#معراج_السعاده_قسمت_یازدهم
#ادامه_بحث_صفت_خوف
🔹علل خوف از مرگ
باعث خوف از مرگ چند چیز می تواند باشد:
🔅اول آن که چنان تصور می کند که با مرگ، فانی و معدومِ صِرف می شود و دیگر اصلاً وجودی از برای او در هیچ عالمی نخواهد بود. منشا این خوف، سستی اعتقاد و جهل به مبدا و معاد است و چنین شخصی از زمره کفار و از دایره اسلام بر کنار است.
📍علاج آن تحصیل اصول عقاید و استحکام آنها به ادله و براهین قطعیه و مجاهدات و عبادات است تا اینکه یقین از برای او حاصل شود که مرگ نیست مگر این که نفس جامه بدن را از خود دور کند و قطع علاقه از بدن نماید بداند که آدمی همیشه باقی و در بهجت و راحت و نعمت و یا عذاب و نقمت خواهد بود. علاوه بر اینکه چنان که العیاذ بالله فرض نمائیم که آدمی به مرگ، عدمِ صِرف شود، این امری نیست که منشأ خوف و تشویش باشد، زیرا که عدم را اَلَم [و درد و رنجی] نیست.
🔅دوم آن که چنان گمان کند که از مردن نقصی به او می رسد و تنزلی از برای او حاصل می شود. این نیست مگر از غفلت و جهل به حقیقت مرگ و انسان؛ زیرا که هر که حقیقت این دو را شناخت، می داند که مرگ باعث کمال رتبه انسان و انسانیت است و آدمی تا نمرده ناقص و ناتمام است. پس انسان کامل همیشه مشتاق مرگ و طالب مردن است. چنانچه سید اوصیاء - علیه السلام - فرمودند: «و الله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه»
یعنی: «به خدا قسم که انس پسر ابی طالب به مرگ و اشتیاقش به آن بیشتر است از انس طفل به پستان مادر»
کسی را که عقل کامل باشد می داند که مرگ، آدمی را از ظلمت سرای طبیعت می رهاند و به عالم بهجت و نور و نعمت و سرور می رساند.
📍به واسطه مرگ، از تنگنای زندان [دنیا] خلاص، و در ساحت وسیع الفضای «سرای قرار» داخل می شود و از محل اَلَم و مرض و خوف و بیم و فقر و احتیاج فارغ می شود و در منزل راحت و صحت و امن و غنا متمکن می گردد و از همنشینی منافقین و اشرار و ظالمینِ دیو سار دور می شود و به مرافقت سُکان عالَم قُدس و مَحْرمان خلوتخانه اُنس مسرور می شود.
ادامه دارد...
#خوف
#علل_خوف_از_مرگ
👈شکوفه های سعادت
👉@sh_saadat
#معراج_السعاده_قسمت_دوازدهم
#ادامه_بحث_صفت_خوف
🔹علل خوف از مرگ (ادامه)
🔅سوم: از اموری که باعث خوف از مرگ می شود، سختی قطع علاقه از اولاد و عیال و دشواری گذشتن از منصب و مال است. ظاهر است که این ترس از مرگ نیست، بلکه غم مفارقت بعضی از زخارف فانیه و مهاجرت از لذات دنیای دنیه است.
📍علاج این خوف آن است که تامل کند که چیزی که لا محاله [گذاشتنی] و خانه ای که البته از آن گذشتنی است چگونه عاقل دل به آن ببندد. اگر تو نمیری و آن را به جای گذاری آن خواهد مرد و تو را خواهد گذاشت. پس خواهی نخواهی باید از آن مفارقت کرد و چاره از مهاجرت آن نیست. کسی را که اندک شعوری باشد چگونه به چنین چیزی مطمئن و دل خود را به آن ساکن می کند. پس باید محبت دنیا و ساکنان آن را ازدل دور کرد تا از این خوف و الم ، فراغت حاصل کرد.
