eitaa logo
کتاب صوتی شب های پیشاور ( شیعه علی عید غدیر فدک خلفا عمر ابوبکر عایشه فتنه رافضی سنی وهابی داعش)
170 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
24 فایل
مناظره+مباحثه مؤدبانه+محترمانه بین علماء بزرگ✨اهل تسنن+1شیعه درشهرپیشاور🌙10شب 🌴 شناخت واقعی اسلام تحقیقی ایمان بیاریم 💝 وحدت بین امت واحده اسلام علیه #استکبارجهانی 🇮🇱🇬🇧🇺🇸 🌸 فایل کامل صوتMP3🎧 📝کپی همه مطالب #حلال تلگرام+ایتا+سروش👇
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ 🍀 ۳٠ ( رحمة الله علیه ) متن صد و شصت 🔰 در باب نفی زمان و مکان و حرکت و انتقال دربارهٔ خداوند 🔻 یهودیان گِردِ رأس الجالوت (بزرگ عالم یهود) اجتماع کرده به او گفتند: 🔸 این مرد عالم است، و مقصودشان امیر المؤمنین علیه السلام بود، ما را نزد او ببر تا از او سؤال کنیم، 🔹 نزدش آمدند، به آنها گفتند: حضرت در خانه خویش است، 🔸 به انتظار نشستند تا بیرون آمد؛ رأس الجالوت گفت: آمده ایم از شما پرسشی کنیم. 🌸 حضرت فرمود: ای یهودی بپرس از هر چه به خاطرت گذرد، 🔸 گفت: از پروردگارت می‌پرسم که از چه زمانی بوده؟ 🔻فرمود: خدا بوده است ◽️ بدون پدید آمدن ◽️ و بدون چگونگی. ◽️همیشگی است بدون کمّیت و کیفیّت. ◽️ برای او قبلی نیست. ◽️ او قبل از قبل است بدون قبلی. ◽️او پایان و نهایتی ندارد، ◽️پایان از او منقطع است ◽️ و او پایان هر پایان است. 🔸 رأس الجالوت گفت: بیائید برویم که او از آنچه هم در باره اش گویند دانشمندتر است. ______________________________ 📕ترجمه بحار الانوار ، جلد سوم ، کتاب توحید باب ۱۴ ، حدیث ۴۴ ، صفحه ۳۳۶ ، انتشارات قائمیه اصفهان ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 💠 آدرس کانال انس با نهج البلاغه @ons_ba_nahj
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ 🍀 ۳۳ ( رحمة الله علیه ) متن صد و شصت و سه 🔰 در باب نفی رؤیت خداوند و تاویل آیات مربوط به آن 🔻 مردی که او را ذعلب می‌گفتند به سمت امیر مؤمنان علیه السلام برخاست و گفت: 🔸 ای امیر المؤمنین آیا پروردگارت را دیده ای؟ 🌸 حضرت فرمود: وای بر تو ای ذعلب من هرگز چنان نبودم که پروردگاری را پرستش کنم که او را ندیده باشم. 🔸 ذعلب گفت: او را چگونه دیدی؟ از برای ما وصفش کن! 🍀حضرت فرمود: وای بر تو! ✅ چشمها نمی تواند او را به مشاهده دیده‌ها ببیند و لیکن دلها به حقایق ایمان او را دیده است. 🍀 وای بر تو ای ذعلب! 🔻همانا که پروردگار من وصف نمی شود 🔸 به دوری 🔸 و نه به حرکت 🔸و نه به سکون 🔸و نه به ایستادن 🔸و نه به آمدن 🔸 و نه به رفتن. 🍀در غایت لطافت است و لیکن او را به لطف معروف وصف نمی توان کرد 🍀 و در نهایت عظمت و بزرگی ست و لیکن او را به عظمت معهود شرح نمی توان داد. 🍀کبریاء او به منتهی رسیده و لیکن به بزرگی و پیری متصف نمی شود. 🍀 جلالتش به اعلا مرتبه رسیده و لیکن به غلظت وصف نمی شود 🍀 و بسی مهربان است و لیکن به نرم دلی موصوف نمی شود. 🍀 مؤمن است نه به عبادتی. 🍀 درک می‌کند نه به آلت حسی. 🍀 گویا است نه به واسطه لفظ. 🍀 در چیزها است نه بر وجه ممازجت و آمیزش 🍀 و از آنها بیرون است نه به طریق مبانیت و جدائی. 🍀 در بالای هر چیزی ست و نمی توان گفت که چیزی در بالای او است 🍀 و پیش هر چیزی ست و نمی توان گفت که او را پیشی هست 🍀 داخل است در چیزها نه چون چیزی که در چیزی داخل باشد 🍀 و خارج است از چیزها نه مانند چیزی که از چیزی خارج باشد ↩️ پس ذعلب به رو در افتاد و بیهوش شد. تا پایان خبر. __________________________ 📕ترجمه بحار الانوار ، جلد چهارم ، کتاب توحید باب ۵ ، حدیث ۲ ، صفحه ۲۷ ، انتشارات قائمیه اصفهان ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 💠 آدرس کانال انس با نهج البلاغه @ons_ba_nahj