پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علقمه
یادمان شهدای کربلای چهار
هم اکنون در حال پخش کردن کارت شهیده #مریم_فرهانیان بین زائرین یادمان علقمه
دعاگوی اعضاء کانال شهیده #مریم_فرهانیان هستیم
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
♥️باشد قرار بعدی ما جنت الحسین(ع)
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
شهیده مریم فرهانیان
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین #داستان_مریم #بخش_دوم #فصل_پنجم_قسمت۱ 🍀خانم جوشی گفت: _آخر #م
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
#داستان_مریم
#بخش_دوم
#فصل_پنجم_قسمت۲
🍀وقتی سیما ازدواج کرد، سنیه خیلی تنها شد. با آن که سیما در آبادان بود و آن دو همدیگر را میدیدند اما سنیه نمیخواست در زندگی زناشویی و جدید سیما نقش زیادی داشته باشد. میخواست سیما با همسرش باشد. سنیه آرام آرام خود را از زندگی سیما کنار کشید.
🌿از طرف دیگر همین اتفاق برای #مریم هم افتاده بود. فاطمه غیر از خواهر، دوست صمیمی #مریم بود. آن دو حرف دلشان را به هم میزدند و با ازدواج فاطمه، #مریم تنها شده بود. این تنهایی باعث شد که سنیه و #مریم به هم نزدیک و نزدیکتر شوند. و بعد از آن بود که سنیه به #مریم پیشنهاد داد به واحد فرهنگی بنیاد شهید بیاید و #مریم با آغوشی باز از این دعوت استقبال کرد.
و دوستی محکم و صمیمی #مریم و سنیه آغاز شد.
□
☘سنیه چند برگه فرم برای #مریم آورد، #مریم به برگهها نگاهی کرد و پرسید:
_این برگهها برای چیه؟
_برای تشکیل پروندهات. باید اینها را پر کنی تا از ماه آینده نیروی رسمی بنیاد شهید بشوی و بتوانی از حقوق و مزایا استفاده کنی.
🌱 #مریم با ناراحتی برگهها را به سنیه پس داد.
_نه سنیه جان، من به خاطر حقوق و مزایا به بنیاد شهید نیامدهام. من تا به حال برای فعالیتهایم از هیچ جا حقوق نگرفتهام. چه رسد بنیاد شهید که خدمت به خانوادهی شهدا را ثواب میدانم.
_باشه #مریم جان. حقوق و مزایا نگیر. اما حداقل باید اسمت تو بنیاد شهید باشد تا برایت کارت صادر شود و بتوانی به راحتی فعالیت و خدمت کنی.
مؤلف: #داود_امیریان
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
شهیده مریم فرهانیان
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین #داستان_مریم #بخش_دوم #فصل_پنجم_قسمت۲ 🍀وقتی سیما ازدواج کرد،
باعث افتخار هست که خانم فاطمه فرهانیان خواهر و دوست صمیمی شهیده #مریم_فرهانیان، یکی از مخاطبین و از اعضاء کانال شهیده #مریم_فرهانیان هستند.💐
✨بِسْمِ اللّهِ النُّور✨
الحمدلله همه هدیههای مسابقه #داستان_مریم تحویل داده شد.
ان شاءالله سه هدیه عکس شهیده در روز انتخابات رو هم به زودی به عزیزان در آبادان و کرج ارسال میکنیم.
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
✨بِسْمِ اللّهِ النُّور✨
نهال قلب مرا هم به دست خود بنشان
بهشت می شود آنجا که باغبان باشی♥️
شاعر: خانم الهام نجمی
شبتون سبز🍃
درخت خوبه مثمر باشه🌳
۴بار بگیم الـــحمدلله رب العالمین 💚
عکس امروز ،روز درختکاری🌳
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
#داستان_مریم
#بخش_دوم
#فصل_پنجم_قسمت۳
🌱 #مریم کمی فکر کرد و گفت:
_خب این شد حرفی. اما به شرطی که حقوق نگیرم.
_وای تو چقدر ناز و ادا داری #مریم. خب حالا اسم شریف و فامیلی محترم و تاریخ تولد و شماره شناسنامه و آدرس و...
_ بسه سنیه، بده خودم مینویسم.
_ #مریم شروع به پر کردن فرمها کرد. << #مریم فرهانیان. فرزند: لطیف. متولد ۱۳۴۲/۱۰/۲۴ در آبادان، شماره شناسنامه ۲۲۸۵، صادره از آبادان و این هم آدرس.
□
🍀سنیه به دیدن سیما رفته بود. اما دلش پیش #مریم مانده بود. حالا #مریم با او در منزل پدری سنیه زندگی میکرد. خانوادهی سنیه به ماهشهر رفته بودند. سنیه وقتی دو، سه ساعت از #مریم دور میشد. خیلی زود دلش برای #مریم تنگ میشد. روز به روز #مریم وابستهتر میشد.
