شرح مناجات شعبانيّه ۱۳
🔆اِلهي تَوَلَّ مِنْ اَمْري ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِب قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ؛
خداوندا، آنگونه كه تو شايستهاى كارهاى مرا به عهده بگير و فضل خودت را بر گنهكارى كه نادانىاش او را در خود فرو برده است، جارى ساز.
✳️خداوندا، مقتضاى يك عمر گناه و معصيت آن است كه مرا عقوبت كنى، چرا كه جواب گناه تكريم و پاداش نيست. پس شايستگى براى پاداش ندارم بلكه بايد تنبيه شوم، ولى تو شايسته احسان، كرم و گذشت هستى. اگر بيامرزى هيچكس به تو اعتراض نمىكند، پس به گونهاى كارهاى من را سامان بده كه سزاوار آن هستى.
✳️بيشتر از نصف مناجات شعبانيه درخواست پاك شدن از آلودگىها و بقيه آن نام بردن از كمالات و صفات عالى الاهى است كه به اميد افاضه بركت و رحمت خوانده مىشود. پس بخش اوّل زمينهساز است چون بيشترين كلمهاى كه در آن بخش به كار رفته عفو و مشتقات آن است.
✳️ اگر (آرزوهای انسان) تناسبى با شرايط خارجى نداشتند نه تنها مورد پسند عقل و تحسين عاقلان نبود بلكه مورد استهزاى آنان نيز قرار مىگرفت. اگر كسى آرزو كند داراى وجودى باشد كه يك بال او شرق و بال ديگر او غرب عالم را فرا بگيرد، اين آرزويى احمقانه است، چرا كه شرايط وجود خارجى انسان متناسب با چنين آرزويى نيست. پس بايد آرزو با شرايط خارجى هرچند كه تحقّق آنها به زمان زيادى احتياج داشته باشد متناسب باشد. امّا اگر براى انسان شرايطى را در نظر بگيريم كه بر خلاف اين جهان محدود، داراى مبدأ و سرچشمهاى نامحدود باشد، مثلا هر چه كه ببخشد چيزى از او كاسته نشود و هر كارى كه بخواهد انجام دهد هيچ مشكلى براى او پيش نيايد در چنين شرايطى اظهار حاجتهاى كوچك و حقير، زيبنده نخواهد بود.
اگر شما كنار اقيانوسى ايستاده باشيد و آرزوى يك كاسه آب بكنيد عجيب و شگفتانگيز است. هر كس بشنود مىگويد: اينكه آرزومندى نمىخواهد، مىتوانى از اين اقيانوس هرچه كه مىخواهى بردارى.
حال توجه كنيد به درياى بىكران لطف الاهى كه: لا تَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ اِلاّ جُوداً وَ كَرَما.[دعای افتتاح] در اين جا لازم نيست كه اميدهايتان را محدود كنيد، چرا كه از درياى رحمت او هيچ كم نمىشود و هيچ زحمتى هم براى خداوند ندارد و انرژى مصرف نمىكند. إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون.[یس/۸۲]
در اين فراز از دعا، مطلب جديدى به نظر مىرسد و آن اينكه، خدايا نسبت به كسانى كه گنهكارند تفضّل مىكنى آنها در اثر جهل و نادانى مرتكب گناه شده و به بىراهه مىروند. آن فضلى را كه نسبت به گنهكاران جاهل روا مىدارى، متوجّه من نيز بفرماى.
✳️بىترديد، همه گناهان برخاسته از جهل است، ولى نه جهل نسبت به اصل گناه، بلكه نسبت به نتايج و تبعات گناه؛ زيرا اغلب گناهانى كه مرتكب مىشويم از روى جهل به نتايج گناه است، اگر كسى توجّه داشته باشد كه اين گناه او را از چه سعادتهايى محروم مىكند و اگر راه بندگى را بپيمايد چه سعادتهايى نصيب او مىگردد، مرتكب گناه نمىشود. كسى كه سراغ موادّ مخدّر مىرود اگر در آن لحظه بداند كه چه آثار بدى دارد و يك عمر او را بدبخت كرده، از هستى ساقط مىكند و آبروى او را در اجتماع ريخته، قدرت كار و زندگى شرافتمندانه را از او سلب مىنمايد، هيچوقت به چنين كار سفيهانهاى روى نمىآورد.
بارى، در اين فراز، علاوه بر اقرار به گناه و درخواست رحمت كه در فرازهاى قبل هم به آنها اشاره شده بود به عنصر جهل نيز تكيه مىشود و مىگويد: گرچه من گنهكارم و مستحق عقوبت ولى چون از روى جهل و نادانى بوده، تفضّل خود را شامل حال من بنماى.
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۶۲-۶۶
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح
شرح مناجات شعبانيّه ۱۴
🔆اِلهي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيا وَ اَنَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ فِي الاُْخْرى اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَد مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ؛
خداوندا، تو در دنيا گناهانى را كه مرتكب شده بودم پوشانيدى، در حالى كه من در آخرت نياز بيشترى به پوشانيدن آنها دارم. چراكه تو در دنيا براى هيچ يك از بندگان صالحت گناهان مرا آشكار نساختى.
✳️در اينجا علاوه بر نكات يادشده در فرازهاى قبلى، نكته جديدى هم اضافه مىشود و آن عبارت است از اينكه، خدايا، در دنيا براى هيچ يك از بندگان شايستهات راز مرا فاش نكردى، و در آخرت اگر رسوايم كنى آبروى من پيش بندگان صالح تو مىريزد. اگر انسان در دنيا گناهى مىكند و رفقاى او مىفهمند و او هم پروايى ندارد، چون آنها همپالگى (کسانی که با هم جور و مناسب اند، هم ردیف) هاى او هستند، ولى از اين كه افراد خوب كه اهل اين كارها نيستند بفهمند هراس دارد و خداوند لطف مىكند و در دنيا آبروى او را نزد خوبان نمىريزد تا او را توبيخ نكنند ولى در آخرت خوب و بد همه معلوم مىشود. آنجا بهشتيان، جهنميان را مىبينند و هيچكس مخفيانه به بهشت يا جهنم نمىرود. وَبَرَزُوا للهِِ جَمِيعا.[سوره ابراهیم ۲۱]
اگر خداوند در آخرت عيوب او را نپوشاند همه مىفهمند كه انسان بدى بوده است. انسان گاهى نمىخواهد حتى يك بچّه هم از اعمال زشت او آگاه شود، ولى در قيامت كه همه خلائق از اوّل تا پايان خلقت در صحراى محشر حاضرند، رسوايى آن روز هزاران بار بدتر از رسوايى دنياست. پس نياز او به ستاريّت خداوند بيشتر از دنياست. بنابراين در اين فراز علاوه بر نكات قبلى به نكتهاى ديگر تكيه شده و آن شدّت رسوايى آخرت نسبت به رسوايى دنياست؛ زيرا همه مردم مىفهمند انسان چهكاره بوده است.
خداوند نيز تا جايى كه خلاف حكمت نباشد از افاضه رحمت خوددارى نمىكند و به همين خاطر كسانى كه به واسطه شدت گناهان در برزخ و در قيامت معذّب مىشوند در پايان كار آنها را مشمول شفاعت مىنمايد. حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) مىفرمايند: «اِدَّخَرْتُ شَفاعَتي لاَِهْلِ الْكَبائِرِ مِنْ اُمَّتي»(ترجمه:شفاعت خودم را براى كسانى از امّت خود ذخيره كردهام كه گناه كبيره انجام مىدهند.). شفاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى كسانى است كه در مراحل گوناگون پاك نشدهاند. گاهى مَثل گرفتارىها مثل آتشى است كه فلزى را در آن مىاندازند تا خالص شود. در دنيا افرادى كه گناهكارند مبتلا به بلاهايى مىشوند تا روح آنها پاك شود و راحت از دنيا بروند و اگر پاك نشدند با سكرات موت آنها را پاك مىكنند تا در عالم برزخ مشكل نداشته باشند و اگر پاك نشدند با فشار قبر وگرنه با گرفتارىهاى برزخ و در پايان با سختىهاى محشر و دست آخر با شفاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله)و اهلبيت(عليهم السلام) پاك شده و وارد حوض كوثر مىگردند. زيرا بهشت جاى ناپاكان نيست و در هر صورت انسان بايد پاك شود تا به بهشت برود.
