#عاشورایحسینی
#بیستوهشتممحرم
#نویسنده_مریمالساداتچاوشیزاده
حوادث پس از شهادت اباعبدالله (ع)
پس از غارت خیمه ها عمرسعد جماعتی را جمع کرد و فریاد زد :
من یَنتَند للحُسین
ابن سعد گفت: کیست که برود و اسب بربدن حسین بتازد؟
10 نفر از خرامزادگان قبول کردند و بدن حسین (ع) پسر پیغمبر خدا ، را زیر سم اسب ها پایمال کردند و استخوانهای سینه و پشت آن حضرت را در هم شکستند ( ناگفته نماند که نسب این 10 نفر را که تاریخ نویسان بررسی کرده اند همه زنازاده بوده اند _ برای دانش آموزان بگویید که همه انسان های شر و بدی بودند ) که وقتی برای دریافت جایزه به کوفه نزد ابن زیاد آمدند، گفتند ما بودیم که اسبهایمان را بر بدن حسین راندیم و استخوانهای سینه و پشت او را در هم شکسته پس ابن زیاد به آنها اعتنایی نکرد و جایزه ی کمی به آنان داد (لازم به ذکر است 18 نفر از اهلبیت امام حسین (ع) در روز عاشورا شهید شدند، سه تن از فرزندان امام حسن (ع)، دوتن از فرزندان عبدالله بن جعفر ، فرزندان عقیل و خود سیدالشهداء (ع))
حوادث بعد از شهادت اباعبدالله(ع)
پس از کار شهادت امام حسین (ع) عمر سعد سر مبارک آن حضرت را، توسط خولی بن زیاد و فرد دیگری به نزد عبیدالله بن زیاد فرستاد و دستور داد سرهای بقیه ی اصحاب و جوانان بنی هاشم را از بدن ها جدا کنند و همراه سه نفر که یکی از آنها شمر بن ذی الجوشن بود به کوفه فرستاد تا نزد ابن زیاد ببرند خولی وقتی سر امام حسین را برد، با تعجیل خود را به کوفه رساند، و چون شب بود و ملاقات ابن زیاد ممکن نبود، بناچار به خانه رفت و سر را در محلی گذاشت، زوجه ی خولی گفت به خولی گفتم: وای بر تو همه ی مردمان طلا و نقره به خانه می آوردند، تو سر حسین فرزند پیغمبرﷺ را آورده ای ؟ از کنار او دور شدم و به نزد ابن زیاد برد .
خود عمر سعد در روز عاشورا و روز بعد (روز یازدهم ) تا ظهر کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خویش نماز گذاشت و همگی را به خاک سپرد، وقتی روز از نیمه گذشت، عمر سعد ملعون امر کرد مه دختران پیغمبر را بی مقنعه بر شتران سوار کردند و امام سجاد را غل جامعه بر گردن نهادند ( جامعه، نام یک نوع غل است که دستها به سوی گردن جمع می شود و غل، طوقه ی آهنی است که در گردن بگذراند و از دو طرف زنجیر دارد و زنجیر از طرف راست به دست چپ بسته می شود، و از طرف چپ به دست راست بسته می شود، دو طرف زنجیر از بسته شدن دستها، بوسیله گداختن یا کوبیدن به هم وصل می شود که دیگر جدا نشود از آن جهت می توان دانست که زنجیر ها جدا نمی شده، که هنگامی که یزید خواست غل را از گردن آن حضرت بردارد سوهان می طلبد .
* وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّه *
ادامه دارد ... .💯
@shabih_shohad_bashim