eitaa logo
شهیده مریم فرهانیان
225 دنبال‌کننده
319 عکس
74 ویدیو
3 فایل
شهیده مریم فرهانیان ولادت: ۱۳۴۲/۱۰/۲۴ آبادان🌱 شهادت: ۱۳۶۳/۵/۱۳ آبادان⚘️ مزار مطهر: گلزار شهدای آبادان ثواب کانال شهیده تقدیم به حضرت زهرا س و صاحب الزمان عج و خادم الشهداء حاج احمد یلالی ارتباط با خادمة الشهیده: https://eitaa.com/shahidehfarhanian1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
637531320397520202.mp3
441.1K
صوت سوره قیامت برای سلامتی و ظهور امام زمان عج و هدیه به شهیده 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
سوره قیامت برای سلامتی و ظهور امام زمان عج و هدیه به شهیده ✨✨✨✨✨✨✨✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿١﴾ وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾ أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾ بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾ بَلْ یُرِیدُ الإنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾ یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿٦﴾ فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾ وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾ یَقُولُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿١٠﴾ کَلا لا وَزَرَ ﴿١١﴾ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾ یُنَبَّأُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾ بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿١٤﴾ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿١٥﴾ لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿١٩﴾ کَلا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾ وَتَذَرُونَ الآخِرَةَ ﴿٢١﴾ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾ کَلا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿٢٦﴾ وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿٢٧﴾ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿٢٨﴾ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿٢٩﴾ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿٣٠﴾ فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى ﴿٣١﴾ وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿٣٢﴾ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿٣٣﴾ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٤﴾ ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٥﴾ أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿٣٦﴾ أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿٣٧﴾ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿٣٨﴾ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأنْثَى ﴿٣٩﴾ أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿٤٠﴾ 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
التماس دعا
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین 🌿حسین آرام و قرار نداشت.نمی‌دانست چرا از دیروز دلش شور می‌زند. انگار قرار بود اتفاق بدی بیفتد و یا افتاده بود و او نمی‌دانست.خیلی سخت است که دور از خانه باشی و یکهو دل نگران خانواده بشوی،خواهران و برادرانت در آبادان زیر آتش مستقیم رگبار گلوله‌ها و خمپاره و توپها باشند و پدر و مادر و خواهران کوچکترت در ماهشهر و تو ندانی که آن‌ها هنوز سالم و سرحال هستند یا نه. 🍃و حسین در چنین وضعیتی بود. ☄از آسمان و زمین انگار آتش می‌بارید. خورشید مردادماه در سینه‌ی آسمان گرمایش را بی‌دریغ به زمین تفتیده می‌فرستاد و در دور دستها موج گرما روی زمین می‌رقصید. 🌿حسین خیس عرق شده بود. در کنار خمپاره انداز گوش به فرمان دیده‌بان تا دستور آتش بدهد.گلوله‌ی خمپاره انداز در دستش داغ شده بود.بی‌سیم به خش خش افتاد.گوشی بی‌سیم را برداشت.صدای دیده بان آمد. _حسین جان،به همان موقعیت دوتا نخود بفرست! ☄دو گلوله‌ی خمپاره را به فاصله‌ی زمانی کوتاهی از هم تو لوله‌ی خمپاره انداز رها کرد.صدای دیده‌بان را شنید: _حسین جان دستت درد نکند.برای امروز بس است. _یک کمیته‌ای از دور به سویشان می‌آمد.حسین به طرف حسن صالحی رفت.او هم تعجب کرده بود که مأمور کمیته در منطقه پاسگاه زید چه می‌کند.لباس سبز تیره‌اش از دور به خوبی مشخص بود.نزدیکتر که شد حسین برادر بزرگترش<علی>را شناخت.دیده بوسی کردند.چشمان علی سرخ و متورم شده بود.در صورت آفتاب سوخته‌اش غم به خوبی دیده می‌شد. مؤلف: ادامه دارد... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
