانمی هم که ایستادن همسر شهید هستند مزار همسرشون در بابل هست، متأسفانه فامیل همسرشون رو فراموش کردم. شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian .
شهیده فرهانیان.m4a
2.56M
خاطره‌ای که خانم دشتی در مورد شهیده مریم فرهانیان به ما گفتن. گوش بدید. چقدر شیرین و قشنگ صحبت می‌کنن🌱❤️ شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ...
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین 🥀راهرو و اتاق‌ها مملو از زخمی بود حتی نمازخانه بیمارستان نفت هم پر شده بود. 🌱 و امدادگران دیگر خستگی‌ناپذیر در کنار کادر بیمارستان به مجروحین رسیدگی می‌کردند. 🍃پاسداری آمد. را دید. به سویش آمد و گفت: _خواهر، خواهر! _بفرمایید. _احتیاج فوری به چندتا خواهر داریم. باید جایی برویم. _چه شده؟ _بیاید بعداً متوجه می‌شوید. 🌱 رفت و به همراه فاطمه و چند دختر دیگر بازگشت. سوار لندکروز پاسدار شدند و لندکروز راه افتاد. به خرابه‌های شهر نگاه می‌کرد. به مردم هراسان نگاه می‌کرد که نمی‌دانستند چه بکنند. بروند یا بمانند. حاج لطیف پدر جزء کسانی بود که دلش نمی‌آمد خانه و شهرش را رها و به جای دیگر کوچ کند. از این بابت خیلی خوشحال بود. دلش پیش مهدی بود که با دوستانش به خرمشهر می‌رفتند و با دشمن که قصد فتح خرمشهر را داشت مبارزه می‌کردند. فاطمه به آرامی زد به پهلوی و گفت: _، داریم به طرف《خاکستون》میرویم‌ها! مؤلف: ادامه دارد... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian .
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 پدرِ دختر کاپشن‌صورتی: قلبمان از حملهٔ موشکی سپاه به تروریست‌ها آرام شد 🔷️ پیمان سلطانی‌نژاد، پدر شهید یک‌سالهٔ حادثهٔ تروریستیِ کرمان ضمن تشکر از حملهٔ سپاه به مقرهای موساد و داعش گفت: ◇ امروز که اخبار را دیدم خیلی خوشحال شدم. این کار قوت قلبی برای ما و خانواده‌های داغ‌دار استان کرمان بود. ◇ من از عزیزان سپاه نهایت تشکر را دارم و دستشان را می‌بوسم. شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا