#عاشورایحسینی
#سیزدهمصفر
#نویسنده_مریمالساداتچاوشیزاده
گوشه ای از وضع حال اسیران اهلبیت(ع) در شام
روایت شده روزی امام سجاد(ع) در بازارهای شام بودند و فرمودند: لحظه ای بیرون آمدم تا لحظه ای استراحت کنم و زود برگردم و با فردی به نام منهال گفتگو نموده است که گوشه ای از آن گفتگو را نقل می کنیم: منهال دید امام سجاد(ع) تکیه بر عصا داده و ساق های پای او همانند دونی بوده و خون جاری بود از ساق های مبارکش و رنگ شریفش زرد بود و وقتی از او حال او را پرسیدم فرمود: چگونه است حال کسی که اسیر یزید بن معاویه است و زنهای ما تا به حال شکم هایشان از طعام سیر نگشته و سرهای ایشان پوشیده نشده و شب و روز نوحه و گریه می گذرانند.
امام سجاد(ع) فرمودند: کار ما اهلبیت پیامبرﷺ به جائی رسیده که بعد از پیغمبرﷺ در بالای منبرها ایشان را لعن می کنند و کار بر دشمنان به جایی رسیده که مال و شرف به آنها هدیه می شود و اما دوستان و محبان ما حقیر و بی بهره اند و پیوسته کار مومنان پنین بوده یعنی باید ذلیل و مقهور دولتهای باطل باشند.
امام سجاد(ع)فرمودند: هیچگاهی یزید ما را صدا نمی کندمگر آنکه گمان می کنیم که می خواهد ما را به قتل برساند.
انا لله و انا الیه راجعون.
منهال می گوید پرسیدم حال به کجا می روید؟
فرمود:همانجایی که ما را منزل داده اند سقف ندارد و آفتاب ما را می سوزاند و هوای خوبی در آنجا نیست و اکنون به خاطر ضعف بدن بیرون آمده ام تا لحظه ای استراحت کنم و زود برگردم چرا که برای زنها می ترسم.
در بعضی کتابها نقل شده که مسکن اهلبیت(ع) در شام خانه ی خرابی بوده و قصد یزید آن بود که خانه بر سر ایشان خراب شود و کشته شوند.
و روایت شده که زنان خاندان نبوت ماجرای مردانشان را در کربلا بر پسران و دختران خویش پوشیده نگه می داشتند و هر کودکی را وعده می دادند که: پدر تو فلان سفر رفته است، باز می آید تا ایشان را به خانه ی یزید آورند.
* اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ *
ادامه دارد ... .💯
@shabih_shohad_bashim