بيشترين اميد ما همان شفاعت است. وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى.[ضحی ۵] خشنودى پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق رواياتْ مقام شفاعت در آخرت است. ولى در روايات آمده كه شفاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام) متعلق به آخرت است و قولى براى شفاعت در برزخ ندادهاند. كسانى هستند كه با اعمالى چون زيارت حضرت رضا(عليه السلام) و سيدالشهدا(عليه السلام) و ساير ائمه اطهار(عليهم السلام)موجب شدهاند آن بزرگواران به ديدن آنها بيايند و از دردهاى آنها بكاهند و چه بسا عذاب به كلى مرتفع شود. در عين حال اگر چيزى باقى بماند و در عالم برزخ با آن همه گستردگى زمان پاك نشدند و روز قيامت نيز با حوادث هولناك خود نتوانست آنها را بشويد، سرانجام محمّد و آل محمّد(عليهم السلام) به شفاعت بر خواهند خاست و مؤمنان را نجات خواهند داد.
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۶۷-۷۰
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح
شرح مناجات شعبانيّه ۱۵
🔆اِلهي جُودُكَ بَسَطَ اَمَلي وَ عَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلي؛
خداوندا، بخشش تو، اميد من را زياد و گسترده مىكند و عفو و گذشت تو بالاتر از عمل من است.
✳️براى تبيين اين فراز از مناجات و درك بهترِ آن، يك نكته را بايد متذكر گرديم و آن اينكه:
✅ توجّه ما به خداى متعال، معمولا در شرايط عادى به كمك مفاهيم ذهنى انجام مىگيرد، حتّى وقتى كه اسم خدا را به زبان مىآوريم، هر كسى معناى خاصّى از آن را در ذهن خود تداعى مىكند و معمولا معناى آفريدگار عالم تصور مىشود. همين كلمه آفريدگار كه يك مفهوم ذهنى است در هنگام دعا به تناسب حال يا حاجت و خواستهاى كه داريم داراى مفهوم خاصى مىگردد. كسى كه از خداوند روزى طلب مىكند از كلمه خدا؛ روزىدهنده و كسى كه گرفتارى دارد؛ رفعكننده گرفتارى و آن كسى كه مريض دارد؛ شفادهنده بيماران را در ذهن خود مىآورد. البته گاهى ممكن است براى برخى افراد در حال دعا، مناجات و نماز با حضور قلب و خلوت در شبهاى تار و در حال سجده با اشك جارى، حالاتى پيش بيايد كه توجه به هيچ مفهوم خاصّى نداشته باشد و نتواند بگويد كه در آن حالت از خدا چه معنايى را در نظر مىآورد و فقط حالت انسى كه براى او پيش آمده را درك كند. اين همان مرتبه ضعيف از درك شهودى است و براى افراد معمولى پيش مىآيد و مراتب كامل آن مخصوص اولياى الاهى است.
غالب مردم از راه مفاهيم با خدا ارتباط برقرار مىكنند و مفاهيم هميشه يك بُعد و زاويه خاص را نشان مىدهند. با گفتن رحمن و رحيم، بايد كسى را در نظر بگيريم كه خداوند به او ترحم مىكند و با گفتن خالق و رازق، بايد كسى را در نظر بگيريم كه خداوند او را خلق كرده و رزق مىدهد. تمامى اسما حسناى الاهى در مقام فعل، نشانه كارى از كارهاى خدا يا بيانكننده كيفيت آن كار است. اسما و صفات الاهى كه عقل و ذهن ما را از يك زاويه ويژه به خدا توجه مىدهد به دو دسته تقسيم مىشوند:
1️⃣اسمای جمال: يعنى اسمهايى كه دلالت بر رحمت و لطف الاهى مىكند مثل رحمن و رحيم و غفار و كريم و...؛
2️⃣اسماى جلالي: عنى اسمهايى كه دلالت بر قهر و سلطه خدا مىكند مثل عزيز و قهار و جبار و متكبّر و... .
وقتى كه اسماى جمال مطرح مىشود انسان احساس مىكند كه مىخواهد با او انس بگيرد و به او نزديك شود و وقتى كه اسماى جلال مطرح مىشود انسان احساس مىكند كه قدرت عرض اندام در مقابل او و حتى قدرت راحت سخن گفتن با او را ندارد.
بنابراين، وقتى انسان به مهربانىِ خدا توجه مىكند، زبانش باز مىشود و مىگويد: خدايا با ما هم مهربان باش.
انسان وقتى خودش را در مقابل چنين درياى بىكران مىبيند، آرزوهاى بسيار وسيع و گسترده پيدا مىكند، نهتنها اميدوار مىشود كه گناهانش آمرزيده شوند بلكه براى رسيدن به مقامات بسيار عالىِ دوردست نيز اميدوار مىشود.