🌿وقتی به خانه رسید دید که #مریم در سجاده نشسته و چشمانش از فرط گریه سرخ و متورم و پشت دستانش هم سرخ و ملتهب شده است. ترسید.
_چی شده #مریم، اتفاقی افتاده؟!
_نترس سنیه، چیزی نیست.
_تو را به خدا بگو چرا گریه کردهای، چرا پشت دستانت سرخ شده؟
بغض #مریم دوباره ترک برداشت. گریه گریه پشت دستش میزد.
_میدانی سنیه، داشتم فکر میکردم که روز حساب وقتی از دستانم بپرسند که چه کار خیری کرده است، چه جوابی دارد؟ دست کدام فرزند شهید را گرفته و به کدام مادر یا همسر شهید خدمت کرده است؟ سنیه من خیلی میترسم.
مؤلف: #داود_امیریان
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
سلام و عرض ادب خدمت اعضاء محترم کانال شهیده #مریم فرهانیان.
عذرخواهی میکنیم بابت اینکه دو روز #داستان_مریم رو ارسال نکردیم.
ان شاءالله از امروز ارسال میکنیم.
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
#داستان_مریم
#بخش_دوم
#فصل_پنجم_قسمت۴
_#مریم تو که با تمام وجود داری به خانوادهی شهدا خدمت میکنی. قبلاً هم به مجروحین میرسیدی و در کارهای پشت جبهه فعالیت میکردهای.اگر قرار باشد این همه اجر و ثواب تو به حساب نیاید پس وای به حال امثال من!
🍀سنیه سعی میکرد مثل #مریم در خودسازی و عبادت سختکوشی کند. آن دو در گرمای بالای پنجاه درجهی آبادان روزه میگرفتند و لحظهای از خدمت به خانواده و فرزندان شهدا غافل نمیشدند.
هر روز سوار بر ماشین به روستاهای اطراف رفته و پای درد دل خانوادهی شهدا مینشستند. حالا اکثر فرزندان شهدا آن دو را میشناختند و #مریم را بیشتر دوست داشتند. و او را خاله #مریم صدا میکردند.
🍃پارهای وقتها که #مریم برای دیدن خانوادهی شهدا به ماهشهر میرفت همهاش میگفت:
_الان عباس و لیلا منتظر من هستند.خدا کند سنیه و بچهها به اکبر و قاسم و فاطمه هم سر بزنند.
🍀مرضیه پرسیده بود:
_#مریم این کسانی که میگویی کی هستند؟
_ فرزند شهدا هستند.دلم برایشان یک ذره شده.
□
🍃آن روز مادر یک شهید به بنیاد شهید آمد.او را خاله زبیده صدا میکردند.دخترش میخواست ازدواج کند و او پول احتیاج داشت تا برای دخترش جهیزیه بخرد اما طبق مقررات نمیشد به او پول داد.#مریم وقتی ماجرا را فهمید به سراغ خاله زبیده رفت.خاله زبیده خسته و درمانده وقتی با جواب منفی مسؤولان بنیاد شهید مواجه شده بود عصبانی و ناراضی شده و دادوفریاد میکرد. به همه بد و بیراه میگفت و شکایت میکرد.
مؤلف: #داود_امیریان
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
#داستان_مریم
#بخش_دوم
#فصل_پنجم_قسمت۵
🌱 #مریم با مهربانی او را به اتاقش برد. برایش آب خنک آورد. خاله زبیده دردمندانه گریست. حال #مریم دست کمی از او نداشت. نشست و با او صحبت کرد. از مشکلات بنیاد شهید و نبود امکانات و بودجه گفت. خاله زبیده گریهاش را خورد. غصهدار از جا بلند شد و گفت:
🍂من پسرم را به خاطر خدا دادهام. اما فکر میکردم لااقل در اینجا به دردم رسیدگی میشود. پیر شوی مادر، باز پای حرفهایم نشستی و سنگ صبورم شدی. خاله زبیده رفت. #مریم طاقت نیاورد و سرش را روی میز گذاشت و با صدای بلند شروع به گریستن کرد. سنیه به سراغش آمد.
🌱#مریم گریه گریه گفت:
_میبینی سنیه، وقتی ما که وظیفهمان رسیدگی به خانوادهی شهداست این طوری سر آنها شیره میمالیم و از گردن بازشان میکنیم، پس وای ه حال جاهای دیگه. من طاقت ندارم. ببینم سنیه تو میتوانی به من پول قرض بدهی.