637531320397520202.mp3
441.1K
صوت سوره قیامت برای سلامتی و ظهور امام زمان عج و هدیه به شهیده 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
سوره قیامت برای سلامتی و ظهور امام زمان عج و هدیه به شهیده ✨✨✨✨✨✨✨✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿١﴾ وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾ أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾ بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾ بَلْ یُرِیدُ الإنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾ یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿٦﴾ فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾ وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾ یَقُولُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿١٠﴾ کَلا لا وَزَرَ ﴿١١﴾ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾ یُنَبَّأُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾ بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿١٤﴾ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿١٥﴾ لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿١٩﴾ کَلا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾ وَتَذَرُونَ الآخِرَةَ ﴿٢١﴾ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾ کَلا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿٢٦﴾ وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿٢٧﴾ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿٢٨﴾ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿٢٩﴾ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿٣٠﴾ فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى ﴿٣١﴾ وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿٣٢﴾ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿٣٣﴾ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٤﴾ ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٥﴾ أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿٣٦﴾ أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿٣٧﴾ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿٣٨﴾ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأنْثَى ﴿٣٩﴾ أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿٤٠﴾ 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨‏ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ اگه بخوام به چیزی برسونمت، می‌رسونمت🪴 خیالت راحت... کسی نمی‌تونه مانعم بشه...🌷 امضا: دوستت، خدا ✨ نشانی: سوره یونس، آیه ۱۰۷ 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین ☘علی سعی می‌کرد لبخند بزند. حسین دست علی را گرفت. _چه شده علی. اتفاقی افتاده؟ ☘علی لبخند محزونی زد و گفت: _اتفاق که... یعنی... ☘علی رو کرد به حسن صالحی و گفت: _اگر اجازه بدهید من چند لحظه‌ای با حسین خلوت کنم. بغض به گلوی حسین چنگ انداخت. فکری شد که مهدی آمده و یکی دیگر از خواهران و برادرانم را برده است. و هزاران فکر و خیال تا رسیدن به پشت خاکریزی که دست در دست علی میرفت ذهنش را مشغول کرد. 🍃نشستند سینه‌ی خاکریز، علی تکه سنگی را برداشت، بازی کرد. _چه شده علی آقا؟ ☘علی مستقیم تو چشمان حسین نگاه کرد، صدایش لرزید. _خودت را آماده کن. می‌خواهم خبر مهمی را بگویم. 🌿حسین به زحمت نفس می‌کشید. چشمانش منتظر تلنگری بود تا بارانی شود. بغض داشت خفه‌اش می‌کرد. به زحمت پرسید: _کی؟ _خواهرمان ! 🌿و بغض حسین ترکید. به پهنای صورت گریست. علی شانه‌ی حسین را فشار داد و با بغض گفت: گریه نکن حسین، آماده شو بریم دیدنش! 🌿حسین بلند شد. پس از مهدی حالا پر کشیده بود. نمی‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد. شانه‌هایش می‌لرزید و اشک از روی چانه‌اش روی بلوز فرم خاکی رنگش می‌چکید. 🍀حسن صالحی سر حسین را به سینه فشار داد و گفت: _خوش به سعادتش! تا آبادان می‌رسانمتان! مؤلف: ادامه دارد... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