فراموش نكنيد كه در آغاز در مقام توبه كردن هستيم. پس اوّل بايد توجّه به زشتىهاى اعمال خود پيدا كنيم ولى اكنون كه در مقام طلب احسان خداييم، با اسم جواد آغاز مىكنيم و مىگوييم: جود تو اميد مرا گستراند. در حقيقت از يك طرف آرزوهايم زياد و از سوى ديگر گناهانم نيز فراوان است و امر دائر است بين اينكه بيامرزى يا مؤاخذه بنمايى. در مقام مقايسه عمل خودم با آمرزش تو مىبينم گرچه گناه من بزرگ است ولى آيا گناه من بزرگتر است يا آمرزش تو؟ گناه من شأنى از شؤون من است. گناه من با همه بزرگىاش در مقابل آمرزش الاهى چيزى به حساب نمىآيد.
عدد بزرگى را فرض كنيد كه همه كهكشانها را پر كرده است، ولى هر گاه با بىنهايت مقايسه مىگردد باز هم محدود است. گناه ما هر چند مثل آن عدد بزرگ است ولى در مقابل آمرزش الاهى ناچيز است.
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۷۰-۷۲
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح
شرح مناجات شعبانیه ١۶
🔆اِلهي فَسُرَّني بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضي فيهِ بَيْنَ عِبادِك؛
خداوندا، مرا با ديدار خودت در روز قضاوت و داورى بين بندگانت مسرور و شاد گردان.
✳️كلمه لقاء در متون دينى و قرآن و روايات آمده و در كلمات بزرگان به دو صورت به كار رفته است:
1. همين معنايى كه غالباً در كتب دينى آمده و با حذف مضافاليه يعنى لقاء الحساب و لقاء الاجر و لقاء يوم الدين و... مىباشد؛
2. برداشتن پردهها و حجابها؛ يعنى كنار رفتن همين دنياست و در قيامت، كه روز آشكار شدن نهانىها و دريده شدن پردههاست، تحقّق مىيابد و همه بندگان، خود را در حضور خدا مىبينند و نداى «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ» را مىشنوند كه خداوند پاسخ مىدهد: «للهِِ الْواحِدِ الْقَهّارِ» چرا كه هيچ نَفَسكشى نيست تا پاسخ بگويد.
منكرترين افراد مىگويند: «رَبَّنا أَبْصَرْنا وَسَمِعْنا».
✳️يكى از اسامى روز قيامت يوم لقاء الله است. اين لقا اختصاص به شخص معين ندارد، بلكه همگى در اين روز با خداوند ملاقات مىكنند. در اين زمينه در قرآن مجيد چنين مىخوانيم: «يا أَيُّهَا الإِْنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيه».
پس چه كافر و چه مؤمن با خدا ملاقات خواهند كرد و اين ملاقاتها عموميت دارند و همه مردم با كنار رفتن پردهها خدا را ملاقات مىكنند.
البتّه اين ملاقاتها با يكديگر متفاوتند و براى همه شادكننده نيست، بلكه براى كافران مايه عذاب است. به كافران حتى اجازه تكلّم داده نمىشود و به آنها گفته مىشود: اخْسَؤُا فِيها وَلا تُكَلِّمُون...
✳️لقاء ديگرى نيز وجود دارد كه مخصوص اولياى الاهى است و در آخرين مراحل سير و تكامل به لقاء الاهى بار مىيابند.
در يكى از مناجاتهاى امام سجّاد(عليه السلام) آمده است: وَ رُؤْيَتُكَ حَاجَتِي
و درباره شهيد نيز آمده است كه: يَنْظُرُ اِلى وَجْهِ الله؛
اينگونه لقاها غير از لقاهاى عمومى است.
✅مراد از لقا در اين فراز از مناجات: «فسَّرني يوم لقاءك»، با فرض گناهان فراوان، لقاء مخصوص افراد كامل و اولياى الاهى نيست بلكه شاد شدن به هنگام ملاقات عمومى است؛ ملاقات عمومى كه در آن شاد و برخى نگران هستند.
پس، از خدا مىخواهيم در آن روز كه بين مردم داورى مىكند از ما خشنود باشد و با غضب با ما مواجه نشود.
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ٧٢الی٧۴
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح
شرح مناجات شعبانیه ١٧
🔆الهِي اعْتِذاري اِلَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ. اِلهي فَاقْبَلْ عُذْري يا اَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْهِ الْمُسيئُون؛
خداوندا، عذرخواهى من از تو عذرخواهى كسى است كه بىنياز از پذيرش عذر نيست. خداوندا، عذر مرا بپذير اى كسى كه گنهكاران از تو عذر مىخواهند.