🍀سنیه اشکهایش را پاک کرد و خندید:
_عجب آدمی هستی #مریم. تو که چند ماهه حقوق مرا میگیری و باهاش وسایل زندگی میخری و برای فاطمه میبری. من پولی برایم نمانده. #مریم هم به خنده افتاد.
_ناخن خشکی نکن. آخه تو پول به چه دردت می خوره. فاطمه تازه ازدواج کرده و من وظیفه دارم بهش برسم.
_خوبه دیگه، از کیسهی خلیفه میبخشی، من خودم آدم نیستم، پول احتیاجم نمیشود؟
_پول چرک دست است، یاالله پاشو با همدیگه سراغ همکارها برویم. من هر طوری شده باید مشکل خاله زبیده را حل کنم.
مؤلف: #داود_امیریان
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
🌹السلام علیک یا صاحب الزمان🌹
🟢 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ...
🟢 سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبیها رسید.
🟢 سلام بر تو روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) در سختیها
🌼اللهمعجللولیکالفرج🌼
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
#داستان_مریم
#بخش_دوم
#فصل_پنجم_قسمت۶
🌱 #مریم به خاطر آن مادر شهید سراغ همکاران و دوستانش رفت و توانست پول مناسبی فراهم کند و به همراه سنیه به دیدن خاله زبیده رفت.
خاله زبیده باورش نمیشد. #مریم را در آغوش گرفت و از ته دل او را دعا کرد.
🌱#مریم صورت او را بوسید و گفت:
_ان شاءالله، ان شاءالله.
🍃هنگام بازگشت سنیه با شیطنت پرسید:
_ببینم #مریم، حاجتت چیه، نکنه یک همسر خوب میخواهی؟
_نه سنیه، از آن بهتر میخواهم، شهادت آرزوی من است.
🍀سنیه ایستاد و به #مریم توپید:
_دیگه این دعا را نکن #مریم!
مؤلف: #داود_امیریان
پایان فصل پنجم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خدایا! همین شب اوّل دستمان را بگیر...🤲🏻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_انصر_اخواننا_فی_غزه
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
🔻 امسال از ویژه برنامهٔ تولیدی #سی_روز_سی_شهید حمایتی صورت نگرفت!
این در حالی هست که تا دیروز اذعان میشده که نه یه برنامه فاخره و اله و بله! خو یه حمایتی واقعی نه حرفای کیکی!
توی یک سال گذشته صدا و سیمای آبادان ١١ بار این ٣٠ تا شهید رو پخش کرد، دمشون گرم. قبل اذان و گاهی قبل خبر. خب این نشون دهندهٔ تشنگی سیمای آبادانه واسه پخش این تولیدات.
پارسال واسه تولید #سی_روز_سی_شهید ۶٠ روز کار پژوهشی، نقاشی، ضبط و تدوین زمان برد.
برای اولین بار ٣٠ شهید آبادانی بصورت تمام قد طراحی شد و در طول سال توی یادواره های خودشون منتشر میشد یا بنر میشد توی مراسم زده میشد.
ستاد مرکزی کنگره استان خوزستان داره این تولیدات #سی_روز_سی_شهید رو بازنشر میکنه.
پارسال در بستر ایتا، روبیکا و واتساپ توی ظرف زمانی ٢۴ ساعت حداقل 10 هزار بازدید کننده داشت این استوری موشن ها.
پارسال همزمان با انتشار در فضای مجازی، از برنامه ماه مهربون شبکه آبادان نیز پخش میشد.
پارسال همهٔ قسمت ها به عربی هم ترجمه شده بودند.
اما،
اما امسال برای پنجمین سال، واسه حمایت مالی از این طرح موافقتی صورت نگرفت!!!
باشد که کارهای چیپ و چول را منتشر و رونمایی کنن... 🙂
اگر شما مردم که با فعالیت های #آبادان_مقاوم
@abadanravi
آشنایی دارید از این طرح #سی_روز_سی_شهید حمایت کنید, این طرح رو ادامه خواهیم داد...
شهیده مریم فرهانیان
🔻 امسال از ویژه برنامهٔ تولیدی #سی_روز_سی_شهید حمایتی صورت نگرفت! این در حالی هست که تا دیروز اذعان
چند هفته هست که دغدغه برنامه سی رو سی شهید رو داشتیم، که ماه رمضان بیاد و برگزار بشه این برنامه. مثل پارسال از دیروز بی صبرانه منتظر بودیم که این چند ساعت بگذرد و اولین شهید از سی روز سی شهید رو ببینیم. که بیدار شدیم و این پیام رو دیدیم...💔
کار برای شهداست چرا باید اینطور بشود؟ حالا چند جوان آبادانی هم، که واقعا دلسوزانه و با دل و جون دارن کار میکنن برای شهدا ازشون حمایت نمیشه...