و اما بعد... زینب(س) بعد از شهادت مادر، دوباره یتیم شد... و این غصه‌های زینب(س) تمام شدنی نیست... هنوز غم حسن(س) و غم حسین(س) و روز عاشورا مانده... آه از دل زینب... امام زمانم سنگین‌ترین غم در دلتان غم عمه جانتان زینب(س) است. خدایا به حق تک تک غم‌ها و غصه‌های عمه زینب(س) عجل لولیک الفرج🤲🏻
فُزتُ و رَبُّ الکَعبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین 🍃سوار ماشین شدند. حسین از داخل کوله پشتی‌اش عکس را درآورد. همان عکسی که خودش از انداخته بود. با دوربینی که تازه خریده بود. ایستاده بود تو محوطه‌ی سرسبز واحد فرهنگی بنیاد شهید آبادان. 🌱 را خیس می‌دید. ☘علی دست دراز کرد و عکس را از حسین گرفت. حسین دستش را روی شانه‌ی علی گذاشت. شانه‌های علی لرزید. حسین سکسکه کنان گفت: _یکبار رفتم پیش ، صورتم را بوسید. حالش را پرسیدم، دوربین را نشانش دادم و گفتم: <<دوربین خریده‌ام .>> با مهربانی گفت: <<مبارکه حسین جان>> دوربین را آماده کردم و به گفتم: <<می‌خواهم ازت عکس بگیرم. به عنوان اولین عکس این دوربین و اولین عکسی که در زندگی‌ام می‌اندازم.>> 🌱 خندید و گفت: <<چرا فیلم دوربینت را می‌خواهی هدر بدهی؟ بگذار من از تو عکس بندازم.>> با اصرار بهش گفتم: <<نه. اول خواهر خوبم بعد خودم.>> 🌱 در محوطه‌ی سرسبز جلوی واحد فرهنگی بنیاد شهید ایستاد. حجابش را کامل کرد و لبخند زد و من... ☘علی با صدای لرزان گفت: یادته از وقتی مهدی شهید شد آرام و قرار نداشت. می‌دانی حسین من فکر می‌کنم برای ما، مهدی از دنیا رفت و جسمش را در گلزار شهدای آبادان دفن کردیم. برای اما این‌طور نبود به خدا همیشه طوری از مهدی حرف می‌زد که انگار مهدی حی و حاضر است و او را می‌بیند و ما نمی‌بینیم. مؤلف: ادامه دارد... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
سبزه‌ام را می‌سپارم دست آقای نجف طالعم دست علے باشد برایم بهتر است اِعتقاد هر کسی باشد برایش محترم سیزده را دوست دارم زادروزِ حیدر است 🪴 ✨ شکر که نوروز با یا علی علی گفتنمون تمام شد🍃
هرچند که بر خانه ی دل غم افتاد تقدیر تو در عذاب اعظم افتاد مدفون کنمت دشمن صهیونی با آن خاک که بر گوشه ی پرچم افتاد شاعر: زهرا آراسته نیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین حسین عکس را گرفت. خیسی چشمانش را گرفت و گفت: تو خانه نماز می‌خواندم. در حیاط بود و لباسهایم را می‌شست. هر وقت می‌آمدم مرخصی و پیش می‌رفتم اجبار می‌کرد و لباسهایم را می‌شست. آب می‌ریخت روی سرم و پاره‌ای وقت‌ها شلنگ آب را می‌کرد تو یقه‌ام و من خیس می‌شدم و می‌‌خندید و منِ عصبانی هم به خنده می‌افتادم. قنوت بستم و مثل همیشه از ته دل گفتم: <<اللهم ارزقنا توفيق الشهادة فی سبیلک>> سلام نماز را که دادم خود را در آغوش دیدم. های های گریه می‌کرد و صورتم را می‌بوسید و نوازش می‌کرد. پرسیدم: <<چه شده ؟>> گفت آخر تو چرا از خدا شهادت می‌خواهی؟ تو هنوز ۱۴ ساله‌ای و هنوز نوجوانی. دعا کن من شهید بشوم. <<راستی علی، کی شهید شده؟>> ☘علی گفت: _دیروز عصر با خواهر سنیه سامری و فرشته اویسی می‌رفته‌اند به سوی مزار شهدا. دیروز سالگرد شهید مرزوق ابراهیمی بود. مرزوق را که یادته. پسر نازنینی بود. یتیم بزرگ شده بود. همان مرداد ماه سه سال پیش که شهید شد و دفنش کردند مادرش به و خواهران دیگر وصیت می‌کند که من تا چهلم مرزوق زنده نمی‌مانم. خواهش میکنم لااقل در سالگرد مرزوق بیایید اینجا به نیابت از من برایش فاتحه بخوانید. مؤلف: ادامه دارد... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian
إلهی، پیشانی بر خاک نهادن آسان است، دل از خاک برداشتن دشوار است... ✍علامه حسن زاده
اینکه امشب عکس تو روبرویم هست، خوب است تقدیرم...♥️ شهیده 🌷 https://eitaa.com/sh_mfarhanian