اين فراز از مناجات نيز براى درخواست رحمت و جلب عطوفت و مهر الاهى است.
✳️انواع عذرخواهى و پذيرش عذر:
فرض كنيد كه شما با دوست خود اختلافى پيدا كرده و به او جسارت نموده و حرف زشتى به او زدهايد، سپس پشيمان شده و تصميم مىگيريد كه از او عذرخواهى كنيد. معناى اين عذرخواهى اين نيست كه من كار بدى نكردهام، بلكه در آغاز اعتراف كرده و سپس عذر مىخواهيد و خود را كوچك مىكنيد تا عمل شما را ناديده بگيرد.
كسى كه عذر مىخواهد، 1⃣گاهى فكر مىكند عذرخواهى يك كمال است و لذا براى آنكه باادب باشد از كار بد خود عذرخواهى مىكند، ديگر انتظار ندارد كه طرف مقابل عذر او را بپذيرد يا نپذيرد و فقط انجام وظيفه اخلاقى براى او اهميّت دارد و نه هيچ چيز ديگر. اين عذرخواهى كسى است كه بىنياز از پذيرش عذر است.
ولى 2⃣گاهى كسى مرتكب قتل شده و حكم اعدام او صادر گرديده و تا رضايت ولىّ دَم نباشد از اعدام رهايى ندارد، اينجاست كه آن فرد به عذرخواهى نزد اولياى دَم مىرود، و نسبت به قبول و عدم قبول عذر بىتفاوت نيست؛ چرا كه مرگ و حيات او در گرو آن است، بنابراين آنقدر التماس و خضوع و طلب رحمت و عذرخواهى مىكند تا ولىّ دم عذر او را بپذيرد، چون غير از اين راهى ندارد.
✅در اين فراز از مناجات چنين عذرخواهى مطرح است نه عذرخواهى از نوع اوّل كه از روى بىتفاوتى باشد.
✳️پذيرش عذر نيز صورتهاى مختلفى دارد. 1⃣گاهى تنها عذر كسى را مىپذيرند،
و 2⃣گاهى علاوه بر اين براى او عذرى هم مىتراشند و مىگويند: من شما را مىشناسم. شما كسى نيستيد كه از روى عمدچنين حركت ناپسندى انجام داده باشيد.
و 3⃣گاهى علاوه بر پذيرش عذرخواهى به او ياد مىدهند كه چگونه عذرخواهى كند.
4⃣گاهى شخص مقابل از او عذر مىخواهد و از او دلجويى به عمل مىآورد.
يعنى انسان معمولى حداكثر عذر را مىپذيرد و انسان بالاتر غير مستقيم به او روش عذرخواهى را مىآموزد و انسان برتر از آن، خود در عذرخواهى پيشقدم مىشود و از او دلجويى به عمل مىآورد.
✳️ انگيزههاى گوناگون پذيرش عذر در بين مردم
البته انگيزههاى پذيرش عذر در ميان انسانها متفاوت است، اين انگيزهها عبارتند از:
1⃣ گاهى عذرخواهى كسى به اين اميد پذيرفته مىشود كه اگر روزى به او محتاج شود در مقابل پذيرش عذرخواهى او احتياجش را برآورده كند؛
2⃣گاهى پذيرشعذر بهاين علّتاست كه ديگرىهم عذر او را بپذيرد؛
3⃣گاهى براى آن است كه رفاقت بين آنان تجديد و تشديد شود و از آن بهره بگيرند؛
4⃣گاهى براى آنكه خداوند گناهانشان را بيامرزد عذر ديگران را مىپذيرد.
پس در همه اين موارد پاداش بشرى يا الاهى مدّنظر است، ✅ولى خداوند اگر عذر كسى را مىپذيرد نه انتظار پاداش و نه توقّع مزدى دارد، بلكه بزرگوارترين كسى است كه بدكاران از او عذرخواهىمىكنند. خدايى كه نهتنها عذر مىپذيرد بلكه به انسان روش عذرخواهى مىآموزد و گاهى عجبا و شگفتا:
كرم بين و لطف خداوندگار *** گنه بنده كرده است و او شرمسار
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ٧۴ الی ٧٧
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح
شرح مناجات شعبانیه ١٨
🔆اِلهي لا تَرُدَّ حاجَتي وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعي وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجائي وَ اَمَلي؛
خداوندا، حاجتم را نابرآورده نگردان و چشمداشت من را نوميد، و آرزو و اميد من را قطع نكن.