🔅چهارم : خوف از دشمنان و تصور خوشحالی ایشان است و شکی نیست که این نیست مگر از وسوسه شیطان؛ زیرا که شادی و سرزنش ایشان نه به دین ضرر می رساند و نه به ایمان، و نه به بدن المی از آن حاصل می شود و نه به جان. چون تو از این خانه رفتی چیزی که به خاطر تو نمی گذرد امثال این مزخرفات است، علاوه بر اینکه شماتت دشمنان و شادی ایشان مخصوص به مرگ نیست. زیرا که انواع بلا و نکبت و مصیبت از برای هر کسی در دنیا ممکن و دشمن به همه آنها شاد و خرم می گردد.
📍پس هر که کراهت از آن داشته باشد باید چاره دشمنی را کند و دشمنان خود را به نوعی که مذکور خواهد شد دوست گرداند.
ادامه دارد ...
#خوف
#علل_خوف_از_مرگ
👈شکوفه های سعادت
👉@sh_saadat
#معراج_السعاده_قسمت_سیزدهم
#ادامه_بحث_صفت_خوف
🔹علل خوف از مرگ (قسمت آخر)
🔅پنجم آن که خوف ازین داشته باشد که بعد از وفات او اهل و عیال او ذلیل و خار و ضایع و پایمال شوند، و دوستان و اعوان و انصار او هلاک گردند. این خیال نیز از وسوسه های شیطانیه و خیالهای فاسده است؛ زیرا که هر که چنین خیالی کند معلوم است که خود را منشا اثری می داند و از برای وجود خود مدخلیتی در عزت دیگران یا ثروت و قوت ایشان می پندارد. زهی جهل و نادانی به خداوند عالم و قضا و قدر او ! چگونه چنین خوفی را به خود راه می دهد و حال اینکه مقتضای فیض اقدس آن است که هر ذره ای از ذرات عالم را به کمالی که برازنده و سزاوار آن است برساند، و هر کسی را به هر چه از برای آن خلق شده و اصل نماید، و هیچ آفریده ای را حد تغییر و تبدیل آن نیست .
🔅به چشم خود دیده ایم که اطفالی که نگاهبان و پرستار متعدد دارند هلاک شده اند، و طفلان خودسر و بی پدر و مادر در کوچه و صحرا تنها و بی کس به سلامت مانده اند.
🔅نمی بینی که بسیاری از علما و فضلا سعی ها کردند در تربیت اولاد خود ولی سعی ایشان اثری نبخشید، و چه قدر از ارباب دولت و اغنیا مالهای بی حد از برای فرزندان خودگذاردند ولی به اندک وقتی از دست ایشان به در رفته ثمری نداد. بسی یتیمان سر و پابرهنه که نه مالی از برای ایشان بود و نه تربیتی، به واسطه تربیت مربی ازل به اعلی مرتبه کمال رسیدند و اموال بی حد و حصر فراهم آوردند، بلکه به مراتب عالیه و مناصب جلیله رسیدند . و غالب آن است که یتیمانی که در طفولیت پدر از سر ایشان رفته ترقی ایشان در دنیا و آخرت بیشتر می شود از اطفالی که در آغوش پدران پرورش یافته اند، و به تجربه رسیده است که هر که خاطر جمع و مطمئن بوده از اولاد خود به جهت مالی که از برای ایشان گذاشته، یا به شخصی که اولاد خود را به او سپرده، عاقبت به فقر و تهی دستی گرفتار گشته و به خواری و ذلت و پستی رسیده اند.
🔅بلکه بسیار شده است که آن مال یا آن شخص باعث هلاکت اولاد او شده اند و هر که کار اولاد و بازماندگان خود را به خدا واگذارد و ایشان را به رب الارباب سپرد البته بعد از او هر روز عزت و قوت و مال و دولت ایشان زیادتر شده است.
📍پس کسی که عاقل و خیر خواه اهل خود باشد باید کار و بار اولاد و عیال خود را به خالق و پروردگار ایشان گذارد و آنها را به مولی و آفریدگار ایشان سپارد.
«نعم المولی و نعم النصیر»
#خوف
#علل_خوف_از_مرگ
👈شکوفه های سعادت
👉@sh_saadat