✳️گوينده در اين فراز از مناجات گويا به احساسى دست يافته كه شايستگى آمرزش و رحمت پيدا كرده، با اين بيانات متعدّد و توجّه خود به صفات جمال و رحمت و بخشش الاهى، قابل ترحّم گشته و لذا براى تأكيد درخواستهاى گذشتهاش يك پله بالاتر آمده و مىگويد: از اينكه توفيق دادى و اين مرتبه از هدايت را شامل حال من كردى من تفأل به خير مىزنم و معلوم مىشود اراده خيرى داشته و مىخواهى مرا عاقبت به خير كنى وگرنه توفيق نمىدادى. در حالى كه اگر آسمانها از گناه من مطلع مىشدند مرا مىربودند و زمين مرا در درون خويش فرو مىبرد و دريا مرا در خود غرق مىكرد، ولى رسوايم نكردى تا بتوانم در جامعه باقى بمانم، تحصيل علم كرده و از مؤمنان استفاده نمايم.
🔆اِلهي لَوْ اَرَدْتَ هَواني لَمْ تَهْدِني؛
خداوندا، اگر تو مىخواستى مرا پست و خوار كنى مرا هدايت نمىكردى.
✳️من عدم رسوايى خود را به اين دليل مىدانم كه تو نمىخواهى آبرويم ريخته شود و مىخواهى به راه خير كشيده شوم تا عاقبت به خير گردم.
خداوندا، علاوه بر آنكه در كنار درياى بىكران رحمت تو ايستادهام و اميد برخوردارى از آن رحمت عمومى كه شامل همه مىگردد دارم، خصوصيّت ديگرى هم دارم و آن اينكه مرا رسوا نكردى و لطف بيشترى در حق من نمودى و به همين خاطر اميدم به تو بيشتر است.
🔆إِلهي ما أَظُنُّكَ تَرُدَّني في حاجَة قَدْ أَفْنَيْتُ عُمْري في طَلَبِها مِنْك؛
خداوندا، من گمان نمىكنم كه تو مرا از حاجتى محروم كنى كه عمر خودم را در طلب آن سپرى كردهام.
✳️اگر مستمندى درخواستى بكند هركسى به اقتضاى شخصيّت و بزرگوارى و موقعيّت خود به او پاسخى مىدهد. اگر مستمند به جاى يك بار، ده بار و صد بار دست نياز دراز كند، انسان بزرگوار همان بار اوّل هم او را بىجواب نمىگذارد، چه رسد به اين كه به خانه او بيايد، قطعاً او را نااميد نمىكند و اگر كسى دهها بار دست نياز به در خانه او بياورد خيلى بعيد است او را نااميد گرداند، چه رسد به اينكه عمر خود را صرف گرفتن چيزى از او كرده باشد.
انسان خواستههاى زيادى از خداوند متعال دارد و در طول عمرخود دعاهاى زيادى عرضه مىدارد، امّا مؤمن از آغاز تكليف كه گناهان او ثبت مىشوند و نياز به آمرزش دارد، از خدا آمرزش مىطلبد، در نماز شب هفتاد بار استغفار مىكند و سيصد مرتبه العفو مىگويد و با اين وجود ديگر گمان نمىكند خداوند او را از رحمت و آمرزش خود محروم گرداند بلكه كاملا مطمئن است كه با اين تأدّب، مشمول آمرزش و رحمت الاهى قرار گرفته است.
🔆إِلهی فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ كَما تُحِبُّ وَ تَرْضى؛
خداوندا، پس تو را حمد و ستایش مىكنم همیشه و براى ابد و دائم كه همواره در تزاید است و قطع نمىشود و آنگونه است كه تو دوست دارى و راضى شوى.
✳️مناجاتكننده، از آغاز كه هیچ راهى به حریم دوست نداشت تا اكنون كه یقین به اجابت درخواست خود دارد، به طور یقینى فاصلهاى طى كرده، حال آن كه خود را خیلى نزدیك احساس مىكند و زبان به ستایش و حمد مىگشاید و مىگوید: حالا كه مطمئن شدم مرا مىبخشى در مقام حمد و ستایش تو برمىآیم و پیوسته تو را ستایش مىكنم، آن هم ستایشى كه تو دوست مىدارى و مىپسندى. نه لحظهاى و زودگذر است و نه موجب خستگى و ملالت كه آن را رها كنم، بلكه ستایشى است روزافزون.
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ٧٧ الی ٧٩
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح